سه‌شنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۶



اخبارحاکی ازآن است که تعدادی ازاعضاء کمپین (( یک میلیون

امضاء برای تغییرقوانین تبعیض آمیز)) که دیروزبرای گرفتن

امضاء درپارک لاله جمع شده بودند, بازداشت شدند. ناهید کشاورز

سارا ایمانیان وهمسروی, محبوبه حسین زاده وسعیده امین بعداز

بازداشت, به اداره مفاسد اجتماعی وزرا منتقل شدند

دوشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۶

(( استالینگراد ))



روز شنبه فیلمی ازتلویزیون ایران پخش شد، به نام (( استالینگراد )). داستان

این فیلم انعکاس رویدادی است که درجنگ دوم جهانی پیش آمده و همچنین

عوارض وتبعات آن.

به نظرمی رسد تلاش سناریست این فیلم، متوجه روابط وویژگی های تیپیک

تعدادی ازپرسوناژ هایی ست که دریک واحد عملیاتی آلمانی گرد هم آمدند،

که درابتدا بیش ازچهارصد نفربودند وبراثرنبرد بین طرفین متخاصم، یعنی

آلمان وشوروی به چند ده نفرتقلیل می یابند. که درپایان به چند نفرمی رسند.

مناسبات بین سربازان هم رده با ویژ گی های متمایز وهمچنین روابط بین

بعضی ازپرسوناژها با فرماندهان شان.

این فیلم توسط فیلمسازی آلمانی کارگردانی شده. فیلمنامه وفیلم جدید بوده و

فضایی متفاوت ترازفیلم (( نبرد استالینگراد )) را که ازفیلم های معروف

دوره اتحاد جماهیرشوروی بوده که برحیات جنگی ومصائب آن درپنج سال

جنگ جهانی دوم متمرکزمی باشد، ارائه می کند.

نگاه موجود دراین فیلم برگستره ای عام تروبا تمرکزبرفداکاری های مردم

شوروی؛ همبستگی عالی شان درنبرد؛ ایثاروجانفشانی مثال زدنی شان و...

تاثیردارد. همچنین برخرابی ها وویرانی های جنگ که حاصل ددمنشی های

نازیسم وفاشیسم وهیتلرنژادپرست می باشد.

درفیلم (( استالینگراد)) اما توجه کارگردان بیشتربرزمینه افکارومناسبات

عاطفی – شخصیتی تعدادی ازچهره های یک واحد عملیاتی ارتش آلمان

متمرکزمی شود. تلاش فیلم نامه نویس وکارگردان، معطوف به واکاوی و

بازنمائی درون پرسوناژهاست. پرسوناژهایی که براثرشناخت حاصل از

تجربه شان، درگیرتناقض ها وتضادهایی می باشند؛ که گاه قادربه حل آن

نبوده وبه خودکشی رومی آورند. مانند سربازی که درصحنه ای ازفیلم

وقتی هفت تیرفرمانده اش براثراختلاف، به سوی وی نشانه می رود، اعلام

می کند که اوبیش ازدوسال است که مرده است، وبا خودکشی به زندگی خود

خاتمه می بخشد.ویا چالش ایجاد شده بین ستوان فرمانده با مقام مافوق خودش

که سروان بود؛ واین چالش بربنیاد واقعیت های جنگ بنا شده بود،که سروان

فرمانده تنها اطاعت کورکورانه زیردستان رامی خواست که با مقاومت ستو

ان روبرو می شود واین خود به دوئلی می انجامد، که به مرگ سروان فرما

نده منتهی می گردد.

یا شخصیت سرجوخه، که آگاه ازتناقض وتضاد درفرایند رویدادها بوده و

تجربه ی وی نیزاین تناقض رادرسکوتش ونوع رابطه اش با دوستش نشان

می دهد، اما برخلاف دوستش که زمینه های تشخیص وشناخت واقعیت هادر

وی پدید آمده ورشد می کند وبه انتخاب راهی مصممش می گرداند، ودرمخا

لفت با عملکردهای فرمانده هانش بروزمی یابد، اواما با نهادی کردن منشی

محافظه کارانه ومنفعلانه، به این نوع زندگی ی توام با سکوتش ادامه میدهد.

درهمین واحد عملیاتی نیزازطرف دیگربا منش شخصیتی ای آشنا می شویم

که مصلوب الاختیاربوده ومانند انسان های هیپنوزشده که آگاهانه تن به چنین

روندی داده است، تابع بی چون وچرای تفکرنازیستی می شود. وهیتلرراهمه

چیزمی داند، تا نیازهای جاه طلبانه اش را مجاب کند.

نماهای برجسته وزیبائی درفیلم به دیده می نشست ، که مانند تصاویر بدون

شرح،بازگوی عمیق ترین تجربه های روانی ودرعین حال گفتاربیرونی بوده

است. مانند صحنه ای ازقرارگرفتن چند نیروی متخاصم درمقابل هم درلحظه

ای ازآتش بس برای جمع کردن زخمی های شان، که یکی اندکی نان رابه آن

دیگری تعارف می کند وآن دیگری اندکی گوشت را به این یک می دهد.

عالی ترین مفاهیم انسانی واوج همبستگی عاطفی رامی توان دراین نما جست

نمای پایانی فیلم فارغ ازنیازبه توضیح است. فقط باید با چشم جان به دیدن آن

نشست. واقعگرائی موجود دراین نما، مرا به یاد برخی از نقاشی های

کته کلویتس، هنرمند چاپگروپیکره سازانساندوست مشهورمی اندازد. وی به

عنوان یک هنرمند برجسته درسده بیستم، آثاری پس ازجنگ آفرید، که حاوی

اعتراض علیه مناسبات غیرانسانی حاکم برجامعه آلمان می باشد. وی استادی

متبحردربازنمائی حالات عاطفی فرد وروان شناسی توده های محروم می با

شد.


نگارش – 12/1/86

شنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۶


گسترش گستره بحران



بازداشت پانزده نظامی انگلیسی که درپی حضورغیرقانونی درآب های سا

حلی ایران صورت گرفت، روابط دو کشوررا درسایه تعلیق قرارداده وهر

روزکه می گذرد، این حادثه موقعیتی بحرانی ترراپدید می آورد.

حضورنظامیان انگلیسی درآب های ساحلی ایران ، که درمیان آنان یک

بانوی نظامی انگلیسی نیز به چشم می خورد، برخلاف کنوانسیون حقوق

دریا ها بوده است. برابراخباروگزارش های انعکاس یافته، اطلاعات موجود

که موقعیت ووضعیت شیئی را درهرشرا (gps )دردستگاه کمک ناوبری یا

یط زمانی ومکانی مشخص می کند، موقعیت این حضورغیرقانونی راروشن

کرده است.

این بازداشت نه تنها روابط دوکشوررا به سوی تیرگی کشانده، بلکه بازتاب

جهانی آن ، با توجه به موقعیت ایران درشرایطی که پرونده هسته ای این

کشوردرشورای امنیت سازمان ملل درجریان می باشد، وضعیتی پیچیده را

دامن زده است.به طوری که توقیف دوشناورانگلیسی درآبهای ساحلی ایران

محاصره سرکنسولگری ایران دربصره وحتی تیراندازی به سوی آن توسط

نیروهای انگلیسی رابه دنبال داشته است.

بحران تنها به همین جا ختم نمی گردد. شورای امنیت سازمان ملل نیزدرپی

این رویداد روزپنجشنبه نشستی را برگزارکرده ، که منجربه صدوربیانیه در

این رابطه گردیده ودرخصوص این اتفاق اظهارنگرانی کرده است. اگرچه

پیش نویس این بیانیه ، آنگونه که درخبرها آمده توسط نماینده ی انگلیس در

شورای امنیت تهیه شده بود ولحنی تند داشت، اما گویا بیانیه منتشر شده تو

سط شورای امنیت تنها به اظهارنگرانی اکتفا کرده است. این بیانیه پس از

ساعت ها بحث وبررسی وبه عنران یک بیانیه غیرالزام آورصادرگردیده و

درآن درخواست شده تا کنسولگری انگلیس درایران بتواند با بازداشت شد ه

گان ملاقات نمایند.

علاوه برآن ، وزرای خارجه اتحادیه اروپا نیزدرنشست جمعه شب خود نیز

دراین خصوص بیانیه ای صادرکردند.

وزارت امورخارجه ایران نسبت به هردوبیانیه واکنش نشان داده ومخالفت

خود را با بیانیه ها اعلام داشته است.

با توجه به موقعیت ویژه ای که ایران ازآن برخوردار است ، بایسته است

با یک راهکارصحیح بین المللی که بتواند افکارجهانی را با روشنگری مطا

بق استنادات حقوقی، بسیج نماید ودرمجامع جهانی بادیپلما سی غیرتهدید آمیز

به پیشبرد اهداف خود دست یابد. استفاده ازگزینه تقابلی به جای تعامل زمان

را به نفع آنان وبه ضررما رقم خواهد زد.

چهارشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۶


نقد کتاب

اتوبوس پیر Revenge of the Lawn))
ریچارد براتیگان Richard Brautigan))
مترجم – علیرضا طاهری عراقی
ناشر – مرکز


افق گشوده



زبان روایتی ریچارد براتیگان درمجموعه داستان ( اتوبوس پیر) همچون

درونمایه داستان ها ، پراکنده است. همان گونه که درداستان ، گاه یک تم یا

بیشتربه هم گره خورده وعملکرد آن را گسترش می دهند، منش روایتی دا

ستان ها هم، گاه ساختاری گزارشی ، گاه استعاری وگاه روایتی قصه گویانه

ازنوع شفاهی آن می یابد.

درخوانش نقادانه داستان ها، مخاطب گاه با تردید به منش داستانی حوادث و

وقایع متعدد ومتنوعی که نویسنده راوی آن است، می نگرد. پراکندگی وچند

تکه گی روایت؛ روزمره گی درونمایه ها؛ تداخل آن ها؛ چندلایه گی وچند

وجهی بودن؛مرکزگریزی وبیان استعاری – گزارشی وعاطفی وناتورالیستی

به متن ها سمت وسویی مدرن – مابعد مدرن می بخشد.

منش روایتی که کارکرد استعاری – مجازی کسب می کند درداستان ( انتقام

چمن )

(( اودرسرزمینی که مردم سیب می خورند وحسابی باران می آمد، دربه در
می رفت ورؤیای پرتقال وآفتاب ابدی می فروخت ))

وویژگی قصه گویانه روایتی که منش بیانی شفاهی داشته وگویی قصه گویی

برای مخاطبانی چند (= آن هم مخاطبانی که دارای تخیلی هیجانی وکودکانه

هستند ) راوی قصه های سمبلیک می باشد

(( تقریبا یک ساعت بعد بود که غازها بیدارشدند، خماروخراب. هنوزداشتند
زورمی زدند که سرپا شوند که یکهویکی ازغازها دید دیگرپرندارد . اوبه
بقیه غازها هم خبرداد که بی پرشده اند. همه دلخورشدند. ))

درونمایه های داستان های کتاب ( اتوبوس پیر ) ناظربررویدادها ووقایع بی

ثبات وگذرای زندگی روزمره است. شکلی ازروزمره گی که انسان ها به

طورمستمردرحاشیه ومتن آن به سرمی برند. واین حضور درحاشیه ومتن،

ازسرالزام وضرورت زندگی مدرن یا به عبارتی زندگی مصرف زده ی ما

بعد مدرن است. ناپایداری ولحظه های موقت وگذرای زیستن درشگرد بیانی

ناتورالیستی.

یکی ازویژگی های متمایزکننده ی داستان ها، منش زبانی ولحنی نویسنده

است، که موازی با حرکت درونمایه، نوع روایت، فضای روزمره ای که

عملکرد متن به مخاطب نشان می دهد، رفتارخود را تنظیم می نماید. مبنا و

ساختارروان شناختی این لحن وزبان،داستان ها را ازهمان صمیمیتی برخور

دارمی سازد؛ که رفتارنویسنده با تم هایی که با همه ی گذرا بودنش، برمی

گزیند.

تلفیق این نوع لحن ودرونمایه، درتبیین فضا واتمسفرداستان که منطبق با

موقعیت اجتماعی ست، درحقیقت توانائی ریچارد براتیگان را درموقعیت

شناسی حیات دهه شصت میلادی آمریکا نشان می دهد.

درداستان های درهم وشلوغ این مجموعه، مخاطب می تواند با کمی ژرف

کاوی، پی جوی نوع شخصیت نویسنده نیزباشد.اگرچه درادبیات پست مدرن

متن خودبنیاد و پس ازآفرینش به مرگ مؤلف می انجام ؛ اما با توجه به

پیشینه ی تیپ شخصیتی ریچارد براتیگان که مراحل اسکیزوفره نی را در

آغازجوانی پشت سرنهاد وادامه زندگی را گویا درخودکشی بازجست؛ تودر

تویی وشلوغی داستان های کتاب، به گونه ای حامل برخی ازتجربه های نو

یسنده است که متاثر از ویژگی های شخصیتی وی می باشد.

داستانهای کوتاه ریچارد براتیگان،دنیایی گشوده را درخوانش مخاطب ایجاد

می کند. منش روایتی وزبانی نویسنده، مخاطب را به اکتشاف هستی پنهان

درذهن تاویلی اش سوق می دهد. مخاطب درخوانش مداوم خود، درروند تو

لد مداوم هستی قرارمی گیرد. واین ظرفیت روایی داستان است، که خواننده

رابه سوی کشف آنچه فراترازموجودیت درونمایه هاست، هدایت می کند.

وازمحتوای موجود، قطعیت زدایی می نماید. ونسبیت درونمایه است که

ذهن مخاطب را به چالش می کشد، تا هستی داستان را تداوم بخشد وبه

دوام تاویل خود بنشیند.

مجموعه نشانگان اثر، چه ازنظرسیردرونمایه وعملکرد متن وچه ازحیث

رمزگان زبان – استفاده ازصورمجازی زبان – کلید ورود مخاطب به دنیای

شخصیت مؤلف است.

کتاب ( اتوبوس پیر ) نه بدین جهت که ازمجرای متن به قلمروشخصیت مؤ

لف رهنمون مان باشد وحوزه ی تاویل اثررا گسترش بخشد؛بلکه ازاین جهت

که وجه اشتراک بین متن وکارکرد شخصیت مؤلف رانیزبه گونه ای منعکس

می کند، حائزاهمیت است.

دربیماری شناسی سایکوز ( اسکیزوفره نی ) به نشانگانی برمی خوریم که

حاکی ازگسیختگی درساختارتفکروعاطفه، خیال ورزی ورفتارمی باشد، که

درشخصیت فرد بیمارتجلی می یابد. چنین شخصیتی دربرون داده هایش،

مجموعه ی رمزگان فوق را نیزبا خود حمل می کند وبازتاب می دهد.

استفاده ازاشکال مجازی زبان درکتاب یاد شده که منشی شاعرانه – کاربرد

استعاره و ... – می یابد؛ مرکزگریزی؛ چند لایه گی وفراربودن؛ عدم ثبات

وناپایداری درونمایه وتم ها و... آن فصل مشترکی ست که توجه مخاطب اثر

را به خود معطوف می کند.

چند وجهی بودن متن، دیالکتیک تقابل وتعامل را درفرایند گشوده بودنش به

مخاطب عرضه می دارد. وخوانش وی را درهمان روند شکل می بخشد.

افقی را فرا راه نگاه وی قرارمی دهد، که پایانی برای آن متصورنیست؛ و

پنجره ای می گشاید که هرنگاهی ازپس نگاه قبلی، پی جوی چشم اندازی

جدیدترخواهد بود
.

سه‌شنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۶

پستوی حرف ها



ازصدای دیروز

به بهت نگاه امروزمان

وچراغی

که درپستوی حرف ها

بی فروغ

ثانیه ها را

ورق می زند


به سطرهای سپیدمان

دل / خوش می کنیم

آن سوتراز

اکنون

ودررژه چشم ها

نفس می کشیم

دوشنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۶

خلا صه قطعنامه ای دیگر را هم درشورای امنیت درخصوص فعالیت های

هسته ای ایران به تصویب رساندند. که معروف به قطعنامه 1747 شورای

امنیت می باشد. این قطعنامه تحریم هایی رادرخصوص ایران اعمال می کند

این قطعنامه ازکشورها می خواهد که همکاری های هسته ای خود با ایران

را محدود کرده وهیچگونه معاملات تسلیحاتی نیزنداشته باشند.

جمهوری اسلامی هم درجلسه هیات وزیران درروزیکشنبه تصویب کرد، تا

بخشی ازهمکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق درآورد

بوده است،بنابرnpt اجرای پادمان درسال 1381 که فراتر ازموافقتنامه

مصوبه مجلس شورای اسلامی دردی ماه هشتاد وپنج ، که دولت را موظف

به تجدیدنظردرهمکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی نموده وخواستار

تسریع دولت درفعالیت های هسته ای گردیده بود، اکنون این پادمان به حالت

تعلیق درخواهد آمد.

دردوران اصلاحات ، طرح موضوع مذاکره با آمریکا ازسوی هرکسی،

مجازاتی سنگین را درپی داشته است. اکنون که تابوی مذاکره با آمریکا

شکسته شده وازسوی مسئولان دراین خصوص اظهارنظرهایی نیزمی شود

آیا شایسته نیست که به تقویت روند برگزاری گفتگوهای دوجانبه بیشترپردا

خته شود ، تا ازاین طریق بتوان ازپیچیدگی های بحث فعالیت های هسته ای

قدری کاست واین فرایند را به سمت حل آن ازطریق یک دیپلماسی فعال توام

با یک دیالوگ مسالمت آمیزپیش برد. برگزاری دیالوگ هایی درسطوح

مختلف .مانند گفتگودرسطح پارلمانی ویا درسطح نمایندگان دول ویا درسطح

دانشگاهیان واندیشمندان دوکشورو... آیا این فرایند خلاصه طی نخواهد شد؟

ودرآینده شاهد چنین گفتگو هایی نخواهیم بود؟ دراین دهکده کوچک، که نام

جهانی را با خود یدک می کشد، وتعامل ها بیش ازگذشته فشرده ترشده ونیاز

ها باعث می گردد تا مناسبات دووچندجانبه تقویت شود، می شود کنج عزلتی

را برای خود برگزید وفارغ ازاین ارتبا طات پرشماروگسترده به سربرد
.

شنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۸۶

امروزهم روزانتظاراست. انتظاربرای اعلام نتایج نشست جلسه شورای

امنیت سازمان ملل متحد. امروزبیست وچهارم مارس 2007

درادامه تحریم های پیشین سازمان ملل درخصوص ایران، به جهت برنامه

این کشوردرمورد تولید انرژی هسته ای برای استفاده صلح آمیزآن بخاطر

مصارف اقتصادی، پزشکی و...، شورای امنیت سازمان ملل امروزدر

خصوص اعمال تحریم دیگری درمورد ایران تصمیم گیری می کند. متن

پیش نویس نشست امروزشورای امنیت، توسط سه عضواصلی آن، یعنی

آمریکا، انگلیس وفرانسه تدوین شده است. با توجه به اینکه رئیس دوره ای

شورای امنیت سازمان ملل با آفریقای جنوبی است؛ اما گویا به پیشنهادات

رئیس دوره ای جدید، چندان ترتیب اثری داده نشده است.

واقعیت این است که مردم ما سال هشتاد وپنج را، با دشواری ها ی زیادی

پشت سرنهاده اند.چالش های زیادی درزندگی اقتصادی، سیاسی وفرهنگی

آنان به وجود آمده است. وبیشتراین فشارها برروی دوش اقشارفرودست

جامعه ازیک سووقشرروشنفکرونویسندگان ما ازسوی دیگربوده است.

مردم ما سال جدید رابا بوی پائیزی آغازکرده اند. .چشم اندازفردارا با

نگرانی پی می گیرند. واین عید به ظاهرشاد، پس پشت خود دلهره ای

سنگین را نهان کرده است.

آیا تصمیم جدید شورای امنیت سازمان ملل، که تحریمی دیگررا به دنبال

خواهد داشت؛ چشم انداز زندگی فردا را درنگاه مردم چگونه به تصویر

خواهد کشید.

کارشناسان موج جدید گرانی وتورم را برای سال جدید پیش بینی کرده اند.

وکدام طاقت باید این بارسنگین رابردوش کشد. درحالی که شهرام جزایری

ها، ازدرون زندان به تاسیس شرکت ها اقدام می کنند ودریکی به مدیر

عاملی منصوب می شوند ودریکی دیگربه عضویت درهیات مدیره درمی

آیند. جریمه تنبیهی شان فقط به ده ها میلیون دلاربالغ می شود؟! معمایی

ست . اینطورنیست؟ لابد حاصل زحمت وی می باشد.

ما اما فصل ها وروزها وشب ها ولحظه ها را ورق می زنیم وبا چشمان

کم فروغ مان دورترها را می پائیم
سین هشتم



دنبال سین هشتمم

ازکدام راه باید

نمی خواهم جهان

رؤیاهایم را فرو ریزد


رنگ ها مرا می جویند

حضورخاطره هایم

وسین هشتم که هنوز


شاید

خاطره ای ازتو- خاطره هایی

واتاقی کوچک

ترانه ای و

نگاهی

فصلی دیگر

پنجمین فصل و

آغازجهانی

وسین هشتم

سه‌شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۵

ترانه ای دیگر



این بهارهم

با هفت سین سنت اش

سفره ی مرا

به سیزده / نمی نشاند


دل به چشم رؤیاها می دهم

وصدایم را

به بلندی پروازبهار

به نسیم می بخشم


شاید / درکوچه ها

چشمان منتظری

پی جوی / ترانه ای باشند

یکشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۵

پيامِ كانون نويسندگان ايران به مناسبتِ نوروز ١٣٨٦
.:: يكشنبه، 27 اسفند، 1385 ::. كانون نويسندگان ايران در آستانه‌ی سال نو برای چندمين بار بر حق آزادیِ انديشه و بيان كه از مهم‌ترين حقوق طبيعی و انسانی است پای می‌فشارد و می‌خواهد هيچ فرد يا گروهی به دليل بيانِ انديشه و فعاليت اجتماعی و سياسی مورد آزار و اذيت قرار نگيرد و زندانی و اعدام نشود. افزون بر اين، كانون خواستار آزادی بی‌قيد و شرط تشكيلِ اجتماعات است
بهاران خجسته بادمردم آزاده ی‌ايران!فرارسيدن‌ نوروز شكوهمند را با قلبی سرشار از اميد‌ و آرزوی بهروزی به شما شادباش می‌گوييم.درسال‌ گذشته نيز هم­چون سال‌های پيشين، كانون نويسندگان‌ايران، اهل قلم، روزنامه‌نگاران، زنان، وبلاگ‌نويسان و فعالان كارگری و اجتماعی برای به‌دست آوردن ابتدايی‌ترين حقوقِ انسانی خود كوشيدند، اما با بدترين و غيرانسانی‌ترين برخوردها از سوی مقامات حكومتی روبرو شدند: مجمع عمومی كانون نويسندگان ايران به سبب مخالفت عاملانِ سانسور و حذف فرهنگی، برای چهارمين سال نيز برگزار نشد. به دنبال تشديد سانسور، كتاب‌های بسياری در زمينه‌های گوناگون فرهنگی و ادبی در محاق سانسور ماند. برخی از اعضای كانون نويسندگان در كوچه و خيابان مورد هجوم و ضرب و شتم شديد مزدوران قرار گرفتند.نقضِ حقوق بشر با مرگ چند زندانی سياسی در زندان، ابعاد ديگری پيدا كرد. اعتراض­های به­حقِ كارگران، معلمان، زنان، دانشجويان، پرستاران و كتابداران هر كدام به روشی بی‌رحمانه سركوب و اعضای فعال آن‌ها دستگير، دادگاهی يا بيكار شدند. برای نخستين بار اصطلاح "دانشجوی ستاره‌دار" به فرهنگ اجتماعی ما راه يافت. اجرایِ احكامِ اعدام فزونی گرفت و هر روز خبر تشكيل دادگاه‌های فعالانِ اجتماعی، ستون‌هايی از روزنامه‌ها را به خود اختصاص داد.مردم آزاده‌ی ايران!كانون نويسندگان ايران در آستانه‌ی سال نو برای چندمين بار بر حق آزادیِ انديشه و بيان كه از مهم‌ترين حقوق طبيعی و انسانی است پای می‌فشارد و می‌خواهد هيچ فرد يا گروهی به دليل بيانِ انديشه و فعاليت اجتماعی و سياسی مورد آزار و اذيت قرار نگيرد و زندانی و اعدام نشود. افزون بر اين، كانون خواستار آزادی بی‌قيد و شرط تشكيلِ اجتماعات است.كانون نويسندگان ايران اميدوار است قبل از فرا رسيدن سال نو، با پايان يافتن دوران محكوميت ناصر زرافشان اين عضو كانون به جمع خانواده و دوستان بپيوندد. هم‌چنين خواهان آزادی همه‌ی زندانيان سياسی و عقيدتی است.كانون نويسندگان ايران اميدوار است سالِ نو، سالِ آزادی، شادی و رهايی از قيد و بندهای تعصب‌آميز باشد تا همگان بتوانند با برخورداری از تمامیِ حقوقِ انسانی در صلح و امنيت، ايامی پربار داشته باشند.
كانون نويسندگان ايران اسفند ١٣٨٥
بیانیه ی کانون نویسندگان ایران


مردم آزاده‌ی ايران!
در هفته‌های اخير، در ادامه‌ی سرکوب، مسايل مهمی رخ داده است که با توجهبه شرايط دشوار کنونی، سرنوشت مردم ميهن ما را به مخاطره جدی می‌اندازد .مهم‌ترين اين رويدادها عبارت‌اند:
1- کانون بارها در باره‌ی مجازات اعدام اعتراص کرده و خواهان برچيده شدناحکام اعدام شده است . در يک سال اخير در چند استان از جمله خوزستان،کردستان، سيستان و بلوچستان اعدام‌هايی صورت گرفته که آخرين مورد آن اعدامچند نفر در شهر اهواز و زاهدان است .
2- وضعيت جسمی و روانی احمد باطبی که از سال ۷۸ تاکنون در زندان بوده،همه‌ی مردم را نگران کرده است. کانون نويسندگان ايران خواهان آزادی فوریاحمد باطبی و ديگر زندانيان سياسی است. ما می‌خواهيم هرچه زودتر وضعيتعمومی اين دانشجوی مبارز از طريق رسانه‌ها به اطلاع عموم مردم برسد واقدام به معالجه او شود.
3- متاسفانه اخيرا سايت کانون نويسندگان ايران نيز همچون بسياری از سايت‌های ديگر مسدود شده است، و اين تنها راه ارتباط کانون با مخاطبانش از ميانرفته است.
4- نشريات دانشجويی با سانسور شديدی روبه رو هستند و روزی نيست که شماری ازاين نشريات توقيف و نويسندگان آن ها به دادگاه فرا خوانده نشوند. ما می‌خواهيم که اين سد وبندها از پيش روی نشريات روشنگر دانشجويی برداشته شود.
5- موج سرکوب روشنفکران و نويسندگان ايران، هنرمندان و فعالان سياسی – اجتماعی هر روز ابعاد و شکل‌های گوناگون به خود می‌گيرد. احضار به دادگاه‌ها، امری روزمره شده است. تهديد و ارعاب مستقيم و غيرمستقيم به ابزاریمعمول بدل گشته است. در کنار اين شيوه‌ها، مدتی است برخی روزنامه‌ها ، قلمبر مدار روزگار قتل‌های زنجيره‌ای می‌گردانند و يادآور برنامه‌ی "هويت " و "چراغ" شده‌اند. هتاکی می‌کنند و می‌کوشند با بهره‌گيری از واژه‌هايی چون "مرتد"، "معاند" ، "مفسد" و ... زنجيره‌ای ديگر بسازند. عوامل اجرايی اينسياست، در کوچه و پس کوچه‌ها، راه بر نويسندگان و فعالان سياسی می‌بندندو آن ها را به قصد کشت کتک می‌زنند.
کانون نويسندگان ايران اعتراض و انزجار شديد خود را نسبت به اين گونهاعمال ابراز می‌دارد و خواستار پايان دادن به چنين حرکات ضد انسانی است .
کانون نويسندگان ايران ۵ / ۱۲ / ۱۳۸۵
صلیب ها



بهارازراه می رسد

تا درنگاه های کودکی مان / کودکان مان

اشک های تازه بنشاند


این دست های بی رمق

کدام حرف را

بردیوارهای شهر

دسته گلی باشد

چشمان بی سوی انتظاررا


1386

تحویل مان می شود

بی اراده ی حضور

وطرح لبخندها

بازی بی خنده ئی ست

تا صلیب ها / به نوبت

کشیده شود

شنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۵

کاهش ارزش پول ملی وعوارض وتبعات روانی واقتصادی آن تعدادی از
نمایندگان پارلمان را برآن داشته تا به فکرچاره برآیند. اخبارحاکی ازآن
است که برخی ازنمایندگان مجلس شورای اسلامی، درحال کاربرروی
طرحی می باشند که ارزش واحد پول کشورهزار یا ده هزاربرابرشود
طبق این طرح مطالعاتی، که هنوزبه جمع بندی نهایی منتهی نگردیده
سه یا جهارصفرازواحد پولی کشورحذف می شود










خلاصه ناصرزرافشان پس ازپنج سال اززندان اوین آزاد شد. ناصر

زرافشان حقوقدان وعضوکانون نویسندگان ایران، که وکیل پرونده ی قتل

های زنجیره ای بود پس ازتحمل پنج سال زندان آزاد گردید.

هرگزفراموش نمی کنم زمانی را که کتاب بسیارارزشمندی که توسط ایشان

ترجمه شده بود، با چه احساس نیازی می خواندم. کتابی با موضوع ودرونما

یه ی مشخص ، که دریک سیتم به هم پیوسته ازمبحث پول وساختاروکارکرد

وماهیت آن درابعاد مختلف بحث می کرد. نام کتاب ( پول نظام پولی بین ا

لمللی وبحران آن ) بود که توسط استاد نی چنکو تالیف وناصرزرافشان آن

را به فارسی برگردانده ، که درسال 1368 به چاپ رسید.

جمعه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۵

خبرها حاکی ست که سه نفرازمسئولان کانون صنفی فرهنگیان کرمانشاه توسط

نیروی انتظامی بازداشت شدند. خبرگزازی ایلنا گزارش کرده است که، صادقی

توکلی وحشمتی، ازمسئولان کانون صنفی فرهنگیان کرمانشاه بازداشت شده وتا

کنون اقدامی برای آزادی آنان صورت نگرفته است. گفتنی است، تعدادی ازفر

هنگیان کرمانشاه دراعتراض به بازداشت این سه عضو درمحل سازمان آموزش

وپرورش کرمانشاه تجمع کردند.

درراستای تجمع صنفی معلمان درمقابل پارلمان وبه دنبال دستگیری تعدادی ازآنان

کانون مدافعان حقوق بشر، با انتشاربیانیه ای خواستارآزادی این بازداشت شدگان

شده است. دراین بیانیه آمده است، کانون مدافعان حقوق بشربرآن است که برخورد

با این فرهنگ سازان زیربنای دانش درکشورما را سست وبی بنیاد می سازد وبراین

اساس خواهان آزادی آنان وپاسخ مثبت به مطالبات صنفی آنان است.
بهت واژه ها



کمی چشم به گردانی

لذت جهان را

درکوچه بازارهای

دیش های عبورممنوع

آسان می گذری


بهت واژه هارا

دست به دست می کنی

این امضاء های بی شکوه

درگیرعقربه هاست

وآینه ها

صداهای جهان را

زنگاربسته اند

چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۵


چهارشنبه سوری
امشب, شب چهارشنبه است. شب چهارشنبه آخرسال یکهزاروسیصدوهشتاد وپنج
uشمسی. وبیرون ترکیبی ازصدا وشعله ودودوهیاهوی مردم به هم آمیخته است. زیرا
سال جدید فرا می رسد. با ترکش ترقه ها وشعله ورشدن آتش ها مردم به پاسداری
ازسنتی دیرینه وهزاران ساله ازنیاکان خود می پردازند وبدینوسیله به استقبال سال
نومی روند. با شادی های کوچک شان, غم های بزرگ را برای مدتی هرچند ناپایدار
فراموش می کنند
درشب چهارشنبه سوری, به نشانه سه پند بزرگ زرتشت (گفتارنیک, پندارنیک
کردارنیک ) سه کپه آتش می افروزند وبا پریدن ازروی آتشی که درادب پارسی به
عشق مانند شده می خوانند
زردی ورنجوری من ازتو
سرخی وخرمی توازمن
دکترفریدون جنیدی پژوهشگرشاهنامه, تاریخ وفرهنگ درباره چهارشنبه سوری
می گوید
ماجرای چهارشنبه سوری این است که گروهی درشهری مسلمان شدند ومطابق
آیین خودشان دراین پنج روزپایان سال, شروع کردند به برپائی جشن وآتش روشن
کردن. شحنه یا کارگزاران خلیفه آمدند وازاین کارجلوگیری کردند وگفتند(چرا شما
هنوزجشن های دوران پیشین را می گیرید؟)ومردم گفتند ( این جشن نیست بلکه سور
است) پرسیدند , نام این سورچیست؟ چون شب چهارشنبه بود, پاسخ دادند که چهارشنبه
سوری است. گفتند, اگراین چهارشنبه سوری است, پس چراشما آتش روشن کرده اید؟
گفتند, چون هوا سرد است. گفتند, آتش را زیرپا بگیرید. وآن ها ازروی آتش پریدند
گفتند, به آتش دشنام دهید! وایرانی که همواره آتش نیایش داشته وآتش را ستایش میکرده
چطوربه آتش دشنام دهد!حداکثرگفتند, زردی من ازتو, سرخی توازمن. که درواقع به
سرخی آتش اشاره دارد. این داستان درآن سال درشب چهارشنبه اتفاق افتاد. سال دیگر
که مردم می خواستند درزمان گهنبارآتش روشن کنند, مثلا چون سه شنبه شب بوده
نتوانستند که روزآن را تغییردهند, چون پارسال گفته بودند که چهارشنبه سوری است
پس نمی شد ویک شب پس ازآن ,آتش روشن کردند وجشن گرفتند وهمچنین سال به
سال گهنبارعقب می افتاد. خاصیت آن این بود که ازاین هفت روز که یک هفته است
پنج باراین جشن ها درزمان گهنباربود. پس درهرهفت سال, پنج سال , این مراسم در
گهنبارمی افتاد. تا اینکه مردم عادت کردند که این جشن باید درشب چهارشنبه پایان
سال باشد
این سنت دیرینه وپاک برهمه ایرانیان درهرکجای این کره ی خاکی که می زیند
فرخنده باد

سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۵

عدم توجه به مسایل صنفی وآموزشی وگاه برخورد نادرست با دانشجویان , آنان را

دربعضی ازدانشگاه ها به تجمع کشانده است.دردانشکده علوم اجتماعی وارتباطات

دانشگاه علامه طباطبائی , جمعی ازدانشجویان دراعتراض به مصوبه دانشگاه مبنی

بربرخورد با دانشجویان بدحجاب تجمع کردند. براساس این مصوبه قرارشد ماموری

ازحراست دانشگاه جهت رسیدگی به این امورمستقرشود.

همچنین دردانشگاه فردوسی مشهد نیز, دانشجویان نسبت به برخورد توهین آمیزمامو

رین حراست دانشگاه اعتراض کرده بودند. محورهای تجمع اعتراض آمیزدانشجویان

جداسازی فضاهای عمومی دردانشگاه, برخوردهای انتظامات با دانشجویان, دخالت

درحریم خصوصی افراد ازقبیل گشتن موبایل, تفتیش اتاق ها ووسایل دانشجویان و

برخورد با دانشجویان به علت نوع پوشش بود.

درملایرنیزدانشجویان دانشگاه تازه تاسیس, درمحورهای بحران آموزشی, فرهنگی,

فضای بسته سیاسی, تفکیک جنسیتی و.... درمقابل ساختمان اداری دانشگاه دست به

تجمع زدند
.

آقای رئیس جمهورخودرا آماده می کند برای سفربه نیویورک وشرکت درجلسه

شورای امنیت سازمان ملل به منظوردفاع ازحقوق هسته ای ایران.

معمولا سران کشورها درمجمع عمومی سازمان ملل که هرسال یک بارتشکیل

می گردد, شرکت می نمایند. سطح مقام های شرکت کننده درجلسه شورای امنیت

درحد سفرای تام الاختیارکشورها می باشد.

چه اتفاقی افتاده است, که محمود احمدی نژاد تصمیم به حضورمستقیم درجلسه

شورای امنیت را گرفته است. آیا با طرح اندیشه یا برنامه ای جدید پا به میدان

آن جلسه خواهد گذاشت. دراین صورت هم با اعلام این برنامه وطرح آن از

سوی نمایندگی ایران درجلسه شورای امنیت, موضوع می تواند فرایند طبیعی

خود را طی نماید.

آیا واکنش نمایندگان حاضردرآن جلسه درمقابل رئیس دولت یک کشورکه با

وی غیرهمسطح می باشند, چه خواهد بود؟ محمود احمدی نژاد به نسبت میان

هزینه وفایده این عمل اندیشبده است؟

درحالی که نمایندگان پنج عضودائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به علاوه

آلمان مقدمات اولیه دومین طرح تحریم را آماده کرده اند, این حضوردرتقابل با

آن, چه راهکاری را می تواند ارائه نماید؟ به ویژه اگراین جمله را ازوی به یاد

بیاوریم که (( ترمزودنده عقب قطارهسته ای را کنده است.))
گویا رسیدگی به پرونده زهرا کاظمی, پس ازیک سال ونیم, قراراست درتیرماه

سال 86 مورد رسیدگی قرارگیرد. محمد سیف زاده وکیل مدافع اولیای دم زهرا

کاظمی اعلام کرد, شعبه 15 دیوان عالی کشوربه این پرونده رسیدگی خواهد کرد.
من یکی د وپست دررابطه با معلمان را دو سه روزگذشته آماده کرده بودم, اما مشکل

سخت افزاری ونرم افزاری سیستم, امکان انتشاررا ازمن سلب کرده بود. وبه انتشار

آن نپرداختم. ومطلب فعلا بایگانی شد. والبته مشکل فوق همچنان به قوت خودباقی ست.

اما خبرها حاکی ازآن است که فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمین با ارسال نامه ای

به محمود احمدی نژاد رئیس جمهورایران درخصوص برخورد نهاد های امنیتی با

معلمان وعدم رسیدگی به خواست های معلمین اعتراض کرده است. این نامه تاکید می کند

این اقدام, بیانیه جهانی حقوق بشررا نقض می کند.

یکشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۵

اخبارحاكي ازآن است كه درچهارشنبه شب هفته گذشته براي دونفراز
فعالان جنبش زنان ، به نام هاي منصوره شجاعي فروفرنازسيفي
احضاريه صادرشده وتوسط ماموران تحويل خانواده آنان گرديد
همچنين گويا درتجمع هشتم مارس درسنندج، يك خبرنگاركردبازداشت
شده است
تنها سه نفرازبازداشت شدگان مقابل دادگاه انقلاب به نام هاي شادي صدر،

محبوبه عباسقلي زاده ، وژيلا بني يعقوب دربازداشت ماندند وبقيه زنان باز

داشت شده به قيد كفالت اززندان آزاد شدند. اخبارحاكي ازآن است كه درآخر

ين ساعات شب پنجشنبه با خانواده ژيلا بني يعقوب تماس گرفته شد تا با معر

في كفيل قانوني، اونيزآزاد شود، كه اين اتفاق افتاد. اما شادي صدرومحبوبه

عباسقلي زاده درسلول هاي انفرادي بند 209 زندان اوين نگهداري مي شو

ند. كه بازجويي ازآنها ادامه دارد. بهمن كشاورزرئيس كانون وكلاي تهران

ازپيگيري علت ووضعيت دستگيري شادي صدر( عضوكانون وكلا) تاحصو

ل نتيجه مشخص خبرداد
.

شنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۵

كابوس جمعه ها



چه شده است

روزها را ورق مي زنم

صداي خودم را

نمي شنوم

ونگاه امروزم

به حرف هاي فردا

اعتماد ندارد


اين كفش ها

كه جمعه هاي مرا پخش مي كند

دركدام فصل

به دنيا آمده

كه جزبند

بردهانم

آوازي ديگر

نمي گذارد


اين جمعه را

تا شنبه

عجالتا / مي گوئيم

وكابوس جمعه ها را

ديكته ي بيدارخوابي مان

مي كنيم

جمعه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۵


اصل بيست وهفتم قانون اساسي درخصوص تشكيل اجتماعات صراحت دارد

( تشكيل اجتماعات وراهپيمائي ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به

مباني اسلام نباشد آزاد است... )

تجمع زنان درمقابل دادگاه انقلاب تهران، كه به منظورشركت درمحاكمه دست

گيرشدگان تجمع ميدان هفت تير، كه تعدادي ازفعالان زن اصلاح طلب بوده اند

دردادگاهي علني؛ بنا به اطلاعيه دادسرا ومستند به ماده ششصد وده قانون مجا

زات اسلامي دستگيروبه زندان منتقل گرديدند.

ماده ششصد وده قانون مجازات اسلامي تصريح مي نمايد

( ... هرگاه دونفريا بيشتراجتماع وتباني نمايند كه جرائمي برضد امنيت داخلي

يا خارج كشورمرتكب شوند يا وسايل ارتكاب آن را فراهم نمايند درصورتي

كه عنوان محارب برآنان صادق نباشد به دوتاپنج سال حبس محكوم خواهند

شد... )

آيا تجمع تعداد قليلي ازفعالان زن با موضوعي مشخص ، كه به شيوه اي مسا

لمت آميزبرگزارگرديد، مشمول ماده فوق مي گردد؛ وظن تباني برضد امنيت

ملي برآن مي رود. چگونه چنين عنصرمعنوي اي ازجرم برداشت گرديده است

اگرچنين باشد؛ پس تجمع پانزده هزارنفري معلمان درچند نوبت مقابل پارلمان؛

يا تجمع صدها كارگردرشهرهاي مختلف درمقابل كارخانه ها ويا استانداري ها

كه هركدام ازاين تجمعات صنفي بوده وجهت تحقق مطالبات قانوني برآورده

نشده شان، برگزارگرديده، بايد مشمول ماده ي فوق بوده باشند؛ كه درعمل

چنين تباني اي تشخيص داده نشده است. وجود اين تفاوت وتناقض درنگاه قضا

يي كه يكي به تباني متهم مي گردد؛ وديگري مشمول آن نمي شود؛ چگونه قابل

توجيه است؟ آيا سليقه وانگيزه است كه چنين يرداشتي را دامن مي زند؟

شايسته ترآن است كه به آزادي هاي مصرح درقانون اساسي، كه براي تحقق

مطالبات قانوني افراد وگروهها، پيش بيني گرديده، احترام گذاشته شود وبا

ابزارهاي مختلف جهت جلوگيري ازاين حقوق مسلم مدني، اقدام نگردد.

پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵

بنا به اخبارمنتشره، عصرروزسه شنبه ،هفت نفراززنان بازداشت شده درچهاردهم
اسفند ماه درمقابل دادگاه انقلاب تهران، باصدورقراركفالت آزاد شدند. بازجويي ها از
بيست وشش نفرديگرازبازداشت شدگان همچنان ادامه دارد . عليرضا آوايي رئيس كل
دادگستري استان تهران درملاقات با خانواده ووكيل برخي اززنان بازداشت شده قول
پيگيري موضوع را تا ظرف دوروزآينده داده است
اطلاعيه شماره 2 برگزاری مراسم روز جهانی زن 8 مارس/17 اسفندفعالان جنبش زنان سالهاست كه با چشم‌انداز همبستگی زنان ايران و جهان و طرح مطالبات مدنی، خواهان برگزاری روز جهانی زن بوده‌اند. متأسفانه به‌رغم تلاش‌های مستمر گروه‌های مختلف زنان در مسير احقاق حقوق انسانی و شهروندی، همواره با محدوديت‌ها و موانع بی‌شماری روبرو بوده‌ايم.
امسال نيز بر آن شديم تا با طرح مطالبات زنان، در تجمعی مسالمت‌آميز(طبق ماده‌ی 27 قانون اساسی) در مقابل نهادی كه به باور ما بايد برآمده از آرای ملت باشد، با تأكيد بر خواسته‌های دمكراتيك و برحق خود روز جهانی زن را گرامی بداريم.اينك اعلام می‌كنيم كه به علت برخورد خشونت‌آميز نيروهای انتظامی با فعالان جنبش زنان در 13 اسفند كه منجر به بازداشت 33 نفر از آنان—از جمله گروه هماهنگ‌كننده—شد و با ادامه‌ی بازداشت سه نفر از فعالان جنبش زنان در زندان اوين، كه دو تن از ايشان عضو گروه هماهنگ‌كننده هستند، و همچنين به علت آزادی تعدادی از افرادِ گروه هماهنگ‌كننده‌ی مراسم در اولين ساعات روز 17 اسفند، امكان مديريت و سازماندهی مراسم روز جهانی زن از گروه هماهنگ‌كننده سلب شده است.
به همين دليل با تبريك مجدد روز جهانی زن كه امسال به نام "همبستگی برای آزادی، برابری، عدالت جنسيتی" نام‌گذاری شده است، دست كليه حمايت‌كنندگان را می‌فشاريم و تقاضا داريم به منظور جلوگيری از بروز هرگونه خشونت و يا سوءاستفاده، با اخلاق مدني و صلح‌جويانه، گروه هماهنگ‌كننده را در مقابل مجلس، ياری كنيد.
گروه هماهنگ كننده : شهلا انتصاری، فاطمه گوارايی، مرضيه مرتاضی‌لنگرودی، رضوان مقدم.
بيانيه ي زيركه به مناسبت هشتم مارس روز جهاني زن صادرگرديده
بیانیه جمعی از فعالان جنبش زنان درباره‎ی فشارهای غیرقانونی به فعالان جنبش زنان در آستانه‎ی 8 مارس روز جهانی زن

ما چشم به آینده دوخته ایم

روز جهانی زن در حالی فرا می رسد که کشور ما در شرایطی بس بحرانی قرار دارد. سیاستهای داخلی مبتنی بر سرکوب و ارعاب و ناکارآیی سیاست خارجی و پافشاری بر تولید انرژی هسته ای در حالی که اعتماد و اطمینان جهانی را از دست داده ایم، به عنوان مسأله ای تنش زا و تداوم سیاست های جنگ طلبانه آمریکا و متحدانش در سراسر جهان به بهانه صدور دموکراسی و حقوق بشر از راه تحریم و حمله نظامی ما را در چالشی مداوم و روزافزون قرار داده است. از یکسو در فقدان یک ساختار دموکراتیک شاهد اجرای تصمیماتی برای سرنوشتمان هستیم که بدون حضور ما یا نمایندگان واقعی ما اتخاذ می شود و از سوی دیگر، فشار جامعه جهانی را بر گرده خود احساس کنیم که حلقه محاصره خود را با تهدید و تحریم و کابوس جنگ هر روز تنگ تر می کند. ما، جمعی از فعالان جنبش زنان، در آستانه روز جهانی زن ( 8 مارس/ 17 اسفند 1385)، و با تبریک این روز به همه زنان ایرانی، اعتراض خود را به کلیه سیاست های پدر سالارانه خواه به نام تفسیر ناصواب از اسلام، یا به نام حقوق بشر و دموکراسی را اعلام می کنیم و اعتقاد داریم آنچه جامعه جهانی باید بر آن پافشاری کند، بحث دموکراسی و حقوق بشر است و نه انرژی هسته ایی، آن هم از طریق گفتگوی دیپلماتیک و صلح آمیز و نه جنگ و ویرانی .

مروری بر وقایع مربوط به زنان در یک سال گذشته نشان می دهد که علاوه بر تداوم تبعیض علیه زنان، از یکسو سیاستهای دولتی مبتنی بر خانه راندن زنان شدت گرفته و از سوی دیگر فشار حاکمیت بر فعالان جنبش مستقل زنان از فیلترینگ گسترده سایتهای زنان گرفته تا تهدید، ممنوع الخروج کردن، احضار، بازجویی و بازداشت آنان به طور چشمگیری افزایش یافته است.

علیرغم همه فشارها و مخالفتها، جنبش زنان ایران هم اینک در یکی از پویا ترین و فعال ترین دوران های خود در طول تاریخ معاصربه سر می برد و مجدانه طرح خواسته های زنان را در قالبهایی به مراتب سازماندهی شده تر از گذشته پی می گیرد. فعالان جنبش ضمن تأکید بر اصلی ترین خواسته های خود یعنی رفع تبعیض حقوقی و عملی و برقراری عدالت جنسیتی، به عنوان یکی از پیشروترین نیروهای اجتماعی نسبت به مسائل عام نیز واکنش نشان داده اند. گروههای مختلف جنبش زنان در عین حفظ همبستگی، مطالبات گوناگون شامل رفع جداسازی جنیستی ، محوسنگسار ، اعتراض به قوانین تبعیض آمیز، نگارش منشور زنان ایرانی، تلاش برای شكستن سد حضور در ورزشگاه‎ها، فعالیت در جهت صلح و… را در قالب کمپین ها و کار گروه های مختلف پی گرفته اند.

همبستگی همواره یکی از آرمانهای جنبش زنان در ایران بوده است. ما فعالان جنبش زنان محاکمه تعدادی از فعالان این جنبش را در آستانه 8 مارس، روز جهانی زن، نشانه تداوم سیاست های سرکوب گرانه علیه مطالبات بر حق زنان ایران می دانیم و ضمن محکوم کردن این سیاست ها و اقدامات، نسبت به تبعات منفی امنیتی نمودن فضای مسالمت آمیز فعالیت های مدنی جنبش زنان هشدار می دهیم و با تأکید دوباره بر خواسته های دموکراتیک و خود جوش ملت ایران، به ویژه جنبش زنان، برای ابراز همبستگی با پنج نفر از فعالان جنبش زنان كه به اتهام دعوت به تجمع مسالمت‎آمیز 22 خرداد در میدان هفت تیر، درست چند روز مانده به روز جهانی زن برای شرکت در جلسه دادرسی به دادگاه انقلاب فراخوانده شده اند (شهلا انتصاری، فریبا داوودی مهاجر، پروین اردلان، نوشین احمدی خراسانی و سوسن طهماسبی) و نیز همه فعالانی که در یک سال گذشته مورد آزار، تحقیر و توهین قرار گرفته، کتک خورده اند، احضار و بازجویی شده اند (از جمله ژیلا بنی‎یعقوب، دلارام علی، عالیه اقدام‎دوست، آزاده فرقانی، بهاره هدایت، نسیم سلطان‎بیگی، مریم ضیاء، لیلا موسی زاده ، فاطمه حاج حسینی، معصومه ضیاء، فریده فرهی و... كه به دلیل شركت در تجمع 22 خرداد دستگیر و محاكمه شده یا در انتظار محاكمه هستند) و فعالان زنی كه دستگیر شده‎ و در انتظار پرونده‎سازی هستند (از جمله طلعت تقی نیا، منصوره شجاعی و فرناز سیفی كه به خاطر قصد به شركت در یك كارگاه آموزشی در هند در فرودگاه بازداشت شده‎اند)، روز یکشنبه، 13 اسفند ساعت 8 و نیم صبح در مقابل دادگاه انقلاب (واقع در خیابان شریعتی، ابتدای خیابان معلم) حضور می یابیم و اعتراض خود را نسبت به هر گونه برخورد امنیتی و قضایی با فعالیت‎ های مدنی و مبارزات مسالمت آمیز زنان برای احقاق حقوق خویش ابراز می داریم.

ما چشم به آینده دوخته ایم.

امضا کنندگان:

نسرین افضلی، زارا امجدیان، آسیه امینی، شهلا انتصاری، ژیلا بنی یعقوب، جلوه جواهری، جادی، اشرف چیتگر زاده، فریبا داودی مهاجر، پرستو دوکوهکی، شادی صدر، محبوبه عباسقلی زاده، آزاده فرقانی، لیلی فرهادپور، گیسو فغفوری، پریسا کاکایی، فاطمه گوارایی، ساقی لقایی، سارا لقمانی، مهناز محمدی، سحر مرانلو، مینو مرتاضی لنگرودی، کاوه مظفری، رضوان مقدم، فیروزه مهاجر، روزبه میرچرخچیان، زهرا مینویی، شیوا نظرآهاری، مصصطفی نیلی

چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۵

تجمع معلمان به دليل عدم پاسخگويي مسئولان مربوطه،وارد پنجمين مرحله

خود شد، كه بي سابقه است. ازاين جهت كه برمدارخواسته هاي به حق وقانو

ني شان، وجهت تحقق اين مطالبات، باشكوه ترين همبستگي را ازخود به نما

يش گذاشتند. لايحه مديريت خدمات كشوري، خواسته اي كه هنوزنمايندگان

شان قادربه حل آن نگشته اند. به همين جهت، روزسه شنبه معلمان تجمعي

پانزده هزارنفري را درراستاي مواضع پيشين خود، درمقابل پارلمان برگز

اركردند.اين تجمع به طورهمزمان درتهران ودرمراكزاستان ها درمحل ادا

رات برگزارشد. بنا به اظهارسخنگوي معلمان، درخواست معلمان مذاكره در

شرايط يرابراست. هم به لحاظ انتخاب مكان مذاكره وهم به جهت ابرازنظر

ات. معلمان اعلام كردند ازآنجا كه پس ازبرگزاري سه تجمع بزرگ واعتر

اض آميزبه نتيجه نرسيده اند، صبح روزپنجشنبه كلاس هاي درس راتعطيل

كرده ودوباره مقابل مجلس تجمع خواهند كرد.
برگزاري نمايشگاه كتاب كه همه ساله درمحل نمايشگاه بين المللي برگزار

مي شد،اما امسال بنا به تصميم مسئولان،دوپاره شده ومحل برگزاري ناشران

داخلي ازناشران خارجي جداشده است، فارغ ازمشكلاتي همچون عدم وجود

يا كمبود پاركينگ درنمايشگاه جديد؛ افزايش حجم ترافيك؛ و... بي توجهي به

وقت؛ هزينه؛ رفت وآمد و...بازديد كنندگان است،كه درنظرمسئولان برگزار

كننده مغفول مانده است.

اين حركت ناظربراثرگزاري غيرمستقيم روي منافع ناشران نيزمي باشد. از

همين روبسياري ازتشكل هاي نشر، تصميم برتحريم نمايشگاه وعدم ثبت نام

براي شركت درنمايشگاه كتاب گرفته اند.

شايسته است، مسئولان برگزاري نمايشگاه، پيش اززمان برگزاري، همه جا

نبه وازتمام زوايا وهمچنين با استفاده ازنظركارشناسان كه خود ناشران و

تشكل هاي مربوطه شان مي باشد، نسبت به چگونگي برگزاري اقدام نمايند.

نمايشگاه كتاب وچگونگي كاركرد آن، بازتابي است ازمنش وشخصيت فر

هنگي واخلاقي ما.

هشتم مارس برابربا هفدهم اسفند مصادف با روزجهاني زن است. بازداشت

وزنداني شدن تعدادي اززنان كه روزيكشنبه، تجمعي آرام را درمقابل دادگاه

انقلاب تهران برگزاركردند، نگراني هايي را دامن زده است.

درهمين رابطه سازمان عفوبين الملل خواهان آزادي دستگيرشدگان شده است

ايرن خان، دبيركل سازمان عفوبين الملل دراين باره گفته است كه

(( ما ازاين جهت كه امكان دارد افراد بازداشت شده را تا روزهشتم مارس-

روزجهاني زن – دربازداشت نگه دارند، نگرانيم.

اميد كه تا پيش ازآن روزشاهد آزادي شان باشيم
.

سه‌شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۵

سهراب سليماني، مديركل زندان هاي استان تهران،درگفت وگو باخبرگزاري

ايلنا ازانجام تحقيقات وشروع بازجويي ها ازسي وسه زن بازداشت شده در

تجمع مقابل دادگاه انقلاب خبرداد وگفت (( بازپرس درحال انجام تجقيقات در

مورد زنان بازداشت شده درتجمع مقابل دادگاه انقلاب است وپس ازانجام

تحقيقات دراين مورد تصميم گيري مي كند. البته كارتحقيقات درمورد اين پر

ونده تازه شروع شده است. ))

ازسوي ديگر، با توجه به اينكه تعدادي ازبازداشت شدگان تجمع روزيكشنبه

زنان روزنامه نگاربودند، به همين دليل انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران

قرارشد موضوع بازداشت شدگان را پيگيري وبراي آزادي آنان تلاش نمايد.

بدرالسادات مفيدي، دبيرانجمن صنفي روزنامه نگاران ايران گفت

(( درميان بازداشت شدگان چند تن ازروزنامه نگاران زن عضو انجمن هم

حضور دارند كه درآن شرايط تصميم برآن شد كه به سرعت وضعيت تك تك

بازداشت شدگان پيگيري شود ))

خبرگزاري ايلنا اسامي زنان بازداشت شده تجمع روزيكشنبه مقابل دادگاه ا

نقلاب را كه هم اكنون دربند دويست ونه زندان اوين بسرمي برند، به شرح

زيراعلام كرد. دراين تجمع شادي صدر، پرستودوكوهكي، ژيلا بني يعقوب،

آسيه اميني، محبوبه عباسقلي زاده، مريم حسين خواه، نيلوفرگلكار، جلوه جوا

هري، زينب پيغمبرزاده، ساغرلقايي، مريم ميرزا، خديجه مقدم، محبوبه

حسين زاده، زارا امجديان، ساقي لقايي، سارا لقماني، مهنازمحمدي، ناهيد

كشاورز، سارا ايمانيان، نسرين افضلي، فخري شادفر، مريم شادفر، طلعت

تقي نيا، فاطمه گوارايي، مينو مرتاضي، سميه فريد، سوسن طهماسبي، آزاده

فرقاني، پروين اردلان، نوشين احمدي خراساني،النازانصاري،شهلا انتساري

ناهيد جعفري وپرستوسرمدي بازداشت شدند وتاكنون هم( عصريكشنبه) اجا

زه برقراري تماس كوتاه تلفني با خانواده هاي خود را به دست نياوردند.

من فرارسيدن روزجهاني زن را پيشا پيش يه اين زنان تبريك مي گويم.
آن سوترازنگاه ها



اگرچه آمدنت

چشم ها را

به برف نشانده است

درجاده هاي پرشكيب


پرسه زنان/ همچنان

با عقربه ها مي رويم / مي آييم

نگاه ها

پوست مي اندازند

ورگ هاي مان را

ازدوست داشتن

پرمي كنيم

دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۵

تجمع روزگذشته زنان درمقابل دادگاه انقلاب ،به دستورمعاون امنيتي دادستان
منجربه دستگيري تعداد 32 نفرازبانوان گرديد. اگرچه مقام قضايي تعداد بازداشت
شدگان را8 نفراعلام كردند،اما ماموران اداره اماكن نيروي انتظامي فهرست 32
نفره بازداشت شدگان را به خانواده هاي آنان ارائه كردند. خبرنگارايسنا مطلع
شد كه بازداشت شدگان ديروزهم اكنون درزندان اوين به سرمي برند
)) تلاش وهياهوي كفرواستكبار، امروزمتوجه دستگاه تعليم وتربيت كشور

شده ومزدورانش با فريادهاي مزورانه اسلام خواهي، با سوءاستفاده ازلا

يحه مديريت ومسائل معيشتي ورفاهي، حقوق ودستمزد وسوالات آزمون

ضمن خدمت فرهنگيان، قصد آن دارند كه نيات پليد خود را درسطح مدارس

ودربين فرهنگيان فرهيخته جاري كنند.))

مطلب بالا بخشي ازاعلاميه كانون تربيت اسلامي،يكي ازتشكل هاي فرهنگ

يان اصولگرا است كه محمود فرشيدي وزيرآموزش وپرورش،تا قبل ازتصد

ي پست وزارت، دبيركل آن بود، كه درمقابل تجمع هزاران نفري فرهنگيان

دردوازدهم اسفند درميدان بهارستان مقابل پارلمان صادرشد.

نكته جالب اين است كه چطوربه جاي پاسخگويي به مطالبات قانوني اين قشر

عظيم، به اتهام افكني وبرچسب مزدوربودن به همكاران شان مي زنند. ساده

ترين راه براي خاتمه بخشيدن به يك حركت صنفي. كنشي كه حول مطالبات

صنفي شكل گرفته ومسئولان ناتوان ازپاسخگويي بوده وبرحجم مطالبات مي

افزايند. آيا شكل اصولي ومنطقي طرح خواست ها به شيوه اي مسالمت آميز

توسط هرتشكلي درهرموضوعي به معناي مزدوربودن بايد تعبيرگردد.

عجيب ترآنكه بيست تن ازنمايندگان مجلس درمقابل اين تجمع بيشازده هزار

نفري ، جلوي پارلمان به تماشا ايستاده وهيچ گونه واكنشي جهت روشنگري

ازخود نشان نمي دهند. حالتي مصلوب الاختيارمانند كه هيچ پاسخي برايش

نمي توان يافت.

معلمان قشري شريف وزحمتكش هستند، كه اساس تعليم وتربيت فرزندانمان

برتلاش آگاهانه آنان بنا شده است. تحقق مطالبات آنان، يعني كمك وحمايت

ازفرزندانمان؛ يعني ايجاد آرامش درجامعه؛ درتربيت وآموزش؛ درپرورش

نسل هاي آينده و...

بايد به شخصيت وحقوق فردي واجتماعي شان احترام گذاشت. بايد مطالبات

شان را شناخت وبه شيوه ي اصولي پاسخ گفت. انفعال وعدم پاسخگويي مسو

لان نسبت به اين مطالبات به حق صنفي، وبرچسب مزدورانه زدن به آن، با

هد ف صرف نظر كردن ازحقوق قانوني شان، ممكن است به شعله ورتركر

دن اين حركت بيانجامد.

فعالان جنبش زنان به مناسبت هشتم مارس روزجهاني زن، طي بيانيه اي اعتر

اض خود را نسبت به برخورد با فعالان زن، اعلام كرده اند. آنها اعلام داشته ا

ند كه درروز سيزدهم اسفند، تجمعي را درمقابل دادگاه انقلاب برگزاركرده و

نسبت به هرگونه برخورد قضايي وامنيتي با فعاليت هاي مدني ومبارزات مسا

لمت آميز زنان براي احقاق حقوق شان اعتراض خواهند كرد.

چهارشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۵

يك صدا



اين دايره هاي بي دريغ

كه مرا و

تورا

درحضوربي انقطاعش

به نفس نفس/ مي اندازد


به خش خش برگ ها

دل مبند

رنگ آسمان

با باد

هم نواست

دوشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۵


مختصري درباره ي حقوق بشر
The Brief a Bout Human Rights


وظيفه ي نگارش منشوربين المللي حقوق بشردرسال هزارونهصدوچهل وپنج به عهده

كميسيون حقوق بشرگذاشته شده بود كه به مثابه نهاد تابع شوراي اقتصادي واجتماعي

ايجاد شده بود. خود اين شورا نيزازنهادهاي اصلي سازمان ملل متحد محسوب مي شد.

دردهم دسامبرهزارونهصدوچهل وهشت اعلاميه جهاني حقوق بشرنگارش يافتومورد

تصويب مجمع عمومي سازمان ملل متحد قرارگرفت.

اعلاميه جهاني حقوق بشرمشتمل بردودسته كاركرد هستند.

دسته اول به حقوق مدني وسياسي مربوط مي شود. مانند حق حيات؛ آزادي وامنيت

شخصي؛ نبودن بردگي وشكنجه؛ برابري درمقابل قانون؛ درامان بودن ازدستگيري و

حبس يا تبعيد خودسرانه؛ حق دادرسي منصفانه؛ حق مالكيت؛ مشاركت سياسي؛ حق

ازدواج؛ آزادي هاي اساسي انديشه، وجدان ودين، عقيده وبيان؛ آزادي تشكيل مجامع و

جمعيت هاي مسالمت آميز؛ حق شركت دراداره ي اموركشور، مستقيما يا به وساطت

نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند.

دسته ي دوم حقوق اقتصادي، اجتماعي وفرهنگي را دربرمي گيرد. مانند حق كار؛حق

مزد مساوي درمقابل كارمساوي؛ حق ايجاد اتحاديه ها وپيوستن به آنها؛ حق سطح زند

گي مناسب؛ حق آموزش وپرورش؛ حق مشاركت آزادانه درحيات فرهنگي.

درواقع حقوق يادشده دربالا، شايستگي همه انسان ها را بطور ذاتي دربرخورداري از

آن حقوق، فارغ ازنژاد، رنگ پوست، زبان و… دربرميگيرد.

دوپيمان بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي وفرهنگي ونيز حقوق مدني وسياسي كه

مكمل اعلاميه بوده اند ومحتواي مقررات اعلاميه جهاني حقوق بشررا مشخص مي

ساختند درشانزدهم دسامبرهزارونهصد وشصت وشش درمجمع عمومي سازمان ملل

به تصويب رسيدند. تصويب اين دوپيمان حاكي ازاين بود كه جامعه ي بين المللي در

مورد تدابيرلازم براي تحقق عملي آن ها به توافق رسيده است .

پيمان هاي مذكوربرخلاف اعلاميه ي جهاني كه ازنظر حقوقي الزام آورنبودند، قرار

دادهايي هستند كه براي دولت هاي امضاء كننده شان ازنطرحقوقي الزام آورند.ودولت

ها ملزم به اجراي آئين نامه پيمان ها وارائه ي گزارش هاي ادواري درباره ي نحوه

برآوردن تعهدات مندرج درآنها مي باشند. اين دوپيمان درسال هزارونهصد وهفتاد و

شش به اجرا گذاشته شدند.

اكنون كه مدتي است كميسيون حقوق بشرسازمان ملل متحد با نام شوراي حقوق بشر

به فعاليت خود ادامه مي دهد، وارزش واعتبارونقش وكاركرد آن همچون شوراي

امنيت سازمان ملل متحد ارتقاء يافته وقدرت اجرائي ي بيشتري كسب كرده است؛

لازم است اين شورا درخصوص نقض حقوق بشردرسطح جهان، چه دركشورهاي

پيشرفته كه مدعي رعايت حقوق بشرهستند وچه دركشورهاي توسعه نيافته واستبدادي

برخورد فعالانه تروبه دورازشائبه هاي سياسي داشته باشد.درپايان اين يادداشت برخي

ازمواد كه بيشتربه حقوق مدني، سياسي اعلاميه مربوط مي شود، ذكرمي گردد.


ماده ي يك

تمام افراد بشرآزاد زاده مي شوند وازلحاظ حيثيت وكرامت وحقوق با هم برابرند. همه
گي داراي عقل ووجدان هستند وبايد با يكديگربا روحيه ي برادرانه رفتاركنند.

ماده ي سه

هرفردي حق زندگي،آزادي وامنيت شخصي دارد.

ماده ي پنج

هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاري ظالمانه،ضدانساني يا تحقيرآميز
قرارگيرد.

ماده ي هفت

همه دربرابرقانون مساوي هستند وحق دارند بي هيچ تبعيضي ازحمايت يكسان قانون
برخوردارشوند. همه حق دارند درمقابل هرتبعيضي كه ناقض اعلاميه ي حاضرباشد،
وبرضد هرتحريكي كه براي چنين تبعيضي به عمل آيد، ازحمايت يكسان قانون بهره
مند گردند.

ماده ي هشت

دربرابراعمالي كه به حقوق اساسي فرد تجاوزكنند- حقوقي كه قانون اساسي يا قوانين
ديگربراي اوبه رسميت شناخته است- هرشخصي حق مراجعه ي مؤثربه دادگا ه هاي
ملي صالح را دارد.

ماده ي نه

هيچ كس را نبايد خود سرانه توقيف، حبس يا تبعيد كرد.

ماده ي دوازده

نبايد درزندگي خصوصي، امورخانوادگي، اقامت گاه يا مكاتبات هيچ كس مداخله هاي
خود سرانه صورت گيرد يا به شرافت وآبرو وشهرت كسي حمله شود. دربرابرچنين
مداخله ها وحمله هايي، برخورداري ازقانون، حق هرشخصي است.

ماده ي سيزده

(1) هرشخصي حق دارد درداخل هركشورآزادانه رفت وآمد كند واقامت گاه خود را برگزيند.
(2) هرشخصي حق دارد هركشوري، ازجمله كشورخود را ترك كند يا به كشور
خويش بازگردد.

ماده ي چهارده

(1)دربرابرشكنجه،تعقيب وآزار،هرشخصي حق درخواست پناهندگي وبرخورداري
ازپناهندگي دركشورهاي ديگررادارد.
(2) درموردي كه تعقيب واقعا دراثرجرم عمومي وغيرسياسي يا دراثراعمالي مخا
لف با هدف ها واصول ملل متحد باشد، نمي توان به اين حق استناد كرد

ماده ي پانزده

(1) هرفردي حق دارد كه تابعيتي داشته باشد
(2) هيچ كس را نبايد خودسرانه ازتابعيت خويش، ياازحق تابعيت محروم كرد.

ماده ي هيجده

هرشخصي حق دارد ازآزادي انديشه، وجدان ودين بهره مند شود. اين حق مستلزم آزا
دي تغييردين يا اعتقاد وهمچنين آزادي اظهاردين يا اعتقاد، درقالب آموزش ديني، عبا
دت ها واجراي آيين ها ومراسم ديني، به تنهايي يا به صورت جمعي، به طورخصو
صي يا عمومي است.

ماده ي نوزده

هرفردي حق آزادي عقيده وبيان دارد واين حق مستلزم آن است كه كسي ازداشتن عقا
يد خود بيم ونگراني نداشته باشد ودركسب ودريافت وانتشاراطلاعات وافكاربه تمام و
سايل ممكن بيان وبدون ملاحظات مرزي آزاد باشد.

ماده ي بيست

(1) هرشخصي حق دارد ازآزادي تشكيل اجتماعات، مجامع وانجمن هاي مسالمت آميزبهره مند گردد
(2) هيچ كس را نبايد به شركت درهيچ اجتماعي مجبوركرد.

جمعه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۵






به بهانه تجمع سه هزارمعلم درمقابل پارلمان



تشكل هاي مدني، زماني كه براساس يك اصول وروش منطقي شكل مي گيرند واهداف وانگيزه

ها،درراهبرد هاي شان مشخص وقابل وصول بوده وازطريق فعاليت مبتني برخرد جمعي ورعا

يت سانتراليسم دمكراتيك محقق مي گردد، درجوامع استواربراقتداريك صدا وفاقد ظرفيت براي

رقابت درعرصه ي مبارزات سياسي- پارلملني- حزبي كه عمده وقتي رقيبي به پيروزي مي ر

سد، طرف مقابل را ازقلمروخدمات اجرايي خارج مي سازد وتا زمان پايان دوره حاكميت خود

ازانديشه هاي متكثرموجود استفاده نمي كند؛ كسب حقوق اجتماعي ازطريق كنش فردي امكان

پذيرنمي گردد. اما وقتي كه اين كنش ازراه يك ساختارجمعي مشخص (= تشكل هاي صنفي)

حول برنامه ومنافع تبيين شده انجام مي گيرد؛ قدرت مسلط به راحتي قادربه برخورد وامحاء

آن به جهت انعكاس وسيع اجتماعي ازيك طرف واساسا مسالمت جويانه بودن طرح درخواست

صنفي ازطرف ديگرنخواهد بود. درطول سال هاي اخير، مبارزات صنفي جهت دفاع ازحقوق

تضييع شده به تدريج وبه شكلي خود پو درحال تحقق است. نگاهي به گزارش هاوآمارروزنامه

ها به خوبي گواه اين امراست.

فشارهاي همه جانبه درزندگي، كه وحشت وناامني رابه گونه اي درخانواده ها درسطوح پايين

دامن مي زند ونگراني ازادامه حيات وتضمين يك زندگي حداقلي را درآنها به وجود مي آورد،

عامل اصلي اين حركت هاي اصلاحي است. درطول يكي دوسال اخيرنمود اين حركت هاي

صنفي بازتاب بيشتري يافته است.

تجمعات وكنش هاي خودپوي كارگران كارخانجات وشركت هاي مختلف ( كه درواقع فاقد تشكل

هاي صنفي مستقل بوده واين خود ناقض مقاوله نامه هاي بين المللي قانون كارمي باشد ) جهت

كسب حقوق صنفي شان درسراسركشور كه گاه هفته ها وماه ها به طول مي انجامد واستفاده از

راه هاي مسالمت آميزبراي تحقق آن يكي ازاين نمونه ها مي باشد. اين حركت ها درواقع مورد

تاييد بخشي ازمسئولين اجرايي وبه ويژه بخشي ازنمايندگان مجلس نيزمي باشد، كه درنطق هاي

پيش ازدستورشان منعكس شده است. صراحت مواضع وشعارهاي كارگران كه بطورعمده حول

تامين حقوق مادي وتشكل صنفي شان مي باشد، مانع ازطرح هرگونه شعارانحرافي بوده است.

اخيرا تجمع معلمان درتهران نيزكه درخواست شان تصويب هرچه سريعترلايحه مديريت خد ما

ت كشوري مي باشد( كه دولت نهم با تلاش بسياردرصدد بازپس گيري آن ازمجلس بود) مي با

شد؛ انعكاس وسيعي داشته است.اين تجمع درچند نوبت صورت گرفته كه آخرين مرحله آن روز

چهارشنبه دوم اسفند سال جاري؛ با شركت سه هزارنفرازآنان درخياباني به نام مردم بود. كه در

نوع خود يك حركت بي سابقه ازسال هشتاد به اين سووبا برنامه اي كاملا مشخص ومسالمت آ-

ميزبوده است. يكي ازويژگي هاي كاملا متمايزاين تجمع، شركت وحضوربانوان معلم درآن بوده

است. حس همدردي معلمان تهراني براي همكاران خود كه ازشهرستان ها آمده بودند وبا جمع

كردن پول براي پذيرائي شان ازهيچ گونه تلاشي دريغ نورزيدند، گوياي صداقتي ست كه دراين

همبستگي زيباي صنفي وجود داشت. اين حركت وجنبش خرد اصلاحي، مي تواند قدرت را به

انديشه وادارد وبه جاي استفاده ازابزارهاي انتظامي- امنيتي جهت جلوگيري ازآن، توجه شان

را به درخواست ها ومطالبات قانوني آن ها معطوف نمايد. فرايند بازانديشي وايجاد فضايي دمو

كراتيك وگسترش حضورمردم درعرصه، جهت تحقق مطالبات شان واستفاده ازابزارها وروش

هايي مسالمت آميز، قادراست حاكميت را درهرجامعه اي نسبت به اين كنش، به انديشه واداشته

وسمت وسوي سياست ها را هرچه بيشتربه طرف منافع اجتماعي- صنفي سوق دهد. فرايند هاي

دمكراتيك درجهان معاصر، تنها وتنها با ارج وارزش قائل شدن براي حضورمردم به عنوان ا

ساس حاكميت ومشاركت آنها درروند تصميم گيري مي تواند نظمي دمكراتيك وهمبستگي اي

اجتماعي درسطح كلان را درمواقع لازم به دنبال داشته باشد.

گزارش عليرضا هاشمي دبيركل سازمان معلمان ايران با روزنامه اعتماد ملي، درخصوص

فعاليت هاي فرهنگيان واين تجمع شنيدني ست. وي مي گويد

فعاليت هاي فرهنگيان دراين هشت، نه سال گذشته فرازونشيب هاي فراواني داشته است.درسال

هشتادپس ازتجمع وسيع معلمان وبه دليل شرايط موجودآن زمان كه اوج توسعه سياسي دركشور

بود توجه كوچكي به معلمان شد. پس ازآن به دليل فشارهاي فراوان حركت معلمان دچارافت

شديدي درسال هشتاد ويك شد. درسال هشتاد ودو فعاليت ها درشكل جديدي آغازشد وبحث هاي

ارتقاي شغلي درسال هشتاد وسه مطرح شد. ازسال هشتاد وچهاربي توجهي خاصي به معلمان

مي شود. مسئولان شرطي شده اند. طوري كه انگارفقط درصورتي كه معلمان اعتراض كنند به

آنها توجه مي شود.

وي درخصوص علت تجمع معلمان مي گويد

وعده هاي دولت نهم ومجلس كه درهنگام راي اعتماد وزيردرسال هشتاد وجهارعنوان شد هنوز

اجرايي نشده است. انتظارما اين بود كه دربحث نظام هماهنگ پرداخت اين مسئله حل شود اما

آن طوركه به نظرمي رسد سال هشتاد وشش هم اجرا نمي شود. با اين اوصاف معلمان راهي

جزاعتراض ندارند.

سه‌شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۵

تاملات



كامه ها

به كدام سو

تا رازجهان

ورق نخورد

اين عقربه ها

به روي خود

تف نمي كنند


فعلا

گلدان نگاه را

آب مي دهيم

به تماشاي لب هاي مان

دوشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۵

نقد كتاب
نام كتاب ، سمت تاريك كلمات
نويسنده حسين سناپور
ناشر نشرچشمه

سويه ي روشن روايت


يك


داستان (( خواب مژه هات)) به لحاظ درونمايه،انعكاس زندگي ميان فردي روشنفكري

با همه عوارض وتبعاتش كه محصول فضاي مدرن سامانه شهري ست، مي باشد. سا

ختارشكل دهنده ي درونمايه ي فوق، روايت اول شخص داستان است كه درمونولوگي

بلند، كه به تدوين وشكل دهي داستان مي پردازد. مخاطب راوي درحالتي ازحضورو

غياب به سرمي برد. مكان داستان مشخص است وزمان آن نيز.اما روايت راوي،زمان

را به دست مخاطب مي سپارد. زمان داستان اگرچه لحظات خواب را به نمايش مي

گذارد ومخاطب آن را به ساعات شب ارجاع مي دهد. اما درتك گوئي راوي، مخاطب

اسيرتوقف زمان كه عين يك قطعه عكس ازدوربين، زمان درآن ثبت ومتوقف مي شود

نيست.پندارراوي كه به گذشته ارجاع مي دهد،وقايع لحظات مختلف را تجسم مي بخشد

زمان را درخوانش مخاطب ازاسكان شبانه اش خارج مي سازد.مخاطب با پروازپندار

راوي پرمي كشد ودرمسيروزش آن، به اين سووآن سومي رود ودرديالوگ كوتاه پايان

داستان، به اسكان شبانه اش بازمي گردد. لحن راوي، ويژگي ومنش شخصيت روشن

فكرجامعه ي بحران زده ي امروزرا داراست. شخصيتي كه اگربربسترنگرش وتلقي

هاي متداول زندگي ارزيابي شود، توفان انتقاد را برمي انگيزد. وفشارها را بروي

مضاعف مي كند. فشارازسوي قشرهايي ازجامعه ازيك طرف، خانواده ازطرف ديگر

ودغدغه هاوتنش هاي ناشي ازتعهد ومسئوليت ازهمه مهمتر.

درداستان مدرن امروز، مخاطب درپي بازيابي نتيجه اي ازپيش تعيين شده نيست. دا

ستان را درخوانش خود به سامان نمي رساند تاراهي پيش پاي وي گشوده شود. آن هم

درداستان كوتاه.

درداستان ((خواب مژههاي)) نويسنده تجربه ي زيست زماني خودرا، كه انعكاسي از

فرايند بحران زاي جامعه ي ماست، ودرمناسبات بين فردي بازتاب مي يابد، درتلفيق

با نوع روايت كه متناسب با درونمايه ي داستان شكل مي گيرد؛ سامان مي بخشد.

پل ريكورفيلسوف فرانسوي ونظريه پردازبرجسته هرمنوتيك ادبي مي گويد (( زمان

تا آن حد امري بشري مي شود كه به تقليد ازطرز كاريك روايت (داستان) سازماندهي

شود؛ روايت نيز، به نوبه خود تا آن حد با معناست كه ويژگي هاي تجربه ي زماني را

به تصويركشد.))

حسين سنا پوردر((خواب مژه هات)) معناي روايت را درزيست زماني راوي جست و

جوكرده است.


دو


داستان ((خيابان نيمه شب)) را نويسنده ازبيرون روايت مي كند، اما درروايت بيروني

نويسنده، تشابه ساختارروايتي وي درتركيب جملات با گفتارمرد خواب زده داستان كه

براثرزنگ تلفن ناشناسي درنيمه شب بيدارمي شود وبه ديالوگ با وي مي پردازد، كا

ملا مشهود است، نويسنده با روايت توصيفي وشخصيت داستان درگفتگو با مخاطب

خود(= شخصيت ديگرداستان)

به نظرمي رسد نويسنده تجربه دروني خود را به شيوه سوم شخص روايت مي كند،

كه گاه اين تشابه درلحن ها ديده مي شود. فضاي اين داستان به وضوح نشان دهنده ي

بحران زندگي مدرنشهري آست، كه آدم ها را با تنهائي شان يگانه مي كند ودردغدغه

هاي ذهني شان رها. دراين داستان نيز، رابطه بين فردي، شكل دهنده ي روابت ها و

طرح داستان است. نويسنده درگريزميان ديالوگ دوشخصيت داستان، داستاني ديگراز

زندگي يكي ازشخصيت ها را طرح كرده وبه شيوه داستان درداستان، عملكرد متن را

گسترش مي بخشد. انگيزه ي وي ازاين روش تداخلي، ايجاد فضايي تعليقي ست، تامخا

طب درخوانش خود، آن فضا را تجربه كند. وبي آنكه به نتيجه ي مشخصي ازهويت

شخصيت زن داستان دست يابد، درمشغله هاي ذهني ايجاد شده حاصل ازعملكرد متن،

درجست وجوي پرسش تعليقي خود باشد، كه پاسخي تاويلي دارد.


سه


((داستان كابوس بيداري)) درراستاي همان درونمايه اي است كه ازخصوصيت هاي

اصلي اين مجموعه بوده وعملكرد شخصيت هاوروابط شان رادراشكال تعاملي وتقابلي

اش تشكيل مي دهد كه مبتني برتصميم هاي ناپايداروبي ثبات زندگي ملال آورشهري

ست وآن خود نتيجه ي گونه اي بحران درزندگي امروز. انتخاب زاويه ديد دروني،كه

درپرتوآن نويسنده زمان را درذهن خود( زمان دروني) ودرواقعه اي كه درحقيقت كا

بوس بيداري وي مي باشد، ودرزمان بيداري اتفاق مي افتد، تلفيق شده با هم اززبان

راوي اول شخص بيان مي كند.

درداستان نو، استفاده وكاربرد روايت هايي كه اززاويه ديد دروني (اول شخص، تك

گويي هاي دروني مستقيم يا غيرمستقيم، جريان سيال ذهن) برخوردارند، ناشي ازنوع

زندگي توام با اضطراب،دلشوره، بهم ريختگي وهرج ومرج دنياي مدرن،ماشيني شدن

زيست شهري، توجه بيش ازحد به احوالات فردي وتمركزبرجهان توليد شده ازذهن

است كه نسبتي كم با واقعيت ها دارد. براي مخاطب امروزنيزچنين داستان هايي جاذ

به هايي رادرپي دارد. تنش ها، اختلافات، خشونت ها، تعامل هاي يك سويه، تقابلهاي

يك سويه وانتفاع شخصي( ازنوع لذت جويي) و... درجهان به شدت مادي شده ي امر

وز، مدام نگاه مخاطب را به خود معطوف مي دارد. واين يك ايستارعيني فرهنگي و

رواني ست كه درقلمروذهن مخاطب حضورمي يابد.


جهار


پس زمينه طنزداستان(( باتوحرف مي زنم، باتو))كه صراحت تم آن به لحاظ اجتماعي

ودرتركيب با چاشني طنزآميزراوي، ازخودويژگي اي دراين مجموعه برخورداراست

كه به لحاظ ساختارروايتي وعملكرد رسانشي متن با سايرداستان هاي مجموعه تفاوت

دارد. استيلاي رسانه ي تصويري درجامعه خسته وملول امروزي، كه اذهان اجتماعي

را احاطه كرده است؛ ازطريق ورود شخصيت داستان به خانه كه هنوزكفش هاراازپا

درنياورده،كنترل تلويزيون راازجاكفشي برمي دارد واول درپي تصويرزنده تلويزيون

مي رود، به خوبي نمايش داده مي شود. اگرچه اين عمل وي با انگيزه ي مشخصي

صورت مي گيرد. يا پيام اخلاقي كه به شيوه ي غيرمستقيم دراين داستان مستتربوده و

اززبان شخصيت داستان روايت مي شود، عملكرد رسانشي آن راتعيين مي كند. علير

غم اينكه نويسنده فارغ ازاين عملكرد، ممكن است تنها به چگونگي روايت آن مي اند

يشيده است. ساختارروايتي داستان، مبتني برتك گويي شخص بدون حضورمخاطب

است ازيكسو؛ وحضورراوي سوم شخص كه با توصيف خود، زمينه وفضاي بيروني

متن را گسترش مي دهد، ازطرف ديگرمي باشد. همان رابطه بينافردي، اساس تبيين

رفتار، عملكرد ونگاه انسان ها به يكديگراست. بافت روايتي وعنصرزمان دراين دا

ستان برخلاف داستان هاي قبلي، درتوازي با درونمايه ي آن ازفضايي كلاسيك وبيرو

ني برخورداراست.


پنج


تم داستان(( دلم سنگين، زبانم تلخ)) همچون داستان چهارم كتاب ازچنان وضوحي بر

خورداراست، كه مخاطب درحواشي زندگي خود بطورروزمره با آن برخورد مي كند

نويسنده باحجم سنگيني ازديالوگ بين دوشخصيت داستان كه گاه تكراري وكمي خاطر

خواننده را مي آزارد، فضايي تعليقي را ايجاد مي كند، براي كشف اينكه يكي ازاين

شخصيت ها ازروان پريشي رنج مي برد ودرحل موضوعي ساده ناتوان مانده است

يك طرح داستاني ساده با ساختاروسبك روايتي كلاسيك.


شش


داستان (( بگذارهمين طورادامه پيدا كند)) روايت ذهن راوي ست كه درتك گويي

بلندش بارؤيا تركيب مي شود. زندگي خصوصي يك زوج- همان رابطه بينافردي كه

اساس همه داستان هاي مجموعه برآن بنا شده است – بربستربحران زندگي شهري و

خصلت تيپيك پرسوناژداستان، مؤلفه هاي اساسي كنش روايتي داستان است. ساختار

متن كه به انعكاس تجربه ي امروزي اين نوع زندگي اشاره دارد، به شيوه ي اول

شخص( من- راوي) سامان مي يابد. يكي ازويژگي هاي اين داستان، تبحرنويسنده در

هويت بخشي هنري به كنش روايتي راوي ست، كه قادراست مخاطب را درپيوند گاه

زندگي – هنر قراردهد. مخاطب درخوانش خود، اسيرتكنيك روايتي نويسنده نمي شود

زيرا نگاه معطوف به زندگي بحران زده جامعه ما درقلمروي خاص، نويسنده را قادر

ساخته تا عنصرروايت را درتعامل با درونمايه داستان به سنتزبيان هنري ارتقاء بخشد


هفت


داستان (( بركه ي من)) بيان نوستالوژيك شخصيتي ست كه رؤيا وواقعيت را توامان

روايت مي كند. گفتارراوي ازمؤثره اي عاطفي برخورداراست وهمين سبب دلنشيني

روايت اش مي شود.اگرچه نمي توان اين داستان را به لحاظ موقعيت ساختاري دركنار

داستان هايي كه پيشترازآن سخن گفتيم، قرارداد. اماقرابت آن به جهت روايت شناسي

داستان هاي اين مجموعه ازيك سو وانتخاب درونمايه هايي كه نگاه نويسنده را به خود

معطوف داشته است، ((بركه ي من)) را متوازن با سايرداستان هاي اين كتاب نموده

است.


هشت


درداستان(( خانه بايد خانه باشد)) ما با مشخصه هاي دوشخصيت داستان كه به جست

وجوي خانه هستند، اززبان راوي كه خود يكي ازهمين شخصيت هاست، آشنا ميشويم

نويسنده ازهشت داستان اين كتاب، صريح ترين ويژگي هاي شخصيت داستانش را در

همين قصه، درمركزنگاه مخاطب قرارمي دهد. دوشخصيت با دوجنسيت متفاوت كه

نمادي ازدوچهره ي روشنفكرشهري هستند. چه آنجا كه راوي ( من- راوي ) روايت

مي كند ( توصيف دروني). وچه آنجا كه روايت وي ازمنظرتوصيف بيروني برخور

داراست.درونمايه داستان بيانگرمنش شخصيتي- رواني ازدوشخصيت است كه درگير

ذهنيات دروني خود درزندگي مصرفي شهري بوده ودرفراشدي ازتكراروروزمره گي

به تدريج به سمت نوعي بي حوصله گي، بي قراري، ذهن گرايي، ايده آل گرايي بي

اصول و... سوق مي يابند. نوعي نگاه آرمان جويانه مبتني برتوهم. زيرا آن چه درپي

آنند، به آن دست نمي يابند. اين فراشد درساختارشخصيتي شان را درگفتارهاي زير

مي توان مشاهده كرد:


زن نقاش (( اصلا اين ها چيست كه من كشيدم))
زن نقاش (( اين ها مرا به وحشت مي اندازد))
زن نقاش (( ما خودمان نمونه يي ازشكل وقاعده ايم. مگرنه؟))
مرد نويسنده (( آره. شايد بهتربود نبوديم))
زن نقاش(( من ازخودم به اندازه كافي ترسيده ام. توديگربيشترازاين نترسانم))


دنياي بي قاعده ي منطقي، كه به وحشت وترس دروني منتهي مي شود. درواقع دربي

قاعده گي شان، خود را نمونه اي ازشكل وقاعده مي پندارند. كه مرد نويسنده نيزمي

پذيرد. اما ازوحشت پشت آن پذيرش آگاه است.


نه


مجموعه داستان (( سمت تاريك كلمات)) به جهت تم شناسي وسنجه درونمايه ي آن،

انعكاس فرايندي اززندگي ست، كه به سمت تنش ها، تفاوت ها، ايده آل گرايي ها،

منش هاي امروزين كه حاصل بحران زندگي شهري ست واثرات خود را درشكل

يابي ويژگي هاي تيپيك برجا مي گذارد، ودرحقيقت پارادكس ذهنيت وواقعيت عيني

ست، درحركت است. اگرچه كتاب پاره اي ازروندهاي جاري حيات را درذهن مخا

طب به چالش مي كشد. اما براين باورم كه درزندگي روزمره ما، پرچالش ترين بخش

زندگي را كه ازامورشخصي وخانوادگي تفكيك ناپذيراست، منعكس مي كند.

تسلط نويسنده برعنصرروايي داستان وفهم تعامل اين اساسي ترين وجه بيان با عنصر

زمان، برمنش هنري اين مجموعه افزوده وكتاب را به سمت روشن كلمات هدايت نمو

ده است.


شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۵

رد پا



جهان/ آن نيست

كه اززرورق صداها مي شنوي

نه پلك زدني

تا آوازديگري

ازپس عقربه ها

به گوش نشيند


فانوس نگاه ات را

اگردرمسيرتوفان

فتيله بالا مي كشي

ازكناررودخانه/ عبوركن

تا رد پاي تورا

دريا

موجي شود

جمعه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۵


فعاليت سايت بازتاب ازنظروزارت ارشاد وبنا به استناد آئين نامه اي موسوم به

(( سامان دهي فعاليت پايگاه هاي اطلاع رساني)) ممنوع وغيرقانوني اعلام شد

آنگونه كه دراخبارمنعكس گرديد، اين اطلاعيه كه باسربرگ وزارت ارشاد وبد

ون شماره وتاريخ است، علت غيرقانوني بودن سايت ياد شده را، ارتكاب اقداما

تي چون تفرقه افكني، خدشه به مباني نظام،القاي بد بيني ونااميدي نسبت به كار

آمدي نظام، توهين به اشخاص ونشراكاذيب وچيزهاي ديگرذكركرده است.

اگرسويه ي انتقادي يك نشريه، سايت،وبلاگ و...ازمواضع وتحليل هايش حذف

گردد؛ چه چيزي باقي مي ماند، جزمجيزگفتن. كف مباني آزادي بيان وانديشه،

دروجود فضاي تنفسي اي به مشام مي رسد، كه نگرنده به اجتماع قادرباشد، با

اعتماد به نفس وبا اتكاء به انديشه مستقل وآزاد خود، مسائل مبتلابه جامعه را

مطرح وتحليل نمايد. به يقين يك سويه يا شايد بهتراست گفته شود، مركزاين گو

نه مسايل، قدرت وكاركرد آن درجامعه است. اگرنتوان به نقد ساختارقدرت و

عملكرد آن نشست، كه هدف جزاصلاح وترميم نيست، چگونه مي توان دم از

دمكراسي وتوسعه زد.

هرگونه اقدام نسبت به تعطيلي، ممنوعيت وغيرقانوني اعلام نمودن سايت،

وبلاگ و... با هرانديشه اي كه درچهارچوب قانون اساسي مبادرت به فعاليت

مي نمايند، نقض ابتدائي ترين حقوق مندرج درهمان قانون وعدم رعايت مفاد

مندرج دراعلاميه حقوق بشرمي باشد، كه مدافع حقوق فردي واجتماعي انسان

هاست. آيا نتايج ادامه اين روند به شايعه سازي ها، زمزمه هاي پنهاني و.....

منتهي نخواهد شد؟

سه‌شنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۵

آراء شكننده


غلامحسين الهام رئيس دفتررئيس جمهور، روزسه شنبه بيست وچهارم بهمن

ماه هشتادوپنج جهت كسب راي اعتماد، توسط رئيس جمهوربه پارلمان معر

في مي شود؛ تا نطرنمايندگان را براي تكيه بروزارت دادگستري، جلب نمايد

نمايندگان نيزبا انداختن يكصدوسي راي موافق به گلدان، درمقابل يك

صدويك راي مخالف وبيست وسه راي ممتنع، نظرشان را نسبت به وزارت

اين وزيرجوان اعلام مي كنند.

با توجه به گرايش غالب اصولگرايي درمجلس شوراي اسلامي، كه ازطرفدا

ران وحاميان جدي دولت نهم مي باشند، كسب تعداد يكصدوسي وچهارراي

براي رفتن به كاخ دادگستري، ازميان مجموع دويست وپنجاه وچهار راي

اگراشتباه نكنم) به گلدان ريخته شده،حكايت ازنگاه نه چندان رضايت بخش)

پارلمان به عملكرد وزيرجديد دادگستري دارد.

اميد است كه وزيرجديد، اگرچه درسوابق سياسي خود، دركلام ودرعمل و

اتخاذ مواضع، همنوايي باجناح راست رادارد، دروزارت خانه اي كه نماد

آن ، ترازوي انصاف وعدالت است، ودرگذشته خود، به ويژه درقلمرومر

بوط به مطبوعات وفرهنگ، عملكردي انتقاد آميزرا به جا گذاشته است؛

نسبت به نوسازي نگاه ها وتغييرروش ها ومنش ها، متناسب با نگاه نوين

تربه جامعه فرهنگي اقدام نمايد. پرسش اينجاست كه آيا راي اعتماد پايين

مجلس به آقاي الهام، هشداري نسبت به مواضع گذشته وي مي باشد؟

آقاي وزيرجوان با اتخاذ راهبردهاي آتي خود دروزارت خانه دادگستري

مي تواند درعمل به پرسش فوق پاسخ دهد
.

دوشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۵

عشق



دستم را بگير

كورمال كورمال

مي دانم

هزارپرنده

درقدم هاي توست


دستم را اما

اگراين راه تلخ را

درنگ نمي خواهي


نه بوسه اي

برلبان اين جهان

ونگاهي نه

تنها به انتظاري

تاپل خميده ي زمان

اين دست ها را

تازه كند

پنجشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۵

نوشته زيرپاسخ مسعود بيزارگيتي به اقتراحي است كه درشماره17
اسفند85 مجله(نقدنو) دررابطه باسانسوردرايران چاپ شده است




سانسوروقدرت


وقتي كتاب (( لحظه ها وتامل)) من چندين سال گذشته براي دريافت مجوز

ازسوي ناشربه اداره ي مميزي سپرده شد، بنا به گفته ناشر( آرست ) به تا

كيد ازوي درخواست كپي شناسنامه مؤلف را نمودند.آيااين عملكرد معطوف

به نگاه امنيتي درقلمروفرهنگ نيست؟ يا جديد ترين ( پنجمين ) كتاب من

(( نشان هاي بي جهت )) با دومورد سانسور، آن هم پس ازچندين ماه اجازه

نشرگرفت. كه يك موردآن تقديم شعري به ناصرزرافشان بود، كه به كل سا

نسورشد. ومورد ديگرتقديم نامه شعري به بانوي خبرنگاري شجاع كه نامش

را محفوظ مي دارم. آن نيزبه زيورسانسورآراسته گرديد.

سانسورفرايندي اجرايي ست كه فاقد پشتوانه ي منطقي بوده ومبتني برولونتا

ريسم (= اراده فردي) ست؛ كه قادربه ادراك تعامل درفضاي چند بعدي وپو

ليفونيك ( = چندصدايي ) نمي باشد. رابطه اي يك سويه است كه جامعه ي

مبتني برمؤلفه هاي سنت،به جهت دفاع ازحقوق،روش ها،گرايش ها،منشها

وسايرويژگي هاي قدرت، آن را به شكل عمودي ديكته مي كند. وازچنان

پايه هاي به ظاهرمستحكم وقانوني شده اي برخورداراست، كه درفضايي

توتاليتر، نه تنها هرگونه فرصتي را براي برتابيدن صداي مخاطب ازوي

سلب مي كند، بلكه ازهرگونه شك ذهني نيزممانعت به عمل مي آورد.

سانسورمجموعه اي تدوين شده مبتني بر(( هركاري بخواهيم ،مي كنيم ))

است. (( مي خواهمش،دستورش را مي دهم)). اراده، جاي عقل رامي گيرد.

اراده، قانون را به حاشيه مي راند. قانون آن است كه من تفسيرمي كنم. قد

علم كردن ذهنيت فردي درمقابل خردجمعي. واين ازبطن جامعه اي برمي

خيزد كه فرهنگ آن سده هاست براساس تقابل، تفكيك واختلاف درهويت

طبقاتي بنا شده است. شكل ديروزين فرهنگ طبقاتي، كه هنوزبه اصلاح و

تجدد فراروي نكرده است.

كارل ماركس انديشه وربزرگ مي گويد((آيا حقيقت را بايد صرفا آن چيزي

دانست كه حكومت حكم مي كند، به نحوي كه پژوهش چون عنصري زائد و

مزاحم به آن اضافه مي شود))

اگرحاكميت عمود برمردم است ونگاه آن به فرهنگ وادبيات، نه چاقوي تيز

خرد كه به ژرفكاوي پديده ها، ماهيت شناسي آن ها وتبيين وجوه مشترك و

متفاوت شان مي پردازد، بلكه قيچي كند خودسرانگي ست كه تنها به منافع

تنگ انحصارگرانه مي انديشد وبه استيلاي صداي يگانه ي خود دل خوش

مي دارد، ومست ازازرايحه ي آن، گوش ها وچشم ها رابرهرچه آوازهاي

ديگر مي بندد، سنتزش آن خواهد بود كه تنها به قدرت بي اصول خود پناه

مي برد، وآن صدا يا صداهاي ديگررا ازساحت علنييت به گردونه اي هدا

يت مي كند، كه به پچپچه وزمزمه تعبيرمي شود. سانسوردرفرايند تحققش،

به نفي خود مي نشيند. دراين راستا، سانسوربه صداهاي ديگرجهت مي

بخشد.واين جهت بخشي درواقع مسيرآگاهي رادرفرايندي اجتماعي به اشكال

مختلف نهادينه مي كند. ونفي سانسوردرروند تحققش حكمي تاريخي ميگردد

وجود سانسوردرهرشكل خود،تنها به يك عدم امكان براي ديگري درعرصه

فرهنگ، هنروادبيات محدود نمي شود. بلكه فرايندي ست كه به مجازات اند

يشه منتج مي گردد.ايجاد شرايطي ارعابي ست،تا هنرمند خلاق دربازخورد

عملش، آن باشد، كه خود به خود ديكته مي كند. وديكته كردن خود، يعني

مصلوب الاختياركردن آزادي آفرينش. روند تهي شده گي به جهت رسيدن

به مرحله ي انطباقي. مهارظرفيت هاي تخصصي شده واعزام تدريجي آن

به سوي نابودي، وذهن سپردن به روزمره گي هاي قدرتپسند.

اين نگاه دريك جامعه مبتني برتك صدايي،سانسوررا به سنجه درآورده است

اگرچه امروزسنت زده ترين جامعه را هم نمي توان ازدستاوردهاي جهاني

شده ي فرهنگ مدرن به دوردانست.گاه برخي سنت ها ومؤلفه هاي فرهنگ

مدرن درجوامع درحال توسعه، به گونه اي ممزوج شده اند، كه امكان هرگو

نه تفكيكي را سلب مي كنند. اما به يقين، با توجه به رشد وتوسعه درقلمرو

مناسبات اقتصادي ( نيروهاي مولده،تكنولوژي ابزاروبرنامه ريزي،فرهنگ

توليد و000 ) درفرايند تاريخي اش ودرجه پيشرفت يا توقف معرفت علمي،

فضاي سياسي و000 ميتوان فضاي مسلط اجتماعي را درداده ها وعلائم

موجودش تبيين كرد0

درجامعه دمكراتيك كه ازيك سوفضاي سياسي براي شنيدن صداها وگرايش

هاي متنوع ومتكثرمهيا بوده واحزاب،نهادها وتشكلهاي مدني،بدون استيلاي

هرگونه اراده ي فردي برفرازسرشان، درچهارچوبي معين ودرپرتوقانوني

منتظم به تبيين برنامه هاي شان براي مخاطب مي پردازند؛ وازسوي ديگر

جريان آزاد اطلاع رساني وتكنولوژي پيشرفته نرم افزاري آن چنان ظرفيت

گسترده اي رادراين فرايند تدارك ديده است، جنس سانسوروممنوعيت،نه از

جنس سانسوروحذف جامعه مبتني برتسلط مؤلفه هاي سنت زده است0 در

جامعه ي يادشده،تعامل ورفتارمبتني برقانون، اصل پذيرفته شده ي رابطه

بين مردم وقدرت حاكم است0 اشكال متنوع فعاليت هاي فرهنگي وسياسي

درپرتواين رفتارشكل مي گيرد0 اخلاقيات منطقي وروش اصولي تعامل،

بنياد كنش فرهنگي ست0دراينجا اگرچه به قول ماركس (( سانسورنقدي

است كه درانحصارحكومت قرارمي گيرد)) اما همين حكومت امكان اند

يشيدن، ترديد روا داشتن وپرسش كردن را نيزبه مخاطب خود اعطا ميكند0

تا با صدايي رسا وبدون ارعاب قدرت را به اجراي تكليف خود وادارسازد0

زيرا الزامات معرفت تاريخي، حكومت را به اين عرصه كشانده است0 ترد

يدي نيست كه هرجامعه اي،ممنوعيت ها وخط قرمزهايي رابه جهت حرمت

گذاري به افكارعمومي، آيين ها و 000 درقانون مدون خود پيش بيني مي

كند واين درهمه جوامع با ساختارهاي متفاوت وجود دارد0 اما موضوع سا

نسوروجهي متفاوت را با اين گونه خطوط قرمزداراست0


یکشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۵

پرويزياحقي درگذشت


پندارانسان ها،آن گاه كه درچالش ونبرد عظيم با روزمره گي هاي زندگي قرار

مي گيرند؛ براي مدد رساند ن به روح وروان شان، وفرارازدرماندگي وخسته

گي كدورت آورمتداول، به جهان پررمزوراز هنروادبيات پناه مي برند. حتي

اگرصاحب هرحرفه اي به جزآن چه با دنياي خيال واحساس شان ارتباط پيدا

مي كند، باشند.

قدرت اثرگذاري هنروادبيات به قدري است، كه چون سايه همواره همراه لحظه

هاي انسان بوده وبرتوانائي وي براي انطباق برزندگي پراسترس امروزميافزا

يد.

حال اگرآفرينندگان آسمان فيروزه گون خيال كه جهاني زيبا وعاشق را بنيان

مي نهند وانسان را دروادي آن به گردشي خاطره انگيزمي برند؛ خود اگراز

اين ديرمكافات رخت بربندند؛ برسرپندارآدمي كه ازدريچه سرانگشتان نيرو

مند سحرانگيزآنان، جهان عاشق را تجربه مي كند؛ مي زيد؛ چه خواهد آمد

پرويزصديقي پارسي معروف به پرويزياحقي، نوازنده برجسته ومشهورويو

لون درصبح جمعه سيزدهم بهمن ماه درسن هفتاد سالگي درگذشت. سال هاي

گذشته برما، ساليان ازدست دادن ماندگاران هنروادبيات بود.اين زمانه بي رحم

وپرشقاوت، هرآنچه زيباست مي ربايد. كسرايي ( بامرگي غريب )، شاملو،

احمد محمود، به آذين، گلشيري، عمران صلاحي و... هريك چهره درخشان

عرصه بي كران هنروادبيات، كه عمري پررنج درپس كرامت دستان شان

نهفته است.

پرويزياحقي خواهرزاده حسين ياحقي، آموزش ويولون را نزد دائي خود آغاز

كرد وسپس ازابوالحسن صبا توشه برگرفت. درهمان زمان وي به تعليم سه تار

نيزمشغول بود. قطعات زيباي ويولون وي دربرنامه (( گل ها)) نام وجايگاه او

را به عنوان چهره اي تاثيرگذاردرموسيقي اصيل ايران تثبيت كرد. بنا به اخبار

منتشره وداع وي با زندگي درمهجوريت وعزلت بوده است. كه براي جامعه فر

هنگي ما تاسف بسياررا به همراه دارد. گمان نمي كنم كه كسي آهنگ ( اميد دل

من كجايي) را كه با صداي بنان اجرا كرده بود، فراموش كرده باشد.ازوي چند

اثرتك نوازي وهمنوازي ازجمله طوبي ورازونياز و... منتشرشده است. هم

چنين يكصد ساعت اثرمنتشرنشده ازاين نوازنده چيره دست وجود دارد كه قرار

است به تدريج منتشرشود. شاد روان بديع زاده درباره اين هنرمند خلاق گفته

(( طبيعت هرچند سال ويا جند قرن يك باربه درست كردن آدم هايي خارق العا

ده دست مي زند، پرويزياحقي يكي ازآن آدم هاست)) يلدش گرامي باد.

جمعه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۵

سه نفرازفعالان مدافع حقوق زنان كه روزشنبه هفتم بهمن ماه به مدت بيست وچهار

ساعت درفرودگاه بين المللي امام خميني بازداشت شده بودند، آزاد شدند. منصوره

شجاعي، فرنازسيفي وطلعت تقي نيا كه به منظورشركت دريك دوره آموزش روزنامه

نگاري عازم هند بودند، بازداشت گرديدند.

فدراسيون بين المللي حقوق بشر، سازمان جهاني عليه شكنجه ودوسازمان جهاني ديده

باني براي پشتيباني وحفاظت ازمدافعان حقوق بشر، طي اطلاعيه مشتركي نگراني

عميق خودرا ازتشديد حملات عليه مدافعان حقوق بشردرايران اعلام داشتند.دوسازمان

جهاني ديده باني دربيانيه خود به بازذاشت اخيرسه نفرروزنامه نگارفعال حقوق زنان

به اسامي فوق اشاره كرده وخواهان پايان دادن فوري به اقدامات قضايي عليه آنان شد.

پنجشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۵

تنها نگاهي



اين صدا

به نت هاي چوبي جهان

عادت ندارد


شايد

نگاهي كافي ست

تا ورق هاي صبورم را

درزخم صدايم

به سوگ بنشانم


پائين ترها

ورود ممنوع است را

پارك نكن