جمعه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۹

رخوت سطرها


این دست آن دست

می رود و می آید

مگرماهی ای

ازدست آب بلغزد


چشم درچشم می نشانیم

نگاه دررویا

رخوت سطرها را

کدام حرف

چهارشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۹

مصاحبه

متاسفانه درگفتگوها ومصاحبه ها گاه دقت نظرکافی در آرایش وتنظیم درست برخی ترکیب ها و

ویرایش جمله ها صورت نمی گیرد ؛ واین منجر به گونه ای ضعف ساختار نوشتار می گردد ؛

که البته تجربه وظرافت در تنظیم ونگارش خبرنگار را می طلبد . مصاحبه ی خبرنگارفارس

با اینجانب در این لینک قابل مشاهده می باشد .

سه‌شنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۹

ازموطن باخ تا...

Johann Sebastian Bach
با یاد ناهید . م


هنوز نمی توانم خاطره ی روزی را که به جست و جوی آثار باخ ، هندل و . . . آواره ی بازارهای

مرکز شهر هانوفر آلمان بودم ازخاطربزدایم . هنوز زمان درازی نیست که از آن تاریخ می گذرد .

شاید چند ماه . اما آیا خاطره را را زمان قادراست محو کند . بعید می دانم .

درفروشگاهی بزرگ دردوطبقه که مرکز عرضه ی کتاب وسی.دی ودی.وی.دی های موسیقی وفیلم

رفتم . بخش مربوط به فیلم ها مشتریانی داشت . اما قسمتی که به عرضه ی آثارموسیقی کلاسیک مر

بوط می شد؛ چندان مشتری ی را به خود جلب نکرده بود . مجموعه ی کارهای باخ وهندل را مشاهده

کردم . اجراهای تصویری آثارشان . به دلیل گرانی قادربه ابتیاع شان نشدم . واکنون که به یاد می آورم

که قادر به خریدشان نبوده ام ؛ اندوهگین می شوم . ازفروشگاه زدم بیرون . اما ازجست وجویم دست

نکشیدم . به دلیل آنکه فکرمی کردم بتوانم نسخه هایی از اجراهای آثارشان را با قیمتی ارزانتربه دست

آورم . با همین فکربود که به فروشگاه بزرگ دیگری برخوردم که در قفسه های خود که به حراج شان

گذاشته بود و در بیرون از فروشگاه به عرضه ی دی وی دی های سینمایی وموسیقی پرداخته بود . بی

هیچ درنگی به سوی آن حراج واقعی شتافتم . ودر بخشی که مربوط به موسیقی بود ، چنان با اقتدار تسلط

یافتم ؛ که مبادا خریداری دیگرسررسد وآنچه را که نباید ، ازدست من به درآورد . چنان سریع به کاوش

پرداختم تا همه ی آن هیجان ها و احساس سیری ناپذیر به دست آوردن آثاری در این زمینه را مجاب نمایم.

وتوفیق حاصل شد. کارهایی ازباخ ، بتهوون ، موتسارت ، ویوالدی و . . . را باقیمتی اندک گرفتم .

انچه حیرت مرا برانگیخته بود؛ دونکته را دربرداشت : اول هنگام جستجو برای برداشتن دی وی دی ها

آن بخش کاملا خالی از خریداران بود . درحالی که در بخش فیلم ها وشاید آثار موسیقی پاپ ، خریدارانی

زیاد برای برداشتن دی وی دی ها با هم رقابت می کردند . نکته ی دوم اما تعجب بانوی فروشنده بود از

اینکه در میان آنهمه خریدار ؛ شاید تنها کسی بودم که به خرید اثارموسیقی کلاسیک غربی توجه کرده بودم

و او از هیجان موفقیت من آگاه شده بود واحترام متفکرانه ای را همراه تعجبش کرده بود. هرگز قادر نیستم

این بی توجهی شهروندانی را که شاید درموطن غولان ونوابغ موسیقی جهان که تمام هستی شان رادرراه

اعتلای روان بشری فدا نموده اند،ازیاد ببرم . باخ ،هندل،بتهوون هریک به گونه ای از ستون های محکم

موسیقی جهان هستند ؛ که چنین سرنوشتی را در موطن مدرن خود یافته اند .

به یاد می آورم ، زمانی را که پای پاسخگویی اجباری به پرسش یک روحانی دریکی از ساختمان های

خیابان پاستور نشسته بودم . برای آن که درخصوص حقوق اجتماعی من تصمیم گرفته شود . اگرچه از

پیش روشن بود که به عنوان شهروند درجه ی دو ازحقوق اجتماعی محروم هستم . یکی از سوال ها ی

پرسیده شده این بود که آیا موسیقی گوش می کنم ؟ وپاسخ من آری بود! پرسش بعدی که چه موسیقی ای؟

و من گفتم موسیقی مذهبی یوهان سباستیا ن باخ ؛ موسیقی کلیسایی ولفگانگ آماده ئوس موتسارت ؛ و

آثار وردی ! همین پاسخ بود وحذف من از دانشگاه وعمری درازرا دروادی سرگردانی به سربردن؟!

پنجشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۹

گردهمایی شاعران گمنام جهان


درخبرها آمده بود که از 37 کشور جهان 51 شاعردعوت شده اند در همایشی سه روزه از28

فروردین ماه ، تحت عنوان نخستین همایش شاعران ایران وجهان؛ دقت در نام شاعران دعوت

شده ، حاکی ست که هیچ چهره ی شناخته شده و مطرحی را درمیان دعوت شدگان نمی توان

یافت . قابل توجه این که ازکشورهای دعوت شده ، شاعرانی بودند که آوازه ای درخور داشته

و می توانستند جزء اصلی دعوت شدگان باشند . تامل در نام کشورها نیز ، غیبت برخی از

کشورهای صاحب نام تر در عرصه ی ادبیات را نیزبه دیده می کشاند .

چگونگی تصمیم گیری در خصوص چنین همایشی از یک سو وصلاحیت کسانی در این رابطه

که کاملا تخصصی وارد شده اند،کمی قابل تامل است . حال مهمتر ازآن نگاه به شاعران کشور

خودمان می باشد ؛ که در این حیطه چگونه ارزیابی شده اند . حقیر که با چندین کتاب در سه دهه

فعالیت ادبی ، از طریق مطبوعات و آن هم درزمان نزدیک به همایش از موضوع با خبرشدم . به

گماتم برخی از دوستان دیگر نیز چنین وضعی داشته اند . اگرچه در یک جامعه ی مبتنی برتک

صدایی که حلقه ای محدود از طرفداران رادور هم گرد آورده است، نمی توان انتظاری جزاین داشت؛

اما آنچه مغفول می ماند واساسی ترین وجه مسئله است ؛ بازتاب چنین سیاستی ست ، که مصمم است

معرف فرهنگ ادبی میهن ما باشد !

جمعه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۹


این هم لینک خبر انتشار چاپ دوم کتاب (( صداهای ریخته )) من . البته انعکاس خبرچاپ دوم کتاب من

درنشریات مجازی وکاغذی متعددی بوده که من به لینک کردن تنها دو خبر گزاری مهر ودنیای اقتصاد

اکتفا نموده ام.

پنجشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۹

ایوبانه


هی چشم می گشایم

به این کوچه

آن کلمه

به دهان و نگاهی که هنوز

می گویند

درراه است


هی صبرمی کنی

واین دست ها وحرف ها

چه ایوبانه