شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۶

اين زمستان



حلق آويز اين همه كلمات

و سكوت

چون معشوقه اي جاودان

كه نگاه شاعر را / مي ربايد


بر تخته بند صداها

ميخ مي كوبم

ناگزيري زمستان را


آواز گمشده ام را

در بال هاي كدام پرنده

بجويم

۶ نظر:

ناشناس گفت...

خلاصه سبزي بهارهم ميزسد

ناشناس گفت...

خسته نباشی.شعرقشنگی بود

ناشناس گفت...

درود. خسته نباشيد

ناشناس گفت...

خسته نباشيد استاد

ناشناس گفت...

حلق آویزاین همه کلمات

وسکوت

....

نگاه ، هنز وایده

ناشناس گفت...

besiar ziba bud,khaste nabashid!