چهارشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۶

فرار به جلو


عجيب است كه داستان دشمن يابي را درجامعه بحران زده ي ما حد و

مرزي نيست . به ويژه زماني كه جامعه درموقعيت بحران قرار بگيرد

هنوزاتهام كودتاي رسانه اي كه توسط برخي ازمسئولين و نزديكان

رئيس دولت نهم، به برخي مطبوعات منتقد وديدگاه هاي انتقادي شان

نسبت به قلمرو اجرايي حاكميت، وارد شده ، ازاذهان بيرون نرفته و

افكاراجتماعي را به خود مشغول كرده ؛ كه تازه ترين اتهام ديگراز

سوي سخنگوي دولت نهم، چون ردايي مخملين برتن منتقدين پوشانده

شده است.

براندازي نرم وانقلاب رنگين ومخملين ، توسط جريان هايي درداخل

كشور،اززمره اتهامات جديدي است كه طنين آن درجامعه پيچيده است

آيا وجود يك گفتمان انتقادي درجامعه درموقعيت هاي متفاوت زماني،

چه آنگاه كه جامعه درشرايط بحران به سرمي برد؛وچه آنگاه كه رنگ

آرامش مي پذيرد. چه آنگاه كه به فرصت هاي انتخاباتي نزديك مي

شود ؛ وچه آن زمان كه هيچ گونه كنش رقابتي سياسي درعرصه ي

انتخاباتي وجود ندارد ؛ بايد درقالب توهم دشمن يابي اندازه گيري شود

تا رقيب سياسي به هربهايي ازگردونه خارج گردد! آيا اين نشانه ي

عقب ماندگي جامعه ما دراعطاي فرصت به ديگران براي انديشيدن ،

آفريدن وبيان كردن نيست؟

تازه نيم نگاه به تحولات اجتماعي درقلمرو مسائل صنفي ، كه اززمره

مسائل مبتلابه جامعه ماست وكنش هاي اجتماعي پيرامون آن كه به

منظورتحقق خواسته هاي صنفي مي باشد وگاه بازخوردي نامناسب از

سوي قدرت دريافت مي كند ، چه فرصتي را بازمي يابد تا درانديشه

يافتن روزنه اي براي راه اندازي انقلاب مخملين باشد. يعني فرصت

انتقادي كوچك حتي بايد ازمنتقد سلب گردد؟ چرا كه مبادا به براندازي

نرم متهم نشود. آيا دراين موقعيت بحران ، كه دولت بايد بايك برنامه

ريزي درست به فكراين كنش هاي معترضانه ( جنبش زنان ، دانش

جويان ، اعتراض هاي كارگري ، مسائل مربوط به مطبوعات و...)

كه همه وهمه درچارچوب كنش هاي صنفي طبقه بندي مي شود،باشد

قدم به جلو گذاشته وبه جاي پاسخگويي ، وارد منازعه اي مي شود كه

خود مسئولين دررده هاي مختلف ودرعرصه هاي مختلف حاكميتي ،

نسبت به اين موضع دولت ، واكنش نشان داده اند.

تنها كمي تدبيرعميق تروواقعگرايي نوين را اگرجايگزين رمانتيسيم

موجود نماييم ؛ مي توان گامي درراه ارتقاء توسعه اجتماعي به پيش

نهاد. دل خوش كردن به شعارهايي كه مدتي طولاني ازتاريخ آنها مي

گذرد وبي توجهي يا كم توجهي به معضلات عديده ي مردم ، كه درآن

غرق مي شوند؛غفلتي تاريخي را درپي خواهد داشت، كه تاريخ هرگز

از آن نخواهد گذشت

۸ نظر:

ناشناس گفت...

مقاله روشنگرانه وجالب بود. تاريخ هرگزاعمال انسان ها را بخصوص آنها كه صاحب مسئوليتي هستند فراموش نميكند
درود

ناشناس گفت...

درود
وبلاگ نويسان ايراني در يك حركت ملي ميخواهند كه اعتراض خود را به هر گونه جنگ افروزي و جنگ طلبي نشان دهند. سپاسگزار خواهيم شد شما نیز ما را در مخالفت با جنگ افروزی تنها نگذارید و حمایت خودتان را از صلح طلبان ایرانی دریغ نکنید. آدرس:
http://hamava01.blogfa.com/post-135.aspx
منتظر راهنماييها و حمايتتان هستیم. ضمنا در صورت هر گونه همکاری اطلاع دهید تا به لیست حامیان صلح بپیوندید. سربلند و پیروز باشید

ناشناس گفت...

خسته نباشي . مقاله جالب بود

ناشناس گفت...

درودبرشما

ناشناس گفت...

besiar ali..DORUD!!

ناشناس گفت...

تدبير كجابود؟

ناشناس گفت...

با سلام ودرود
ممنون از شعر زيبايتان

تاريخچه 25نوامبر،روزجهاني مبارزه با خشونت عليه زنان

در سال 1981،براي اولين بار در گرد همايي فمينيستي
در آمريكاي لاتين وجزاير درياي كارائيب كه دربوگوتا
در كلمبيا تشكيل شد،روز25نوامبربه عنوان روزجهاني
مبارزه با خشونت عليه زنان اعلام شد.
درآن گردهمايي،زنان به طور اصولي وپايه اي،خشونت
بر پايه جنس را از خشونت بدني در محدوده خانواده گرفته
تا تجاوز وآزارو اذيت جنسي وهم چنين خشونت دولتي كه
شامل شكنجه و آزار زندانيان سياسي زن مي شود ،محكوم
كردند. 25نوامبر به ياد بود خاطره سه خواهراهل جمهوري
دومينيكن،خواهران ميرابل ،انتخاب شد.
قتل اين سه زن در سال 1960 ،در دوران حكومت ديكتاتوري
رافائل تروخيلو صورت گرفت...

سرانجام در روز 17دسامبر 1999،
مجمع عمومي سازمان ملل روز 25 نوامبر را به
عنوان"روز جهاني خشونت عليه زنان"
پذيرفت.

ناشناس گفت...

خسته نباشيد استاد. جالب بود . ازاظهار نظر آگاهي دهنده كامنت بالايي هم تشكرمي كنم