جمعه، آبان ۱۴، ۱۳۸۹

فیلتر

مدتی ست که وبم فیلتر شده . به یاد یکی از شعرهایم افتادم که در کتابم (( صداهای ریخته )) نیز
آمده . بی مناسبت ندیدم که آن شعررا در زیر بیاورم . تلاش کردم این شعر را درفیس بوک به
اشتراک بگذارم ؛ اما موفق نشدم . حال هر که توانست، مشترکش کند!

این که چقدر طول می کشد

ازکودکی تا کهنسالی ات

که گاه

چشم به هم زدنی ست

تا این چراغ / سبز شود

یا خود

درازای هزاره ای


هی ضربدر

        ضربدر

درکنج قاب تصویر

(( یعنی که باطل شده است ))

یا دسترسی به . . .


این حرف

با ساز دیگران

اما

شعله می کشد


این مشترک

که محترمش می کنید

نا ممکن است

این سطرهای مانده در راه را

بی چشم

بگذرد

پنجشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۹

معیاررتبه بندی اهالی قلم

به تازگی مطلبی خوانده بودم از یکی از مسئولان وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی در خصوص

رتبه بندی تعدادی از شاعران ونویسندگان و همچنین متناسب با آن ، در نظر گرفتن حقوق و احتمالن

مزایایی که شامل این رتبه بندی می شود .

خوب اقدامی اساسی ست در صورتی که بر مبنای جنبه های حرفه ای ، تخصصی وصنفی مبتنی

باشد ؛ و ازهرگونه رویکرد ایدئولوژیک وجناحی نیز مبرا بوده باشد .

متاسفانه من نمیدانم که شرایط وملاک و معیار انتخاب نویسندگان وشاعران بر چه اساسی استوار

می باشد ونحوه گزینش این هنرمندان چگونه است . زیرا هیچگونه اطلاع رسانی درست وکافی

دراین زمینه انجام نمی پذیرد وپیشبرد نحوه ی انجام این کار غیرشفاف وبا ابهام مواجه است .

از آنجا که منافع این امر متعلق به قشر وصنف نویسندگان وشاعران می باشد؛ بدیهی ست که

فرایند اجرای این کارنیز می بایست در وهله ی اول منطبق با ماهیت کار که فرهنگی ست نه

سیاسی یا ایدئولوژیک ؛ بوده باشد . وبه دور هرگونه نگاه جناحی و . . . انجام پذیرد . دروهله

باید این کاربا هماهنگی ومشاورت صنف نویسندگان وشاعران به اجرا درآید . درغیر این

صورت رعایت حقوق واقعی آفرینندگان آثار ادبی ، به دشواری می تواند میسر باشد .

صاحب این قلم از پس قریب به سه دهه کارهنوز از ابتدایی ترین حقوق فرهنگی که ازجمله

بدیهی ترین حقوق مان می باشد محروم است . که البته همچو من بسیارند . برای نمونه بن

کارت الکترونیکی کتاب که همه ساله از سوی متولیان فرهنگی در همه استان ها توزیع

می گردد ؛ اما هرگز به دست مان نمی رسد . علیرغم همه ی اعتراض های مان .

خوب این چه نگاهی ست که در پس چنین حرکت های فرهنگی در سطح اجرایی ست؟ من

که صاحب هشت کتاب وبسیار نوشتارها در مطبوعات سراسری هستم و . . . ؛ چگونه

حق دریافت چنین کالای فرهنگی را ندارم ؛ اما یک کارمند اداری ارشاد می تواند از چنین

حقی برخوردار باشد . نکند همان داستان شهروند درجه ی یک و دو است که در تمام جاها

به سراغمان می آید .

جالب این است که نه تنها در این رتبه بندی ها علیرغم سال ها کار فکری و فرهنگی ، حقی

برای مان قائل نمی شوند ؛ بلکه از داشته های مان نیز،به عنوان کمترین حقوق اجتماعی ، که

همان کار کردن می باشد ، سلب حقوق می کنند .

امیدوارم که در مرحله ی بعدی رتبه بندی های فرهنگی ؛ معیارها و ملاک های متولیان فرهنگی

به طور شفاف به جامعه اهل فرهنگ عرضه گردد و جز با مشورت وتایید صنف اهل قلم ؛که

فارغ از سیاست بازی ها و جناح گرایی و . . . است و زودن هرگونه ابهام در این فرایند اجرایی

همه ی اهالی قلم به حقوق حقه ی خود نائل شوند .