یکشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۵

كلمه



اين واژه هاي سمج

كه رنگ به رخسارندارند

چرا لج مي كنند

كه رودخانه/ خلاصه

نفس هاي آخرش را

به دريا مي ريزد


سكوت

نگاهي ست

كه بررودها پارو مي زند

تا باد

ازكدام سووزد

به كدام كرانه


چشم هارا

به اشاره سكوت

به خط مي كنم

حالا رد همه ي اين ها چه مي شود

عقربه ها

سربسته مي روند

هیچ نظری موجود نیست: