دوشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۷


تحول دنياي امروز دليل جدايي از سعدي است /1/
سرويس: /فرهنگ و/ کد خبر :48263
1387/2/213:06
خبرگزاري دانشجويان ايران - گيلان
جهان بسته ي تك صدايي گذشته به يك جهان گشوده ي مدرنيته ي چند صدايي تبديل شده است.مسعود بيزارگيتي شاعر، منتقد و روزنامه نگار گيلاني در گفتگو با خبرنگار دانشجويان ايران در خصوص عجين شدن نام سعدي با فضائل اخلاقي و آموزش آنها از طريق آثار وي اظهار داشت: سعدي بيش از سي سال از عمر خود را در سفر گذراند لذا حاصل اين جهانگردي شناخت فضائل اخلاقي و علمي است و به همين دليل محور اصلي و پايه ي آثار سعدي بيان نكات اخلاقي است و اين امر بيش از سيصد سال پيش در خارج از مرزهاي كشورمان توسط اروپاييان مد نظر قرار گرفته و گلستان و بوستان سعدي تاكنون به زبان هاي مختلف از سال ها پيش ترجمه و چاپ شده است.وي دلايل فاصله ي كنوني جامعه و ادبيات ما از آثار سعدي را تحول دنياي امروز دانست و گفت: با توجه به تغييراتي كه در شرايط زندگي ايجاد شده و مولفه هاي مدرنيته وارد زندگي بشر گرديده است موقعيت ها و نيازهاي فردي و اجتماعي جديدي به وجود آمده كه موجب دوري از سعدي شده است. اگر چه در ميان آثار امروزي كه در قالب هاي ادبيات كلاسيك توسط شاعران معاصر سرائيده مي شود نوعي هم پيوندي با آثار سعدي به چشم مي خورد اما در حوزه ي ادبيات نو و شعر نيمايي اين هم گرايي از بين رفته و اين امر الزاما و ضرورتا ناشي از تحول دنيا به دنياي مدرن و نيازهاي مختص آن است.

بيزارگيتي شاعر گيلاني/2/:تحقيقات دانشگاهي در خصوص سعدي و آثارش دچار تكرار و كليشه شده است
سرويس: /فرهنگ و/ کد خبر :48270
1387/2/214:03
خبرگزاري دانشجويان ايران - گيلان
مسعود بيزار گيتي، شاعر و منتقد گيلاني به امر روش شناسي علمي در حوزه تحقيقات در ادبيات كلاسيك تاكيد كرد.مسعود بيزارگيتي، شاعر و منتقد، روزنامه نگار گيلاني در گفتگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) - منطقه خزر در خصوص شناخت سعدي، شاعر بزرگ ايراني در دانشگاههاي كشور اظهار داشت: در دانشگاههاي كشور حجم وسيعي از تحقيقات و پژوهش هايي كه از سوي دانشجويان انجام مي گيرد در حوزه ادبيات كلاسيك است و بسياري از تحقيقات دچار تكرار شده و فاقد نكات تازه اي است كه همواره مي توان از آثار شاعري همچون سعدي، دريافت نمود.وي گفت: بايد تلاش كنيم به روش شناسي منطقي و علمي مجهز شويم و دانشگاههاي ما بايد ابتدا در حوزه روش شناختي وارد شده و به دور از الگوهاي كليشه اي و كهنه، به دنبال راههاي نو باشند تا ارزش هاي واقعي آثار كساني همچون سعدي را كه موجبات افتخار فرهنگ ما هستند پديدار شود.بيزار گيتي افزود: پس از آموختن روش شناختي در انجام پژوهشها، بايد تلاش خود را به امر كاربردي كردن آن ها معطوف كنيم كه متاسفانه دانشگاههاي ما از اين لحاظ در حوزه ادبيات و فرهنگ سرزمينمان، بسيار فقير هستند.اين شاعر گيلاني با تاكيد بر وارد شدن به دنياي مدرنيته خاطر نشان كرد:‌ هنگامي كه جهان به جهاني مدرن تغيير مي يابد بايست در عرصه فرهنگ و تاريخ كشورمان به دنيا، با ايده هاي جديد و علمي فعال باشيم.

سه‌شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۷

مدیریت جهان و گوجه فرنگی


تیتر انتخابی این یادداشت ، اگر چه در ساختار بیرونی خود از منطق ادبی پیروی

می کند ؛ اما در بافت درونی اش حکایت ها نهفته است . انتخاب این تیتر به عهده

صاحب این قلم است ؛اما گفته ای ست از یکی از لیدرهای گرایش موسوم به اصلاح

طلبی . یعنی آقای کروبی .که گاه که واکنش نشان دهد ، چنان پرده دری می نماید

که کس را یارای مقابله با وی نیست .

اشاره کروبی به سخنی از رئیس دولت نهم است ،که بر این باور است که بایدمدیریت

جهان را تغییر داد . و حتی گویا قرار بود که وزیر برکنار شده دارایی ، به عنوان سفیر

در کانادا انتخاب شده ، تا تئوری مدیریت در جهان آقای احمدی نژاد را بدینوسیله

اجرا نماید .

عجیب است که میدان پرچالش ما در حوزه ی اقتصاد ، سیاست و فرهنگ همچنان

درگیر بوده و رنگ آرامش به خود ندیده ، که ما به فکر تغییر مدیریت در جهانیم .

حال با کدام روش ومنش . ومصادیق ما برای ارائه جهت مدیریت در جهان چیست ؟

آیا نرخ تورم 40 درصدی ازگروه اقلام خوراکی وآشامیدنی و یا به کل نرخ تورم

بالای 25 درصدی در سال 86 در قلمرو اقتصاد ، مصداق قابل ارائه می باشد ؟

که البته نه تنها فریاد مردم ( به ویژ ه دهک های درآمدی یایین و متوسط )

جامعه را درآورده ؛ بلکه اعتراض برخی از مسئولین و نمایندگان پارلمان را نیز

برانگیخته است . حتی آنان که باور به این نرخ تورم نداشته اند ، زیر فشار مردم

ناگزیر به پذیرش شده اند . وضعیتی که برخی از نمایندگان از آن به عنوان ظلم

در جامعه یاد کرده اند ! بنا به آمار صندوق بین المللی پول که نرخ تورم را در سال

2008 به 7/20 درصد اعلام داشته ، کشور ایران را در میان 183 کشور مورد

بررسی در جهان ، مقام پنجم را به جهت داشتن بالاترین نرخ تورم ، اعطا نموده

است . ودارای مقام نخست بالاترین نرخ تورم در خاورمیانه .

درقلمرو سیاست و فرهنگ نیز ، دست کم آنچه اخبار داخلی نشریات یومیه ارائه

می دهند ، گواه وضعیتی ست که روشن کننده سیاست های دولت نهم است .

برخوردهایی که با دانش جویان و زنان ، به جهت مطالبات صنفیشان صورت

می گیرد . محرومیت از ادامه تحصیل ؛ ارجاع شدن به کمیته های انضیاطی و . ..

همین دیروز خبری در روزنامه ها منتشر شده بود که در تهران گشت های ارشاد

تفتیش ساک ها و کیف های بانوان می پردازند ، به منظور اینکه نوع خرید شان

چه بوده است . این اعمال را چگونه می تان توجیه نمود ؟ ! در حالی که این عمل

بلافاصله موجب اعتراض برخی از خود مسئولین نیز قرار گرفت . ضرورت به نظر

نمی رسد که به تعیین مصادیق دیگر در این حوزه اشاره شود . آیا به پیامد ایجاد

چنین فضایی اندیشیده شده است ؟

در قلمرو فرهنگ نیز که آقای وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی ، تکلیف منتقدان روش

و منش فرهنگی شان را روشن نموده اند . جمله یمعروف مشاعر بعضی ها خوب

کار نمی کند . چرا ؟ چون به نقد کارشناسانه سیاست های فرهنگ قدرت حاکم

می پردازند . وسویه های کارکردی آن را در تضاد با منافع و منش دموکراتیک

جامعه تلقی می کنند . آیا دراین صورت با چه تمهیداتی می توان به مدیریت

جهان اندیشید . بهتر نیست به توصیه ها و نصایح علمی کارشناسان ، فارغ از

اندیشه های جناحی توجه کرد ، وبه سروسامان بخشیدن زندگی وفضای اجتماعی

خودمان پرداخت .

در اینجاست که رابطه ی بین مدیریت جهان وگوجه فرنگی عینیت بیشتری می یابد .

جمعه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۷

هزینه مدیریت


امروزه تلقی از مدیریت در جهان معاصر ، چه به جهت نظری و چه به لحاظ

کاربردی از چنان ظرافت و حساسیتی برخوردار است ، که در برخورد و انتخاب

با این پدیده علمی ، جهات مختلف ظرفیت ها باید مورد بررسی قرار گیرد .

هرمی را در نظر بگیرید که ساختار یک مناسبات تو در تو و سازنده را تشکیل

می دهد . در را س هرم مدیری هست که با اتکاء به دانش مدیریت ، که تلفیقی

است از تحصیل ، علم و تجربه کاری اندوخته شده ، به وظایف خود می پردازد .

و در قاعده ی هرم ، کارکنانی با تخصص های مختلف و اجرایی .

توجه به این اصل که نگاه به پروژه ی مدیریت در سیستم اقتصادی ، متکی به

داشته های علمی و تجربی ست ؛ که رهبری یک سیستم بر دوش او گذاشته

می شود، مهم است .زیرا عملیاتی شدن یک برنامه و توسعه و شکوفایی آن سیستم

در قالب طرح هایی ست که از سوی مدیریت تدوین می گردد . وتصور کنید که چه

هزینه ی هنگفتی به لحاظ مالی و زمانی در پس این فرایند تدوین برنامه نهفته

است . این روند نشان می دهد که چقدر در انتخاب یک مدیر حساسیت توام با

تشخیص و دوراندیشی علمی باید وجود داشته باشد ؛ تا هزینه های مترتب بر این

انتخاب منتهی به زیان جامعه نگردد . به ویژه آنکه نگاه به به مدیریت بالاخص در

قلمرو افتصادی ، اگر صرفا ایدئولوژیک باشد ؛ بدیهی ست سرانجامی خوش نخواهد

یافت. حال حکایت کابینه نهم است ، که بطور جدی از یک آشفتگی مدیریتی رنج

می برد . تعویض پی در پی مدیریت های وزارت خانه ها در طول سه سال . چه توجیه

منطقی درپس این تحولات است . اگر چه با کمی بررسی می شود پی برد که این تغیرات

به جهت انطباق عملکرد وزرا با برنامه ی رئیس کابینه نهم می باشد . به ویژه آنکه اگر

کمی دقت شود برگزیده های رئیس دولت نهم ،همه از جبهه ی موسوم به اصولگرایان

می باشد و هیچ منتقدی در ساختار کابینه حضورندارد . پس چگونه است که چنین

تغییر پرحجمی که قابل توجه است صورت می گیرد . مهمتر از همه این که ، هزینه

چنین تغییر مدیریتی بر دوش مردم می افتد . و فشار بر زندگی آنان را افزایش می دهد .

آیا یکی از مهمترین علت های چنین دست و دل بازی در تغییرات ،که هزینه هنگفتی را

برای جامعه به ارمغان می آورد ؛ عدم توجه به تجارب پیشینیان از یک سو ، و بی توجهی

به رهنمودها و برنامه های منتقدان از سوی دیگر نیست . تعصب های جناحی درتدوین

برنامه ها و خود شیفتگی در اجراها ، بدون توجه به فرایندهای تجربه شده و چشم اندازهای

علمی ، آیا پیامدهایی مانند این تغییرات پی در پی را نخواهد داشت ؟ توجیه این همه هزینه

که معطوف به منافع ملی ست ، چگونه صورت خواهد گرفت !؟

چهارشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۷

ویژه فرهنگی ، هنری وادبی


ویژه نامه ی فرهنگی، هنری و ادبی نشریه ی آوای شما ل ، به زودی منتشر می شود .

این ویژه نامه با مسئولیت و سردبیری مسعود بیزارگیتی ، در پانزدهم هر ماه انتشار

می یابد . ویژه آوای شمال منعکس کننده ی آثار نویسندگان ، منتقدان و هنرمندان

معاصر می باشد . علاقمندان می توانند برای ارتباط با این ویژه نامه به آدرس نشریه ی

آوای شمال یا با ایمیل صاحب این قلم ، تماس برقرار نمایند.
آدرس نشریه : رشت .چهارراه گلسار . جنب چاپ جاوید.
فاکس 7221277 صندوق پستی 1556- 41635

سه‌شنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۷

مشاعرمنتقدین


بعضی از افراد مشاعرشان خوب کار نمی کند . نمی دانم این عرصه ی قدرت است

که سبب می گردد ، تا قلمرو کنش آدمی چنان بی پروا عمل نماید که هیچ حدود

و مرزی را برای تنظیم عملکرد خود قائل نباشد ؛ یا در منش و عملکرد بیرونی که

جزء ساختار شخصیتی فرد می باشد ، فرد را به کنشی وامی دارد ، که در فرایند

رفتاری وی شکل گرفته و امکان تغییر پذیری آن تقریبا ناممکن است .

سطر اول که اشاره به بد کارکردی مشاعر برخی افراد دارد، از سخنان وزیرفرهنگ

و ارشاد اسلامی ست ، که در آغاز سال جاری به عنوان عیدی تقدیم منتقدان وی

( البته سیاست های فرهنگی وزارت خانه ) شده است . خلاصه این هم نوعی عیدی

ست . جای تعجب است که وزارت خانه ای که هویت فرهنگی واخلاقی را در ترکیب

نام خود وحتی عملکرد خود یدک می کشد ؛ و باید الگو سازی برای سیستم فکری

جامعه نماید ، رئیس اولش نسبت به منتقدان سیاست هایش ، چنین منش بیانی را

بکار برد . مصداق اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان وی درخت
ازبیخ نیست ؟

چند روزی از نامه ی اتحادیه ی ناشران به شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی

می گذرد . محتوای نامه انعکاس فشارها وسختگیری هایی ست که از جانب این

وزارت خانه نسبت به بررسی کتاب ها وصدور مجوز برای نشرشان ، وهمچنین

درخواست مجوز برای تجدید چاپ برخی از کتاب ها و . . . است . محدودیت ها

وسختگیری هایی که در عرصه ی فرهنگ و ادبیات در دو سه سال اخیر بوجود

آمده است ، یکی ازدلایل انتشار چنین نامه هایی ست . محدودیت هایی که علاوه

بر نویسندگان و روشنفکران ، واکنش برخی از مسئولین را برمی انگیزد .

توجه به این انتقادها به جای واکنش عصبی نشان دادن ، در حوزه های مختلف

ادبیات ، هنر و فرهنگ ، به یقین قادر است فضای تنفس جامعه را پاک تر ساخته

و ارزش های واقعی کارکرد فرهنگ را به دور از سیاسی گری و جناحی سازی ،

بارور سازد . تنها نشستن و به صدای خود دل خوش داشتن ؛ نشانگر توسعه و

رشد فرهنگی نیست . جهان امروز برای برون رفت از بن بست ها و محدودیت ها ،

نیازمند تکثر صداهاست . وشنیدن همه ی این صداها توسط مخاطبان است که ،

امکان انتخاب خوش الحان ترین ترانه را میسر می سازد .

یکشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۷

اتوپیای عدالت


با لا بودن نرخ تورم ، افزایش حجم نقدینگی ، پایین آمدن ارزش ریال و . . . از جمله

مواردی ست که پایه ها و مبانی فرایند اقتصادی در جامعه و موقعیت زندگی مردم را

منعکس می کند . در وضعیت فعلی ایران که طی دو سال اخیر با افزایش قیمت جهانی

نفت روبرو بوده ایم از یک سو ؛ و وارد شدن حجم عظیم درآمد حاصل از فروش نفت به

خزانه از سوی دیگر ( که فقط درآمد سال 86 به بیش از 70 میلیارد دلار برآورد شده است )

که به این تصور می انجامد ، باید با ایجاد زیرساخت ها و اشتغال زایی از سویی به کاهش

نرخ بیکاری اقدام شود ؛ همچنین با این حجم درآمد ، مدیریت دولت باید به گونه ای بر

منابع مالی تنظیم شده وسامان یابد ، که تنها به استفاده و سودرسانی به عده ای خاص و

کمپانی هایی که از رانت استفاده می کنند ، منجر نشود . به هرروش ممکن . ازجمله روش ها

استفاده از تسهیلات و تبصره های خاص یانکی ست ؛ که درواقع تنها مشتی رانت طلب متکی

به قدرت از یک سو و نیز مشتی سرمایه دار که دارای نفوذ در ارکان قدرت هستند ، قادر به

استفاده از آن می باشند . در حقیقت مدیریت این حجم درآمد باید به گونه ای تنظیم گردد ،

که در کنار افزایش اشتغال ؛ در پرتو شعارهای کابینه نهم ، به کاهش فاصله طبقاتی و زدودن

چهره کریه فقر از سیمای پاک مردم زحمتکش جامعه بیانجامد . نه این که این فاصله را تشدید

نماید .

تعیین حداقل دستمزد در سال جدید بر پایه محاسبه هایی که انجام گردید ، به ملودرامی ختم

می شود که تنها بازتاب گوشه ای از نگرش پوپولیستی این عملکرد می باشد . نمی دانم چطور

خط فقری که ازیک سو بطور رسمی اعلام می شود ؛ واز سوی دیگر و با فاصله ای نه چندان

طولانی حداقل دستمزد که اعلام می گردد ، تناقض فاحش موجود در این رابطه را چطور توجیه

می کنند . یک معادله بسیار ساده است .

جمع ماهانه حد اقل حقوق تعیین شده نزدیک به 220000 تومان در ماه می باشد . و مبلغی که

به عنوان پایه برای تعیین خط فقر در نظر گرفته شده ، 600000 تومان در ماه است .

حال اگر متوسط یک واحد خانواده را که سه نفر به حساب آوریم و درقالب فوق قرار دهیم ؛ چه

نتیجه ای در بر خواهد داشت .

آیا جز این است که رمانتیسسم موجود در شعارهای عدالت خواهانه و منش کارکردی پوپولیستی

قادرنیست سامان بخش آنچه در بالا ذکرشد، باشد . علیرغم این که مبانی حرکت صداقت ویا هر

چیز دیگر باشد . آیا این منش پوپولار در قلمرو سیاسی وفرهنگی چگونه خود نمایی می کند ؟

چهارشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۷

نگاه به فردا ازروزنه دیروز

سال 1386 سپری شد . با همه ی فرازها و نشیب ها . آن سال خاطره ها چندان

خوش نبود ؛ زیرا مردم ، از هرقشری بارسنگین فشارها را بر دوش می کشیدند .

روشنفکران و نویسندگان به گونه ای ؛ کارگران وسایرمرد بگیران به طریقی دیگر ؛

دانش جویان در قالب خواسته های آموزشی و صنفی شان ؛ زنان در رابطه با مطالبات

صنفی خود به شکلی دیگر فشارهایی را متحمل شدند .

آنچه بیش از همه در این فرایند ، توجه مردم را به خود معطوف می داشت ، فشارهای

شدید اقتصادی از یک سو ؛ و بسته شدن فضای سیاسی به جهت طرح وپیگیری خواسته

های صنفی از سوی دیگر بود .

آماری را در وب یکی از انجمن های فعال زنان ( ما با هم برابریم ) در خصوص زنان و

دانش جویان مطالعه می کردم ، که بر گرفته از خبرنامه ی امیرکبیر بود و نشان ازروندی

در مبارزات صنفی داشت که بازتاب آنچه در سال گذشته بر دانش جویان و زنان گذشته

بود می باشد .

اگر چه فراز و فرود این حرکت ها وجنبش ها به منظور تحقق مطالبات صنفی شان ،

دستاوردهای لازم را برای شان به ارمغان نیاورده باشد و نسبت بین رسیدن به خواسته ها

وهزینه های پرداخت شده ، نسبتی امید بخش نباشد ؛ اما آگاهی موجود وبرنامه ریزی

برای شروع یک حرکت ، با انگیزه ای کاملا مشخص وشفاف وتبیین شده ، وهمچنین مدون

بودن یک برنامه ومشخص بودن اهداف دور ونزدیک آن ، موقعیتی را منعکس می کند ، که

نشان دهنده ی تحول یابی به سمت مدرن تر شدن مولفه ها وتمهیدات یک حرکت صنفی

است . افزایش آگاهی جهت منسجم نمودن حرکت ها و حذف عملکردهای انفرادی ، حول

خواسته های صنفی ، قدمی به جلو برای حرکت های صنفی زنان ودانش جویان در سال

گذشته بوده است .

بدیهی ست که درسال جدید ، با تنظیم و تدوین برنامه ها حول مطالبات صنفی وچگونگی

کاربرد روش ها برای به حداقل رساندن هزینه ها ، به منظور دست یابی به نتایج قابل پیش

بینی در برنامه ها ، از زمره ی عمده ترین وظایف تشکل های صنفی ست . مسلم است که

کاربرد روش ها در پرتو شفافیت برنامه وعملکردها خواهد بود . زیرا در غیر این صورت

هرگونه پنهان کاری ، قادر است دامنه ی شبهات ذهنی را گسترش بخشیده و هزینه رسیدن به

مطالبات را افزایش دهد .

جمعه، فروردین ۰۲، ۱۳۸۷

خاطرات ... مارکز


انتشار کتاب خاطره دلبرکان غمگین من که آخرین کار نویسنده پرآوازه کلمبیایی

گابریل گارسیا مارکز است ، توجه بسیاری از خوانندگان را به خود معطوف داشته است .

اگرچه پس از ترجمه و چاپ و انتشار این کتاب درایران ، بلا فاصله این کتاب توقیف و

دستور جمع آوری آن داده شد ، اما این نوول بر روی خوانندگانی که مخاطبش بوده اند

اثر خود را به جا نهاده است . صاحب این قلم نیز بررسی و تاملی را روی این اثر مارکز

در دو پست جداگانه تحت عنوان زیبایی شناسی یک اثر ، داشته است ؛ که در همین

وب منعکس شده است .

در جستجوهایی که داشتم ، متوجه شدم ترجمه دیگری از این اثر نیز انجام شده و در

انتشاراتی ای در امریکا به زبان فارسی منتشر گردیده . گویا این ترجمه مستقیم اززبان

اسپانیایی به زبان فارسی برگردانده شده و تحت عنوان خاطرات روسپیان سودازده من

انتشاریافته است . این ترجمه توسط امیرحسین فطانت صورت گرفته ، که درآمریکا

منتشرشده است . برخی از اهالی قلم و ترجمه ، کار فطانت را دقیق تر از ترجمه

کاوه میر عباسی یافته اند .

پرسه ی بی قرار


عقربه ها را می پایی

به تقویم می رسی

گاه باید

نقطه چین هایی را ادامه دهی

به همین سادگی

مانند عابری

که خطوط ممنوعش

چراغ قرمزی ست


گاه باید

به نگاهی بسنده کنی

و پرسه ی بی قرار نسیم

پشت همین نقطه چین ها

پنجشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۷

ملودرام خود پردازها

هفته ی آخر اسفند ، به دلیل نزدیک شدن به ایام سال جدید ، از زمره ی روزهایی ست

که مردم از جنب و جوش خاصی برخوردار می گردند . تحرک موجود در میان شهروند

ایرانی ، در این روزهای مخصوص از انگیزه وبرنامه ریزی ویژه ای برخوردار بوده و

هریک از افراد برای چشم انداز روزهایی که به زودی از راه خواهند رسید و لحظاتی نو

را علیرغم فشارهای شدید اقتصادی ، فرهنگی و . . . برایش به ارمغان خواهد آورد ؛

یک مدیریت دربرنامه ریزی را اعمال خواهد کرد .

عمده ترین محور عملکرد هرفرد در این روزها ی پایان سال ، بسیج شدن جهت برگزاری

هرچه با شکوه تر ایام سال نوست . و این برگزاری منوط است به تدوین یک رشته تمهیدات

که بطور عمده مادی بوده ، تا فرد مزبور با توانی که در خود سراغ می یابد ، با یک مدیریت

صحیح به استقبال بهاری برود تا برای مدت کوتاهی هم شده ، رنگ وروی غم را از صورت

زندگی بزداید . پول همان چیزی ست که این امکان را به آحاد جامعه اعطا می نماید ، تا

قادر باشد مدیرت یاد شده را در ایام پیش گفته اعمال نماید . بگذریم ازاین که به دلیل

سقوط ارزش پول از یکسو و افزایش نرخ تورم آن هم به صورت تصاعدی از سوی دیگر،

امکان مانور دادن را از غالب مردم ما در چنین روزهایی سلب کرده است . اما بزرگداشت

سنت تاریخی عید نوروز چنان در جان و روح مردم ما رخنه نموده که ، با همه ی فشارهای

اقتصادی موجود که به جد کمر مردم را خم کرده ، نمی تواند مانع برگزاری این جشن

تاریخی شود . این پرگویی به این جهت بود که گفته آید ، دستگاههای خود پرداز بانک ها

این چند روز تنها به اسباب بازی هایی شباهت داشتند ، که شهروندان کمی ازاوقات شان

را به بازی کردن با آن می پرداختند و درپابیان بی آنکه نتیجه ای برای شان حاصل شده

با نفرتی عمیق و سخنی توام با انزجار نسبت به کسانی که مسئول این دستگاهها و . . .

می باشند ؛ آنجا را ترک می کردند . در طول چند روز نتوان از یک کارت مربوط به عابر

بانک استفاده کرد . چقدر با پدیده ی دستگاه خراب است ویا از بانک مربوطه اطلاعاتی

دریافت نشده است و یا صندوق فاقد پول می باشد و . . . باید مواجه شد . یا چک پول هایی

که درد ست مردم بوده وبه بانک ه مراجعه می کردند ؛ با صف های طویل که گاه با پاسخ

عم موجودی برای نقد کردن مواجه می شدند . بماند که وجود اسکناس های تازه پیشکش

شان . که بعید است به دست هیچ مشتری عادی ای رسیده باشد . آیا نباید مراتب تاسف

را نسبت به ناتوانی در مدیریت کردن قلمرو کوچکی از مطالبات اقتصادی – اجتماعی

ابراز نمود . مردم وقتی با چنین پدیده های ساده ای برخورد می نمایند ، چه ذهنیتی در

آنان نسبت به عملکرد مسئولان شکل می گیرد . از آوردن پول نفت بر سر سفره ی مردم

تا عدم توانایی دستگاه های خود پرداز نسبت به موجودی خود مردم ، چقدر فاصله است؟

آیا ماجرای دستگاه های خود پرداز بانک ها در این روزها به یک ملودرام شباهت نداشت ؟

سه‌شنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۶

نوروزانه هیات نظارت

در آستانه فرا رسیدن سال نو ، اگر چه اندوه عظیمی را مردم که ناشی از سختی زندگی

اقتصادی واجتماعی شان می باشد ، با خود به همراه دارند ، ولی در سالی که فرا می رسد

بر حسب سنت تاریخی تلاش می کنند ، تا غبار غم را برای ساعاتی هم که شده از چهره

بزدایند ، تا لحظات شیرینی و سرسبزی بهار جدید را به خود بگیرد .

اما گاه حوادث واتفاقاتی رخ می دهد ، که مانع شکل گیری چنین فضایی می گردد . تو

گویی موجبیتی در پس این حوادث است که چندان راضی به شادمانی در آستانه سال جدید

نیست . اگرچه آن زمان که موقعیت اقتضا کند و نیاز به حضور مردم در امور خاص باشد ،

تلاش به عمل می آید تا کمی با تامل اقدامی صورت گیرد ؛ تا مبادا مردم صحنه را خالی نمایند.

داستان لغو امتیاز نمودن نه نشریه در یک زمان می باشد . نوروزانه ی هیات نظارت به فرهنگ

جامعه . نکته جالب در اینجاست که تصمیم به لغو امتیاز نشریات : دنیای تصویر ، بازنگری،

صبح زندگی ، تلاش ، به سوی افتخار ، ندای ایران ، هفت ، شوکا ، و هاوار ؛ در تاریخ

بیستم اسفند ماه اتخاذ می گردد . اما به دلیل در پیش بودن انتخابات پارلمان هشتم ، این

تصمیم به مطبوعات موصوف اعلام نمی شود . تصمیم اتخاذ شده توسط دبیرخانه ی هیات

نظارت بر مطبوعات ، دو روز پس از برگزاری انتخابات به مسئولان جریده فوق اعلام

می گردد . بدیهی ترین توجیه در این زمینه و ذهنیتی که شکل میگیرد ، این است که مبادا

با اعلام تصمیم فوق در قبل از برگزاری انتخابات ، سبب کاهش حضور مردم در این

عرصه گردند . شبه ای که ایجاد می گردد این است که آیا حضور مردم درصحنه های

اجتماعی تنها سمبلیک وابزاری ست ؟ بگذریم از اینکه برگزاری این انتخابات ، چه در

مرحله ی بررسی ویا احراز صلاحیت ها توسط هیات های اجرایی ونظارت ، وچه پس از

مرحله شمارش آرا و از صندوق بیرون آمدگان به گواه اعتراض ها وانتقاد های فراوانی

که از سوی خود مسئولین صورت گرفته ؛ حرف و حدیث فراوانی به همراه دارد .

نوروزانه هیات نظارت ، در آستانه فرارسیدن سال جدید، به ذائقه ی نویسندگان وروزنامه

نگاران ، نه تنها شیرین نبوده ، بلکه در این شرایط حساس بسیار هم تلخ و ناگوار بوده است

جمعه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۶

مسئله ی مهمی ست ، اینطورنیست؟

در خبرها اینگونه منعکس شده بود که وزارت ارشاد تصمیم به پاکسازی کتب

غیرمفید از کتابخانه های کشور گرفته است . به عبارت بهتر ، بر آن است تا

کتب ضاله را آنگونه که خود تعبیر وتاویل می نمایند ، از کتابخانه های عمومی

کشور پاکسازی نمایند .

نگاه به فرهنگ وتعیین حدود وثغور آن ؛ و همچنین خط کشی نمودن برای آفرینش

فرهنگی از سوی قدرت؛ در طول تاریخ همواره مانعی فرا راه تولید آثار فرهنگی ، که

مبتنی بر آزادی آفرینش می باشد ؛ وهمچنین مخالف فرایند خلاقی ست ، که تنها در

چارچوب آزادی ، امکان ظهور وبروز می یابد .

اگر چه این خبر چنان در حاشیه قرار گرفت که هنوز مورد بررسی و نقد قرار نگرفته است .

اما ایجاد محدودیت در انتخاب آزاد برای مطالعه ، بررسی و تحقیق فرهنگی از سوی قدرت

حاکم وسمت دهی به نوعی از خوانش که رضایت مندی قدرت را درپی دارد و فاقد منطق

درونی خلاق است ؛ تنها به انباشت ذهنیت هایی می انجامد که به دنبال خوشامد این و آن

بودن ، بوده واحیانا صله ای دریافت داشتن و از وادی اصحاب قدرت ، امتیازی بر گرفتن .

بدیهی ست که در خطوط موجود در روایت این گونه خوانش ، نمی توان به دنبال دریافت ها

و رویکردهای انتقادی بود . زیرا مسیر تعیین شده برای تولید فرهنگی از سوی قدرت ، این

امکان را از این نوع خوانش پیشاپیش سلب می نماید . دراین صورت در وضعیت فرهنگی که

از بالا دیکته میشود ، چه اتفاقی رخ خواهد داد ؟! در کدام صفحه این رویکرد ، باید به دنبال

خلاقیت فکری وآزادی انتخاب در آفرینش بود . مسئله ی مهمی ست ؛ اینطورنیست؟

هنگامی که لودویگ وان بتهوون آهنگساز شهیرآلمانی را که تجسم والاترین حد نبوغ موسیقایی

است ، بعداز مرگش بر سر دست تشییع می کردند و از مقابل خانه وی به سمت گورستان

می بردد ؛ ازسمت دیگر او ماموران معذور به دستور حاکم به خانه ی او هجوم می بردند ،

تا در کتابخانه ی او کتب ضاله را پیدا کنند .

موضوع مطلب فوق ، به ناگاه مرا به سمت تداعی این اتفاق هدایت کرد .

سه‌شنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۶

پنجشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۶

با پچپچه های تان


یکصدمین سالروز هشتم مارس فرامی رسد .روزی که متعلق به زنان وجنبش کسب

حقوق صنفی وعدالت خواهی و برابری طلبی آنان است . تاریخ در حافظه ی خود

زنان مبارز بی شماری را به خاطرسپرده است ؛ که با تمام وجودشان برای تامین

منافع اجتماعی وقانونی شان در عرصه های مختلف ایثار کرده اند . شعرزیر پاس

داشت این روز و برای آنان است .



زیر آسمان چرکین

قطره قطره / می چکم

در گلوی تان

تا پچپچه های تان

تنفس حرف به حرف

شعرهای من باشد


با چشم های تان می نگرم

و صدای شما / پرسه گرد

این سطرهاست


هوای رگ هاتان

از کدام چشمه می نوشد

که پرستوهای جوان را

دوست داشتن

در این گرگ و میش

خاطره ای ست / جاودان

2

نت های این حضور را

از یاد مبر

بگذار/ گام به گام

بر موج های انتظار

زخمه زند

دریا

گام های تو را می پاید

و نگاه کودک

سایه به سایه ی توست

تا در خطوط دستانت

رویاهای بی پایانش را

نقاشی کند


جهان

دنبال فصلی ست

که با انگشت های تو

ورق می خورد

شنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۶

کتاب های چاپ شده

کتاب های مسعود بیزارگیتی که در سال های مختلف به چاپ رسیده اند. چند کتاب

دیگردرزمینه های مختلف از وی آماده ی چاپ می باشد ، که در صورت مهیا بودن

شرایط منتشرخواهد شد.











نقطه چین ها


این دایره های منحط

روزمره گی / تشویش علیه

دایره های آویخته در باد

حلقه های گیج نگاه

سطرهای سکوت

دست های پنهان

جیب های سرگردان

دایره های انتظار

صداهای به کدام سو

و نقطه چین های بی پایان

دوشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۶

زیبایی شناسی یک روایت


2


نشانه شناسی رفتار ، گفتار وعلائم تحول زندگی روزنامه نگارپیر ، راوی تازه متولد شده

درعشقی که ، بخش درازی از عمر طولانی اش را درهوسرانی گذرانده بود وفارغ از داشتن

همسر و فرزند ، به تنهایی زندگی می کرد ؛ نشانگر تعالی روان و وجدان پالایش یافته ای ست

که دلگادینای جوان به وی اعطا نموده است . آن هم در روسپی خانه ای که صاحب آن ، یعنی

روسا با راکاس ، رفیقه ی دیرین راوی ، درراستای تجربه های گذشته به وی پیشنهاد می دهد .

اما این پیشنهاد آغاز تجربه ی نوینی در زندگی عاشقانه ی روزنامه نگار نود ساله ای ست ، که

دری دیگر ازتجربه ی زندگی را به روی وی می گشاید . که اساس تحول و تغییرات رفتاری وی

بنیان می نهد . نام معشوقه ی جوان وی چیست . نمی دانیم . آیا خود ازنام وی آگاه است ؟

کدام تغییرات در جهان ذهنی وی ، او را درحالی که درروسپی خانه روسا باراکاس ، با جسم

دراز کشیده ی دلگادینای معشوق برروی تخت مواجه می شود ، مانع از نزدیک شدن به وی

می گردد . نه برای یکبار . درتجربه ای مجدد ، این راوی پیر دوباره درچنین حالتی ، ازنزدیک

شدن به وی خودداری می ورزد.این تصویرخلاق حاصل کدام تغییرات در وی است.ازاین نشانه

به چه تحول درونی دراین نویسنده ی پیر باید پی برد . دراین فرایند آشنایی ، چرا برای این

دخترک بسیارجوان ، خود نامی برمی گزیند . بی آنکه نام حقیقی وی را روایت کند . این

نشانه ی چیست . آیا در راستای همان تحولات درونی ست که وی را به انتخاب نامی برای

معشوقش ناگزیرمی سازد . دلگادینا ، چه نامی ست . چه تجربه ای در دهه های زندگی ی

گذشته اش ، وی را به انتخاب چنین نامی فرا می خواند .

دلگادینا ، نامی ست که بر تارک یکی ازعاشقانه ترین ترانه می درخشد . وراوی پیر نوول

مارکز ، تمام وجود خود را در این نام می گذارد . ونشانه شناسی این کلمه ، مخاطب را به

سمتی هدایت می کند ، که قادر نیست بی تفاوت ازکنار این انتخاب بگذرد . زیرا این

نام ، همچون نام های دامیانا و روسا باراکاس نیست .بلکه همچون نام ماتیلده برای

پابلو نروداست .با درخششی جاودان .درپس این نام تجربه ای عمیق وجود دارد

، که تنها تاویل خواننده می تواند ، درروند مشترک با نویسنده ، آن را بیافریند.

در فرایند داستان ، چه آن زمان که دلگادینای معشوق پیداست و درنگاه راوی پیر داستان

نشسته است ، وچه آن زمان که اتفاق وحادثه ای ، او را از چشم وی دورداشته و به التهاب

و نگرانی گم شدن وی در ذهن راوی دامن می زند ؛ زیباترین تجلیات فراروی را در

عملکرد های راوی داستان باز می یابیم . به گونه ای که به نشانه ای دیگر می رسیم ؛

وآن تحول در نگارش وسبک نوشتن وی می باشد . حتی برجمع مخاطبان وی نیز در

درتحولی که نوشتار وی می یابد، افزوده می شود .

خاطره دلبرکان غمگین من ، یا عنوان ترجمه ای دیگرش روسپیان سودازده من ،

حتی اگر تاثیرات اثر رمان نویس ژاپنی یاسوناری کاواباتا ، با نام خانه زیبا رویا ن را نیز

به همراه داشته باشد ؛ از ظرفیت خوش ساخت و عمیق روایت داستانی گابریل گارسیا مارکز

چیزی نمی کاهد .

این اثر یکی ازماندئگارترین وزیباترین اثر عاشقانه است که از اصالتی درعشق سخن می گوید

وپرده از واقعیتی عاشقانه برمی دارد ؛ که گاه دیگرا ن مجبور ویا محکوم به خود سانسوری

آن هستند .

نویسنده ، به دوام جهان می اندیشد



بنا به اخبارمنتشره یعقوب یادعلی نویسنده ی (( رمان آداب بیقراری )) که به دلیل

انتشاراین رمان برابر مجوز نشر صادر شده از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی به اتهام

توهین مورد محاکمه قرا گرفته وبه سه ماه حبس تعزیری ونه ماه تعلیقی و . . . .

محکوم شده بود ، مجددا به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید . به عبارت دیگر

دردادگاه تجدید نظر سه ماه حکم تعزیری وی به دوازده ماه افزایش یافت . درحالی که

بنا به گفته وکیل وی ، موضوع اتهامی او ، براساس اقرار خود نویسنده نه واقعیت ؛ بلکه

جهان خیالی داستان وی بوده وهیچگونه ارجاعی به واقعیت ندارد.

تضییع وایجاد محدودیت برای نوشتن تاچه اندازه ! آیا نوشتن را باید مبتنی بر خطوط

تعیین شده واز پیش طراحی شده ازسوی نهاد رسمی قدرت ، انجام داد ؟ آن هم

نوشتارادبی را؟! که جهان خیال وواقعیت توامان به آفرینشی می انجامد ، که جهان مخاطب

را دگرگون وتوان درک ودریافت ذوقی وی را افزایش می دهد ؛ و به وی این قابلیت را اعطا

می نماید ، تا با دشواری های زندگی روزمره کنارآمده و به سنت ها وآداب و فرهنگ و . . .

به نحوی زیباتر دسترسی یابد . چرا باید نویسنده محکوم به ترسیم جهانی باشد ، که

آفریده ی خودش نیست .

در موقعیتی که فرهنگ و به ویژه ادبیات هرچه بیشتر به تسخیر روان انسان ها ؛ از

هر قشرو طبقه ای که باشند ، می پردازد و به تعالی ذوق وذهن شان می اندیشد ؛

روا نیست دراین جهان خرد ، که برای یک نویسنده واهل فکر کامات برای او ارزشی

بیشتر را دارا می باشد ؛ محکوم به حبس ذهن وزبان خود گردد .

نویسنده می آفریند ؛ تا جهان را در تولد دوباره اش ، دوام بخشد

جمعه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۶

سه گانه

چرخی زدیم و

در جهان

گرد باد حادثه ای بودیم


در التهاب صدای مان

خاموش شدیم

به انتظار معجزه ای


بگذار

این سطرهای سه گانه

در چشم های تو بنشیند


بیشتر نه

یک نگاه و

ستاره ی کوچک خیال

چهارشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۶

آلن رب گری یه ، پیشتازرمان نودرگذشت




یکی از چهره های ماندگار و پیشتاز جنبش ادبی موسوم به (( رمان نو )) درگذشت .

آلن رب گری یه متولد 1922 درفرانسه ، که طلایه دار جنبش ادبی رمان نو بود ،

به دلیل بیماری قلبی در هشتاد وپنج سالگی ، با آفریده هایش وداع کرد .

پیدایش رمان نو به نحوی با فعالیت ژروم لندون jerom lindon فعال سیاسی

ومسئول انتشارات مینوئی minuit پیوند خورده است . زیرا درزمانی که

فعالان رمان نوبه نوشته های غریب شان دست زده بودند ، هیچ ناشری حاضر

به نشر آثارشان نبود . اما ژروم لندون به انتشار آثارشان پرداخت .

رمان نو همزمان بود با جنگ الجزایروبازگشت ژنرال دوگل به عرصه ی قدرت.

ماجرای رمان نو ؛ یک ماجرای دال است . درواقع حاصل کسب آگاهی نسلی از

نویسندگان ازنقش قالب های کلامی وصوربلاغی ست .

تحول ادبیات داستانی به سمت شکل گیری رمان نو، در حقیقت پاسخی است به

روند اگزیستانسیالیسم ، که درادبیات الویت را برای ÷یام وگفتمان متعهد قائل

بود .

ساختارزبان وکارکرد روایی ولحن بیان دراین رویکرد ادبی ، نقش مهمی داشت.

توسل به اشیاء و صور توصیفی ازارزش بالایی درساختارکاررمان نونویسان

برخوردار بود . سینما نیز هنری بود که برنوشته ی آنها وتلقی شان از داستان

اثر گذاشت .

آلن رب گریه که درکنار رمان نونویسانی چون ناتالی ساروت ، کلود سیمون

مارگریت دوراس ومیشل باروت ، از برجسته ترین نویسندگان این جنبش ادبی

بود ؛ آثارارزشمندی همچون مداد پاک کن ها ، بیننده ، حسادت ، دردهلیزپیچ

درپیچ ، خانه ی میعاد و... ازخود به جای گذاشته است . وی درکنارفعالیت های

ادبی اش ، درزمینه سینما وفیلمنامه نیز ازخود آثاری به جا نهاده است .

(( سال گذشته درمارین باد )) فیلمنامه ای است که توسط آلن رنه به نمایش

درآمده است . می توان از (( قطار سریع السیراروپا )) و(( بازی با آتش ))

به عنوان سایرآثارسینمایی وی نام برد .

رب گری یه درخصوص اشیایی که صاف ودست نخورده ، سرجایشان

هستن ، معتقد بود که ، ضرورت دارد با نوشته ای دلالتگروتوصیفی ،

سطح این اشیاء را محسوس کنیم وبه سراغ قلب رمانتیک اشیاء نرویم.

به اعتقاد او باید ازبرخی مفاهیم منسوخ درنوشته مانند ، شخصیت پردازی

سرگذشت ، تعهد ، تقابل بین قالب ومحتوا درگذشت . وی تلاش بسیاری کرد

تا کارآمد بودن توصیف خلاق را نشان دهد .

دو اثر بیننده و حسادت وی دارای ساختاری پیچیده وترتیباتی هستند که درمقابله

با خیالپردازی قراردادی رمان ها ، درست مانند یک نظام ضد خیالپردازی عمل

می کنند. مانند سیاهه برداری سرد وعینی اشکال واشیاء، عمل موکد نگاه ، دیالکتیک

حضوروغیاب ، درهم ریختن حساب شده ی توالی زمانی ، ب طرفی محض زبان ؛

همه ی اینها دست به دست هم داد ه ونوشته را ازحلت مالوفش دور می سازد.

یاد این چهره ی برجسته ی رمان نو گرامی باد

دوشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۶

زیبایی شناسی یک روایت

یادداشتی برکتاب
خاطره دلبرکان غمگین من memoria de mis puts tristes
اثر: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: کاوه میرعباسی


قدرت شگفت انگيزروايت اين روزنامه نگارپيردربيان آنچه درسالروز نودسالگي اش بر

وي گذشته ؛ چنان تجسم نيرومندي ازفضاي كلي داستان ايجاد مي كند ، كه محال است

مخاطبي به تحسين وي برنخيزد . موضوعي بسيارساده كه تنها قلم روايتگر وتصوير

ساز گابريل گارسيا ماركز وقدرت تخيل خلاق وي توانست به توليد چنين اثري بپردازد

نويسنده كتاب خاطره دلبركان غمگين من ،با دستمايه قرار دادن عشق بي شكيب روزنامه

نگاري كهنسال ، درواقع نقبي به شكل روايتي اثر مي زند . زيرا آنچه را درخورتامل

مي نمايد ، نه اتفاق جاري موجود درداستان ، كه درزندگي روزمره مخاطبان اثر، هر

يك به گونه اي با آن برخورد داشته اند . يا خود با آن روبرو شده وبه تجربه اي دروني

رسيده اند . يا درپيرامون خود ازاين رويدادها شنيده يا ديده اند .

آنچه كه ساختار اين اثرداستاني نه چندان بلند را ، مورد توجه قرار مي دهد ، ويژگي و

منش روايتي اثر است . نويسنده با چنان مهارتي درروايتگري اززاويه ي ديد قهرمان

اثرش ، فضاي متن را مي گسترد كه موضوع ساده ي داستاني را تبديل به يك تجربه ي

روحي زيبايي شناختي براي مخاطبش مي كند . تركيب روايت هاي دروني وبيروني ،

زماني كه راوي بي مخاطب است ونيز وقتي كه با مخاطبش دربافت قصه سخن مي گويد

همچنين مباني روان شناختي ي فرايندي كه با گسترش روايت داستان دروني ميشود ،

ورابطه آن با مخاطب اثر، كه وي را بخاطر نوعي بي واسطه گي ، به دنبال اين تجربه

روايتي مي كشاند ؛ آن ظرفيت بي كران وپنهان اثراست كه اين داستان را درخورتوجه

ساخته است .

روزنامه نگار كهنسالي كه شخصيت اصلي داستان ماركز را تشكيل مي دهد ، درفرايند

نگارش ياداشت هاي يكشنبه هرهفته اش ، به موازات عشقي كه درآن گرفتارمي آيد ،

دريكشنبه اي به تحرير تجربه اي عاشقانه دست مي زند . كه حاصل روندي دروني شده

از زندگي شخصي خود اوست. واين يادداشت را دريكي ازشماره هاي ال دياريودلاپاث

به چاپ مي رساند . همين امرسبب گسترش مخاطبان يادداشت روزانه يوي شده وبه مكا

تبات گسترده با وي مي انجامد . نكته ي ظريف موجود درساختار اين اثر، تودرتويي

روايت هاي اين اثرمي باشد . كه پيچيدگي كارماركز را درعين سادگي موضوع آن رقم

مي زند .

قدرت خيال آفريننده گابريل گارسيا ماركز وظرفيت نيرومند روايتي او، جاي پايش را

دراين اثرنيز به جا نهاده است

یکشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۶

كمي بيانديشيم

به دنبال لغو امتياز نشريه ماهنامه زنان كه يك دهه ونيم ازفعاليت آن مي گذشت ودر

واقع به بيكاري تعداد ديگري ازاهالي قلم انجاميد ، مجله عصرپنجشنبه نيزگرفتاردر

همان قلمرو شد . يعني لغو امتياز از سوي هيات نظارت بر مطبوعات . جالب اين است

كه اين نشريه با هدف گذاري صرف فرهنگي آن هم درراستاي هنروادبيات منتشرمي شد

دريكي دو شماره قبل آن ، نقد وشعري ازصاحب اين قلم نيز چاپ شده بود . عجيب اين

است كه هيات نظارت آيا به زباني غيراز زبان لغو امتياز، كه گفتماني سخت وتقابلي

است ، به زبان ديگرنمي تواند سخن بگويد ؟

رسانه امروزروزنه اي است براي ورود به دنياي اطلاعات . وحجم وگستره ي آن به

حدي وسيع وسنگين است ؛ كه با تعطيلي يك يا دو ويا تعداد بيشتري ازنشريا ت ، امكان

جلوگيري ازاين مدخل ورودي امكان ناپذير است . تنها مسير ورودي ها تعويض خواهد

شد . واين ممانعت ها و سخت گيري هاي متعصبانه ، به تجربه نشان داده است ، كه به

عطشناكي دانستن خواهد افزود و جستجو گري را دركسب روش هاي دانستن ، درجهان

گسترده نرم افزاري اطلاعات ، بيشتركرده وبر سرعت آن خواهد افزود.

عدم تحمل صداي ديگران در قلمرو اجتماعي وفرهنگي ، وبرنامه ريزي دريك مسيرتك

خطي وتك صدايي ، و همچنين گوش سپردن به صداي خود ولذت وافر از آن بردن ،

نشانه پيشرفت فرهنگي وپيشبرد برنامه ها نيست . تنها در كنارصداي ديگري درنقد

صداي خود ومجادلات في مابين است كه سره ها از ناسره ها تشخيص داده مي شود

وقدرت دريافت ودرك وتحليل مخاطب فزوني مي گيرد وقادر است كه به انتخاب درست

دست يابد . محروم كردن ديگرا ن ازانعكاس صداي شان ، به محبوبيت همان ديگران در

نزد مخابان نخواهد انجاميد ؟

چهارشنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۶

كلاه گشاد

بادها به هزارزبان

دست هاي مرا / مي شويند

پنجره ها را كه مي گشايم

و باران

برصدايم مي ريزد


كدام مرثيه را

در رقص برگ ها

كوكي / تازه كنم

اين نت هاي بي قرار

منتظركدام رهگذرند

هيچ ستاره اي

پنجره هاي اين كوچه را

روشن نمي كند


در كوچه پسكوچه ي اين سطرها

ايستگاهي نيست

عابران صبح

كلاه / برسر

با عينك هاي دودي

وجهان

رنگين كمان صداها

دوشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۶

وجدان اخلاقي

اگرسجاياي انساني ثمره محيط است
پس بايد محيط را انساني كرد
كارل ماركس (Karl Marx)

روز گذشته درخبرها اينگونه منعكس شده بود ، كه براثردوعمليات انتحاري دركشور

عراق ، بيش از يكصد كشته ونيز به همان ميزان مجروح ، حاصل اين عمليا ت بوده

است . اگرچه شنيدن چنين خبرهايي ، چندان غريب نمي نمايد . زيرا طي ساليان اخير

به كرات درجست و جو هاي خبري ، دركشورهاي مختلف به ويژه درحوزه ي خاور

ميانه ، چنين اخبارغم انگيزي گوش را به شدت مي آزارد وهرچه نفرين را نثارپديد

آورندگان چنين آشوبي غيرانساني مي نمايد .

اما درخبري كه ازآن ياد شد ، نكته اي تامل برانگيز وجود داشت ،كه نمي توان ازكنار

آن به سادگي برگذشت وبه عمق يك جنايت غيرانساني توجه نكرد. حتما ازخود مي پر

سيد ، كشته شدن بيش از يكصد انسان وبه همان اندازه مجروح شدن انسان هايي ديگر

بديهي ست كه جنايتي غيرقابل بخشش ومتاثر كننده است . آري ، چنين است . اما نكته

مهمي كه نبايد مغفول واقع شود ؛ شيوه ي به اجرا گذاشتن چنين جنايتي ست ، كه به

اين وسيله وبا برنامه اي ازپيش تعيين شده ، چنين كشتاري رخ داده است .

تروريست ها با استفاده ازدو نفراززن هايي كه معلول ذهني بوده وبه عقب ماندگي

ذهني دچارشده بودند ، وهيچ شناخت وآگاهي ازكاري كه انجام مي دادند ، نداشتند

بهره برده وبا كنترل ازراه دور، درمسيري پررفت و آمد دردومنطقه ي مختلف

انبوهي ازمواد منفجره را با حاملان آن منفجركرده واين حادثه را رقم زده اند .

حال نكته اينجاست كه اين فجايع وبلواي موجود كه به گونه اي صفحات نه تنها

منطقه ، بلكه جهان را رقم مي زند ، معلول چه عواملي ست؟ چنين جنايت هايي كه

در كشورهاي مختلف جهان شاهد بروزآن هستيم ، ريشه درچه عواملي دارد ؟

بي ثباتي جهان و مغلوب شدن اخلاق انساني درمقابل خصلت شرات وي را دركجا

بايد جست؟

بديهي ست كه سرمايه ي جهاني كه درشركت ها وكمپاني هاي بزرگ غارتگرگرد

هم آمده اند ، براي تامين سودهاي نجومي خود وبهره كشي هاي ملي وبين المللي از

هيچگونه تلاشي رويگردان نيستند . چنين روشي براي انباشت سرمايه ها وسودآوري

سرشارموضوعيتي تاريخي داشته وروش هاي دست يابي وكسب منافع بيشتر، همواره

منجربه زيرپانهادن اوليه ترين اصول اخلاق انساني ووجدان اجتماعي شده است .

دراينجاست كه درپس حوادث يادشده ، مي بايست جاي پاي منافع طبقاتي قدرت هايي

را جست ، كه براي حفظ واستحكام پايه هاي قدرت خود وخانواده ي شان ، دراستفاده

ازهرگونه تلاشي دريغ نمي ورزند . وهرگئنه اخلاق انساني ووجدان اجتماعي را

قرباني مطامع خودخواهانه وطبقاتي خود مي كنند .درمحيط اجتماعي به ايجاد شرايطي

مي پردازند ، تا اختلاف ، كينه توزي ، حسادت ، نيرنگ وريا ؛ جايگزين دوستي ،

محبت ، مساعدت وكمك به همنوع گردد . دراين صورت است كه به قول انديشمند

شهير كارل ماركس انسان تحت تاثير شرايط واوضاع واحوال به شرارت مي پردازد .

وبه خصوص همين شرايط واوضاع واحوال است كه روحيه ي شخص را شكل مي

دهد . به عبارتي ديگر سيماي اخلاقي انسان دررابطه ي با تاثيري ست كه محيط ،

شرايط عيني وروابط اجتماعي براو مي گذارد .

آيا جهان به قدر كافي زخمي شده ازچنگال هاي ديو آزمند وددمنش سرمايه ومالكان

بي رحم آن نيست ، كه به ورطه ي خشونت ، كشتارونابودي كشيده مي شود .

آيا زمان آن فرانرسيده است كه كمي به اخلاق انساني واجتماعي به مفهوم تاريخي آن

انديشيده شود ؛ وآدميان آستين بالا زده ، دربسيجي همگاني رخت صلح برجهان پوشند

تا تكرار چنين حوادثي را كه به آساني از دوانسان معلول ذهني بهره برده وفجايعي

سهمگين را رقم زنند،شاهد نباشيم. پس وجدان هاي انساني كجاست ؟

یکشنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۶

انتخابات وموقعيت

انتخابات هشتمين دوره ي پارلمان ايران در حالي درشرف برگزاري ست ، كه

اوضاع اجتماعي واقتصادي كشور ازثبات مناسبي برخوردار نيست . به ويژه

مردم به لحاظ اقتصادي به شدت تحت فشارهستند . دولت متاسفانه درطول كمتر

ازسه سال كاركرد خود ، برنامه موفقي براي مديريت ، نظم بخشي وتوسعه و

رشد اقتصادي كه درزندگي مردم ملموس باشد ، ارائه نداده است . نرخ بالاي

تورم كه ملموس ترين حالت خود را درزندگي روزمره مردم محقق مي سازد

كه گراني ها وافزايش سرسام آورنرخ هاي موجود ما يحتاج عمومي وضروري

زندگي مردم ، اصلي ترين نشانه ي وضعيت اقتصادي مردم است .

ازطرف ديگراوضاع اجتماعي وفرهنگي جامعه به سمتي پيش مي رود، كه حتي

اعتراض برخي ازمسئولين را به خصوص درپارلمان درآورده است . ايجاد محد

وديت ها در كنش هاي صنفي – سياسي براي قشرهاي مختلف جامعه مانند دانش

جويان ، زنان ، نويسندگان وروزنامه نگاران ، كارگران ؛ كه به محض فعاليت

درراستاي كسب حقوق صنفي شان ، دچارتحديد وتهديد مي شوند، ازاين زمره

است . آخرين اقدام عملي حكومت دراين راستا كه نشان ازعدم تحمل وكمي ظر

فيتش مي باشد ، لغو امتيازنمودن نشريه ي زنان است .

اما درقلمرو كنشگري هاي سياسي درموقعيت انتخاباتي ، كه درواقع يكي از

ميدان هاي اصلي ست كه مي توان مظاهردموكراسي را درآن به نمايش گذاشت

درشرايط فعلي وآنگونه كه عملكردهاي هيات اجرايي دربدو فعاليت هاي شان از

خود نشان داده اند، با سياست هاي تدوين شده دولت نهم ، رقيب را ازگردونه خا

رج ساخته اند . وچنان فضاي تنگ ومحدودي را رقم زده اند كه به واكنش جدي

تحليلگران وليدرهاي موسوم به اصلاح طلب انجاميده است .

درهرجامعه اي ، به ويژه جوامعي كه داراي بحران درحوزه هاي مختلف مي با

شد، دواصل رقابت درموقعيت هاي انتخاباتي ومشاركت درعرصه هاي اجتماعي

ازسوي مردم، نشان دهنده وجود حداقلي ازآزادي هاي مدني دراين عرصه ها

مي باشد ، كه تامين كننده منافع مردم درقدرت انتخاب شان ازيك سو، بي آنكه

ازآقا بالا سربرخوردار باشند ؛ و رعايت اصل رقابت پذيري ، جهت درمعرض

آزمون مردم قرار گرفتن مي باشد . دراين صورت است كه فشارهاي گوناگوني

كه مردم درعرصه هاي مختلف متحمل مي شوند ، با شكل دادن به سرنوشت

خود ازطريق مشاركت فعال شان وناظر بودن به تامين منافع شان ازسوي كساني

كه برگزيده مستقيم خودشان دريك رقابت دموكراتيك وبا حقوق برابرمي باشند ،

مي توان ازگسترش موج بحران جلوگيري كرد وتحولات جامعه رانيز به سمتي

هدايت نمود كه آراي مردم پشتوانه آن بوده وهزينه آن را پذيرا گشته اند. دراين

صورت است كه دموكراسي تعميق يافته وبه حقوق حقه قشرهاي مختلف جامعه

برمبناي قانون احترام گذاشته مي شود. ظرفيت حاكميت درتعامل با مردم ساخته

شده وافزايش مي يابد . چنين فرايندي تنها وتنها باميدان دادن آزادانه به مشاركت

مردم وايجادامكان رقابت عادلانه به منظورفراهم ساختن مقدمات انتخاب اصلح

مهيا مي شود

جمعه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۶

گسترش امكانات بلاگر


به تازگي سرور بلاگر( بلاگ اسپات دات كام ) نسبت به افزودن امكاناتي به

زبان فارسي ،اقدام نموده است .اين اقدام كه درخورتقدير وتحسين مي باشد

سبب گسترش توجه به اين سرور خارجي ازيك سو ، وامكان استفاده ي

بيشترفارسي زبانان از اين ظرفيت مي شود . لذا من خود به عنوان يك

نويسنده ، كه ازاين سروربهره مي برم ، مراتب قدرداني خود را ازتوجه و

عنايت بلاگر به زبان فارسي وحيطه ي نفوذ وقدرت اثرگذار آن ، اعلام

داشته واميدوارم ، همچنان شاهد اين توجه نسبت به زبان فارسي وگسترش

حوزه ي كاربردي آن دراين سرور باشيم

شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۶

اين زمستان



حلق آويز اين همه كلمات

و سكوت

چون معشوقه اي جاودان

كه نگاه شاعر را / مي ربايد


بر تخته بند صداها

ميخ مي كوبم

ناگزيري زمستان را


آواز گمشده ام را

در بال هاي كدام پرنده

بجويم

جمعه، دی ۲۸، ۱۳۸۶

مسابقه ياد قلم
مسيح علي نژاد فعال روزنامه نگار ووبلاگ نويس ، به تازگي به مناسبت
درگذشت يكي ازهمكاارن قديمي روزنامه نگارش مرحوم مهران قاسمي ،
مسابقه اي را تحت عنوان ياد قلم تدارك ديده كه درموضوع انتخابات و
حقوق شهروندي مي باشد . علاقمندان به اين مسابقه مي توانند به وبلاگ
مسيح مراجعه نموده وازچگونگي برگزاري آن اطلاع حاصل نمايند

سه‌شنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۶

غروبي سنگين



اين نگاه هاي كم سو

اشك هاي شان را

پاي كدام فصل

بي دريغ / گريسته اند


ضرب باران / برپنجره ها

تسليتي ست

تا تنهائي ام را

آگهي كنم


واين باد

كه نجواي خاطره ها را

كند مي گذرد

غروبي سنگين

برترانه ها / مي پاشد

یکشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۶


ترانه خوان انقلابي گيلك درگذشت



امروز به من خبردادند كه احمد عاشورپورخواننده آرمانگراي ترانه هاي گيلكي درگذشت .

خواننده اي كه ترانه هايش ريشه درمناسبات زندگي مردم گيلك واميدها وآرزوهايشان

داشت ونگاه مردم گرايانه ، ترقيخواهانه وفولكلوريكش درترانه هايش به خوبي منعكس شده

است ، مخاطبان زيادي را ازهرگروه ازمردم مجذوب آثارش كرده بود . به ويژه قشرروشنفكر

جامعه ما توجه خاصي به ترانه هاي وي نشان مي داد . آثار وي درهرخانواده گيلك زبان

موجود است . وي درترانه هايش آرزوها وآمال مردم را منعكس مي كرد وبه بيان شادي ها و

غم هاي شان مي پرداخت . هيچ شنونده موسيقي گيلك زبان نيست كه ترانه هاي بياد ماندني

چون خروسخوان ، جمعه بازار، جان مريم وبسياري ديگر ازاجراهاي معروف اورا در خاطر

نداشته باشد . بي گمان احمد عاشورپوربه عنوان يكي ازخوانندگان فولكلورگيلاني كه آرمانگرا

ونسبت به مردم متعهدبوده ، هرگز ازياد مردم وبه ويژه علاقمندان به ترانه هايش نخواهد رفت

يادش جاودان باد

جمعه، دی ۱۴، ۱۳۸۶


آندره ريوازآهنگساران ونوازندگان برجسته ومشهوردنياست ، كه ايرلندي ست . وي بسياري ازآثارآهنگسازان برجسته دنيا رادرسبك هاي مختلف به رهبري خودش اجرا كرده است . يكي ازجذاب ترين وديدني ترين كارهاي وي، اثري است تحت عنوان زندگي دردوبلين
كه اجراي وي دراركستري كه خود رهبري مي كند، به نمايش مي نهد . پيشنهاد مي كنم آن دسته ازعزيزاني كه با كارهاي وي آشنايي ندارند، حتما به استقبال اين اثربروند . اخيرا ايميلي ازآندره ريوبه مناسبت سال جديد ميلادي دريافت نمودم، كه درخصوص كارش نيز
اطلاع رساني كرده است . ترجيح دادم كه به آگاهي ديگرمخاطبان نيزكه مشتاق آگاهي درزمينه اجراي كارهاي ايشان مي باشد،برسانم


HAPPY NEW YEAR masood bizargiti !HAPPY NEW YEAR
masood bizargiti !

What a start to the new year: a brand new world tour! With “Romantic Vienna Nights” André Rieu, his Johann Strauss Orchestra and his entire crew tour the globe. Never before has an artist taken such a gigantic stage set-up with him on his tour. The kick-off of the World Stadium Tour was given in Toronto and it was a sweeping success! It met with nothing but praise! There is the life-size replica of Sissi’s castle in Vienna, Schönbrunn Palace, as a stage set-up, a golden coach drawn by 6 white horses, 80 Vienna Debutantes, the world-famous Vienna State Opera Ballet, and a lot more! Waltzes by Strauss and Léhar and melodies by Stolz, performed by The Platinum Tenors, Carmen Monarcha, Carla Maffioletti, Mirusia Louwerse, Suzan Erens and the Johann Strauss Orchestra and Choir. And all that on a never-seen-before, super-size stage. Definitely something not to be missed! So, for exact dates hurry to http://www.andrerieu.com/ and straight away order tickets for any of the concerts in Düsseldorf (LTU Arena), Leipzig (Festwiese), Amsterdam (Amsterdam ArenA), Brussels (King Baudouin Stadium), Melbourne (Telstra Dome), Sydney (Telstra Stadium), Brisbane (Suncorp Stadium) or Adelaide (AAMI Stadium). We all hope to meet you at one of these concerts. Australia, already now, is wildly enthusiastic about “Romantic Vienna nights” coming. André Rieu is bringing Vienna to his admirers’ doorstep. After awarding his DVD’s platinum status, Australia is now falling for this world stadium tour. And here’s a piece of hot news: there are plans to set up Schönbrunn Castle in New York CENTRAL PARK as well!!! Of course, you will be among the first to be informed via our newsletter and via http://www.andrerieu.com/ if these plans become more substantial. Again, it is with great pleasure that we look back on a marvellous and exciting musical year. Through our guestbook we have enjoyed all your messages and we hope you will continue to send them with the same degree of enthusiasm. Just one more task for us to perform:
we wish you a healthy, loving and musical year.

چهارشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۶



اكبررادي درگذشت


بهزاد موسايي غروب با من تماس گرفت وبا اندوهي جانگداز، خبردرگذشت

اكبررادي را داد .اكبررادي مرد بزرگ نمايش نامه نويسي ايران .به شدت

متاثرشدم. مردان بزرگ عرصه ي فرهنگ وهنرما يكايك دروطن شان ،

غريبانه به انتظارضربه اي مي نشينند كه بر كوبه ي دروارد مي آيد .

اكبر رادي نمايش نامه نويس بزرگ ميهن مان امروز صبح با زندگي ،

براي هميشه وداع كرد . وياران خود را تنها گذاشت . هنوز بسياري از

دوستداران وي بي خبرند . وقتي دوست نويسنده ام بهزاد موسايي ساعاتي

قبل به من زنگ زد، با خود انديشيدم كه براي با خبرشدن اهل فرهنگ و

هنر، بهتراست كه خبرش را درپستي منتشرنمايم .

روحش قرين آرامش باد وآرزوي شكيبايي براي بازماندگانش

یکشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۶

تحديد ي ديگر


پيگيروضعيت كتاب جديديم ازسوي ناشركه بودم ، به وي تاكيد كردم كه در

يكي ازصفحات كتاب ، مشخصات وب مرا نيزبگذارد.همچون كتاب قبلي ام

كتاب كه ازچاپ خارج شد ، با كمال تعجب مشاهده كردم كه اين كارعملي

نشد. وقتي با ناشرصحبت كرده وعلت را جويا شدم؛ تاكيد داشت كه بخشنامه

ازسوي وزارت ارشاد صادر شده كه نشاني هاي وب سايت هايي را كه در

وزارت خانه نسبت به ثبت نام خود اقدام نكرده اند، ازدرج دركتاب شان

ممنوع مي باشند .

درراستاي ايجاد محدوديت هاي فرهنگي ، اين هم نوعي مداخله درقلمرو

خصوصي ترين شان مي باشد. وب سايت كه دفترچه خاطرات شخصي

دارنده اش مي باشد ، ازنگاه متوليان فرهنگي بايد تاخصوصي ترين لايه

هآيش را دراختيار قرار دهد تا بتواند همان خصوصي ترين حس خود را

پس ازكسب مجوز در اختيارمخاطب بگذارد . به هرجهت گويا چاره اي

نيست . يك بار شعر يا اشعاري سانسور مي كنند ودستور حذف آن را از

كتابت صادر مي كنند ؛ چنان كه نسبت به كتاب قبي ام اين كاررا كردند.

....يك بارممنوعيت دردرج نشاني وب سايت را اعمال مي كنند . يكبار

شنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۶


ادامه سطرها



صدايت را / غربال كن

دريا

واژه هايش را

كف كرده است


اين دست ها به سوي پنجره

حرف هاي تازه

درگلودارند

ادامه سطرهاي درزمان

واين پرنده

كه آوازش

دربال هاي بي رمقش

مي لرزد

جفتش را گم كرده است


شنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۶

پنجاه وسه ترانه عاشقانه
شمس لنگرودي
انتشارات آهنگ ديگر


گذري وتاملي


استعاره ها وكنايه ها كهنه اند
وقتي كه ازتوسخن مي شودگفت

تامل برلحن وخطوط يكدست وخطي كتاب پنجاه وسه ترانه ي عاشقانه

شمس لنگرودي ، به بازتوليد ذهنيتي درمخاطب مي انجامد، كه ازيك

سو فرايند كاركردي زبان شاعررا درطول چند كتاب شعرش از رفتار

تشنگي تا كتاب مورد بررسي ، درساختاروموقعيتي تك صدايي نشان

مي دهدكه مبتني برتصويرپردازي ها ورمزگان احاله شده به ابژه هاي

غيرزباني ست . چارچوبي كه شاعر، اگرچه درعاشقانه هايش احساس

بي نيازي ازساخت هاي تصويري مركب ازالگوهاي مستعمل وكليشه

شده مي نمايد؛ وبه همين جهت دركتاب فوق ، روند روايتگري را بر

مي گزيند كه عناصرحسي را دركنارخيال ورزي هاي شاعرانه ،

بنيان نوشتارخود كند؛ اما باز درفضاي توليد شده اثر ؛ شاعرناگزيربه

همان تركيب سازي هاي تصويري با استفاده ازتمهيدات متناسب روي

مي آورد. زيرا الزام خلق اثرهنري (= شعر) ، كنشگري بربنيان آشنا

يي زدايي اززبان نرم مي باشد، كه تخيل يكي ازاركان اصلي اين كنش

گري ست.

اماتعامل وتقابل درمناسبات دروني زبان درقطعات كتاب ، به جهت مو

قعيت شناسي فضاي كلي اشعار، اجرايي ازروابط عناصرزيبايي شنا

ختي را درساختاري كلي نشان مي دهد ، كه مخاطب را به سويه ي

ديگرفرا مي خواند. وآن پارادوكس منش شعري شمس لنگرودي با

رويكرد وموقعيتي ازشعرامروز است كه ازدهه ي هفتاد به اين سو،

درگستره اي وسيع تر موجوديت خود را اعلام داشته است . مؤلفه ها،

عوامل واسباب اين رويكرد ، بطورعمده بربنياد فرم ومناسبات دروني

زبان بنا نهاده شده است.ازهمين روموقعيتي بحراني را درشعرمعاصر

دامن زده كه درخورتوجه ودقت مي باشد.

نگارنده بحثي را درهمين زمينه درگذشته، تحت عنوان بحران موقعيت

درمجله ي گيله وا ويژه ي هنروانديشه به نگارش درآورده است.

اگرچه نقيضه ي ياد شده فاقد ايراد است.زيرا دوجريان ورويكردهنري

درعرصه ي شعر، با توجه به شناخت موقعيت تاريخي وفرهنگي جا

معه به موازات هم به خلق آثارشان مي پردازند .

دركتاب پنجاه وسه ترانه عاشقانه شاعرمنش روايتي اي را براي بيان

ايده آل ها ونگاه غنايي خود برمي گزيند، كه ريشه درآرمان وعواطف

عاشقانه اش دارد . اميدها ، ترديدها، آرزوها وخيالهاي رنگين شاعر،

درلحني تغزلي روايت مي شود. اما تمركز وتوجه سراينده بردوري از

كليشه هاي تصويري شعر،ونگاه معطوف شده به لحن روايي، قطعاتي

را دركتاب جاي داده، كه مركب ازعبارت ها وتركيب هاي ساده است

كه پشتوانه ي كنش زباني آن براي خلق موقعيت هنري بسيارنارساست

نمونه هايي چند ازاين دست اشعار

سپاسگزارم درخت گلابي
كه به شكل دلم درآمدي،
چه تنها بودم

يا

براي ستايش تو
همين كلمات روزمره كافي است
همين كه كجا مي روي، دلتنگم

براي ستايش تو
همين گل وسنگريزه كافي ست
تاازتوبتي سازم

يا

امشب
درياها سياه اند
بادزمزمه گرسياه است
پرنده وگيلاس سياه اند
دل من روشن است
توخواهي آمد

روندخلق سطرها دراشعاراين كتاب كه ازوحدت موضوعي برخوردار

است وتنها يك صدارا برمي تابد، ازويژگي حسي ، مؤلفه اي مي سازد

كه درخوانش شعرها وگوش سپردن به اين ويژگي، موسيقي لحن شعر

را توليد مي كند.

مخاطب هنگامي كه به وضعيت دروني شعريا شكل ذهني آن، پس از

قرائت يك يا چند باره اش ارجاع مي شود، طنين نيرومند مفهوم شعر

را حس مي كند. فارغ ازهرگونه تنش وتقابلي كه به وي فرصت گشتن

درتاويل ها وتعابيرزاده شده ازروابط متقابل زبان شعررا اعطا نمايد.

به باوراين قلم شمس لنگرودي درچند دهه كارشعر، به ويژه دردهه ي

شصت ازچهره هاي جدي ومطرح بوده است.نگاه اودرعرصه ي شعر

وانطباق آن با موقعيت تاريخي – فرهنگي جامعه ي ما، مؤيد اين كلام

است.

طي مدتي به تقريب يك دهه( دهه هفتاد) شمس شعررا درپستويي نهان

كرده يا فتيله ي خلق آن را پايين كشيده بود؛ كه ازاواخراين دهه، شعله

آن را يواش يواش برمي افروزد . اندكي تامل برساختارزبان ومنش

عمومي لحن جريان روبه رشد شعردو دهه ي اخيركه درتوازي با

رويكرد لحن تثبيت شده ي شعرمعاصر، به نشرآثارخود مي پردازد؛

ومهمترازآن، كشف لايه هاي دروني وپيچ اندرپيچ مناسبات في ما

بين زبان وبهاء دادن به زاينده بودن اين مناسبات درهنجارشكني از

زبان متعارف درساختارهاي متفاوت كاركردي آن،قادراست جاني تازه

برشعله هاي برافروخته شده ي شعرشمس بدمد .

صداهاي ريخته منتشرشد

كتاب صداهاي ريخته كه دربرگيرنده تعدادي ازاشعارجديد
مسعود بيزارگيتي مي باشد ،دريكصدوسي صفحه توسط
انتشارات فرهنگ ايليا چاپ ومنتشرشده است

دوشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۶

من مخالف عقيده شما هستم ، اما حاضرم جانم را بدهم تا شما بتوانيد آزادانه نظرتان را بيان كنيد
ولتر


شانزدهم آذر، نوزدهم آذر



شانزدهم آذرماه يادآوريك مقطع وحركت تحول طلبانه است كه منشاء آن از

دانشگاه بوده وتا به امروزمهرو نشان خود را درسمت بخشيدن وآگاهي دادن

نسبت به حقوق وتكاليف آنان كه هويت اين روز تاريخي را همواره پاس دا

شته وبراي نيل به اهداف انساني خود، ازهيچ كوششي دريغ نكرده ونمي نما

يند، بجا گذاشته است.

نوزدهم آذر نيز روزي تاريخي درجهان به شمار مي رود. روزي كه كه در

حافظه ي جهان ، يادآورتصويب اعلاميه ي جهاني حقوق بشردرسال يكهزار

ونهصدو چهل وهشت درسازمان ملل متحد مي باشد. اعلاميه اي كه درسي

ماده وچند ميثاق بين المللي درابعاد سياسي ، مدني ، اقتصادي وغيره ، دولت

هاي عضو را موظف به رعايت ، تامين ودفاع ازحقوق مشروع وقانوني و

بشري شهروندان خود مي نمايد. اكنون كه كميسيون حقوق بشرسازمان ملل

تبديل به شوراي حقوق بشرگرديده ؛ دراين سالروزشايسته است كه اين نهاد

بين المللي حقوق بشر، با تدبير وتامل بيشترنسبت به نقض حقوق بشردر

چهارگوشه ي جهان پيگيرتر بوده ودرانجام تكليف حقوقي وجهاني خود

مؤثرترعمل نمايد.

آقاي حداد عادل رئيس مجلس هفتم، كه اكثريت نمايندگان آن را جريان

راست كه موسوم به اصولگرايان مي باشد، تشكيل مي دهد ؛ درديدار

خود با دانشجويان ، ازشانزده آذر ياد كرده وبا اشاره به سخنان نمايندگان

جريان هاي دانشجويي كه با وي ديدار داشتند، مي گويد

وقتي اين سخنان را گوش مي كردم خدارا شكركردم كه دركشوروجامعه اي

زندگي ميكنم كه دانشجويان دانشگاه راحت وبي رودربايستي حرف شان را

مي زنند؛ اعتراض،انتقاد ومطالبه مي كنند.اين يك ارزش است وبايد قدردان

آن باشيم. به هيچ وجه ازاين موضوع ناراحت نيستم كه كسي اين گونه حرف

خود را بزند. اين همان چيزي است كه ما درانقلاب مي خواستيم.

آقاي حدادعادل

داشتن چنين نگاهي به وضعيت وحقوق صنفي دانشجويان بد نيست ، اما آيا

اين تنها حقايق موجود است. جناب حداد، عدالت ووظيفه ي نمايندگي كه

ازسوي مردم بردوش تان نهاده شده حكم مي كند كه پيگير آنچه بردانش

جويان ، كه برابر اعتقاد شما ، انتقاد، اعتراض ومطالبه مي نمايند وبا

مشكلات مختلف مواجه مي شوند، باشيد. درطول اين دوسال واندي آيا

براي دانشجويان منتقد ومطالبه گر، كه به چيزي جز حقوق صنفي و

قانوني شان نمي انديشيده اند، وبراي برخي ازآنان پرونده تشكيل شده

وبه كميته هاي انضباطي دانشگاه ها فراخوانده شدند ونيز آنان كه به

دانش جويان ستاره دار معروف گرديده وعواقب مطالباتشان را متحمل

شده اند وغيره ، چه حركتي جهت دفاع ازحقوق آنان به عمل آورده ايد

شايسته است كمي درعمل وبه عنوان تكليف نمايندگي واقع بينانه ترنسبت

صنف دانشجويان وحتي صنوف وقشرهاي ديگرجامعه ، كه تحت فشارهاي

گوناگوني هستند، برخورد به عمل آيد.

ماه آذردوروز به ياد ماندني وتاريخي را درعرصه ي ملي وجهاني، كه هر

دوروزدرتاريخ معطوف به حقوق انساني مي باشد، درخود ثبت كرده است.

اين مناسبت ها را گرامي بداريم وبا رويكردي مترقيانه ونوترازدستاوردهاي

آن حفاظت كنيم

یکشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۶

برخي ازدوستان واهالي قلم كه نسبت به حقيرلطف داشته وخواننده و

پيگيرنوشتارهاي اين قلم هستند ، سراغ كتاب يا كتاب هاي جديدم را

مي گيرند . لذا بدينوسيله به آگاهي اين دوستان مي رسانم ، كه به گفته

ناشركتابم اميد كه كتاب (( صداهاي ريخته )) درصورت روبرونشدن

با مانعي خاص ، طي چند روز آينده وارد بازار كتاب شود
با تشكرمجدد ازدوستان

چهارشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۶

انتظار



پرده را كنارمي زني

چشم برافق

اين جاده هاي بي حساب وكتاب

حساب كه پس نمي دهند


برقاب پنجره

نقش مي زني

درانتظاركدام صدا

اين موجها

التهاب شان را

به ساحل / مي بخشند

شنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۶

!تورم انتظاري


تركيب فوق كه عنوان اين يادداشت است ، متعلق به آقاي احمدي نژاد

رئيس جمهوراست . منش رئيس دولت نهم ، ايجاد موقعيت تعليقي و

اعلام غيرمترقبه يك خبرويا يك پيام است . اين منش دررفتاروعملكرد

سياسي وي كاملا مشهود است. گويا ايشان معتقد به وضعيت غافلگيري

هستند . اين روش درحوزه عملكردي مبتني برنگاه برپيامد واثرگذاري

ناگهاني است. وريشه دركنش هاي هيجاني – عاطفي دارد.

كاربرد اصطلاح تورم انتظاري ازسوي رئيس دولت نهم معطوف است

به اوضاع اقتصادي ، سياسي جامعه ومنتسب است به نيروها وجريان

هاي داخلي ، كه ازديد وي به تحريك شرايطي دست مي زنند، تا حالت

تورم انتظاري را در مردم ايجاد كنند. واقعيت اين است كه دولت نهم در

موقعيت هاي دشواري كه گاه قرار مي گيرد، دم دستي ترين ابزاري كه

بتوان به فرافكني وضعيت نسبت به آن پرداخت ، چسبيدن به گريبان

كساني است كه اززمره ي منتقدين حاكميت مي باشند . وانداختن توپ

به زمين آنهاست.

درحالي كه نيم نگاهي به زندگي مردم واوضاع اقتصادي كه مردم در

زندگي ي روزمره شان تجربه مي كنند، گواه وضعيتي است ، كه نافي

خوشبيني هاي رمانتيك برخي مسئولين دولتي ، مثل وزيراموراقتصادي

ودارايي ست. كه موقعيت اقتصادي ايران را خوب وروبه صعود مي

بيند. درحالي كه كارشناسان اقتصادي با ارائه تحليل ها ومستند به ارقام

وآمارخلاف اين نظر را دارند. حتي برخي ازمسئولين ونمايندگان مجلس

نيزاين نطررا كه اوضاع اقتصادي خوب وروبه تصاعد است را قبول

ندارند. عجيب است كه خوب بودن وضعيت اقتصادي كشور درشرايطي

ازسوي وزيراقتصاد ودارايي اعلام مي شود كه نرخ تورم ازسوي بانك

مركزي هيجده درصد اعلام شده است . اگرچه بنا به گفته ي كارشناسان

بسياربيشترازاين است. وبه گفته ي برخي نمايندگان مجلس نرخ تورم به

بيست وچهار درصد مي رسد. حجم نقدينگي كه يكي ازعوامل ايجاد

تورم مي باشد، تا پايان مهرماه به رقمي بالغ بريكصدوچهل وپنج هزار

ميليارد تومان مي رسد.همچنين درچند روز اخير بورس تجربه غمناكي

را پشت سرگذاشته است. بازار بورس كه بهترين نماد ونشانه ي اقتصاد

كشور است، دردوروز پياپي شكست درواگذاري سهام دوشركت بزرگ

دولتي ، يعني فولاد مباركه وايرالكو را تجربه كرده است.

درآمد نجومي حاصل ازفروش نفت كه درطول دوسال اخير، رقمي

بالغ بريكصدوهشتاد ميليارد دلار را وارد كشور كرده است، چه تاثيري

بروضعيت معيشتي مردم بجا گذاشته است. وضعيت مسكن با اين همه

تصميم ها وواكنش هاي مسئولين منتج به چه نتيجه اي شده است . حال

خريد مسكن يا اجاره بهاي آن

به راستي آيا نگاه انتقادي به تصميمات وبرنامه هاي دولت و انطباق

آنها با شرايط وموقعيت موجود اجتماعي وبررسي ي خوشبيني هاي

رمانتيك برخي ازمسئولين ، كه بيشتربه درد ادبيات هنري مي خورد،

تحريك مردم وايجاد موقعيت تورم انتظاري درآنان مي باشد؟

شنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۶

اين صداي بي هنگام



اين لنگه هاي ناهنگام

به كدام دست

سلام گفت

پنجره ها را ببند

درضجه هاي باد

چه وقت هواخوري


اين صدا

تلنگركدام شعر

خواب ترانه

مستي مي بخشد


كفش هايت را

جفت كن

درباد بي شكيب

اين در

خيال گشودن را

درخواب

تعبيرمي كند
درپستي كه تحت عنوان فرار به جلو نوشتم ، وپس ازيكي دوروزبه كامنت

هايي كه عزيزان برايم گذاشتند ، نظر انداختم ؛ به اظهارنظري برخوردم

كه حاكي ازجديت ونگاه ژرف وتاريخي يكي ازكامنت گذاران نازنين بود

ايشان محبت كردند وضمن اظهارلطف نسبت به شعراينجانب دراستقبال از

بيست وپنجم نوامبرروز جهاني حذف خشونت عليه زنان ، توضيحي دراين

خصوص مبني برتاريخچه پيدايش اين روز وچگونگي نام گذاري آن وهم

چنين سال تصويب اين روز تاريخي درسازمان ملل متحد نوشتند كه همه

علاقه مندان را دعوت به مطالعه اين نظر درپست فرار به جلو مي نمايم
.

چهارشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۶

فرار به جلو


عجيب است كه داستان دشمن يابي را درجامعه بحران زده ي ما حد و

مرزي نيست . به ويژه زماني كه جامعه درموقعيت بحران قرار بگيرد

هنوزاتهام كودتاي رسانه اي كه توسط برخي ازمسئولين و نزديكان

رئيس دولت نهم، به برخي مطبوعات منتقد وديدگاه هاي انتقادي شان

نسبت به قلمرو اجرايي حاكميت، وارد شده ، ازاذهان بيرون نرفته و

افكاراجتماعي را به خود مشغول كرده ؛ كه تازه ترين اتهام ديگراز

سوي سخنگوي دولت نهم، چون ردايي مخملين برتن منتقدين پوشانده

شده است.

براندازي نرم وانقلاب رنگين ومخملين ، توسط جريان هايي درداخل

كشور،اززمره اتهامات جديدي است كه طنين آن درجامعه پيچيده است

آيا وجود يك گفتمان انتقادي درجامعه درموقعيت هاي متفاوت زماني،

چه آنگاه كه جامعه درشرايط بحران به سرمي برد؛وچه آنگاه كه رنگ

آرامش مي پذيرد. چه آنگاه كه به فرصت هاي انتخاباتي نزديك مي

شود ؛ وچه آن زمان كه هيچ گونه كنش رقابتي سياسي درعرصه ي

انتخاباتي وجود ندارد ؛ بايد درقالب توهم دشمن يابي اندازه گيري شود

تا رقيب سياسي به هربهايي ازگردونه خارج گردد! آيا اين نشانه ي

عقب ماندگي جامعه ما دراعطاي فرصت به ديگران براي انديشيدن ،

آفريدن وبيان كردن نيست؟

تازه نيم نگاه به تحولات اجتماعي درقلمرو مسائل صنفي ، كه اززمره

مسائل مبتلابه جامعه ماست وكنش هاي اجتماعي پيرامون آن كه به

منظورتحقق خواسته هاي صنفي مي باشد وگاه بازخوردي نامناسب از

سوي قدرت دريافت مي كند ، چه فرصتي را بازمي يابد تا درانديشه

يافتن روزنه اي براي راه اندازي انقلاب مخملين باشد. يعني فرصت

انتقادي كوچك حتي بايد ازمنتقد سلب گردد؟ چرا كه مبادا به براندازي

نرم متهم نشود. آيا دراين موقعيت بحران ، كه دولت بايد بايك برنامه

ريزي درست به فكراين كنش هاي معترضانه ( جنبش زنان ، دانش

جويان ، اعتراض هاي كارگري ، مسائل مربوط به مطبوعات و...)

كه همه وهمه درچارچوب كنش هاي صنفي طبقه بندي مي شود،باشد

قدم به جلو گذاشته وبه جاي پاسخگويي ، وارد منازعه اي مي شود كه

خود مسئولين دررده هاي مختلف ودرعرصه هاي مختلف حاكميتي ،

نسبت به اين موضع دولت ، واكنش نشان داده اند.

تنها كمي تدبيرعميق تروواقعگرايي نوين را اگرجايگزين رمانتيسيم

موجود نماييم ؛ مي توان گامي درراه ارتقاء توسعه اجتماعي به پيش

نهاد. دل خوش كردن به شعارهايي كه مدتي طولاني ازتاريخ آنها مي

گذرد وبي توجهي يا كم توجهي به معضلات عديده ي مردم ، كه درآن

غرق مي شوند؛غفلتي تاريخي را درپي خواهد داشت، كه تاريخ هرگز

از آن نخواهد گذشت

دوشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۶

به استقبال بيست وپنجم نوامبر


نام من



جرم من چه بود


آرزوي بادباني سفيد

برقايقي كه

رؤياهاي مرا گرداگرد جهان

برافراشته / مي رفت

وبرگهواره ي كودكي

هجاي بلند عشق را

لبخند مي زد


گيسوي بلندم آيا

تا نسيم

عطرآرامشش را

برواژه هاي بغض كرده

دستي باشد

تا پرندگان شاد

ازدهان شاعران

پروازكنند


شايد چيدن ماه بود

تا كمي روشن ترشود

پنجره هاي به خواب رفته


برلكنت صدايت

نام مرا

چراغي بيافروز

چهارشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۶



تصويرمسعود بيزارگيتي درطرح بالا ، كارگرافيكي روي جلد

شماره 37 مجله آينه ها نخستين مجله ادبي اينترنتي ايران است

جمعه، آبان ۱۸، ۱۳۸۶


دنباله ي كدام صدا



نيمي ستاره ي پنهان

فروخورده / بغض منتظر

نيمي نگاه آويزان

ازمصراع هاي شعرمن

مگربالي گشوده شود

وتكه اي عشق

دست درازكند


سرانگشتان تو

ماه را

دردلواپسي كدام رؤياها مي جويد


اين فصل

خستگي صدايم را

درخاموش ترين عقربه هاي مضطرب

به باد مي دهد


اين كلمه هاي سنگين

دنباله ي كدام صداست


قطارانتظار

دركدام ايستگاه بايد

توقف كند

اين صداهاي لرزان

چشم هاي پنهان

درپشت پنجره

شكوفه هاي فروردين را

درخطوط دستان شان

استخاره مي كنند

چهارشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۶

خاطره ها



چقدرشبيه بال هاي بي گذرنامه ي اين پرنده است

نت هاي شكسته ي اين ساز

بي گام هاي منضبط


ازسطرها كه مي گذري

حرف به حرف

رؤياي كودكي ات را

دركوله پشتي ات بگذار

اين خيابان هاي مهاجر

براي هيچ عابري

كلاه برنمي دارند

وچشم هاي آن سوي ويترين

تنها

براي ورق زدن خستگي هايت

چشمك مي زنند


كمي پايين تر

تمام كه مي شوي

خاطره هايت

تورا

مرورمي كنند

یکشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۶

سخني ازسرتامل



وقتي با ناشركتابم پيرامون دغدغه هاي فرهنگي موجود صحبت مي كردم و

ازكاهش حجم كتاب خواني وكتاب خري وبالاخره دشواري هاي موجود در

صدور مجوزونشركتاب گفتگو داشتيم ؛ اشاره اي داشت به اينكه درسال گذ

شته كه كتاب نشان هاي بي جهت من را منتشركرده بود وبرابرمقررات همه

ساله كه مرسوم است نسخه هايي ازكتاب را دونهادواداره كل كه يكي شوراي

شهراست و ديگري اداره كل ارشاد اسلامي ، خريداري مي نمايند ؛ تا ازاين

طريق تعاملي فعال را با ناشركتاب يا نويسنده داشته باشند.

اما درخصوص كتاب ياد شده ، ناشراظهارداشت نه ارشاد ونه شوراي شهر

اين كتاب را ازمن خريداري نكردند. واين مسئله براي من بسيارعجيب آمد!

زيرا كتابي كه مجوزنشردريافت مي نمايد ، دليلي براي عدم خريد آن توسط

دو نهاد ياد شده وجود ندارد . چه دليل و توجيهي پشت اين موضوع هست؟

در حالي كه همين دو سا زمان ياد شده چه بسا برخي كتاب ها را با تيراژي

بالاتر وهزينه اي بيشتر به هردليلي ممكن است خريده باشند . يا بر اساس

مثلا را بطه اي ممكن است، صا حب كتابي ، پس ازفروش يك نوبت كتاب

خود ، همان كتاب را درزماني ديگربا يك درخواست مجدد براي فروش به

شورا ارائه نمايد! اما چطور كتاب من كه توسط ناشربه شورا ارائه شده و

چاپ نخست نيز بوده است ، براي يك بار هم خريداري نشود! دليل آن چه

مي تواند باشد؟ آيا كتاب من ازنظر شان به عنوان كتاب درجه ي دوم تلقي

گرديده ؟ همچون تلقي من به عنوان شهروند درجه ي دوم كه به محروميت

من ازكارمنجرشده است. يا دليل ديگري پس عدم خريد كتاب من وجود دارد؟

نكته جالب آن كه چند بارتلاش نمودم تا با تلفن همراه يكي ازاين اعضاء شورا

تماس حاصل نموده تا مسئله را جويا شوم ؛ اما به نظرمي رسد چون شماره

حقير براي اين عضومحترم شوراي شهر كه به نمايندگي ازمردم درشورا

حضوردارند، آشنا نبود ؛ ازپاسخگويي اجتناب ورزيدند.

!چاره چيست؟ شهروند درجه ي دوم؛ كتاب درجه ي دوم منتشرميكند ديگر

اينطورنيست؟

شنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۶


تصويرمسعود بيزارگيتي وهوشنگ ابتهاج(ه.الف.سايه ) شاعربزرگ معاصر
درعكس بالا در جلسه اي درخانه ي فرهنگ گيلان