ذهن مردم یا به عبارتی رساتر ، شعور اجتماعی در مناسبات فی مابین موجود
در جامعه به ویژه اگر یک سوی این مناسبات ارکان قدرت باشد ، دارای چه
جایگاهی ست . آیا این از خصیصه و منش عمومی قدرت ناشی می شود که
زمانی که به جهت تحقق برنامه ها و شعارها ، صرف نظر از نوع ارزش گذاری
آن ها ، نیاز به حضور اذهان اجتماعی ست ؛ از هیچگونه تلاشی برای به صحنه
کشاندن شعور اجتماعی شهروندان دریغ نمیشود ؛ اما آنجا که قادر به بازگشایی
گره ها و سامان مندی ساختارهای نابه سامان نیستیم به روش ها وتوجیه هایی
پناه بریم ، که با کمی تعمق و تامل ، به این تاویل دست می یابیم ، که شعور
اجتماعی در این جا به حاشیه رانده شده و محلی از اعراب ندارد ؟ !
چند روزی ست که در پی آنم تفاوت و تفارق یک سخن را دریابم . عبارتی که
با یک مضمون ، یک ساختار ، اما از سوی دو منش متفاوت به بیان درآمده است
نه ایهامی در آن می توان یافت ؛ ونه چنا بغرنج است که نیازمند غور و ژرفکاوی
های فلسفی باشد . وآن عبارت (( مبارزه با مافیاهای اقتصادی ست ، که به زودی
افشا می شوند .)) نکته ی جالبی ست ؛ اینطور نیست ؟
دو رئیس جمهور در دو زمان متفاوت ؛ هنگامی که از موانع راه و توسعه و پیشرفت
سخن می گویند ، عده ای را که در ارکان قدرت رخنه کرده و ازصاحبان منصب و
. . . هستند مانع اجرای برنامه های شان اعلام کرده و درصدد برمی آیند که افشای
شان کنند ؛ اما چنان در پیچ و تاب سیلست ها غرق می شوند و چنان بر پیچیدگی
فرایند افشاگرانه می افزایند ؛ که موضوع حل ناشده به دنیای مابعد از خود پرتاب
می شود . شاید نفر بعدی گشایشگر گره فوق باشد .
شعار مافیای اقتصادی دست به دست از دوران خاتمی گذر کرده و به عهد احمدی نژاد
رسیده است ؛ و همچنان ادامه دارد تا به دست دیگری برسد . آنچه در این میان مغفول
واقع گردیده ذهن اجتماعی شهروندی ست ! که همچنان پی چوی پرسش بی پاسخ
خود می باشد !
حال در این میان شهرام جزایری ها و عباس پالیزدارها و . . . درکجای محورها
قرار میگیرند و زاده شدن شان در این میدان بازی حاصل کدام سیاست ها و غفلت
هاست ، بماند .
وبگذریم از اعلام نظر سخنگوی دولت و وزیر عدلیه ، مبنی بر کاهش 30 درصدی
قیمت مسکن در برخی شهرها ، که در هاله ای از ابهام می ماند ؛ بی آنکه هیچ
منطق محاسباتی و تحلیل اقتصادی در پشت آن نهفته باشد . و در کجا ی این درام
پست مدرنی باید ، به جستجوی آن ذهن اجتماعی برآمد ؟ !
سهشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۷
چهارشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۷
کتاب ، نشر و . . .
مطلب زیر سرمقاله ی شماره ی جدید ویژه نامه ی هنرو ادبیات آوای شمال
به قلم مسعود بیزارگیتی ست :
اردیبهشت ماه سال جاری همزمان بود با برگزاری بیست و یکمین نمایشگاه
بین المللی کتاب تهران . نظر به اینکه مقوله ی کتاب ، کتابخوانی و نشر به
گونه ای با ادبیات مرتبط است ؛ پس توسن سخن را در این میدان می تازانیم
تا کلام نخست این شماره باشد .
مقوله ی کتاب ( فرهنگ ) ، اقتصاد و جامعه ، سه گانه ی به هم متصلی
ست که در یک نگاه تحلیلی ، می بایست به رابطه ی متقابل آنها توجه کرد
زیرا همچون یک بسته ی سیستمی ست . و در یک نظام سیستمی آنچه که
مهم است و موضوع ارزیابی قرار می گیرد ، رابطه ی سیستمی پدیده
است .
شرایط اقتصادی ما به دلیل بحران موجود ، که هر شهروندی را بطور
معمول گرفتار روزمره گی های زندگی می کند وتمام اوقات وی را در
طول روز به کار به معنای اقتصادی و کسب درآمد اختصاص می دهد
؛ امکان ایجاد زمانی را که وی بتواند با انگیزه وبرنامه ریزی مشخص
در زندگی روزانه اش به مطالعه بپردازد ، از او سلب می نماید . این
موقعیت در مورد اغلب شهروندان جامعه صادق است . گرانی نرخ
زندگی وی را در وضعیتی قرار می دهد که گاه محکوم است در دو
نوبت صبح و عصر برای تنظیم حداقل های زندگی مادی اش ( تهیه
خوراک ، پرداخت اجاره بهای مسکن ، هزینه های تحصیل فرزندان
و . . . ) تلاش نماید . آیا در پایان روز فرصتی ، انگیزه ای ، حوصله
ای باقی می ماند تا امر مطالعه و خواندن رخ دهد . زیرا قرار گرفتن
در روند مطالعه ، موقعیتی ویژه را می طلبد . نوع مناسبات بینافردی
و اجتماعی به گونه ای تنظیم شده است که اگر فراغتی دست دهد ،
شهروند امروز علی القاعده ترجیح می دهد که از آن به همراه خانواده
برای گذران تفریحی شان بهره برند . حداقل هایی از تلاش هفتگی یا
ماهانه را گرد آورده تا برای ساعاتی در یک روز تعطیل ، از خستگی
ها وعصبیت های ناشی از مناسبات موجود در جامعه که ترکیبی از
ناهنجاری ها ، تنش ها ،بداخلاقی ها ، پشت هم زنی ها و . . .درفرایند
کلی موجود در بیرون از خانه است ، فاصله گرفته و لحظات ودقایق
موجود را تجدید معنا نماید .
سرانه ی مطالعه برابر آماربرآورده شده ، دو دقیقه برای مطالعات
غیر درسی و چهار دقیقه برای مطالعات درسی می باشد . جای تاسف
است که در سنت تاریخی جامعه ما که ادبیات ، فلسفه و . . . جایگاهی
برجسته داشته و در مقاطعی در فرهنگ جهانی درخششی خیره کننده
داشته است ، اکنون تنها چنین آماری را از خواندن شاهد باشیم . در کنار
انبوه مشکلات ریز و درشت زندگی مردم ، نوع نگاه و رویکرد مسئولان
مربوطه به مقوله ی کتاب ، کتابخوانی ونشردر ایجاد انگیزه وتشویق برای
استقبال ازمقوله ی کتاب چندان بی تاثیر نیست. متاسفانه درسال های اخیر
نگاه ایده ئولوژیک وگاه غیر کارشناسانه به مقوله ی کتاب به عنوان یک
بسته ی هنری – ادبی ، یا فرایند بررسی جهت صدور مجوز نشرکه ماهها
و گاه فراتر از یک سال به طول می انجامد ؛ یا بررسی هایی که نویسنده
و شاعر را محکوم به حذف و تعدیل اثر می نماید ، که پیامد چنین برخور
دی به خود سانسوری مولف ختم می گردد ؛ تا برای حفظ کیفیت وساختار
یکدست اثر ؛ خود پیشاپیش اثر را ازیکدستی درونی اش تهی می سازد ،
تا بتواند آن را به دست مخاطب برساند و . . . اسباب وعلل کاهش مطالعه
وعدم ایجاد انگیزه برای استقبال از مقوله ی کتاب می شود .
بدیهی است تا زمانی که قادر نباشیم افق نگاه مان را در مقوله ی فرهنگ
و هنر ، بر بنیاد تعامل چند سویه وبا منشی گشوده بنا نهیم و تنها صدای
فرهنگی موجود در جامعه را الحان خوش خویش پنداشته و گوش را برای
شنیدن صدای دیگران آماده نسازیم ، مسیر توسعه ی فرهنگی و رشد کتاب
خوانی به سمتی هدایت خواهد شد ، که آمارانعکاس یافته درمطبوعات گواه
آن می باشد .
دوشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۷
ویژه ی هنروادبیات
شماره جدید ویژه ی هنر و ادبیات آوای شمال منتشر شد . ویژه ی هنر و
ادبیات آوای شمال که بازتاب هنر و ادبیات معاصر می باشد ودر نیمه ی هر
ماه به دبیری مسعود بیزارگیتی نشر می یابد ؛ در این شماره به اثاری از
نویسندگان و شاعران زیر پرداخته است :
الهام یکتا ، هرمزعلی پور ، منصوربنی مجیدی ، مسعود بیزارگیتی ،
سعید صدیق ، سعید تغابنی ، مهدی ریحانی ، مهدی اخوان لنگرودی ،
سیاوش یحیی زاده ، فرامرز سه دهی ، سینا بزرگ چنانی و . . . .
یکشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۷
پنجشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۷
بلاگ اسپات
مدتی ست که سرور بلاگ اسپات در ایران دچار مشکل فیلتر و یا هر مشکل
دیگری است که صاحب استفاده کننده از این سرور به سختی می تواند به
نیازهای مربوط به انتشار مطالب خود پاسخ دهد . بر من معلوم نیست که آیا
مشکل مربوط به فیلتر شدن این سرور می باشد یا چیز دیگری است . اگر چه
مسئله ی فیلتر شدن به امری عادی و رایج تبدیل شده است ؛ وچندان دور از
انتظار نمی تواند باشد ، اما با قاطعیت نمی توانم در خصوص فیلتر بلاگ اسپات
اظهارنظرنمایم . به همین جهت در انتشار مطالب در این روزها به برای وارد شدن
به این سرور با مشکل مواجه می شوم . امید که از زاویه ی فیلتر شدن این سرور
نباشد . زیرا کار را بسیار دشوار خواهد کرد .
درگذشتگان
یکی دو روز گذشته مصادف بود با در گذشت دو تن از نویسندگان حوزه ی ادبیات
داستانی . هر دو بر اثر بیماری و کهولت سنی که در کشور ما ، در حقیقت نهایت
عمری ست که یک نفر می تواند از آن برخوردار باشد .
دکترفرخ لمعه بانوی داستان نویس گیلانی ، که حاصل کارهای داستانی اش ، سه
کتاب به نام های (( ابوالهول )) ، (( تشخیص )) و (( زائر )) بوده است .
بر دوکتاب نخست این بانوی داستان نویس گیلانی ، نقدی از سوی صاحب این
قلم نوشته شده بود ، که در مکالمه ای تلفنی که با یکدیگر داشتیم ، بسیار مورد
توجهش واقع گردیده بود . نقد این کتاب ها در یکی از شماره های مجله (( گیله وا))
به چاپ رسیده است . علاوه برآن طی پستی در این وبلاگ نیز منتشر گردیده که
علاقمندان می توانند در آرشیو جستجو کنند .
آن مرحوم بعد از انتشار کتاب (( زائر )) در تماسی از من درخواست دیدار کرده بود ،
که با ایشان دیداری داشتم و کتاب (( زائر)) را به من هدیه کرد . بعد از خواندن کتاب
دیداری مجدد با وی داشتم ؛ وگفتگویی با هم انجام دادیم . به او گفتم که کارجدیدش
هم در فضای آثار قبلی وی می باشد .
تجربه ی زندگی و آشنایی وی با روایت شناسی داستان ، او را به سمت انتخاب گزینه ای
از روایتگری در آثارش هدایت نمود ، که منطبق با خلقیات و تجربه های فردی شده و
درونگرایانه ی زندگی اش بود . سخت دلبسته ی تجاربی بود که در فراز و فرود زندگی
خود از سر گذرانده بود . دستی در ترجمه هم داشت . واثری را از یکی از نویسندگان به
نام فرانسه به من نشان داده بود و در صدد ترجمه ی آن بود . نام نویسنده را به خاطر
ندارم ؛ اما گمان می برم صفحاتی از کتاب را نیز ترجمه کرده واز زبان پیچیده ی کتاب
نیز برای من صحبت کرده بود .
دکتر فرخ لمعه که تحصیلات خود را در رشته ی داروسازی به پایان رسانده بود ، در
سن 71 سالگی در گذشت . یادش گرامی باد .
نادر ابراهیمی نیز که یکی از نویسندگان به نام ایرانی بود امروز در سن 73 سالگی بر
اثر بیماری درگذشت . وی هنگام مرگ 73 سال داشت . نادرابراهیمی در زمینه های
گوناگون هنری و ادبی قلم زده است . وی برنده جوایز مختلف داخلی و خارجی بوده ؛
که جایزه ی نخست تعلیم و تربیت یونسکو از آن جمله است . کتاب معروف (( آتش
بدون دود )) وی که در هفت جلد به چاپ رسیده ، یکی از آثار مطرح نادر ابراهیمی
می باشد . روحش قرین آرامش باد .
شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۷
رای زینتی
گاه در مواضع و سیاست های برخی مسئولین در بعضی امور ، چنان شفافیت
و روشنی ای وجود دارد ، که امکان تاویل پذیری از یک سخن و سیاست را
در ابعاد مختلف ، به کلی از بین می برد . و در حقیقت این اتخاذ مواضع به
صراحت نشان دهنده نوع نگاه سیاسی به امور و حتی تعلق خاطر این نگاه به
یک گرایش سیاسی می باشد . در حالی که اگر این نگاه فردی را در قالب یک
ساختاری که ، صاحب آن نگاه در آن فعالیت دارد ، بررسی نمائیم ، وبا عنایت
به ماهیت ساختار آن نهاد یا تشکل که در امری فعالیت دارد که تنها می بایست
در چهارچوب قانون و فراتر از نگاه صرف سیاسی و حزبی به تمشیت امور همت
نماید ، در تناقض می یابیم . حتی اگر به باور عده ای ، نوع نگاه مستتر در پس
یک سخن ناشی از احساس تکلیف و خیر خواهی باشد . گو اینکه جای پرسشی
باقی می ماند که چطور با این همه نظارت پرهزینه و دقیق ، چنین اتفاقی رخ
می دهد ، که منجر به چنین واکنشی می گردد .
موضوع مربوط می شد به اعلام نظر آقای جنتی دبیر شورای نگهبان قانون
اساسی ، که در افتتاحیه ی هشتمین دوره ی پارلمان ، در سخنی قابل تامل
بیان می دارد که (( چند نفر از نمایندگان از دست ما در رفته اند ، نباید
اعتبار نامه شان تایید شود )) او به نمایندگان مجلش هشتم توصیه می کند
(( افرادی که نباید اعتبارنامه شان تایید شود را تایید نکنند . چون چند نفر
اینگونه هستند که از دست ما خارج شده اند اما مجلس دیگر نباید اعتبارنامه
شان را تایید کند .))
تناقضی که از آن در بالا یاد کردیم مربوط می شود به اصل 93 قانون اساسی
به صراحت تایید و تصویب اعتبار نامه نمایندگان مجلس را به خود نمایندگان
واگذار نموده است ، نه به نهادی غیر از آن . آیا چنین موضعگیری صریحی ،
قابل انطباق با اصل فوق می باشد .
با توجه به اینکه آرای مردم و مشارکت شان برای تعیین نمایندگان خود ، چه
جایگاهی در امور مربوط دارد ؟
اتخاذ چنین مواضعی کم اعتنایی به آرای مردمی نیست که با تشخیص شان
نماینده مورد علاقه خود را به پارلمان فرستاده اند . آیا مردم عاجز از تشخیص
و تمیز خوب از بد هستند ؟ مسئله بسیار ساده و قابل تبیین می باشد . اگر
نص همین قانون اساسی مبنا ومعیار عمل قرار گیرد .
سهشنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۷
ابرهای تکه تکه
این ابرهای تکه تکه / بر زبان
که خاموش می گذرد
صدای مرا
نگاه های بی مجال
که بر لنگه های پنجره ها
تاب می خورند
این صداها
که در ماراتن شان
به سطرها نمی رسند
کدام حنجره
اشک های در گلو را
تشییع می کند
پنجشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۷
اگر . . .
اولین شماره ی ویژه نامه ی هنر و ادبیات آوای شمال در پانزدهم اردیبهشت ماه
به دبیری مسعود بیزارگیتی منتشر گردید .
مطلب زیر سخن دبیر ویژه نامه است که به عنوان سرمقاله منتشر شده است . و
از این پس سرمقاله هر شماره ویژه نامه ، که در واقع سخن دبیر ویژه نامه می باشد،
در پستی جداگانه خواهد آمد .
پیش از هرچیز باید ضرورت ها و دغدغه ها را سبب ساز انتشار این ویژه نامه دانست .
ویژه نامه ای که پیشینه دارد و پیشینه آن در شکلی دیگرتر در نشریاتی دیگر توسط
اهالی قلم ، که از زمره نویسندگان معاصر بودند ، در موقعیت هایی منتشر می گردید .
ویژه هایی که گاه می پایید و عمری می یافت و گاه نیز عمری کوتاه داشته و به دلایل
مختلف در محاق خاموشی فرو می رفت .
همه ی اهالی قلم در دنیای فرهنگ ، هنر و ادبیات این دغدغه ها را در می یابند و
ضرورت های ایجاد روزنه ای را ، تا تنفسگاه شان باشد .
همین دغدغه ها بود که مدیر فاضل روزنامه را ، که خود از روزنامه نگاران با سابقه
عرصه ی مطبوعات است ، به فکر انتشار این ویژه نامه انداخت و چنین مسئولیتی
را به صاحب این قلم پیشنهاد داد .
من نیز از آنجا که بار این دغدغه را بر دوش داشتم و با تشخیص این ضرورت ، در
پی ایجاد بستری مناسب برای این گستره ی فرهنگی بودم ، این پیشنهاد را بر دیده
نهادم .
بدیهی ست که در این وادی باید به گونه ای گام نهاد ، تا تاب آورد و این را ه بی مدد
صاحبان قلم که عرصه متعلق به آن ها ست ناممکن است .
پس در این وانفسای آمدن ها و نپاییدن ها ( به هر دلیلی ) ، ما نیز آمدیم تا روزنه ای
بگشاییم متفاوت تر . اگر . . .
ویژه ی ادبیات و هنر بطور مرتب ، نیمه ی هر ماه انتشار می یابد . نویسندگان و
هنرمندان می توانند مطالب خود را به آدرس نشریه به نام ویژه ی هنر وادبیات ارسال
نمایند .
دوشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۷
نقد و بررسی مجموعه شعر "صداهای ریخته" اثر مسعود بیزار گیتی
حلقه ی شاعران ۵ شنبه ها همیشه ی خانه ی فرهنگ گیلان عصر ۵ شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ به نقد و بررسی مجموعه شعر "صداهای ریخته" اثر مسعود بیزارگیتی شاعر و منتقد گیلانی خواهد پرداخت.
نشانی : رشت.خیابان طالقانی . مقابل صفاری . بن بست نصرالل زاده. خانه ی فرهنگ گیلان
زمان: ۱۸ عصر ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۷
حلقه ی شاعران ۵ شنبه ها همیشه ی خانه ی فرهنگ گیلان عصر ۵ شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ به نقد و بررسی مجموعه شعر "صداهای ریخته" اثر مسعود بیزارگیتی شاعر و منتقد گیلانی خواهد پرداخت.
نشانی : رشت.خیابان طالقانی . مقابل صفاری . بن بست نصرالل زاده. خانه ی فرهنگ گیلان
زمان: ۱۸ عصر ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۷
روابط عمومی خانه فرهنگ
شنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۷
کتاب سوزی

امروز دهم ماه مه است . هفتادو پنج سال قبل در چنین روزی ، اندک زمانی از
به قدرت رسیدن آدولف هیتلر گذشته بود که کتاب سوزان عظیمی در بسیاری
از شهرها و روستاهای آلمان به راه افتاد . دهم ماه مه 1933 به دستور هیتلر
رهبر نازیسم ، میلیون ها کتاب با ارزش تنها بخاطر تعصبات نژاد پرستانه و
حفظ و دفاع از روح آلمانی سوزانده شد .
اگرچه کتاب سوزی ناشی از نوعی استبداد فکری و سیاسی ست و ریشه در
تاریخ دارد . مانند به آتش کشیده شدن کتابخانه عظیم اسکندریه به همراه
500هزار دست نوشته در پیش از میلاد مسیح . اما کنش کتاب سوزی به
جهت پیشگیری از گسترش افکار مترقی و آزادیخواهانه در جوامع طبقاتی ،
چندان پایدار نمی تواند باشد . زیرا با رشدآگاهی مردم نسبت به حقوق
شهروندی شان و تلاش به منظور کسب مطالبات خود در چهارچوب رعایت
اصول دموکراتیک ، به ویژگی فراگیری مبدل گردیده ، که به هیچ طریقی
نمی توان از آن جلوگیری به عمل آورد .
تصویر بالا ، نمایی حقیقی از کتاب سوزان آلمان در دوران حکومت نازی ها
را نشان می دهد .
پنجشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۷
این سطرسرخ
1
سرخی ی تو
گستره ی برگ های بی شکیبی ست
که در حرف حرف این سطرها
از رژه ی منضبط
تن می زنند
این چشم ها
که زخم بر صدا می نشانند
طولانی ترین ایستگاه را
در سطرهای خاموش / توقف می کنند
کمی درنگ
آن سوتر از خیال
سرخی ی کدام نت
از انگشت های تو
خواهد ریخت
شنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۷
ویژه ی هنروادبیات منتشرشد
ویژه نامه ی هنر و ادبیات آوای شمال منتشر شد . این ویژه نامه که به دبیری
مسعود بیزارگیتی در نیمه ی هر ماه انتشار می یابد ؛ در این شماره ی خود به
انعکاس آثار شاعران و نویسندگان زیر پرداخته است .
آثاری از منصور بنی مجیدی ، هرمز علی پور ، مجید دانش آراسته ، سیروس
رومی ، مسعود بیزارگیتی ، محمود بدرطالعی ، بهزاد موسایی ، جان آپدایک ،
صفدر تقی زاده ، مهدی رضازاده ، فرامرز سه دهی ، احمد فرید مند ، محمد رضا
آریان فر ، حسن فرهنگ فر ، حسین نوروزی پور ، مجید روانجو ، محمد زندی
و . . .
ویژه آوای شمال ، پنجره ای ست تا نگاه ها را به ادبیات و هنر امروز ما معطوف
نماید . فضایی تا همه ی اهالی قلم صدای شان را در آن منعکس نمایند . از همین
جا دست یکایک همه ی اهالی خرد و آفرینش را می فشارم .
پنجشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۷
ابرهای ابهام
سوژه ها و تم هایی که با شروع سال جدید وارد قلمرو نوشتار شده و می شود
به قدری افزایش یافته که گاه ذهن هر نویسنده و حتی مخاطب اندیشنده ای
را بیش از حد به خود معطوف می سازد . به ویژه اگر روزهای مناسبتی را هم
بر آن بیافزاییم حدود و گستره تم ها برای نوشتن بیشتر می شود .
امروز مصادف با روز جهانی آزادی مطبوعات بود . کمی تامل بر موقعیت ما
در عرصه مطبوعات و فرایند پرپیچ و خمی که در طول سال ها بر آن گذشته
و توقیف ها و تعطیلی های بی شمار نشریات در طول سالیان ، که ریشه در
محدودیت های ایجاد شده دارد ؛ که خود بنیان خودسانسوری را در عرصه
اندیشه و کلام پی می ریزد . و یا یازدهم اردیبهشت روزجهانی کارگران ، که
ستم مضاعف زندگی صنفی و اجتماعی را چون سزیف افسانه ای بر دوش خود
این سو و آن سو می برند . حق اعتراض های صنفی را ندارند . در تعداد بسیار
زیادی از کارخانه ها ، ماه ها از دریافت حقوق و مزایای خود محرومند . جالب
آن که برای بیان عدم دریافت حقوق شان در تجمعی آرام مجاز نیستند .
از حق قانونی تشکیل تشکل های صنفی مستقل خود محرومند . گروه گروه
توسط صاحبان و مدیران کارخانه ها اخراج می شوند ؛ بدون آن که بتوانند از
خود و منافع قانونی شان دفاع کنند .
وقشر معلمان و دانش جویان و زنان و . . .
چالش های به وجود آمده پیرامون مسائل اقتصادی در میان مسئولین که در
روزهای اخیر شعله ورتر گردیده ؛ و اتخاذ رویه ها و سیاست هایی از سوی
دولت نهم ، که تازگی داشته و در واقع به طریقی دور زدن از قانون است ،
سبب به حاشیه رانده شدن معضلات مردم شده است .
به نظر می رسد بحث هایی که گاه از سوی برخی مسئولین مطرح می شود ،
بیشتر شبیه اشعاری ست که باید با یک تمهید ادبی و در موقعیتی روحانی
در وقت فراغت مطالعه شود . که کمتر شباهتی به زندگی واقعی مردم دارد .
آقای رئیس دولت نهم مدت های مدیدی ست که بحث از مفاسد اقتصادی
می نماید ، بی آنکه شفاف به تبیین و معرفی شان بپردازد . یا در گذشته بحث
وجود تورم را به گونه ای منکر می شد وشعار تلاش برای یک رقمی کردن
تورم را می داد ؛ که درست عکس آن اتفاق افتاد . به طوری که نرخ تورم در
فروردین ماه سال جاری برابر گزارش رئیس کل بانک مرکزی افزایش یافت
آیا طرح برخی شعارها ، تنها ناظر بر چالش های سیاسی درون قدرت بوده و
به جهت توجیه عملکرها صورت می گیرد ؟ ! در اینجا منافع مردم در کدام
سو قرار می گیرد ؟ !
آقای رئیس مجلس هشتم می گوید گرانی ها تنها منحصر به کشور ما نیست
در همه جای جهان گرانی وجوددارد . چون قیمت برنج و غلات افزایش یافته
است . آقای رئیس مجلس ! آیا نرخ تورم در همه جای جهان مانند میهن ما
است ؟ شما که بهتر می دانید چنین نیست . نرخ درآمد و هزینه زندگی در
کشورهای دیگر به ویژه کشورهای پیشرفته ما نند کشور ماست ؟ خود آگاه
هستید که چنین نیست . پس باید با این سخن ها معضلات مردم را در
قرار نداد .
آقای وزیر صنایع از تفاوت قیمت خودروها در کارخانه و بازارآزاد سخن گفته
و نرخ تفاوت را یکصد هزار تومان اعلام می کند . معلوم نیست این آقای وزیر
در طول روز فرصت خواندن گزارش های روزنامه را برای خود ایجاد می کند
یا نه ! یا حتی هفته ای یک بار به بازار مراجعه می نماید تا از قیمت هایی که
در بازار موجود است آگاهی یابد یا نه ! عجیب است ! ؟
آیا برخی از این سخن ها و تحلیل ها نشان دهنده ی بی خبری بعضی از
مقامات و مسئولین ما نیست ؟ آیا نباید کمی به فکر تجدید رایطه با مردم به
جهت اصلاح نگاه ها و روش های مدیریتی شان باشند .
واقعیت این است که منافع مردم تعین بخش همه روشها و هدف ها به جهت
مدیریت اجتماعی ست . وآنچه مسلم است مردم بیش و پیش از هر چیز به
منافع خودمی اندیشند . و با توجه به موقعیت دشوار زندگی که در جامعه به
خوبی پیداست و بر گرده شان سنگینی می کند ، با کسی تعارف نمی کنند .
روزهای اخیر شعله ورتر گردیده ؛ و اتخاذ رویه ها و سیاست هایی از سوی
دولت نهم ، که تازگی داشته و در واقع به طریقی دور زدن از قانون است ،
سبب به حاشیه رانده شدن معضلات مردم شده است .
به نظر می رسد بحث هایی که گاه از سوی برخی مسئولین مطرح می شود ،
بیشتر شبیه اشعاری ست که باید با یک تمهید ادبی و در موقعیتی روحانی
در وقت فراغت مطالعه شود . که کمتر شباهتی به زندگی واقعی مردم دارد .
آقای رئیس دولت نهم مدت های مدیدی ست که بحث از مفاسد اقتصادی
می نماید ، بی آنکه شفاف به تبیین و معرفی شان بپردازد . یا در گذشته بحث
وجود تورم را به گونه ای منکر می شد وشعار تلاش برای یک رقمی کردن
تورم را می داد ؛ که درست عکس آن اتفاق افتاد . به طوری که نرخ تورم در
فروردین ماه سال جاری برابر گزارش رئیس کل بانک مرکزی افزایش یافت
آیا طرح برخی شعارها ، تنها ناظر بر چالش های سیاسی درون قدرت بوده و
به جهت توجیه عملکرها صورت می گیرد ؟ ! در اینجا منافع مردم در کدام
سو قرار می گیرد ؟ !
آقای رئیس مجلس هشتم می گوید گرانی ها تنها منحصر به کشور ما نیست
در همه جای جهان گرانی وجوددارد . چون قیمت برنج و غلات افزایش یافته
است . آقای رئیس مجلس ! آیا نرخ تورم در همه جای جهان مانند میهن ما
است ؟ شما که بهتر می دانید چنین نیست . نرخ درآمد و هزینه زندگی در
کشورهای دیگر به ویژه کشورهای پیشرفته ما نند کشور ماست ؟ خود آگاه
هستید که چنین نیست . پس باید با این سخن ها معضلات مردم را در
قرار نداد .
آقای وزیر صنایع از تفاوت قیمت خودروها در کارخانه و بازارآزاد سخن گفته
و نرخ تفاوت را یکصد هزار تومان اعلام می کند . معلوم نیست این آقای وزیر
در طول روز فرصت خواندن گزارش های روزنامه را برای خود ایجاد می کند
یا نه ! یا حتی هفته ای یک بار به بازار مراجعه می نماید تا از قیمت هایی که
در بازار موجود است آگاهی یابد یا نه ! عجیب است ! ؟
آیا برخی از این سخن ها و تحلیل ها نشان دهنده ی بی خبری بعضی از
مقامات و مسئولین ما نیست ؟ آیا نباید کمی به فکر تجدید رایطه با مردم به
جهت اصلاح نگاه ها و روش های مدیریتی شان باشند .
واقعیت این است که منافع مردم تعین بخش همه روشها و هدف ها به جهت
مدیریت اجتماعی ست . وآنچه مسلم است مردم بیش و پیش از هر چیز به
منافع خودمی اندیشند . و با توجه به موقعیت دشوار زندگی که در جامعه به
خوبی پیداست و بر گرده شان سنگینی می کند ، با کسی تعارف نمی کنند .
سهشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۷
ویژه ی هنروادبیات
به دنبال خبر انتشار ویژه ی هنروادبیات نشریه ی آوای شمال که در نیمه ی
هرماه قرار بود اتشار یابد ؛ پانزدهم اردیبهشت سال جاری ، نخستین شماره ی
این ویژه نامه به ضمیمه ی روزنامه منتشر می گردد . علاقمندان و خوانندگان
هنر و ادبیات در این شماره شاهد آثار متنوعی از نویسندگان و شاعران معاصر
خواهند بود .
از همین جا آمادگی این ویژه نامه را برای استقبال از آثار اهالی قلم اعلام می
نمایم . دوستداران هنر و ادبیات می توانند آثارشان را به آدرس تشریه و یا به
شماره فاکسی که طی پستی در همین وب اعلام شده ، ارسال نمایند . و یا با
ایمیل صاحب این قلم ارتباط برقرار نمایند .
مسیح
در وبگردی هایی که گاه انجام می دهم به وب مسیح علی نژاد بطور معمول سرکی
می کشم . شجاعت و استقامت این روزنامه نگار در رویکرد انتقادی وی در عرصه ی
اجتماعی مثال زدنی ست . سایت ملکوت او را که فیلتر کرده بودند . امروز که به
وبلاگ بلاگفای او سر زدم ، متاسفانه با فیلتر شدن این وب نیز مواجه شدم . جای
تعجب بسیار است که ظرفیت قدرت تا این حد کاهش یافته که در برابر انتقادهای
منتقدان تاب تحمل از کف داده به روش های تحدید روی می آورد ! آیا تحدید
آزادی بیان جوابگوی مشکلات عدیده جامعه ماست . مشکلاتی که سروصدای
همه مسئولان را درآورده است ؟!
این پست را با یاد مسیح علی نژاد و با نام او منتشر می نمایم .
می کشم . شجاعت و استقامت این روزنامه نگار در رویکرد انتقادی وی در عرصه ی
اجتماعی مثال زدنی ست . سایت ملکوت او را که فیلتر کرده بودند . امروز که به
وبلاگ بلاگفای او سر زدم ، متاسفانه با فیلتر شدن این وب نیز مواجه شدم . جای
تعجب بسیار است که ظرفیت قدرت تا این حد کاهش یافته که در برابر انتقادهای
منتقدان تاب تحمل از کف داده به روش های تحدید روی می آورد ! آیا تحدید
آزادی بیان جوابگوی مشکلات عدیده جامعه ماست . مشکلاتی که سروصدای
همه مسئولان را درآورده است ؟!
این پست را با یاد مسیح علی نژاد و با نام او منتشر می نمایم .
یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۷
کمی تامل
پدیده انتخابات در جوامع مدرن ، در واقع تعین بخش ارزش حضور شهروندان
و احترام گذاشتن به آرای آنان ، به لحاظ نوع انتخاب شان می باشد . اما در
جوامع توسعه نیافته این رابطه شکلی دیگر می یابد . فیلتر های گزینش برای
کاندیداها از یک سو و عنایت زینتی به آرای مردم از سوی دیگر ، که خود
نتیجه محدودیت در کاندیداتوری افراد می باشد و تشخیص صلاحیت کاندیداها
نه به مردم ، بلکه توسط تعداد قلیلی که فقط برای خود این تشخیص را قائل
می باشند ، واگذار می گردد . و این سخن نه بدان معناست که هیچ شرایطی
در خصوص کاندیداتوری از جهت قانونی وجود نداشته باشد . بلکه این سخن
معطوف به موقعیت های انحصارطلبانه و گزینش های جهت گیرانه است ؛ که
آرای مردم را فقط در مسیری که خود تعیین می نمایند ، قابل تحقق می دانند.
هشتمین دوره انتخایات پارلمان ایران نیز که در برخی از شهرها به دور دوم
کشیده شد ، به پایان رسید . تهران مرکز ایران که همیشه در چنین مقاطعی
نگاه ها به آن سو کشیده می شود ، نشان دهنده خطوط پیروز گرایش های
موجود در ایران است . که این بار نیز برد به هرجهت و تحت هر شرایطی با
نیروهای راستگرا که موسوم به گرایش های اصولگرایانه می باشند ، بوده است .
آمار صرف نظر از تغییرات کمی که چندا دارای اهمیت نمی باشند ، نشان دهنده
غلبه گرایش راست در پارلمان است .
نکته ای پرسش برانگیز و قابل توجه ، عدم کسب آرای لازم توسط گرایشی است
که به اصلاح طلبان موسوم می باشند . چرا !؟ با توجه به بحران موجود در زندگی
اقتصادی و اجتماعی ، همچنین محدودیت های بوجود آمده به جهت سیاسی و
فرهنگی برای دگراندیشان و روزنامه نگاران ، نویسندگان ، زنان و دانش جویان ،
چطور گرایش اصلاح طلبی قادر نبود ، با امکانات تبلیغی خود که حداقل آن را
در اختیار داشت و موج نارضایتی مردم را در زندگی مشاهده می نمود ، کرسی
های بیشتری را در مجلس به خود اختصاص دهد ؟!
احزاب و تشکل های موسوم به اصلاح طلبان ، پاشنه آشیل ضعف خود را در
کدام نقطه باید بجویند . در طول چند سال اخیر گرایش اصلاح طلبی قادرنبود
تا در رابطه خود با مخاطبانش دربهترین شرایط موجود ، دقت لازم را به عمل
آورده و تکالیف خود را در این رابطه ( رابطه بین مردم با احزاب ) به سنجه درآورد
و نوع تفکر فردگرایانه و شیخوخیتی را به کنار نهاده ودر میدانی برابر درتعامل با
مردم ، تاکتیک ها و استراتژی خود را تبیین نماید .
تجربه های پیش رو ، بهترین و شفاف ترین فاکت برای تجدیدنظر و بازسازی
رابطه ها و تدوین الگویی ست که به تغییر زاویه این را بطه بیانجامد . عدم حضور
درمیان مردم ، عدم شفافیت مواضع در بررسی های انتقادی نسبت به وضعیت و
شرایط قدرت ، قانون و . . . ، عدم طرح وتبیین برنامه ها و مراجعه به آرای مردم
به جهت به سنجه درآوردن کیفیات آن برنامه و . . . از جمله نکاتی ست که در
دسترس بوده و قابل طرح و بررسی ست . بدیهی ست که پی آمد بررسی این
نکات ، طرح پرسش ها و نکته های ظریف تری نیز می تواند باشد که در تعیین
وتنظیم روش ها برای پیشبرد برنامه ها موثر خواهد بود
دوشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۷
تحول دنياي امروز دليل جدايي از سعدي است /1/
سرويس: /فرهنگ و/ کد خبر :48263
1387/2/213:06
خبرگزاري دانشجويان ايران - گيلان
جهان بسته ي تك صدايي گذشته به يك جهان گشوده ي مدرنيته ي چند صدايي تبديل شده است.مسعود بيزارگيتي شاعر، منتقد و روزنامه نگار گيلاني در گفتگو با خبرنگار دانشجويان ايران در خصوص عجين شدن نام سعدي با فضائل اخلاقي و آموزش آنها از طريق آثار وي اظهار داشت: سعدي بيش از سي سال از عمر خود را در سفر گذراند لذا حاصل اين جهانگردي شناخت فضائل اخلاقي و علمي است و به همين دليل محور اصلي و پايه ي آثار سعدي بيان نكات اخلاقي است و اين امر بيش از سيصد سال پيش در خارج از مرزهاي كشورمان توسط اروپاييان مد نظر قرار گرفته و گلستان و بوستان سعدي تاكنون به زبان هاي مختلف از سال ها پيش ترجمه و چاپ شده است.وي دلايل فاصله ي كنوني جامعه و ادبيات ما از آثار سعدي را تحول دنياي امروز دانست و گفت: با توجه به تغييراتي كه در شرايط زندگي ايجاد شده و مولفه هاي مدرنيته وارد زندگي بشر گرديده است موقعيت ها و نيازهاي فردي و اجتماعي جديدي به وجود آمده كه موجب دوري از سعدي شده است. اگر چه در ميان آثار امروزي كه در قالب هاي ادبيات كلاسيك توسط شاعران معاصر سرائيده مي شود نوعي هم پيوندي با آثار سعدي به چشم مي خورد اما در حوزه ي ادبيات نو و شعر نيمايي اين هم گرايي از بين رفته و اين امر الزاما و ضرورتا ناشي از تحول دنيا به دنياي مدرن و نيازهاي مختص آن است.
بيزارگيتي شاعر گيلاني/2/:تحقيقات دانشگاهي در خصوص سعدي و آثارش دچار تكرار و كليشه شده است
سرويس: /فرهنگ و/ کد خبر :48270
1387/2/214:03
خبرگزاري دانشجويان ايران - گيلان
مسعود بيزار گيتي، شاعر و منتقد گيلاني به امر روش شناسي علمي در حوزه تحقيقات در ادبيات كلاسيك تاكيد كرد.مسعود بيزارگيتي، شاعر و منتقد، روزنامه نگار گيلاني در گفتگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) - منطقه خزر در خصوص شناخت سعدي، شاعر بزرگ ايراني در دانشگاههاي كشور اظهار داشت: در دانشگاههاي كشور حجم وسيعي از تحقيقات و پژوهش هايي كه از سوي دانشجويان انجام مي گيرد در حوزه ادبيات كلاسيك است و بسياري از تحقيقات دچار تكرار شده و فاقد نكات تازه اي است كه همواره مي توان از آثار شاعري همچون سعدي، دريافت نمود.وي گفت: بايد تلاش كنيم به روش شناسي منطقي و علمي مجهز شويم و دانشگاههاي ما بايد ابتدا در حوزه روش شناختي وارد شده و به دور از الگوهاي كليشه اي و كهنه، به دنبال راههاي نو باشند تا ارزش هاي واقعي آثار كساني همچون سعدي را كه موجبات افتخار فرهنگ ما هستند پديدار شود.بيزار گيتي افزود: پس از آموختن روش شناختي در انجام پژوهشها، بايد تلاش خود را به امر كاربردي كردن آن ها معطوف كنيم كه متاسفانه دانشگاههاي ما از اين لحاظ در حوزه ادبيات و فرهنگ سرزمينمان، بسيار فقير هستند.اين شاعر گيلاني با تاكيد بر وارد شدن به دنياي مدرنيته خاطر نشان كرد: هنگامي كه جهان به جهاني مدرن تغيير مي يابد بايست در عرصه فرهنگ و تاريخ كشورمان به دنيا، با ايده هاي جديد و علمي فعال باشيم.
سهشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۷
مدیریت جهان و گوجه فرنگی
تیتر انتخابی این یادداشت ، اگر چه در ساختار بیرونی خود از منطق ادبی پیروی
می کند ؛ اما در بافت درونی اش حکایت ها نهفته است . انتخاب این تیتر به عهده
صاحب این قلم است ؛اما گفته ای ست از یکی از لیدرهای گرایش موسوم به اصلاح
طلبی . یعنی آقای کروبی .که گاه که واکنش نشان دهد ، چنان پرده دری می نماید
که کس را یارای مقابله با وی نیست .
اشاره کروبی به سخنی از رئیس دولت نهم است ،که بر این باور است که بایدمدیریت
جهان را تغییر داد . و حتی گویا قرار بود که وزیر برکنار شده دارایی ، به عنوان سفیر
در کانادا انتخاب شده ، تا تئوری مدیریت در جهان آقای احمدی نژاد را بدینوسیله
اجرا نماید .
عجیب است که میدان پرچالش ما در حوزه ی اقتصاد ، سیاست و فرهنگ همچنان
درگیر بوده و رنگ آرامش به خود ندیده ، که ما به فکر تغییر مدیریت در جهانیم .
حال با کدام روش ومنش . ومصادیق ما برای ارائه جهت مدیریت در جهان چیست ؟
آیا نرخ تورم 40 درصدی ازگروه اقلام خوراکی وآشامیدنی و یا به کل نرخ تورم
بالای 25 درصدی در سال 86 در قلمرو اقتصاد ، مصداق قابل ارائه می باشد ؟
که البته نه تنها فریاد مردم ( به ویژ ه دهک های درآمدی یایین و متوسط )
جامعه را درآورده ؛ بلکه اعتراض برخی از مسئولین و نمایندگان پارلمان را نیز
برانگیخته است . حتی آنان که باور به این نرخ تورم نداشته اند ، زیر فشار مردم
ناگزیر به پذیرش شده اند . وضعیتی که برخی از نمایندگان از آن به عنوان ظلم
در جامعه یاد کرده اند ! بنا به آمار صندوق بین المللی پول که نرخ تورم را در سال
2008 به 7/20 درصد اعلام داشته ، کشور ایران را در میان 183 کشور مورد
بررسی در جهان ، مقام پنجم را به جهت داشتن بالاترین نرخ تورم ، اعطا نموده
است . ودارای مقام نخست بالاترین نرخ تورم در خاورمیانه .
درقلمرو سیاست و فرهنگ نیز ، دست کم آنچه اخبار داخلی نشریات یومیه ارائه
می دهند ، گواه وضعیتی ست که روشن کننده سیاست های دولت نهم است .
برخوردهایی که با دانش جویان و زنان ، به جهت مطالبات صنفیشان صورت
می گیرد . محرومیت از ادامه تحصیل ؛ ارجاع شدن به کمیته های انضیاطی و . ..
همین دیروز خبری در روزنامه ها منتشر شده بود که در تهران گشت های ارشاد
تفتیش ساک ها و کیف های بانوان می پردازند ، به منظور اینکه نوع خرید شان
چه بوده است . این اعمال را چگونه می تان توجیه نمود ؟ ! در حالی که این عمل
بلافاصله موجب اعتراض برخی از خود مسئولین نیز قرار گرفت . ضرورت به نظر
نمی رسد که به تعیین مصادیق دیگر در این حوزه اشاره شود . آیا به پیامد ایجاد
چنین فضایی اندیشیده شده است ؟
در قلمرو فرهنگ نیز که آقای وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی ، تکلیف منتقدان روش
و منش فرهنگی شان را روشن نموده اند . جمله یمعروف مشاعر بعضی ها خوب
کار نمی کند . چرا ؟ چون به نقد کارشناسانه سیاست های فرهنگ قدرت حاکم
می پردازند . وسویه های کارکردی آن را در تضاد با منافع و منش دموکراتیک
جامعه تلقی می کنند . آیا دراین صورت با چه تمهیداتی می توان به مدیریت
جهان اندیشید . بهتر نیست به توصیه ها و نصایح علمی کارشناسان ، فارغ از
اندیشه های جناحی توجه کرد ، وبه سروسامان بخشیدن زندگی وفضای اجتماعی
خودمان پرداخت .
در اینجاست که رابطه ی بین مدیریت جهان وگوجه فرنگی عینیت بیشتری می یابد .
جمعه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۷
هزینه مدیریت
امروزه تلقی از مدیریت در جهان معاصر ، چه به جهت نظری و چه به لحاظ
کاربردی از چنان ظرافت و حساسیتی برخوردار است ، که در برخورد و انتخاب
با این پدیده علمی ، جهات مختلف ظرفیت ها باید مورد بررسی قرار گیرد .
هرمی را در نظر بگیرید که ساختار یک مناسبات تو در تو و سازنده را تشکیل
می دهد . در را س هرم مدیری هست که با اتکاء به دانش مدیریت ، که تلفیقی
است از تحصیل ، علم و تجربه کاری اندوخته شده ، به وظایف خود می پردازد .
و در قاعده ی هرم ، کارکنانی با تخصص های مختلف و اجرایی .
توجه به این اصل که نگاه به پروژه ی مدیریت در سیستم اقتصادی ، متکی به
داشته های علمی و تجربی ست ؛ که رهبری یک سیستم بر دوش او گذاشته
می شود، مهم است .زیرا عملیاتی شدن یک برنامه و توسعه و شکوفایی آن سیستم
در قالب طرح هایی ست که از سوی مدیریت تدوین می گردد . وتصور کنید که چه
هزینه ی هنگفتی به لحاظ مالی و زمانی در پس این فرایند تدوین برنامه نهفته
است . این روند نشان می دهد که چقدر در انتخاب یک مدیر حساسیت توام با
تشخیص و دوراندیشی علمی باید وجود داشته باشد ؛ تا هزینه های مترتب بر این
انتخاب منتهی به زیان جامعه نگردد . به ویژه آنکه نگاه به به مدیریت بالاخص در
قلمرو افتصادی ، اگر صرفا ایدئولوژیک باشد ؛ بدیهی ست سرانجامی خوش نخواهد
یافت. حال حکایت کابینه نهم است ، که بطور جدی از یک آشفتگی مدیریتی رنج
می برد . تعویض پی در پی مدیریت های وزارت خانه ها در طول سه سال . چه توجیه
منطقی درپس این تحولات است . اگر چه با کمی بررسی می شود پی برد که این تغیرات
به جهت انطباق عملکرد وزرا با برنامه ی رئیس کابینه نهم می باشد . به ویژه آنکه اگر
کمی دقت شود برگزیده های رئیس دولت نهم ،همه از جبهه ی موسوم به اصولگرایان
می باشد و هیچ منتقدی در ساختار کابینه حضورندارد . پس چگونه است که چنین
تغییر پرحجمی که قابل توجه است صورت می گیرد . مهمتر از همه این که ، هزینه
چنین تغییر مدیریتی بر دوش مردم می افتد . و فشار بر زندگی آنان را افزایش می دهد .
آیا یکی از مهمترین علت های چنین دست و دل بازی در تغییرات ،که هزینه هنگفتی را
برای جامعه به ارمغان می آورد ؛ عدم توجه به تجارب پیشینیان از یک سو ، و بی توجهی
به رهنمودها و برنامه های منتقدان از سوی دیگر نیست . تعصب های جناحی درتدوین
برنامه ها و خود شیفتگی در اجراها ، بدون توجه به فرایندهای تجربه شده و چشم اندازهای
علمی ، آیا پیامدهایی مانند این تغییرات پی در پی را نخواهد داشت ؟ توجیه این همه هزینه
که معطوف به منافع ملی ست ، چگونه صورت خواهد گرفت !؟
چهارشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۷
ویژه فرهنگی ، هنری وادبی
ویژه نامه ی فرهنگی، هنری و ادبی نشریه ی آوای شما ل ، به زودی منتشر می شود .
این ویژه نامه با مسئولیت و سردبیری مسعود بیزارگیتی ، در پانزدهم هر ماه انتشار
می یابد . ویژه آوای شمال منعکس کننده ی آثار نویسندگان ، منتقدان و هنرمندان
معاصر می باشد . علاقمندان می توانند برای ارتباط با این ویژه نامه به آدرس نشریه ی
آوای شمال یا با ایمیل صاحب این قلم ، تماس برقرار نمایند.
آدرس نشریه : رشت .چهارراه گلسار . جنب چاپ جاوید.
فاکس 7221277 صندوق پستی 1556- 41635
سهشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۷
مشاعرمنتقدین
بعضی از افراد مشاعرشان خوب کار نمی کند . نمی دانم این عرصه ی قدرت است
که سبب می گردد ، تا قلمرو کنش آدمی چنان بی پروا عمل نماید که هیچ حدود
و مرزی را برای تنظیم عملکرد خود قائل نباشد ؛ یا در منش و عملکرد بیرونی که
جزء ساختار شخصیتی فرد می باشد ، فرد را به کنشی وامی دارد ، که در فرایند
رفتاری وی شکل گرفته و امکان تغییر پذیری آن تقریبا ناممکن است .
سطر اول که اشاره به بد کارکردی مشاعر برخی افراد دارد، از سخنان وزیرفرهنگ
و ارشاد اسلامی ست ، که در آغاز سال جاری به عنوان عیدی تقدیم منتقدان وی
( البته سیاست های فرهنگی وزارت خانه ) شده است . خلاصه این هم نوعی عیدی
ست . جای تعجب است که وزارت خانه ای که هویت فرهنگی واخلاقی را در ترکیب
نام خود وحتی عملکرد خود یدک می کشد ؛ و باید الگو سازی برای سیستم فکری
جامعه نماید ، رئیس اولش نسبت به منتقدان سیاست هایش ، چنین منش بیانی را
بکار برد . مصداق اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان وی درخت
ازبیخ نیست ؟
چند روزی از نامه ی اتحادیه ی ناشران به شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
می گذرد . محتوای نامه انعکاس فشارها وسختگیری هایی ست که از جانب این
وزارت خانه نسبت به بررسی کتاب ها وصدور مجوز برای نشرشان ، وهمچنین
درخواست مجوز برای تجدید چاپ برخی از کتاب ها و . . . است . محدودیت ها
وسختگیری هایی که در عرصه ی فرهنگ و ادبیات در دو سه سال اخیر بوجود
آمده است ، یکی ازدلایل انتشار چنین نامه هایی ست . محدودیت هایی که علاوه
بر نویسندگان و روشنفکران ، واکنش برخی از مسئولین را برمی انگیزد .
توجه به این انتقادها به جای واکنش عصبی نشان دادن ، در حوزه های مختلف
ادبیات ، هنر و فرهنگ ، به یقین قادر است فضای تنفس جامعه را پاک تر ساخته
و ارزش های واقعی کارکرد فرهنگ را به دور از سیاسی گری و جناحی سازی ،
بارور سازد . تنها نشستن و به صدای خود دل خوش داشتن ؛ نشانگر توسعه و
رشد فرهنگی نیست . جهان امروز برای برون رفت از بن بست ها و محدودیت ها ،
نیازمند تکثر صداهاست . وشنیدن همه ی این صداها توسط مخاطبان است که ،
امکان انتخاب خوش الحان ترین ترانه را میسر می سازد .
چند روزی از نامه ی اتحادیه ی ناشران به شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
می گذرد . محتوای نامه انعکاس فشارها وسختگیری هایی ست که از جانب این
وزارت خانه نسبت به بررسی کتاب ها وصدور مجوز برای نشرشان ، وهمچنین
درخواست مجوز برای تجدید چاپ برخی از کتاب ها و . . . است . محدودیت ها
وسختگیری هایی که در عرصه ی فرهنگ و ادبیات در دو سه سال اخیر بوجود
آمده است ، یکی ازدلایل انتشار چنین نامه هایی ست . محدودیت هایی که علاوه
بر نویسندگان و روشنفکران ، واکنش برخی از مسئولین را برمی انگیزد .
توجه به این انتقادها به جای واکنش عصبی نشان دادن ، در حوزه های مختلف
ادبیات ، هنر و فرهنگ ، به یقین قادر است فضای تنفس جامعه را پاک تر ساخته
و ارزش های واقعی کارکرد فرهنگ را به دور از سیاسی گری و جناحی سازی ،
بارور سازد . تنها نشستن و به صدای خود دل خوش داشتن ؛ نشانگر توسعه و
رشد فرهنگی نیست . جهان امروز برای برون رفت از بن بست ها و محدودیت ها ،
نیازمند تکثر صداهاست . وشنیدن همه ی این صداها توسط مخاطبان است که ،
امکان انتخاب خوش الحان ترین ترانه را میسر می سازد .
یکشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۷
اتوپیای عدالت
با لا بودن نرخ تورم ، افزایش حجم نقدینگی ، پایین آمدن ارزش ریال و . . . از جمله
مواردی ست که پایه ها و مبانی فرایند اقتصادی در جامعه و موقعیت زندگی مردم را
منعکس می کند . در وضعیت فعلی ایران که طی دو سال اخیر با افزایش قیمت جهانی
نفت روبرو بوده ایم از یک سو ؛ و وارد شدن حجم عظیم درآمد حاصل از فروش نفت به
خزانه از سوی دیگر ( که فقط درآمد سال 86 به بیش از 70 میلیارد دلار برآورد شده است )
که به این تصور می انجامد ، باید با ایجاد زیرساخت ها و اشتغال زایی از سویی به کاهش
نرخ بیکاری اقدام شود ؛ همچنین با این حجم درآمد ، مدیریت دولت باید به گونه ای بر
منابع مالی تنظیم شده وسامان یابد ، که تنها به استفاده و سودرسانی به عده ای خاص و
کمپانی هایی که از رانت استفاده می کنند ، منجر نشود . به هرروش ممکن . ازجمله روش ها
استفاده از تسهیلات و تبصره های خاص یانکی ست ؛ که درواقع تنها مشتی رانت طلب متکی
به قدرت از یک سو و نیز مشتی سرمایه دار که دارای نفوذ در ارکان قدرت هستند ، قادر به
استفاده از آن می باشند . در حقیقت مدیریت این حجم درآمد باید به گونه ای تنظیم گردد ،
که در کنار افزایش اشتغال ؛ در پرتو شعارهای کابینه نهم ، به کاهش فاصله طبقاتی و زدودن
چهره کریه فقر از سیمای پاک مردم زحمتکش جامعه بیانجامد . نه این که این فاصله را تشدید
نماید .
تعیین حداقل دستمزد در سال جدید بر پایه محاسبه هایی که انجام گردید ، به ملودرامی ختم
می شود که تنها بازتاب گوشه ای از نگرش پوپولیستی این عملکرد می باشد . نمی دانم چطور
خط فقری که ازیک سو بطور رسمی اعلام می شود ؛ واز سوی دیگر و با فاصله ای نه چندان
طولانی حداقل دستمزد که اعلام می گردد ، تناقض فاحش موجود در این رابطه را چطور توجیه
می کنند . یک معادله بسیار ساده است .
جمع ماهانه حد اقل حقوق تعیین شده نزدیک به 220000 تومان در ماه می باشد . و مبلغی که
به عنوان پایه برای تعیین خط فقر در نظر گرفته شده ، 600000 تومان در ماه است .
حال اگر متوسط یک واحد خانواده را که سه نفر به حساب آوریم و درقالب فوق قرار دهیم ؛ چه
نتیجه ای در بر خواهد داشت .
آیا جز این است که رمانتیسسم موجود در شعارهای عدالت خواهانه و منش کارکردی پوپولیستی
قادرنیست سامان بخش آنچه در بالا ذکرشد، باشد . علیرغم این که مبانی حرکت صداقت ویا هر
چیز دیگر باشد . آیا این منش پوپولار در قلمرو سیاسی وفرهنگی چگونه خود نمایی می کند ؟
چهارشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۷
نگاه به فردا ازروزنه دیروز
سال 1386 سپری شد . با همه ی فرازها و نشیب ها . آن سال خاطره ها چندان
خوش نبود ؛ زیرا مردم ، از هرقشری بارسنگین فشارها را بر دوش می کشیدند .
روشنفکران و نویسندگان به گونه ای ؛ کارگران وسایرمرد بگیران به طریقی دیگر ؛
دانش جویان در قالب خواسته های آموزشی و صنفی شان ؛ زنان در رابطه با مطالبات
صنفی خود به شکلی دیگر فشارهایی را متحمل شدند .
آنچه بیش از همه در این فرایند ، توجه مردم را به خود معطوف می داشت ، فشارهای
شدید اقتصادی از یک سو ؛ و بسته شدن فضای سیاسی به جهت طرح وپیگیری خواسته
های صنفی از سوی دیگر بود .
آماری را در وب یکی از انجمن های فعال زنان ( ما با هم برابریم ) در خصوص زنان و
دانش جویان مطالعه می کردم ، که بر گرفته از خبرنامه ی امیرکبیر بود و نشان ازروندی
در مبارزات صنفی داشت که بازتاب آنچه در سال گذشته بر دانش جویان و زنان گذشته
بود می باشد .
اگر چه فراز و فرود این حرکت ها وجنبش ها به منظور تحقق مطالبات صنفی شان ،
دستاوردهای لازم را برای شان به ارمغان نیاورده باشد و نسبت بین رسیدن به خواسته ها
وهزینه های پرداخت شده ، نسبتی امید بخش نباشد ؛ اما آگاهی موجود وبرنامه ریزی
برای شروع یک حرکت ، با انگیزه ای کاملا مشخص وشفاف وتبیین شده ، وهمچنین مدون
بودن یک برنامه ومشخص بودن اهداف دور ونزدیک آن ، موقعیتی را منعکس می کند ، که
نشان دهنده ی تحول یابی به سمت مدرن تر شدن مولفه ها وتمهیدات یک حرکت صنفی
است . افزایش آگاهی جهت منسجم نمودن حرکت ها و حذف عملکردهای انفرادی ، حول
خواسته های صنفی ، قدمی به جلو برای حرکت های صنفی زنان ودانش جویان در سال
گذشته بوده است .
بدیهی ست که درسال جدید ، با تنظیم و تدوین برنامه ها حول مطالبات صنفی وچگونگی
کاربرد روش ها برای به حداقل رساندن هزینه ها ، به منظور دست یابی به نتایج قابل پیش
بینی در برنامه ها ، از زمره ی عمده ترین وظایف تشکل های صنفی ست . مسلم است که
کاربرد روش ها در پرتو شفافیت برنامه وعملکردها خواهد بود . زیرا در غیر این صورت
هرگونه پنهان کاری ، قادر است دامنه ی شبهات ذهنی را گسترش بخشیده و هزینه رسیدن به
مطالبات را افزایش دهد .
خوش نبود ؛ زیرا مردم ، از هرقشری بارسنگین فشارها را بر دوش می کشیدند .
روشنفکران و نویسندگان به گونه ای ؛ کارگران وسایرمرد بگیران به طریقی دیگر ؛
دانش جویان در قالب خواسته های آموزشی و صنفی شان ؛ زنان در رابطه با مطالبات
صنفی خود به شکلی دیگر فشارهایی را متحمل شدند .
آنچه بیش از همه در این فرایند ، توجه مردم را به خود معطوف می داشت ، فشارهای
شدید اقتصادی از یک سو ؛ و بسته شدن فضای سیاسی به جهت طرح وپیگیری خواسته
های صنفی از سوی دیگر بود .
آماری را در وب یکی از انجمن های فعال زنان ( ما با هم برابریم ) در خصوص زنان و
دانش جویان مطالعه می کردم ، که بر گرفته از خبرنامه ی امیرکبیر بود و نشان ازروندی
در مبارزات صنفی داشت که بازتاب آنچه در سال گذشته بر دانش جویان و زنان گذشته
بود می باشد .
اگر چه فراز و فرود این حرکت ها وجنبش ها به منظور تحقق مطالبات صنفی شان ،
دستاوردهای لازم را برای شان به ارمغان نیاورده باشد و نسبت بین رسیدن به خواسته ها
وهزینه های پرداخت شده ، نسبتی امید بخش نباشد ؛ اما آگاهی موجود وبرنامه ریزی
برای شروع یک حرکت ، با انگیزه ای کاملا مشخص وشفاف وتبیین شده ، وهمچنین مدون
بودن یک برنامه ومشخص بودن اهداف دور ونزدیک آن ، موقعیتی را منعکس می کند ، که
نشان دهنده ی تحول یابی به سمت مدرن تر شدن مولفه ها وتمهیدات یک حرکت صنفی
است . افزایش آگاهی جهت منسجم نمودن حرکت ها و حذف عملکردهای انفرادی ، حول
خواسته های صنفی ، قدمی به جلو برای حرکت های صنفی زنان ودانش جویان در سال
گذشته بوده است .
بدیهی ست که درسال جدید ، با تنظیم و تدوین برنامه ها حول مطالبات صنفی وچگونگی
کاربرد روش ها برای به حداقل رساندن هزینه ها ، به منظور دست یابی به نتایج قابل پیش
بینی در برنامه ها ، از زمره ی عمده ترین وظایف تشکل های صنفی ست . مسلم است که
کاربرد روش ها در پرتو شفافیت برنامه وعملکردها خواهد بود . زیرا در غیر این صورت
هرگونه پنهان کاری ، قادر است دامنه ی شبهات ذهنی را گسترش بخشیده و هزینه رسیدن به
مطالبات را افزایش دهد .
جمعه، فروردین ۰۲، ۱۳۸۷
خاطرات ... مارکز

انتشار کتاب خاطره دلبرکان غمگین من که آخرین کار نویسنده پرآوازه کلمبیایی
گابریل گارسیا مارکز است ، توجه بسیاری از خوانندگان را به خود معطوف داشته است .
اگرچه پس از ترجمه و چاپ و انتشار این کتاب درایران ، بلا فاصله این کتاب توقیف و
دستور جمع آوری آن داده شد ، اما این نوول بر روی خوانندگانی که مخاطبش بوده اند
اثر خود را به جا نهاده است . صاحب این قلم نیز بررسی و تاملی را روی این اثر مارکز
در دو پست جداگانه تحت عنوان زیبایی شناسی یک اثر ، داشته است ؛ که در همین
وب منعکس شده است .
در جستجوهایی که داشتم ، متوجه شدم ترجمه دیگری از این اثر نیز انجام شده و در
انتشاراتی ای در امریکا به زبان فارسی منتشر گردیده . گویا این ترجمه مستقیم اززبان
اسپانیایی به زبان فارسی برگردانده شده و تحت عنوان خاطرات روسپیان سودازده من
انتشاریافته است . این ترجمه توسط امیرحسین فطانت صورت گرفته ، که درآمریکا
منتشرشده است . برخی از اهالی قلم و ترجمه ، کار فطانت را دقیق تر از ترجمه
کاوه میر عباسی یافته اند .
گابریل گارسیا مارکز است ، توجه بسیاری از خوانندگان را به خود معطوف داشته است .
اگرچه پس از ترجمه و چاپ و انتشار این کتاب درایران ، بلا فاصله این کتاب توقیف و
دستور جمع آوری آن داده شد ، اما این نوول بر روی خوانندگانی که مخاطبش بوده اند
اثر خود را به جا نهاده است . صاحب این قلم نیز بررسی و تاملی را روی این اثر مارکز
در دو پست جداگانه تحت عنوان زیبایی شناسی یک اثر ، داشته است ؛ که در همین
وب منعکس شده است .
در جستجوهایی که داشتم ، متوجه شدم ترجمه دیگری از این اثر نیز انجام شده و در
انتشاراتی ای در امریکا به زبان فارسی منتشر گردیده . گویا این ترجمه مستقیم اززبان
اسپانیایی به زبان فارسی برگردانده شده و تحت عنوان خاطرات روسپیان سودازده من
انتشاریافته است . این ترجمه توسط امیرحسین فطانت صورت گرفته ، که درآمریکا
منتشرشده است . برخی از اهالی قلم و ترجمه ، کار فطانت را دقیق تر از ترجمه
کاوه میر عباسی یافته اند .
پنجشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۷
ملودرام خود پردازها
هفته ی آخر اسفند ، به دلیل نزدیک شدن به ایام سال جدید ، از زمره ی روزهایی ست
که مردم از جنب و جوش خاصی برخوردار می گردند . تحرک موجود در میان شهروند
ایرانی ، در این روزهای مخصوص از انگیزه وبرنامه ریزی ویژه ای برخوردار بوده و
هریک از افراد برای چشم انداز روزهایی که به زودی از راه خواهند رسید و لحظاتی نو
را علیرغم فشارهای شدید اقتصادی ، فرهنگی و . . . برایش به ارمغان خواهد آورد ؛
یک مدیریت دربرنامه ریزی را اعمال خواهد کرد .
عمده ترین محور عملکرد هرفرد در این روزها ی پایان سال ، بسیج شدن جهت برگزاری
هرچه با شکوه تر ایام سال نوست . و این برگزاری منوط است به تدوین یک رشته تمهیدات
که بطور عمده مادی بوده ، تا فرد مزبور با توانی که در خود سراغ می یابد ، با یک مدیریت
صحیح به استقبال بهاری برود تا برای مدت کوتاهی هم شده ، رنگ وروی غم را از صورت
زندگی بزداید . پول همان چیزی ست که این امکان را به آحاد جامعه اعطا می نماید ، تا
قادر باشد مدیرت یاد شده را در ایام پیش گفته اعمال نماید . بگذریم ازاین که به دلیل
سقوط ارزش پول از یکسو و افزایش نرخ تورم آن هم به صورت تصاعدی از سوی دیگر،
امکان مانور دادن را از غالب مردم ما در چنین روزهایی سلب کرده است . اما بزرگداشت
سنت تاریخی عید نوروز چنان در جان و روح مردم ما رخنه نموده که ، با همه ی فشارهای
اقتصادی موجود که به جد کمر مردم را خم کرده ، نمی تواند مانع برگزاری این جشن
تاریخی شود . این پرگویی به این جهت بود که گفته آید ، دستگاههای خود پرداز بانک ها
این چند روز تنها به اسباب بازی هایی شباهت داشتند ، که شهروندان کمی ازاوقات شان
را به بازی کردن با آن می پرداختند و درپابیان بی آنکه نتیجه ای برای شان حاصل شده
با نفرتی عمیق و سخنی توام با انزجار نسبت به کسانی که مسئول این دستگاهها و . . .
می باشند ؛ آنجا را ترک می کردند . در طول چند روز نتوان از یک کارت مربوط به عابر
بانک استفاده کرد . چقدر با پدیده ی دستگاه خراب است ویا از بانک مربوطه اطلاعاتی
دریافت نشده است و یا صندوق فاقد پول می باشد و . . . باید مواجه شد . یا چک پول هایی
که درد ست مردم بوده وبه بانک ه مراجعه می کردند ؛ با صف های طویل که گاه با پاسخ
عم موجودی برای نقد کردن مواجه می شدند . بماند که وجود اسکناس های تازه پیشکش
شان . که بعید است به دست هیچ مشتری عادی ای رسیده باشد . آیا نباید مراتب تاسف
را نسبت به ناتوانی در مدیریت کردن قلمرو کوچکی از مطالبات اقتصادی – اجتماعی
ابراز نمود . مردم وقتی با چنین پدیده های ساده ای برخورد می نمایند ، چه ذهنیتی در
آنان نسبت به عملکرد مسئولان شکل می گیرد . از آوردن پول نفت بر سر سفره ی مردم
تا عدم توانایی دستگاه های خود پرداز نسبت به موجودی خود مردم ، چقدر فاصله است؟
آیا ماجرای دستگاه های خود پرداز بانک ها در این روزها به یک ملودرام شباهت نداشت ؟
که مردم از جنب و جوش خاصی برخوردار می گردند . تحرک موجود در میان شهروند
ایرانی ، در این روزهای مخصوص از انگیزه وبرنامه ریزی ویژه ای برخوردار بوده و
هریک از افراد برای چشم انداز روزهایی که به زودی از راه خواهند رسید و لحظاتی نو
را علیرغم فشارهای شدید اقتصادی ، فرهنگی و . . . برایش به ارمغان خواهد آورد ؛
یک مدیریت دربرنامه ریزی را اعمال خواهد کرد .
عمده ترین محور عملکرد هرفرد در این روزها ی پایان سال ، بسیج شدن جهت برگزاری
هرچه با شکوه تر ایام سال نوست . و این برگزاری منوط است به تدوین یک رشته تمهیدات
که بطور عمده مادی بوده ، تا فرد مزبور با توانی که در خود سراغ می یابد ، با یک مدیریت
صحیح به استقبال بهاری برود تا برای مدت کوتاهی هم شده ، رنگ وروی غم را از صورت
زندگی بزداید . پول همان چیزی ست که این امکان را به آحاد جامعه اعطا می نماید ، تا
قادر باشد مدیرت یاد شده را در ایام پیش گفته اعمال نماید . بگذریم ازاین که به دلیل
سقوط ارزش پول از یکسو و افزایش نرخ تورم آن هم به صورت تصاعدی از سوی دیگر،
امکان مانور دادن را از غالب مردم ما در چنین روزهایی سلب کرده است . اما بزرگداشت
سنت تاریخی عید نوروز چنان در جان و روح مردم ما رخنه نموده که ، با همه ی فشارهای
اقتصادی موجود که به جد کمر مردم را خم کرده ، نمی تواند مانع برگزاری این جشن
تاریخی شود . این پرگویی به این جهت بود که گفته آید ، دستگاههای خود پرداز بانک ها
این چند روز تنها به اسباب بازی هایی شباهت داشتند ، که شهروندان کمی ازاوقات شان
را به بازی کردن با آن می پرداختند و درپابیان بی آنکه نتیجه ای برای شان حاصل شده
با نفرتی عمیق و سخنی توام با انزجار نسبت به کسانی که مسئول این دستگاهها و . . .
می باشند ؛ آنجا را ترک می کردند . در طول چند روز نتوان از یک کارت مربوط به عابر
بانک استفاده کرد . چقدر با پدیده ی دستگاه خراب است ویا از بانک مربوطه اطلاعاتی
دریافت نشده است و یا صندوق فاقد پول می باشد و . . . باید مواجه شد . یا چک پول هایی
که درد ست مردم بوده وبه بانک ه مراجعه می کردند ؛ با صف های طویل که گاه با پاسخ
عم موجودی برای نقد کردن مواجه می شدند . بماند که وجود اسکناس های تازه پیشکش
شان . که بعید است به دست هیچ مشتری عادی ای رسیده باشد . آیا نباید مراتب تاسف
را نسبت به ناتوانی در مدیریت کردن قلمرو کوچکی از مطالبات اقتصادی – اجتماعی
ابراز نمود . مردم وقتی با چنین پدیده های ساده ای برخورد می نمایند ، چه ذهنیتی در
آنان نسبت به عملکرد مسئولان شکل می گیرد . از آوردن پول نفت بر سر سفره ی مردم
تا عدم توانایی دستگاه های خود پرداز نسبت به موجودی خود مردم ، چقدر فاصله است؟
آیا ماجرای دستگاه های خود پرداز بانک ها در این روزها به یک ملودرام شباهت نداشت ؟
سهشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۶
نوروزانه هیات نظارت
در آستانه فرا رسیدن سال نو ، اگر چه اندوه عظیمی را مردم که ناشی از سختی زندگی
اقتصادی واجتماعی شان می باشد ، با خود به همراه دارند ، ولی در سالی که فرا می رسد
بر حسب سنت تاریخی تلاش می کنند ، تا غبار غم را برای ساعاتی هم که شده از چهره
بزدایند ، تا لحظات شیرینی و سرسبزی بهار جدید را به خود بگیرد .
اما گاه حوادث واتفاقاتی رخ می دهد ، که مانع شکل گیری چنین فضایی می گردد . تو
گویی موجبیتی در پس این حوادث است که چندان راضی به شادمانی در آستانه سال جدید
نیست . اگرچه آن زمان که موقعیت اقتضا کند و نیاز به حضور مردم در امور خاص باشد ،
تلاش به عمل می آید تا کمی با تامل اقدامی صورت گیرد ؛ تا مبادا مردم صحنه را خالی نمایند.
داستان لغو امتیاز نمودن نه نشریه در یک زمان می باشد . نوروزانه ی هیات نظارت به فرهنگ
جامعه . نکته جالب در اینجاست که تصمیم به لغو امتیاز نشریات : دنیای تصویر ، بازنگری،
صبح زندگی ، تلاش ، به سوی افتخار ، ندای ایران ، هفت ، شوکا ، و هاوار ؛ در تاریخ
بیستم اسفند ماه اتخاذ می گردد . اما به دلیل در پیش بودن انتخابات پارلمان هشتم ، این
تصمیم به مطبوعات موصوف اعلام نمی شود . تصمیم اتخاذ شده توسط دبیرخانه ی هیات
نظارت بر مطبوعات ، دو روز پس از برگزاری انتخابات به مسئولان جریده فوق اعلام
می گردد . بدیهی ترین توجیه در این زمینه و ذهنیتی که شکل میگیرد ، این است که مبادا
با اعلام تصمیم فوق در قبل از برگزاری انتخابات ، سبب کاهش حضور مردم در این
عرصه گردند . شبه ای که ایجاد می گردد این است که آیا حضور مردم درصحنه های
اجتماعی تنها سمبلیک وابزاری ست ؟ بگذریم از اینکه برگزاری این انتخابات ، چه در
مرحله ی بررسی ویا احراز صلاحیت ها توسط هیات های اجرایی ونظارت ، وچه پس از
مرحله شمارش آرا و از صندوق بیرون آمدگان به گواه اعتراض ها وانتقاد های فراوانی
که از سوی خود مسئولین صورت گرفته ؛ حرف و حدیث فراوانی به همراه دارد .
نوروزانه هیات نظارت ، در آستانه فرارسیدن سال جدید، به ذائقه ی نویسندگان وروزنامه
نگاران ، نه تنها شیرین نبوده ، بلکه در این شرایط حساس بسیار هم تلخ و ناگوار بوده است
اقتصادی واجتماعی شان می باشد ، با خود به همراه دارند ، ولی در سالی که فرا می رسد
بر حسب سنت تاریخی تلاش می کنند ، تا غبار غم را برای ساعاتی هم که شده از چهره
بزدایند ، تا لحظات شیرینی و سرسبزی بهار جدید را به خود بگیرد .
اما گاه حوادث واتفاقاتی رخ می دهد ، که مانع شکل گیری چنین فضایی می گردد . تو
گویی موجبیتی در پس این حوادث است که چندان راضی به شادمانی در آستانه سال جدید
نیست . اگرچه آن زمان که موقعیت اقتضا کند و نیاز به حضور مردم در امور خاص باشد ،
تلاش به عمل می آید تا کمی با تامل اقدامی صورت گیرد ؛ تا مبادا مردم صحنه را خالی نمایند.
داستان لغو امتیاز نمودن نه نشریه در یک زمان می باشد . نوروزانه ی هیات نظارت به فرهنگ
جامعه . نکته جالب در اینجاست که تصمیم به لغو امتیاز نشریات : دنیای تصویر ، بازنگری،
صبح زندگی ، تلاش ، به سوی افتخار ، ندای ایران ، هفت ، شوکا ، و هاوار ؛ در تاریخ
بیستم اسفند ماه اتخاذ می گردد . اما به دلیل در پیش بودن انتخابات پارلمان هشتم ، این
تصمیم به مطبوعات موصوف اعلام نمی شود . تصمیم اتخاذ شده توسط دبیرخانه ی هیات
نظارت بر مطبوعات ، دو روز پس از برگزاری انتخابات به مسئولان جریده فوق اعلام
می گردد . بدیهی ترین توجیه در این زمینه و ذهنیتی که شکل میگیرد ، این است که مبادا
با اعلام تصمیم فوق در قبل از برگزاری انتخابات ، سبب کاهش حضور مردم در این
عرصه گردند . شبه ای که ایجاد می گردد این است که آیا حضور مردم درصحنه های
اجتماعی تنها سمبلیک وابزاری ست ؟ بگذریم از اینکه برگزاری این انتخابات ، چه در
مرحله ی بررسی ویا احراز صلاحیت ها توسط هیات های اجرایی ونظارت ، وچه پس از
مرحله شمارش آرا و از صندوق بیرون آمدگان به گواه اعتراض ها وانتقاد های فراوانی
که از سوی خود مسئولین صورت گرفته ؛ حرف و حدیث فراوانی به همراه دارد .
نوروزانه هیات نظارت ، در آستانه فرارسیدن سال جدید، به ذائقه ی نویسندگان وروزنامه
نگاران ، نه تنها شیرین نبوده ، بلکه در این شرایط حساس بسیار هم تلخ و ناگوار بوده است
جمعه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۶
مسئله ی مهمی ست ، اینطورنیست؟
در خبرها اینگونه منعکس شده بود که وزارت ارشاد تصمیم به پاکسازی کتب
غیرمفید از کتابخانه های کشور گرفته است . به عبارت بهتر ، بر آن است تا
کتب ضاله را آنگونه که خود تعبیر وتاویل می نمایند ، از کتابخانه های عمومی
کشور پاکسازی نمایند .
نگاه به فرهنگ وتعیین حدود وثغور آن ؛ و همچنین خط کشی نمودن برای آفرینش
فرهنگی از سوی قدرت؛ در طول تاریخ همواره مانعی فرا راه تولید آثار فرهنگی ، که
مبتنی بر آزادی آفرینش می باشد ؛ وهمچنین مخالف فرایند خلاقی ست ، که تنها در
چارچوب آزادی ، امکان ظهور وبروز می یابد .
اگر چه این خبر چنان در حاشیه قرار گرفت که هنوز مورد بررسی و نقد قرار نگرفته است .
اما ایجاد محدودیت در انتخاب آزاد برای مطالعه ، بررسی و تحقیق فرهنگی از سوی قدرت
حاکم وسمت دهی به نوعی از خوانش که رضایت مندی قدرت را درپی دارد و فاقد منطق
درونی خلاق است ؛ تنها به انباشت ذهنیت هایی می انجامد که به دنبال خوشامد این و آن
بودن ، بوده واحیانا صله ای دریافت داشتن و از وادی اصحاب قدرت ، امتیازی بر گرفتن .
بدیهی ست که در خطوط موجود در روایت این گونه خوانش ، نمی توان به دنبال دریافت ها
و رویکردهای انتقادی بود . زیرا مسیر تعیین شده برای تولید فرهنگی از سوی قدرت ، این
امکان را از این نوع خوانش پیشاپیش سلب می نماید . دراین صورت در وضعیت فرهنگی که
از بالا دیکته میشود ، چه اتفاقی رخ خواهد داد ؟! در کدام صفحه این رویکرد ، باید به دنبال
خلاقیت فکری وآزادی انتخاب در آفرینش بود . مسئله ی مهمی ست ؛ اینطورنیست؟
هنگامی که لودویگ وان بتهوون آهنگساز شهیرآلمانی را که تجسم والاترین حد نبوغ موسیقایی
است ، بعداز مرگش بر سر دست تشییع می کردند و از مقابل خانه وی به سمت گورستان
می بردد ؛ ازسمت دیگر او ماموران معذور به دستور حاکم به خانه ی او هجوم می بردند ،
تا در کتابخانه ی او کتب ضاله را پیدا کنند .
موضوع مطلب فوق ، به ناگاه مرا به سمت تداعی این اتفاق هدایت کرد .
غیرمفید از کتابخانه های کشور گرفته است . به عبارت بهتر ، بر آن است تا
کتب ضاله را آنگونه که خود تعبیر وتاویل می نمایند ، از کتابخانه های عمومی
کشور پاکسازی نمایند .
نگاه به فرهنگ وتعیین حدود وثغور آن ؛ و همچنین خط کشی نمودن برای آفرینش
فرهنگی از سوی قدرت؛ در طول تاریخ همواره مانعی فرا راه تولید آثار فرهنگی ، که
مبتنی بر آزادی آفرینش می باشد ؛ وهمچنین مخالف فرایند خلاقی ست ، که تنها در
چارچوب آزادی ، امکان ظهور وبروز می یابد .
اگر چه این خبر چنان در حاشیه قرار گرفت که هنوز مورد بررسی و نقد قرار نگرفته است .
اما ایجاد محدودیت در انتخاب آزاد برای مطالعه ، بررسی و تحقیق فرهنگی از سوی قدرت
حاکم وسمت دهی به نوعی از خوانش که رضایت مندی قدرت را درپی دارد و فاقد منطق
درونی خلاق است ؛ تنها به انباشت ذهنیت هایی می انجامد که به دنبال خوشامد این و آن
بودن ، بوده واحیانا صله ای دریافت داشتن و از وادی اصحاب قدرت ، امتیازی بر گرفتن .
بدیهی ست که در خطوط موجود در روایت این گونه خوانش ، نمی توان به دنبال دریافت ها
و رویکردهای انتقادی بود . زیرا مسیر تعیین شده برای تولید فرهنگی از سوی قدرت ، این
امکان را از این نوع خوانش پیشاپیش سلب می نماید . دراین صورت در وضعیت فرهنگی که
از بالا دیکته میشود ، چه اتفاقی رخ خواهد داد ؟! در کدام صفحه این رویکرد ، باید به دنبال
خلاقیت فکری وآزادی انتخاب در آفرینش بود . مسئله ی مهمی ست ؛ اینطورنیست؟
هنگامی که لودویگ وان بتهوون آهنگساز شهیرآلمانی را که تجسم والاترین حد نبوغ موسیقایی
است ، بعداز مرگش بر سر دست تشییع می کردند و از مقابل خانه وی به سمت گورستان
می بردد ؛ ازسمت دیگر او ماموران معذور به دستور حاکم به خانه ی او هجوم می بردند ،
تا در کتابخانه ی او کتب ضاله را پیدا کنند .
موضوع مطلب فوق ، به ناگاه مرا به سمت تداعی این اتفاق هدایت کرد .
سهشنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۶
پنجشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۶
با پچپچه های تان

یکصدمین سالروز هشتم مارس فرامی رسد .روزی که متعلق به زنان وجنبش کسب
حقوق صنفی وعدالت خواهی و برابری طلبی آنان است . تاریخ در حافظه ی خود
زنان مبارز بی شماری را به خاطرسپرده است ؛ که با تمام وجودشان برای تامین
منافع اجتماعی وقانونی شان در عرصه های مختلف ایثار کرده اند . شعرزیر پاس
داشت این روز و برای آنان است .
زیر آسمان چرکین
قطره قطره / می چکم
در گلوی تان
تا پچپچه های تان
تنفس حرف به حرف
شعرهای من باشد
با چشم های تان می نگرم
و صدای شما / پرسه گرد
این سطرهاست
هوای رگ هاتان
از کدام چشمه می نوشد
که پرستوهای جوان را
دوست داشتن
در این گرگ و میش
خاطره ای ست / جاودان
2
نت های این حضور را
از یاد مبر
بگذار/ گام به گام
بر موج های انتظار
زخمه زند
دریا
گام های تو را می پاید
و نگاه کودک
سایه به سایه ی توست
تا در خطوط دستانت
رویاهای بی پایانش را
نقاشی کند
جهان
دنبال فصلی ست
که با انگشت های تو
ورق می خورد
حقوق صنفی وعدالت خواهی و برابری طلبی آنان است . تاریخ در حافظه ی خود
زنان مبارز بی شماری را به خاطرسپرده است ؛ که با تمام وجودشان برای تامین
منافع اجتماعی وقانونی شان در عرصه های مختلف ایثار کرده اند . شعرزیر پاس
داشت این روز و برای آنان است .
زیر آسمان چرکین
قطره قطره / می چکم
در گلوی تان
تا پچپچه های تان
تنفس حرف به حرف
شعرهای من باشد
با چشم های تان می نگرم
و صدای شما / پرسه گرد
این سطرهاست
هوای رگ هاتان
از کدام چشمه می نوشد
که پرستوهای جوان را
دوست داشتن
در این گرگ و میش
خاطره ای ست / جاودان
2
نت های این حضور را
از یاد مبر
بگذار/ گام به گام
بر موج های انتظار
زخمه زند
دریا
گام های تو را می پاید
و نگاه کودک
سایه به سایه ی توست
تا در خطوط دستانت
رویاهای بی پایانش را
نقاشی کند
جهان
دنبال فصلی ست
که با انگشت های تو
ورق می خورد
شنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۶
کتاب های چاپ شده
کتاب های مسعود بیزارگیتی که در سال های مختلف به چاپ رسیده اند. چند کتاب
دیگردرزمینه های مختلف از وی آماده ی چاپ می باشد ، که در صورت مهیا بودن
شرایط منتشرخواهد شد.


دیگردرزمینه های مختلف از وی آماده ی چاپ می باشد ، که در صورت مهیا بودن
شرایط منتشرخواهد شد.

نقطه چین ها
این دایره های منحط
روزمره گی / تشویش علیه
دایره های آویخته در باد
حلقه های گیج نگاه
سطرهای سکوت
دست های پنهان
جیب های سرگردان
دایره های انتظار
صداهای به کدام سو
و نقطه چین های بی پایان
دوشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۶
زیبایی شناسی یک روایت

2
نشانه شناسی رفتار ، گفتار وعلائم تحول زندگی روزنامه نگارپیر ، راوی تازه متولد شده
درعشقی که ، بخش درازی از عمر طولانی اش را درهوسرانی گذرانده بود وفارغ از داشتن
همسر و فرزند ، به تنهایی زندگی می کرد ؛ نشانگر تعالی روان و وجدان پالایش یافته ای ست
که دلگادینای جوان به وی اعطا نموده است . آن هم در روسپی خانه ای که صاحب آن ، یعنی
روسا با راکاس ، رفیقه ی دیرین راوی ، درراستای تجربه های گذشته به وی پیشنهاد می دهد .
اما این پیشنهاد آغاز تجربه ی نوینی در زندگی عاشقانه ی روزنامه نگار نود ساله ای ست ، که
دری دیگر ازتجربه ی زندگی را به روی وی می گشاید . که اساس تحول و تغییرات رفتاری وی
بنیان می نهد . نام معشوقه ی جوان وی چیست . نمی دانیم . آیا خود ازنام وی آگاه است ؟
کدام تغییرات در جهان ذهنی وی ، او را درحالی که درروسپی خانه روسا باراکاس ، با جسم
دراز کشیده ی دلگادینای معشوق برروی تخت مواجه می شود ، مانع از نزدیک شدن به وی
می گردد . نه برای یکبار . درتجربه ای مجدد ، این راوی پیر دوباره درچنین حالتی ، ازنزدیک
شدن به وی خودداری می ورزد.این تصویرخلاق حاصل کدام تغییرات در وی است.ازاین نشانه
به چه تحول درونی دراین نویسنده ی پیر باید پی برد . دراین فرایند آشنایی ، چرا برای این
دخترک بسیارجوان ، خود نامی برمی گزیند . بی آنکه نام حقیقی وی را روایت کند . این
نشانه ی چیست . آیا در راستای همان تحولات درونی ست که وی را به انتخاب نامی برای
معشوقش ناگزیرمی سازد . دلگادینا ، چه نامی ست . چه تجربه ای در دهه های زندگی ی
گذشته اش ، وی را به انتخاب چنین نامی فرا می خواند .
دلگادینا ، نامی ست که بر تارک یکی ازعاشقانه ترین ترانه می درخشد . وراوی پیر نوول
مارکز ، تمام وجود خود را در این نام می گذارد . ونشانه شناسی این کلمه ، مخاطب را به
سمتی هدایت می کند ، که قادر نیست بی تفاوت ازکنار این انتخاب بگذرد . زیرا این
نام ، همچون نام های دامیانا و روسا باراکاس نیست .بلکه همچون نام ماتیلده برای
پابلو نروداست .با درخششی جاودان .درپس این نام تجربه ای عمیق وجود دارد
، که تنها تاویل خواننده می تواند ، درروند مشترک با نویسنده ، آن را بیافریند.
در فرایند داستان ، چه آن زمان که دلگادینای معشوق پیداست و درنگاه راوی پیر داستان
نشسته است ، وچه آن زمان که اتفاق وحادثه ای ، او را از چشم وی دورداشته و به التهاب
و نگرانی گم شدن وی در ذهن راوی دامن می زند ؛ زیباترین تجلیات فراروی را در
عملکرد های راوی داستان باز می یابیم . به گونه ای که به نشانه ای دیگر می رسیم ؛
وآن تحول در نگارش وسبک نوشتن وی می باشد . حتی برجمع مخاطبان وی نیز در
درتحولی که نوشتار وی می یابد، افزوده می شود .
خاطره دلبرکان غمگین من ، یا عنوان ترجمه ای دیگرش روسپیان سودازده من ،
حتی اگر تاثیرات اثر رمان نویس ژاپنی یاسوناری کاواباتا ، با نام خانه زیبا رویا ن را نیز
به همراه داشته باشد ؛ از ظرفیت خوش ساخت و عمیق روایت داستانی گابریل گارسیا مارکز
چیزی نمی کاهد .
این اثر یکی ازماندئگارترین وزیباترین اثر عاشقانه است که از اصالتی درعشق سخن می گوید
وپرده از واقعیتی عاشقانه برمی دارد ؛ که گاه دیگرا ن مجبور ویا محکوم به خود سانسوری
آن هستند .
، که تنها تاویل خواننده می تواند ، درروند مشترک با نویسنده ، آن را بیافریند.
در فرایند داستان ، چه آن زمان که دلگادینای معشوق پیداست و درنگاه راوی پیر داستان
نشسته است ، وچه آن زمان که اتفاق وحادثه ای ، او را از چشم وی دورداشته و به التهاب
و نگرانی گم شدن وی در ذهن راوی دامن می زند ؛ زیباترین تجلیات فراروی را در
عملکرد های راوی داستان باز می یابیم . به گونه ای که به نشانه ای دیگر می رسیم ؛
وآن تحول در نگارش وسبک نوشتن وی می باشد . حتی برجمع مخاطبان وی نیز در
درتحولی که نوشتار وی می یابد، افزوده می شود .
خاطره دلبرکان غمگین من ، یا عنوان ترجمه ای دیگرش روسپیان سودازده من ،
حتی اگر تاثیرات اثر رمان نویس ژاپنی یاسوناری کاواباتا ، با نام خانه زیبا رویا ن را نیز
به همراه داشته باشد ؛ از ظرفیت خوش ساخت و عمیق روایت داستانی گابریل گارسیا مارکز
چیزی نمی کاهد .
این اثر یکی ازماندئگارترین وزیباترین اثر عاشقانه است که از اصالتی درعشق سخن می گوید
وپرده از واقعیتی عاشقانه برمی دارد ؛ که گاه دیگرا ن مجبور ویا محکوم به خود سانسوری
آن هستند .
نویسنده ، به دوام جهان می اندیشد
بنا به اخبارمنتشره یعقوب یادعلی نویسنده ی (( رمان آداب بیقراری )) که به دلیل
انتشاراین رمان برابر مجوز نشر صادر شده از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی به اتهام
توهین مورد محاکمه قرا گرفته وبه سه ماه حبس تعزیری ونه ماه تعلیقی و . . . .
محکوم شده بود ، مجددا به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید . به عبارت دیگر
دردادگاه تجدید نظر سه ماه حکم تعزیری وی به دوازده ماه افزایش یافت . درحالی که
بنا به گفته وکیل وی ، موضوع اتهامی او ، براساس اقرار خود نویسنده نه واقعیت ؛ بلکه
جهان خیالی داستان وی بوده وهیچگونه ارجاعی به واقعیت ندارد.
تضییع وایجاد محدودیت برای نوشتن تاچه اندازه ! آیا نوشتن را باید مبتنی بر خطوط
تعیین شده واز پیش طراحی شده ازسوی نهاد رسمی قدرت ، انجام داد ؟ آن هم
نوشتارادبی را؟! که جهان خیال وواقعیت توامان به آفرینشی می انجامد ، که جهان مخاطب
را دگرگون وتوان درک ودریافت ذوقی وی را افزایش می دهد ؛ و به وی این قابلیت را اعطا
می نماید ، تا با دشواری های زندگی روزمره کنارآمده و به سنت ها وآداب و فرهنگ و . . .
به نحوی زیباتر دسترسی یابد . چرا باید نویسنده محکوم به ترسیم جهانی باشد ، که
آفریده ی خودش نیست .
در موقعیتی که فرهنگ و به ویژه ادبیات هرچه بیشتر به تسخیر روان انسان ها ؛ از
هر قشرو طبقه ای که باشند ، می پردازد و به تعالی ذوق وذهن شان می اندیشد ؛
روا نیست دراین جهان خرد ، که برای یک نویسنده واهل فکر کامات برای او ارزشی
بیشتر را دارا می باشد ؛ محکوم به حبس ذهن وزبان خود گردد .
نویسنده می آفریند ؛ تا جهان را در تولد دوباره اش ، دوام بخشد
جمعه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۶
سه گانه
چرخی زدیم و
در جهان
گرد باد حادثه ای بودیم
در التهاب صدای مان
خاموش شدیم
به انتظار معجزه ای
بگذار
این سطرهای سه گانه
در چشم های تو بنشیند
بیشتر نه
یک نگاه و
ستاره ی کوچک خیال
در جهان
گرد باد حادثه ای بودیم
در التهاب صدای مان
خاموش شدیم
به انتظار معجزه ای
بگذار
این سطرهای سه گانه
در چشم های تو بنشیند
بیشتر نه
یک نگاه و
ستاره ی کوچک خیال
چهارشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۶
آلن رب گری یه ، پیشتازرمان نودرگذشت


یکی از چهره های ماندگار و پیشتاز جنبش ادبی موسوم به (( رمان نو )) درگذشت .
آلن رب گری یه متولد 1922 درفرانسه ، که طلایه دار جنبش ادبی رمان نو بود ،
به دلیل بیماری قلبی در هشتاد وپنج سالگی ، با آفریده هایش وداع کرد .
پیدایش رمان نو به نحوی با فعالیت ژروم لندون jerom lindon فعال سیاسی
ومسئول انتشارات مینوئی minuit پیوند خورده است . زیرا درزمانی که
فعالان رمان نوبه نوشته های غریب شان دست زده بودند ، هیچ ناشری حاضر
به نشر آثارشان نبود . اما ژروم لندون به انتشار آثارشان پرداخت .
رمان نو همزمان بود با جنگ الجزایروبازگشت ژنرال دوگل به عرصه ی قدرت.
ماجرای رمان نو ؛ یک ماجرای دال است . درواقع حاصل کسب آگاهی نسلی از
نویسندگان ازنقش قالب های کلامی وصوربلاغی ست .
تحول ادبیات داستانی به سمت شکل گیری رمان نو، در حقیقت پاسخی است به
روند اگزیستانسیالیسم ، که درادبیات الویت را برای ÷یام وگفتمان متعهد قائل
بود .
ساختارزبان وکارکرد روایی ولحن بیان دراین رویکرد ادبی ، نقش مهمی داشت.
توسل به اشیاء و صور توصیفی ازارزش بالایی درساختارکاررمان نونویسان
برخوردار بود . سینما نیز هنری بود که برنوشته ی آنها وتلقی شان از داستان
اثر گذاشت .
آلن رب گریه که درکنار رمان نونویسانی چون ناتالی ساروت ، کلود سیمون
مارگریت دوراس ومیشل باروت ، از برجسته ترین نویسندگان این جنبش ادبی
بود ؛ آثارارزشمندی همچون مداد پاک کن ها ، بیننده ، حسادت ، دردهلیزپیچ
درپیچ ، خانه ی میعاد و... ازخود به جای گذاشته است . وی درکنارفعالیت های
ادبی اش ، درزمینه سینما وفیلمنامه نیز ازخود آثاری به جا نهاده است .
(( سال گذشته درمارین باد )) فیلمنامه ای است که توسط آلن رنه به نمایش
درآمده است . می توان از (( قطار سریع السیراروپا )) و(( بازی با آتش ))
به عنوان سایرآثارسینمایی وی نام برد .
رب گری یه درخصوص اشیایی که صاف ودست نخورده ، سرجایشان
هستن ، معتقد بود که ، ضرورت دارد با نوشته ای دلالتگروتوصیفی ،
سطح این اشیاء را محسوس کنیم وبه سراغ قلب رمانتیک اشیاء نرویم.
به اعتقاد او باید ازبرخی مفاهیم منسوخ درنوشته مانند ، شخصیت پردازی
سرگذشت ، تعهد ، تقابل بین قالب ومحتوا درگذشت . وی تلاش بسیاری کرد
تا کارآمد بودن توصیف خلاق را نشان دهد .
دو اثر بیننده و حسادت وی دارای ساختاری پیچیده وترتیباتی هستند که درمقابله
با خیالپردازی قراردادی رمان ها ، درست مانند یک نظام ضد خیالپردازی عمل
می کنند. مانند سیاهه برداری سرد وعینی اشکال واشیاء، عمل موکد نگاه ، دیالکتیک
حضوروغیاب ، درهم ریختن حساب شده ی توالی زمانی ، ب طرفی محض زبان ؛
همه ی اینها دست به دست هم داد ه ونوشته را ازحلت مالوفش دور می سازد.
یاد این چهره ی برجسته ی رمان نو گرامی باد
آلن رب گری یه متولد 1922 درفرانسه ، که طلایه دار جنبش ادبی رمان نو بود ،
به دلیل بیماری قلبی در هشتاد وپنج سالگی ، با آفریده هایش وداع کرد .
پیدایش رمان نو به نحوی با فعالیت ژروم لندون jerom lindon فعال سیاسی
ومسئول انتشارات مینوئی minuit پیوند خورده است . زیرا درزمانی که
فعالان رمان نوبه نوشته های غریب شان دست زده بودند ، هیچ ناشری حاضر
به نشر آثارشان نبود . اما ژروم لندون به انتشار آثارشان پرداخت .
رمان نو همزمان بود با جنگ الجزایروبازگشت ژنرال دوگل به عرصه ی قدرت.
ماجرای رمان نو ؛ یک ماجرای دال است . درواقع حاصل کسب آگاهی نسلی از
نویسندگان ازنقش قالب های کلامی وصوربلاغی ست .
تحول ادبیات داستانی به سمت شکل گیری رمان نو، در حقیقت پاسخی است به
روند اگزیستانسیالیسم ، که درادبیات الویت را برای ÷یام وگفتمان متعهد قائل
بود .
ساختارزبان وکارکرد روایی ولحن بیان دراین رویکرد ادبی ، نقش مهمی داشت.
توسل به اشیاء و صور توصیفی ازارزش بالایی درساختارکاررمان نونویسان
برخوردار بود . سینما نیز هنری بود که برنوشته ی آنها وتلقی شان از داستان
اثر گذاشت .
آلن رب گریه که درکنار رمان نونویسانی چون ناتالی ساروت ، کلود سیمون
مارگریت دوراس ومیشل باروت ، از برجسته ترین نویسندگان این جنبش ادبی
بود ؛ آثارارزشمندی همچون مداد پاک کن ها ، بیننده ، حسادت ، دردهلیزپیچ
درپیچ ، خانه ی میعاد و... ازخود به جای گذاشته است . وی درکنارفعالیت های
ادبی اش ، درزمینه سینما وفیلمنامه نیز ازخود آثاری به جا نهاده است .
(( سال گذشته درمارین باد )) فیلمنامه ای است که توسط آلن رنه به نمایش
درآمده است . می توان از (( قطار سریع السیراروپا )) و(( بازی با آتش ))
به عنوان سایرآثارسینمایی وی نام برد .
رب گری یه درخصوص اشیایی که صاف ودست نخورده ، سرجایشان
هستن ، معتقد بود که ، ضرورت دارد با نوشته ای دلالتگروتوصیفی ،
سطح این اشیاء را محسوس کنیم وبه سراغ قلب رمانتیک اشیاء نرویم.
به اعتقاد او باید ازبرخی مفاهیم منسوخ درنوشته مانند ، شخصیت پردازی
سرگذشت ، تعهد ، تقابل بین قالب ومحتوا درگذشت . وی تلاش بسیاری کرد
تا کارآمد بودن توصیف خلاق را نشان دهد .
دو اثر بیننده و حسادت وی دارای ساختاری پیچیده وترتیباتی هستند که درمقابله
با خیالپردازی قراردادی رمان ها ، درست مانند یک نظام ضد خیالپردازی عمل
می کنند. مانند سیاهه برداری سرد وعینی اشکال واشیاء، عمل موکد نگاه ، دیالکتیک
حضوروغیاب ، درهم ریختن حساب شده ی توالی زمانی ، ب طرفی محض زبان ؛
همه ی اینها دست به دست هم داد ه ونوشته را ازحلت مالوفش دور می سازد.
یاد این چهره ی برجسته ی رمان نو گرامی باد
دوشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۶
زیبایی شناسی یک روایت
خاطره دلبرکان غمگین من memoria de mis puts tristes
اثر: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: کاوه میرعباسی
قدرت شگفت انگيزروايت اين روزنامه نگارپيردربيان آنچه درسالروز نودسالگي اش بر
وي گذشته ؛ چنان تجسم نيرومندي ازفضاي كلي داستان ايجاد مي كند ، كه محال است
مخاطبي به تحسين وي برنخيزد . موضوعي بسيارساده كه تنها قلم روايتگر وتصوير
ساز گابريل گارسيا ماركز وقدرت تخيل خلاق وي توانست به توليد چنين اثري بپردازد
نويسنده كتاب خاطره دلبركان غمگين من ،با دستمايه قرار دادن عشق بي شكيب روزنامه
نگاري كهنسال ، درواقع نقبي به شكل روايتي اثر مي زند . زيرا آنچه را درخورتامل
مي نمايد ، نه اتفاق جاري موجود درداستان ، كه درزندگي روزمره مخاطبان اثر، هر
يك به گونه اي با آن برخورد داشته اند . يا خود با آن روبرو شده وبه تجربه اي دروني
رسيده اند . يا درپيرامون خود ازاين رويدادها شنيده يا ديده اند .
آنچه كه ساختار اين اثرداستاني نه چندان بلند را ، مورد توجه قرار مي دهد ، ويژگي و
منش روايتي اثر است . نويسنده با چنان مهارتي درروايتگري اززاويه ي ديد قهرمان
اثرش ، فضاي متن را مي گسترد كه موضوع ساده ي داستاني را تبديل به يك تجربه ي
روحي زيبايي شناختي براي مخاطبش مي كند . تركيب روايت هاي دروني وبيروني ،
زماني كه راوي بي مخاطب است ونيز وقتي كه با مخاطبش دربافت قصه سخن مي گويد
همچنين مباني روان شناختي ي فرايندي كه با گسترش روايت داستان دروني ميشود ،
ورابطه آن با مخاطب اثر، كه وي را بخاطر نوعي بي واسطه گي ، به دنبال اين تجربه
روايتي مي كشاند ؛ آن ظرفيت بي كران وپنهان اثراست كه اين داستان را درخورتوجه
ساخته است .
روزنامه نگار كهنسالي كه شخصيت اصلي داستان ماركز را تشكيل مي دهد ، درفرايند
نگارش ياداشت هاي يكشنبه هرهفته اش ، به موازات عشقي كه درآن گرفتارمي آيد ،
دريكشنبه اي به تحرير تجربه اي عاشقانه دست مي زند . كه حاصل روندي دروني شده
از زندگي شخصي خود اوست. واين يادداشت را دريكي ازشماره هاي ال دياريودلاپاث
به چاپ مي رساند . همين امرسبب گسترش مخاطبان يادداشت روزانه يوي شده وبه مكا
تبات گسترده با وي مي انجامد . نكته ي ظريف موجود درساختار اين اثر، تودرتويي
روايت هاي اين اثرمي باشد . كه پيچيدگي كارماركز را درعين سادگي موضوع آن رقم
مي زند .
قدرت خيال آفريننده گابريل گارسيا ماركز وظرفيت نيرومند روايتي او، جاي پايش را
دراين اثرنيز به جا نهاده است
وي گذشته ؛ چنان تجسم نيرومندي ازفضاي كلي داستان ايجاد مي كند ، كه محال است
مخاطبي به تحسين وي برنخيزد . موضوعي بسيارساده كه تنها قلم روايتگر وتصوير
ساز گابريل گارسيا ماركز وقدرت تخيل خلاق وي توانست به توليد چنين اثري بپردازد
نويسنده كتاب خاطره دلبركان غمگين من ،با دستمايه قرار دادن عشق بي شكيب روزنامه
نگاري كهنسال ، درواقع نقبي به شكل روايتي اثر مي زند . زيرا آنچه را درخورتامل
مي نمايد ، نه اتفاق جاري موجود درداستان ، كه درزندگي روزمره مخاطبان اثر، هر
يك به گونه اي با آن برخورد داشته اند . يا خود با آن روبرو شده وبه تجربه اي دروني
رسيده اند . يا درپيرامون خود ازاين رويدادها شنيده يا ديده اند .
آنچه كه ساختار اين اثرداستاني نه چندان بلند را ، مورد توجه قرار مي دهد ، ويژگي و
منش روايتي اثر است . نويسنده با چنان مهارتي درروايتگري اززاويه ي ديد قهرمان
اثرش ، فضاي متن را مي گسترد كه موضوع ساده ي داستاني را تبديل به يك تجربه ي
روحي زيبايي شناختي براي مخاطبش مي كند . تركيب روايت هاي دروني وبيروني ،
زماني كه راوي بي مخاطب است ونيز وقتي كه با مخاطبش دربافت قصه سخن مي گويد
همچنين مباني روان شناختي ي فرايندي كه با گسترش روايت داستان دروني ميشود ،
ورابطه آن با مخاطب اثر، كه وي را بخاطر نوعي بي واسطه گي ، به دنبال اين تجربه
روايتي مي كشاند ؛ آن ظرفيت بي كران وپنهان اثراست كه اين داستان را درخورتوجه
ساخته است .
روزنامه نگار كهنسالي كه شخصيت اصلي داستان ماركز را تشكيل مي دهد ، درفرايند
نگارش ياداشت هاي يكشنبه هرهفته اش ، به موازات عشقي كه درآن گرفتارمي آيد ،
دريكشنبه اي به تحرير تجربه اي عاشقانه دست مي زند . كه حاصل روندي دروني شده
از زندگي شخصي خود اوست. واين يادداشت را دريكي ازشماره هاي ال دياريودلاپاث
به چاپ مي رساند . همين امرسبب گسترش مخاطبان يادداشت روزانه يوي شده وبه مكا
تبات گسترده با وي مي انجامد . نكته ي ظريف موجود درساختار اين اثر، تودرتويي
روايت هاي اين اثرمي باشد . كه پيچيدگي كارماركز را درعين سادگي موضوع آن رقم
مي زند .
قدرت خيال آفريننده گابريل گارسيا ماركز وظرفيت نيرومند روايتي او، جاي پايش را
دراين اثرنيز به جا نهاده است
یکشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۶
كمي بيانديشيم
به دنبال لغو امتياز نشريه ماهنامه زنان كه يك دهه ونيم ازفعاليت آن مي گذشت ودر
واقع به بيكاري تعداد ديگري ازاهالي قلم انجاميد ، مجله عصرپنجشنبه نيزگرفتاردر
همان قلمرو شد . يعني لغو امتياز از سوي هيات نظارت بر مطبوعات . جالب اين است
كه اين نشريه با هدف گذاري صرف فرهنگي آن هم درراستاي هنروادبيات منتشرمي شد
دريكي دو شماره قبل آن ، نقد وشعري ازصاحب اين قلم نيز چاپ شده بود . عجيب اين
است كه هيات نظارت آيا به زباني غيراز زبان لغو امتياز، كه گفتماني سخت وتقابلي
است ، به زبان ديگرنمي تواند سخن بگويد ؟
رسانه امروزروزنه اي است براي ورود به دنياي اطلاعات . وحجم وگستره ي آن به
حدي وسيع وسنگين است ؛ كه با تعطيلي يك يا دو ويا تعداد بيشتري ازنشريا ت ، امكان
جلوگيري ازاين مدخل ورودي امكان ناپذير است . تنها مسير ورودي ها تعويض خواهد
شد . واين ممانعت ها و سخت گيري هاي متعصبانه ، به تجربه نشان داده است ، كه به
عطشناكي دانستن خواهد افزود و جستجو گري را دركسب روش هاي دانستن ، درجهان
گسترده نرم افزاري اطلاعات ، بيشتركرده وبر سرعت آن خواهد افزود.
عدم تحمل صداي ديگران در قلمرو اجتماعي وفرهنگي ، وبرنامه ريزي دريك مسيرتك
خطي وتك صدايي ، و همچنين گوش سپردن به صداي خود ولذت وافر از آن بردن ،
نشانه پيشرفت فرهنگي وپيشبرد برنامه ها نيست . تنها در كنارصداي ديگري درنقد
صداي خود ومجادلات في مابين است كه سره ها از ناسره ها تشخيص داده مي شود
وقدرت دريافت ودرك وتحليل مخاطب فزوني مي گيرد وقادر است كه به انتخاب درست
دست يابد . محروم كردن ديگرا ن ازانعكاس صداي شان ، به محبوبيت همان ديگران در
نزد مخابان نخواهد انجاميد ؟
واقع به بيكاري تعداد ديگري ازاهالي قلم انجاميد ، مجله عصرپنجشنبه نيزگرفتاردر
همان قلمرو شد . يعني لغو امتياز از سوي هيات نظارت بر مطبوعات . جالب اين است
كه اين نشريه با هدف گذاري صرف فرهنگي آن هم درراستاي هنروادبيات منتشرمي شد
دريكي دو شماره قبل آن ، نقد وشعري ازصاحب اين قلم نيز چاپ شده بود . عجيب اين
است كه هيات نظارت آيا به زباني غيراز زبان لغو امتياز، كه گفتماني سخت وتقابلي
است ، به زبان ديگرنمي تواند سخن بگويد ؟
رسانه امروزروزنه اي است براي ورود به دنياي اطلاعات . وحجم وگستره ي آن به
حدي وسيع وسنگين است ؛ كه با تعطيلي يك يا دو ويا تعداد بيشتري ازنشريا ت ، امكان
جلوگيري ازاين مدخل ورودي امكان ناپذير است . تنها مسير ورودي ها تعويض خواهد
شد . واين ممانعت ها و سخت گيري هاي متعصبانه ، به تجربه نشان داده است ، كه به
عطشناكي دانستن خواهد افزود و جستجو گري را دركسب روش هاي دانستن ، درجهان
گسترده نرم افزاري اطلاعات ، بيشتركرده وبر سرعت آن خواهد افزود.
عدم تحمل صداي ديگران در قلمرو اجتماعي وفرهنگي ، وبرنامه ريزي دريك مسيرتك
خطي وتك صدايي ، و همچنين گوش سپردن به صداي خود ولذت وافر از آن بردن ،
نشانه پيشرفت فرهنگي وپيشبرد برنامه ها نيست . تنها در كنارصداي ديگري درنقد
صداي خود ومجادلات في مابين است كه سره ها از ناسره ها تشخيص داده مي شود
وقدرت دريافت ودرك وتحليل مخاطب فزوني مي گيرد وقادر است كه به انتخاب درست
دست يابد . محروم كردن ديگرا ن ازانعكاس صداي شان ، به محبوبيت همان ديگران در
نزد مخابان نخواهد انجاميد ؟
چهارشنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۶
كلاه گشاد
بادها به هزارزبان
دست هاي مرا / مي شويند
پنجره ها را كه مي گشايم
و باران
برصدايم مي ريزد
كدام مرثيه را
در رقص برگ ها
كوكي / تازه كنم
اين نت هاي بي قرار
منتظركدام رهگذرند
هيچ ستاره اي
پنجره هاي اين كوچه را
روشن نمي كند
در كوچه پسكوچه ي اين سطرها
ايستگاهي نيست
عابران صبح
كلاه / برسر
با عينك هاي دودي
وجهان
رنگين كمان صداها
دست هاي مرا / مي شويند
پنجره ها را كه مي گشايم
و باران
برصدايم مي ريزد
كدام مرثيه را
در رقص برگ ها
كوكي / تازه كنم
اين نت هاي بي قرار
منتظركدام رهگذرند
هيچ ستاره اي
پنجره هاي اين كوچه را
روشن نمي كند
در كوچه پسكوچه ي اين سطرها
ايستگاهي نيست
عابران صبح
كلاه / برسر
با عينك هاي دودي
وجهان
رنگين كمان صداها
دوشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۶
وجدان اخلاقي
اگرسجاياي انساني ثمره محيط است
پس بايد محيط را انساني كرد
پس بايد محيط را انساني كرد
كارل ماركس (Karl Marx)
روز گذشته درخبرها اينگونه منعكس شده بود ، كه براثردوعمليات انتحاري دركشور
عراق ، بيش از يكصد كشته ونيز به همان ميزان مجروح ، حاصل اين عمليا ت بوده
است . اگرچه شنيدن چنين خبرهايي ، چندان غريب نمي نمايد . زيرا طي ساليان اخير
به كرات درجست و جو هاي خبري ، دركشورهاي مختلف به ويژه درحوزه ي خاور
ميانه ، چنين اخبارغم انگيزي گوش را به شدت مي آزارد وهرچه نفرين را نثارپديد
آورندگان چنين آشوبي غيرانساني مي نمايد .
اما درخبري كه ازآن ياد شد ، نكته اي تامل برانگيز وجود داشت ،كه نمي توان ازكنار
آن به سادگي برگذشت وبه عمق يك جنايت غيرانساني توجه نكرد. حتما ازخود مي پر
سيد ، كشته شدن بيش از يكصد انسان وبه همان اندازه مجروح شدن انسان هايي ديگر
بديهي ست كه جنايتي غيرقابل بخشش ومتاثر كننده است . آري ، چنين است . اما نكته
مهمي كه نبايد مغفول واقع شود ؛ شيوه ي به اجرا گذاشتن چنين جنايتي ست ، كه به
اين وسيله وبا برنامه اي ازپيش تعيين شده ، چنين كشتاري رخ داده است .
تروريست ها با استفاده ازدو نفراززن هايي كه معلول ذهني بوده وبه عقب ماندگي
ذهني دچارشده بودند ، وهيچ شناخت وآگاهي ازكاري كه انجام مي دادند ، نداشتند
بهره برده وبا كنترل ازراه دور، درمسيري پررفت و آمد دردومنطقه ي مختلف
انبوهي ازمواد منفجره را با حاملان آن منفجركرده واين حادثه را رقم زده اند .
حال نكته اينجاست كه اين فجايع وبلواي موجود كه به گونه اي صفحات نه تنها
منطقه ، بلكه جهان را رقم مي زند ، معلول چه عواملي ست؟ چنين جنايت هايي كه
در كشورهاي مختلف جهان شاهد بروزآن هستيم ، ريشه درچه عواملي دارد ؟
بي ثباتي جهان و مغلوب شدن اخلاق انساني درمقابل خصلت شرات وي را دركجا
بايد جست؟
بديهي ست كه سرمايه ي جهاني كه درشركت ها وكمپاني هاي بزرگ غارتگرگرد
هم آمده اند ، براي تامين سودهاي نجومي خود وبهره كشي هاي ملي وبين المللي از
هيچگونه تلاشي رويگردان نيستند . چنين روشي براي انباشت سرمايه ها وسودآوري
سرشارموضوعيتي تاريخي داشته وروش هاي دست يابي وكسب منافع بيشتر، همواره
منجربه زيرپانهادن اوليه ترين اصول اخلاق انساني ووجدان اجتماعي شده است .
دراينجاست كه درپس حوادث يادشده ، مي بايست جاي پاي منافع طبقاتي قدرت هايي
را جست ، كه براي حفظ واستحكام پايه هاي قدرت خود وخانواده ي شان ، دراستفاده
ازهرگونه تلاشي دريغ نمي ورزند . وهرگئنه اخلاق انساني ووجدان اجتماعي را
قرباني مطامع خودخواهانه وطبقاتي خود مي كنند .درمحيط اجتماعي به ايجاد شرايطي
مي پردازند ، تا اختلاف ، كينه توزي ، حسادت ، نيرنگ وريا ؛ جايگزين دوستي ،
محبت ، مساعدت وكمك به همنوع گردد . دراين صورت است كه به قول انديشمند
شهير كارل ماركس انسان تحت تاثير شرايط واوضاع واحوال به شرارت مي پردازد .
وبه خصوص همين شرايط واوضاع واحوال است كه روحيه ي شخص را شكل مي
دهد . به عبارتي ديگر سيماي اخلاقي انسان دررابطه ي با تاثيري ست كه محيط ،
شرايط عيني وروابط اجتماعي براو مي گذارد .
آيا جهان به قدر كافي زخمي شده ازچنگال هاي ديو آزمند وددمنش سرمايه ومالكان
بي رحم آن نيست ، كه به ورطه ي خشونت ، كشتارونابودي كشيده مي شود .
آيا زمان آن فرانرسيده است كه كمي به اخلاق انساني واجتماعي به مفهوم تاريخي آن
انديشيده شود ؛ وآدميان آستين بالا زده ، دربسيجي همگاني رخت صلح برجهان پوشند
تا تكرار چنين حوادثي را كه به آساني از دوانسان معلول ذهني بهره برده وفجايعي
سهمگين را رقم زنند،شاهد نباشيم. پس وجدان هاي انساني كجاست ؟
یکشنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۶
انتخابات وموقعيت
انتخابات هشتمين دوره ي پارلمان ايران در حالي درشرف برگزاري ست ، كه
اوضاع اجتماعي واقتصادي كشور ازثبات مناسبي برخوردار نيست . به ويژه
مردم به لحاظ اقتصادي به شدت تحت فشارهستند . دولت متاسفانه درطول كمتر
ازسه سال كاركرد خود ، برنامه موفقي براي مديريت ، نظم بخشي وتوسعه و
رشد اقتصادي كه درزندگي مردم ملموس باشد ، ارائه نداده است . نرخ بالاي
تورم كه ملموس ترين حالت خود را درزندگي روزمره مردم محقق مي سازد
كه گراني ها وافزايش سرسام آورنرخ هاي موجود ما يحتاج عمومي وضروري
زندگي مردم ، اصلي ترين نشانه ي وضعيت اقتصادي مردم است .
ازطرف ديگراوضاع اجتماعي وفرهنگي جامعه به سمتي پيش مي رود، كه حتي
اعتراض برخي ازمسئولين را به خصوص درپارلمان درآورده است . ايجاد محد
وديت ها در كنش هاي صنفي – سياسي براي قشرهاي مختلف جامعه مانند دانش
جويان ، زنان ، نويسندگان وروزنامه نگاران ، كارگران ؛ كه به محض فعاليت
درراستاي كسب حقوق صنفي شان ، دچارتحديد وتهديد مي شوند، ازاين زمره
است . آخرين اقدام عملي حكومت دراين راستا كه نشان ازعدم تحمل وكمي ظر
فيتش مي باشد ، لغو امتيازنمودن نشريه ي زنان است .
اما درقلمرو كنشگري هاي سياسي درموقعيت انتخاباتي ، كه درواقع يكي از
ميدان هاي اصلي ست كه مي توان مظاهردموكراسي را درآن به نمايش گذاشت
درشرايط فعلي وآنگونه كه عملكردهاي هيات اجرايي دربدو فعاليت هاي شان از
خود نشان داده اند، با سياست هاي تدوين شده دولت نهم ، رقيب را ازگردونه خا
رج ساخته اند . وچنان فضاي تنگ ومحدودي را رقم زده اند كه به واكنش جدي
تحليلگران وليدرهاي موسوم به اصلاح طلب انجاميده است .
درهرجامعه اي ، به ويژه جوامعي كه داراي بحران درحوزه هاي مختلف مي با
شد، دواصل رقابت درموقعيت هاي انتخاباتي ومشاركت درعرصه هاي اجتماعي
ازسوي مردم، نشان دهنده وجود حداقلي ازآزادي هاي مدني دراين عرصه ها
مي باشد ، كه تامين كننده منافع مردم درقدرت انتخاب شان ازيك سو، بي آنكه
ازآقا بالا سربرخوردار باشند ؛ و رعايت اصل رقابت پذيري ، جهت درمعرض
آزمون مردم قرار گرفتن مي باشد . دراين صورت است كه فشارهاي گوناگوني
كه مردم درعرصه هاي مختلف متحمل مي شوند ، با شكل دادن به سرنوشت
خود ازطريق مشاركت فعال شان وناظر بودن به تامين منافع شان ازسوي كساني
كه برگزيده مستقيم خودشان دريك رقابت دموكراتيك وبا حقوق برابرمي باشند ،
مي توان ازگسترش موج بحران جلوگيري كرد وتحولات جامعه رانيز به سمتي
هدايت نمود كه آراي مردم پشتوانه آن بوده وهزينه آن را پذيرا گشته اند. دراين
صورت است كه دموكراسي تعميق يافته وبه حقوق حقه قشرهاي مختلف جامعه
برمبناي قانون احترام گذاشته مي شود. ظرفيت حاكميت درتعامل با مردم ساخته
شده وافزايش مي يابد . چنين فرايندي تنها وتنها باميدان دادن آزادانه به مشاركت
مردم وايجادامكان رقابت عادلانه به منظورفراهم ساختن مقدمات انتخاب اصلح
مهيا مي شود
اوضاع اجتماعي واقتصادي كشور ازثبات مناسبي برخوردار نيست . به ويژه
مردم به لحاظ اقتصادي به شدت تحت فشارهستند . دولت متاسفانه درطول كمتر
ازسه سال كاركرد خود ، برنامه موفقي براي مديريت ، نظم بخشي وتوسعه و
رشد اقتصادي كه درزندگي مردم ملموس باشد ، ارائه نداده است . نرخ بالاي
تورم كه ملموس ترين حالت خود را درزندگي روزمره مردم محقق مي سازد
كه گراني ها وافزايش سرسام آورنرخ هاي موجود ما يحتاج عمومي وضروري
زندگي مردم ، اصلي ترين نشانه ي وضعيت اقتصادي مردم است .
ازطرف ديگراوضاع اجتماعي وفرهنگي جامعه به سمتي پيش مي رود، كه حتي
اعتراض برخي ازمسئولين را به خصوص درپارلمان درآورده است . ايجاد محد
وديت ها در كنش هاي صنفي – سياسي براي قشرهاي مختلف جامعه مانند دانش
جويان ، زنان ، نويسندگان وروزنامه نگاران ، كارگران ؛ كه به محض فعاليت
درراستاي كسب حقوق صنفي شان ، دچارتحديد وتهديد مي شوند، ازاين زمره
است . آخرين اقدام عملي حكومت دراين راستا كه نشان ازعدم تحمل وكمي ظر
فيتش مي باشد ، لغو امتيازنمودن نشريه ي زنان است .
اما درقلمرو كنشگري هاي سياسي درموقعيت انتخاباتي ، كه درواقع يكي از
ميدان هاي اصلي ست كه مي توان مظاهردموكراسي را درآن به نمايش گذاشت
درشرايط فعلي وآنگونه كه عملكردهاي هيات اجرايي دربدو فعاليت هاي شان از
خود نشان داده اند، با سياست هاي تدوين شده دولت نهم ، رقيب را ازگردونه خا
رج ساخته اند . وچنان فضاي تنگ ومحدودي را رقم زده اند كه به واكنش جدي
تحليلگران وليدرهاي موسوم به اصلاح طلب انجاميده است .
درهرجامعه اي ، به ويژه جوامعي كه داراي بحران درحوزه هاي مختلف مي با
شد، دواصل رقابت درموقعيت هاي انتخاباتي ومشاركت درعرصه هاي اجتماعي
ازسوي مردم، نشان دهنده وجود حداقلي ازآزادي هاي مدني دراين عرصه ها
مي باشد ، كه تامين كننده منافع مردم درقدرت انتخاب شان ازيك سو، بي آنكه
ازآقا بالا سربرخوردار باشند ؛ و رعايت اصل رقابت پذيري ، جهت درمعرض
آزمون مردم قرار گرفتن مي باشد . دراين صورت است كه فشارهاي گوناگوني
كه مردم درعرصه هاي مختلف متحمل مي شوند ، با شكل دادن به سرنوشت
خود ازطريق مشاركت فعال شان وناظر بودن به تامين منافع شان ازسوي كساني
كه برگزيده مستقيم خودشان دريك رقابت دموكراتيك وبا حقوق برابرمي باشند ،
مي توان ازگسترش موج بحران جلوگيري كرد وتحولات جامعه رانيز به سمتي
هدايت نمود كه آراي مردم پشتوانه آن بوده وهزينه آن را پذيرا گشته اند. دراين
صورت است كه دموكراسي تعميق يافته وبه حقوق حقه قشرهاي مختلف جامعه
برمبناي قانون احترام گذاشته مي شود. ظرفيت حاكميت درتعامل با مردم ساخته
شده وافزايش مي يابد . چنين فرايندي تنها وتنها باميدان دادن آزادانه به مشاركت
مردم وايجادامكان رقابت عادلانه به منظورفراهم ساختن مقدمات انتخاب اصلح
مهيا مي شود
جمعه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۶
گسترش امكانات بلاگر
به تازگي سرور بلاگر( بلاگ اسپات دات كام ) نسبت به افزودن امكاناتي به
زبان فارسي ،اقدام نموده است .اين اقدام كه درخورتقدير وتحسين مي باشد
سبب گسترش توجه به اين سرور خارجي ازيك سو ، وامكان استفاده ي
بيشترفارسي زبانان از اين ظرفيت مي شود . لذا من خود به عنوان يك
نويسنده ، كه ازاين سروربهره مي برم ، مراتب قدرداني خود را ازتوجه و
عنايت بلاگر به زبان فارسي وحيطه ي نفوذ وقدرت اثرگذار آن ، اعلام
داشته واميدوارم ، همچنان شاهد اين توجه نسبت به زبان فارسي وگسترش
حوزه ي كاربردي آن دراين سرور باشيم
به تازگي سرور بلاگر( بلاگ اسپات دات كام ) نسبت به افزودن امكاناتي به
زبان فارسي ،اقدام نموده است .اين اقدام كه درخورتقدير وتحسين مي باشد
سبب گسترش توجه به اين سرور خارجي ازيك سو ، وامكان استفاده ي
بيشترفارسي زبانان از اين ظرفيت مي شود . لذا من خود به عنوان يك
نويسنده ، كه ازاين سروربهره مي برم ، مراتب قدرداني خود را ازتوجه و
عنايت بلاگر به زبان فارسي وحيطه ي نفوذ وقدرت اثرگذار آن ، اعلام
داشته واميدوارم ، همچنان شاهد اين توجه نسبت به زبان فارسي وگسترش
حوزه ي كاربردي آن دراين سرور باشيم
شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۶
جمعه، دی ۲۸، ۱۳۸۶
مسابقه ياد قلم
مسيح علي نژاد فعال روزنامه نگار ووبلاگ نويس ، به تازگي به مناسبت
درگذشت يكي ازهمكاارن قديمي روزنامه نگارش مرحوم مهران قاسمي ،
مسابقه اي را تحت عنوان ياد قلم تدارك ديده كه درموضوع انتخابات و
حقوق شهروندي مي باشد . علاقمندان به اين مسابقه مي توانند به وبلاگ
مسيح مراجعه نموده وازچگونگي برگزاري آن اطلاع حاصل نمايند
سهشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۶
یکشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۶

ترانه خوان انقلابي گيلك درگذشت
امروز به من خبردادند كه احمد عاشورپورخواننده آرمانگراي ترانه هاي گيلكي درگذشت .
خواننده اي كه ترانه هايش ريشه درمناسبات زندگي مردم گيلك واميدها وآرزوهايشان
داشت ونگاه مردم گرايانه ، ترقيخواهانه وفولكلوريكش درترانه هايش به خوبي منعكس شده
است ، مخاطبان زيادي را ازهرگروه ازمردم مجذوب آثارش كرده بود . به ويژه قشرروشنفكر
جامعه ما توجه خاصي به ترانه هاي وي نشان مي داد . آثار وي درهرخانواده گيلك زبان
موجود است . وي درترانه هايش آرزوها وآمال مردم را منعكس مي كرد وبه بيان شادي ها و
غم هاي شان مي پرداخت . هيچ شنونده موسيقي گيلك زبان نيست كه ترانه هاي بياد ماندني
چون خروسخوان ، جمعه بازار، جان مريم وبسياري ديگر ازاجراهاي معروف اورا در خاطر
نداشته باشد . بي گمان احمد عاشورپوربه عنوان يكي ازخوانندگان فولكلورگيلاني كه آرمانگرا
ونسبت به مردم متعهدبوده ، هرگز ازياد مردم وبه ويژه علاقمندان به ترانه هايش نخواهد رفت
يادش جاودان باد
جمعه، دی ۱۴، ۱۳۸۶

آندره ريوازآهنگساران ونوازندگان برجسته ومشهوردنياست ، كه ايرلندي ست . وي بسياري ازآثارآهنگسازان برجسته دنيا رادرسبك هاي مختلف به رهبري خودش اجرا كرده است . يكي ازجذاب ترين وديدني ترين كارهاي وي، اثري است تحت عنوان زندگي دردوبلين
كه اجراي وي دراركستري كه خود رهبري مي كند، به نمايش مي نهد . پيشنهاد مي كنم آن دسته ازعزيزاني كه با كارهاي وي آشنايي ندارند، حتما به استقبال اين اثربروند . اخيرا ايميلي ازآندره ريوبه مناسبت سال جديد ميلادي دريافت نمودم، كه درخصوص كارش نيز
كه اجراي وي دراركستري كه خود رهبري مي كند، به نمايش مي نهد . پيشنهاد مي كنم آن دسته ازعزيزاني كه با كارهاي وي آشنايي ندارند، حتما به استقبال اين اثربروند . اخيرا ايميلي ازآندره ريوبه مناسبت سال جديد ميلادي دريافت نمودم، كه درخصوص كارش نيز
اطلاع رساني كرده است . ترجيح دادم كه به آگاهي ديگرمخاطبان نيزكه مشتاق آگاهي درزمينه اجراي كارهاي ايشان مي باشد،برسانم
HAPPY NEW YEAR masood bizargiti !
HAPPY NEW YEAR

masood bizargiti !
What a start to the new year: a brand new world tour! With “Romantic Vienna Nights” André Rieu, his Johann Strauss Orchestra and his entire crew tour the globe. Never before has an artist taken such a gigantic stage set-up with him on his tour. The kick-off of the World Stadium Tour was given in Toronto and it was a sweeping success! It met with nothing but praise! There is the life-size replica of Sissi’s castle in Vienna, Schönbrunn Palace, as a stage set-up, a golden coach drawn by 6 white horses, 80 Vienna Debutantes, the world-famous Vienna State Opera Ballet, and a lot more! Waltzes by Strauss and Léhar and melodies by Stolz, performed by The Platinum Tenors, Carmen Monarcha, Carla Maffioletti, Mirusia Louwerse, Suzan Erens and the Johann Strauss Orchestra and Choir. And all that on a never-seen-before, super-size stage. Definitely something not to be missed! So, for exact dates hurry to http://www.andrerieu.com/ and straight away order tickets for any of the concerts in Düsseldorf (LTU Arena), Leipzig (Festwiese), Amsterdam (Amsterdam ArenA), Brussels (King Baudouin Stadium), Melbourne (Telstra Dome), Sydney (Telstra Stadium), Brisbane (Suncorp Stadium) or Adelaide (AAMI Stadium). We all hope to meet you at one of these concerts. Australia, already now, is wildly enthusiastic about “Romantic Vienna nights” coming. André Rieu is bringing Vienna to his admirers’ doorstep. After awarding his DVD’s platinum status, Australia is now falling for this world stadium tour. And here’s a piece of hot news: there are plans to set up Schönbrunn Castle in New York CENTRAL PARK as well!!! Of course, you will be among the first to be informed via our newsletter and via http://www.andrerieu.com/ if these plans become more substantial. Again, it is with great pleasure that we look back on a marvellous and exciting musical year. Through our guestbook we have enjoyed all your messages and we hope you will continue to send them with the same degree of enthusiasm. Just one more task for us to perform:
we wish you a healthy, loving and musical year.
we wish you a healthy, loving and musical year.
اشتراک در:
پستها (Atom)