یکشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۶

عيساي صليب بردوش

2


جهان را

بردوش مي كشيم

بي زخمه

برساز خسته ي مان

وبرخط سوزان / انتظار

صليب عمررا

بي معجزتي

برجلجتا

رسم مي كنيم

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام

شعر عيساي صليب بردوش هردو قسمت

را خواندم.هردوشعرمرا درفضايي

روحاني غرق كرد.قادرنيستم،توصيف

كنم.باوركنيد مدام تصويرعيسي مسيح

كه صليبي بزرگ رابردوش خود،تاتپه ي

جلجتا مي كشد،جلوي چشمم مي آيد

بسيارزيبا سروديد

ناشناس گفت...

شعر عيساي صليب بردوش 2 هم

مانند شعرقبلي فضايي خاص

واثرگذاردارد.موفق باشيد

ناشناس گفت...

عيساي صليب بردوش شما

هردوشعرش،محشراست

خسته نباشيد