پنجشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۷

محمود درویش، شاعر انقلابی

کاریکاتورازحامد قلیزاده
محمود درویش شاعر پرآوازه عرب و جهان ، شاعری که بربستر خشم و خشونت

و ستم و تجاوز ، در فرایند زندگی به شعر روی آورد و هویت یک شاعر انقلابی

را پذیرفت ، در نهم اوت برابر با نوزدهم مردادماه ، دو روز پس از جراحی قلب

در آمریکا درگذشت .

شاعر ملی فلسطین که با شعر (( شناسنامه )) معروفیتی عامتر یافت ، نخستین

مجموعه شعرش را با عنوان (( گنجشک های بی یال )) منتشر ساخت . دراین

کتاب او خشم حاصل از ستمی را که به خلق فلسطین روا داشته می شد ، به

نمایش می گذارد . در مجموعه دوم خود (( برگ های زیتون )) جای خود را

نه تنها در شعر فلسطین ، بلکه در جهان شعر عرب می گشاید . او بعد از انتشار

(( اعتراض )) و (( مادر )) روانه ی زندان می گردد. این شعرها ریشه در قلب و

روح مردم فلسطین دارد و به همین دلیل ورد زبان مردم آن دیار می شود .

محمود درویش از سال 1991 تا 1996 یک دوره ی تبعید شش ساله را در

پاریس پشت سر می نهد . این دوره برای وی یکی از موقعیت هایی را رقم

می زند که ، به فعالیت و نشر ادبیات عرب در کشورهای غربی بپردازد . او که

رئیس اتحادیه ی نویسندگان فلسطینی ست ، دست به انتشار یک فصلنامه ی

ادبی و مدرن می زند به نام (( الکرمل )) و به همراه (( ژاک دریدا )) و (( پی

یر بوردیو )) پارلمان بین المللی نویسندگان را تاسیس می کند .

در اشعار محمود درویش ، به ویژه در دوره های آخر کارش ، پدیده ی مرگ

خود را به رخ می کشد . به طوری که وی روایتی مستقیم از آن را در شعر

باز می تاباند .

جهان یکی از چهره های انقلابی شعر خود را به دست مرگ سپرد . و شاعر

خود می سراید :

و نگاه می کردم که چطور
زندگی از من رخت می بندد
و به دیگران داده می شود

پنجشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۷

روزخبرنگار


امروز هفدهم مرداد ماه است . روزی که موسوم است به روز خبرنگار . و

جالب آنکه در این روز یکی از بزرگترین نهادهای مدنی متعلق به روزنامه

نگاران یعنی انجمن صنفی روزنامه نگاران ، از سوی قدرت مورد تحدید

و انحلال قرار گرفته است . امری که می تواند در صورت وجود احتمالی

مشکلی اداری از سوی خود اعضای در مجمع عمومی ای که امروز پنجشنبه

برگزار می شود ، مورد بررسی قرار گیرد .

امروز روز خبرنگار نام گرفته است ، زیرا خبرنگار و درست تر آنکه بگویم

روزنامه نگار ، حلقه ی واسط شهروند امروز و قدرت حاکم است . و در برقراری

رابطه ی متقابل سازنده بین آن دو اصلی ترین نقش را ایفا می کند . اما همیشه

قدرت به جهت نوع تعامل خود و رابطه ی موجود در درون سیستمش ، که گاه

پنهان می ماند و شفاف عمل نمی نماید از یک سو ، و روزنامه نگار به مثابه یک

فرد یا یک حلقه ی اصلی اتصال دوگانه ی فوق که در بالا ذکرآن گذشت ، که

وظیفه ی شفاف سازی و اطلاع رسانی دقیق و مبتنی بر منافع اجتماعی را بر

عهده دارد از سوی دیگر ، در جامعه ای که تازه فرایند مدنی شدن را با ایجاد

ساختارها و لوازم آن تجربه می کند ؛ گرفتار چالش هایی می شوند ، که همیشه

قدرت است که به دلیل دارا بودن لوازم و ابزارها و امکانات گوناگون موجود ، قادر

است چالش را به نفع خود و به زیان آن تشکل مدنی پایان بخشد . تجربه ی

تاریخی در این خصوص گواه سخن بالاست .

اکنون که دراین روز انجمن صنفی روزنامه نگاران را خطر انحلال تهدید می کند،

خود نشان از عدم تحمل حاکمیت را دارد . و اینکه بحث جامعه ی مدنی که در

طول دهه ی اخیر ، مطرح شده و نهادها ی کوچک و بزرگ این جامعه ، در حال

شکل گرفتن به صورت خودپو بودند ، در موقعیت تعطیلی ، انحلال و از پویایی

خارج شدن قرار دارند ؛ وضعیت فعلی را به نمایش می گذارد .

واقعیت این است که درامر توسعه در دنیای امروز ، شناسایی مولفه های جامعه

مدنی و به رسمیت شناختن لوازم و ساختارهای مربوط به آن ، از ضرورت های

ناگزیر امرتوسعه است . و در این فرایند ، حکم تاریخی ست که گفتمان ها و

پارادایم های متنوع و متکثر در رقابتی علمی و منطقی ، بنیان و زیر ساخت

توسعه را سبب می شوند . بدیهی ست درپیش گرفتن روش تک صدایی و تسلط

بر روندها بدون وجود رقیب اندیشه ور ، قادر نیست جامعه را متحول وبه سمت

تکامل هدایت نماید .

روز خبرنگاراست و در سال های اخیر بر روزنامه نگاران بسیار سخت گذشته است .

روزنامه نگاران ، وب نگاران و سایر نویسندگان مطبوعات . اما استقامت شان در این

شرایط دشوار پایدار باد و امید که در راه اعتلای اندیشه و آزادی بیان ، همچنا ن

سنگ صبور این سنگر باشند .

سه‌شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۷

اصل ممیزی کتاب

مطلب زیر سرمقاله ی شماره ی جدید ویژه نامه ی هنروادبیات روزنامه

آوای شمال است که به موضوع ممیزی کتاب اختصاص داشته و به قلم

دبیرویژه نامه مسعود بیزارگیتی می باشد :

پیرامون مقوله ی فرهنگ به شکل عام و موضوع کتاب بطور اخص در موقعیت

کنونی ، با عنایت به اظهار نظرها و دیدگاههای متفاوت موجود، سخن گفتن ،

چندان بیراه نیست .

منش دیرپا، دیرمان و ریشه دار اشکال فرهنگی و هنری در قیاس با ساختارها و

روندهای مادی، از جمله دلایلی ست که همواره این مبحث را در هر شرایطی روز

آمد کرده و نظرات پیرامون آن در جامعه ، به ویژه در میان روشنفکران ، اهالی قلم

و نویسندگان منعکس می گردد.

مقوله ی کتاب و انتشار آن در جامعه ی ما که نسبت مستقیمی با فرهنگ و

ادبیات دارد ، از زمره ی مباحثی ست که همواره در گفتمان ها و رویکردهای

نویسندگان ، شاعران ، هنرمندان و مسوولین در فرایند تبادل قرار می گیرد و با

تعویض و تغییر دولت ها و مسوولین ، رویه ها ، تاکتیک ها و سیاست های کوتاه

مدت و بلند مدت با توجه به مبانی تفسیری و حقوقی تغییر می یابد.

نمونه ی صریح و شفاف در این خصوص ، داستان اصل ممیزی کتاب قبل از چاپ

از سوی مرجعی به نام وزارت ارشاد ، در دو دولت قبلی و فعلی با دو رویکرد

متفاوت می باشد.

در دوران آقای خاتمی ، اتحادیه صنفی ناشران طی نامه مورخ 24/7/1381 به

رییس جمهور وقت به اصل ممیزی انتقاد کرده و آن را نقض مستمر اصل 24

قانون اساسی بر شمردند . ایشان نیز نامه را به هیات نظارت بر قانون اساسی ارجاع

داده ، تا مورد بررسی و اعلام نظر قرار گیرد. هیات نظارت بر قانون اساسی نیز بر

غیر قانونی بودن ممیزی پیش از چاپ صحه گذاشت . اگر چه فرایند ممیزی هرگز

متوقف نگردید.

در رسانه مطبوعات ، روال بر این است که مطبوعات پیش از ممیزی زیر چاپ رفته

و در صورت مغایرت مطلب یا موضوعی با قانون با محاکم قضایی سرو کار خواهند

داشت. در این صورت امکان اعمال سلیقه جهت ممیزی در حوزه ی اجرایی از

مجری سلب می گردد . زیرا در صورت تخلف مطبوعاتی ، هیات منصفه مطبوعات

در محاکم قضایی در فرایند دادرسی مشارکت می نمایند.

در تازه ترین موضعگیری که طی روزهای اخیر از سوی معاون فرهنگی وزارت

فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفت و موجب رنجش و واکنش اهالی قلم گردید؛

اشاره وی به اصل ممیزی کتاب به عنوان یک قانون است که در صورت حذف آن ،

ما شاهد نابودی نشر کشور خواهیم بود. همچنین وی ابراز می دارد که تا زمانی که

مسوول این کار است ، اجازه تغییر وضعیت اصل ممیزی قبل از چاپ را نخواهد

داد و در ادامه سخنان خود، کسانی را که رویکرد انتقادی به اصل ممیزی پیش از

چاپ دارند، اتهام مشکل داشتن آنها با اصل نظم را نسبت می دهد.

اصل 24 قانون اساسی به صراحت مقرر می دارد : « نشریات و مطبوعات در بیان

مطلب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلامی یا حقوق عمومی باشند . تفصیل آن

را قانون معین می کند. »

در همین رابطه بند 1 ماده 3 مصوبه جلسات 147 ، 148 ، 149 مورخ 6 ، 13 و

20/2/1367 « شورای عالی انقلاب فرهنگی » با استناد به اصل 24 قانون مذکور

مقرر می دارد : « کتب و نشریات طبق اصل 24 قانون اساسی در بیان مطلب

آزادند. »

همچنین بند 3 ماده مذکور اضافه می نماید : « هیچ مقام رسمی و غیر رسمی

نمی تواند با اعمال فشار انتشار یا عدم انتشار کتب و نشریات مجاز را باعث شود. »

ماده و بندهای قانونی فوق به خوبی مبین چگونگی عمل نوشتن و انتشار می باشد

و بدیهی است که مواضع و سیاست های اجرایی می بایست برفرایندهای توصیف

شده در قانون مبتنی گردد.

جالب است که رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران ، طی مطلبی در یکی از

روزنامه های سراسری مورخ 18/4/87 اشاره به آماری می نماید که جای تامل

بسیار دارد . وی به استعلامی اشاره می کند که از 12 ناشر تهرانی در خصوص آمار

عناوین کتاب هایی که تا پایان 1386 در وزارت ارشاد بدون پاسخ مانده ، به عمل

آمده است . کتاب های بی پاسخ مانده مربوط به سال های 85 و 86 می باشد، که

نشان از وضعیت صدور مجوز پیش از انتشار را دارد.

پاسخ های ارایه شده از سوی 12 ناشر نشان می دهد که تا پایان سال 86 تعداد

280 عنوان کتاب بی پاسخ مانده است ، که از این میان تعداد 73 عنوان آن

مربوط به سال 85 می باشد.

با عنایت به مراتب مذکور و با توجه به اینکه ضروری است تا در این خصوص

نظرات کارشناسی از سوی کسانی که دست اندرکار قلم و نشر در این جامعه

هستند و این مباحث فرهنگی به شکلی با منافع قشر نویسنده ، شاعر و هنرمند و

نیز صنف ناشران پیوند خورده است ، ارایه شود؛ پرسش زیر را در معرض قضاوت

اهالی قلم قرار می دهیم. بدیهی ست که پاسخ های رسیده به ترتیب اولویت زمانی

انعکاس خواهد یافت.

آیا انتشار کتاب می تواند همان فرایندی را طی نماید ، که رسانه ی مطبوعاتی

را شامل می شود . یعنی چاپ کتاب بدون ممیزی و در صورت انحراف از

نص قانون، رسیدگی به وضعیت آن در محاکم قضایی با حضور هیات منصفه ؟

شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۷

ویژه ی هنروادبیات


شماره جدید ویژه ی هنروادبیات آوای شمال روزسه شنبه 15/5/87 منتشر

می شود . در این شماره آثاری می خوانید از احمد شاملو ، یدالله رویایی ،

رباب محب ، منصوربنی مجیدی ، مسعود بیزارگیتی ، حسن فرهنگ فر

بهزاد موسایی ، الهام یکتا ، زهرا دیانت کار ، لنگستون هیوز، ارنست
همینگوی و . . .