پنجشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۷

ملودرام خود پردازها

هفته ی آخر اسفند ، به دلیل نزدیک شدن به ایام سال جدید ، از زمره ی روزهایی ست

که مردم از جنب و جوش خاصی برخوردار می گردند . تحرک موجود در میان شهروند

ایرانی ، در این روزهای مخصوص از انگیزه وبرنامه ریزی ویژه ای برخوردار بوده و

هریک از افراد برای چشم انداز روزهایی که به زودی از راه خواهند رسید و لحظاتی نو

را علیرغم فشارهای شدید اقتصادی ، فرهنگی و . . . برایش به ارمغان خواهد آورد ؛

یک مدیریت دربرنامه ریزی را اعمال خواهد کرد .

عمده ترین محور عملکرد هرفرد در این روزها ی پایان سال ، بسیج شدن جهت برگزاری

هرچه با شکوه تر ایام سال نوست . و این برگزاری منوط است به تدوین یک رشته تمهیدات

که بطور عمده مادی بوده ، تا فرد مزبور با توانی که در خود سراغ می یابد ، با یک مدیریت

صحیح به استقبال بهاری برود تا برای مدت کوتاهی هم شده ، رنگ وروی غم را از صورت

زندگی بزداید . پول همان چیزی ست که این امکان را به آحاد جامعه اعطا می نماید ، تا

قادر باشد مدیرت یاد شده را در ایام پیش گفته اعمال نماید . بگذریم ازاین که به دلیل

سقوط ارزش پول از یکسو و افزایش نرخ تورم آن هم به صورت تصاعدی از سوی دیگر،

امکان مانور دادن را از غالب مردم ما در چنین روزهایی سلب کرده است . اما بزرگداشت

سنت تاریخی عید نوروز چنان در جان و روح مردم ما رخنه نموده که ، با همه ی فشارهای

اقتصادی موجود که به جد کمر مردم را خم کرده ، نمی تواند مانع برگزاری این جشن

تاریخی شود . این پرگویی به این جهت بود که گفته آید ، دستگاههای خود پرداز بانک ها

این چند روز تنها به اسباب بازی هایی شباهت داشتند ، که شهروندان کمی ازاوقات شان

را به بازی کردن با آن می پرداختند و درپابیان بی آنکه نتیجه ای برای شان حاصل شده

با نفرتی عمیق و سخنی توام با انزجار نسبت به کسانی که مسئول این دستگاهها و . . .

می باشند ؛ آنجا را ترک می کردند . در طول چند روز نتوان از یک کارت مربوط به عابر

بانک استفاده کرد . چقدر با پدیده ی دستگاه خراب است ویا از بانک مربوطه اطلاعاتی

دریافت نشده است و یا صندوق فاقد پول می باشد و . . . باید مواجه شد . یا چک پول هایی

که درد ست مردم بوده وبه بانک ه مراجعه می کردند ؛ با صف های طویل که گاه با پاسخ

عم موجودی برای نقد کردن مواجه می شدند . بماند که وجود اسکناس های تازه پیشکش

شان . که بعید است به دست هیچ مشتری عادی ای رسیده باشد . آیا نباید مراتب تاسف

را نسبت به ناتوانی در مدیریت کردن قلمرو کوچکی از مطالبات اقتصادی – اجتماعی

ابراز نمود . مردم وقتی با چنین پدیده های ساده ای برخورد می نمایند ، چه ذهنیتی در

آنان نسبت به عملکرد مسئولان شکل می گیرد . از آوردن پول نفت بر سر سفره ی مردم

تا عدم توانایی دستگاه های خود پرداز نسبت به موجودی خود مردم ، چقدر فاصله است؟

آیا ماجرای دستگاه های خود پرداز بانک ها در این روزها به یک ملودرام شباهت نداشت ؟

۳ نظر:

ناشناس گفت...

آقای بیزارگیتی

با سلام . واقعا درددل نه تنها من ، فکرمیکنم درد دل خیلی از آدمه را نوشتی . دستت درد نکنه

ناشناس گفت...

مردم بیچاره شدند . چه آرزوهایی داشتند و چه بدست آوردند

ناشناس گفت...

جناب بیزارگیتی

باسلام. واقعیت این است که درطول این چند سال حاکمیت آقای احمدی نژاد، شما خود بهتر میدانید که وضعیت اقتصادی مملکت به حدی ناهنجار شده ، که مردم دچارفقر و بدبختی شده اند . سوء مدیریت درعرصه اقتصاد، زندگی مردم را فلج میکند. من با نظر شما در را بطه با خود پردازها موافقم . زیرا خودم دارنده کارت عابربانک هستم . و بلایی که در آخر سال برای پول گرفتن سرم آمد هرچه در دهنم بود نثارشان کردم