سه‌شنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۶

غروبي سنگين



اين نگاه هاي كم سو

اشك هاي شان را

پاي كدام فصل

بي دريغ / گريسته اند


ضرب باران / برپنجره ها

تسليتي ست

تا تنهائي ام را

آگهي كنم


واين باد

كه نجواي خاطره ها را

كند مي گذرد

غروبي سنگين

برترانه ها / مي پاشد

۴ نظر:

ناشناس گفت...

روز بخير

ناشناس گفت...

سلام

آگهي تسليتت را خواندم .خسته نباشي

ناشناس گفت...

درپس غروب سنگينت مي دانيم چيست
...اي كبك

ناشناس گفت...

شعرزيبايي بود