شنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۵

معماي يك تناقض


بناي پيشرفت وتحول يك جامعه درهمه سطوح ايجاد ظرفيت براي شنيدن صداهاي
متفاوت وبردباري وتدبيربه منظوربررسي وگزينش نكته هاوآموزه هايي ست كه
مي تواند درفرايند تحول راهگشاوكارسازباشد.
هستي شناسي صداهاي متكثروابسته ي موجوديت بستري مناسب براي انعكاس آن
صداهاست. ووجود بسترمناسب درگروفراهم آوري مقد مات ولوازم آن ازسوي
نظام حاكم مي باشد.
درچنين صورتي مي توان ازنظارت واكاوي وبيان بوده هاونبوده ها تناقض ها و
تفاهم هاو...... سخن گفت. بي اينكه محدود يتي براي انعكاس سخن وبيان وطرح
نظرات وجودداشته باشد.
درغيراين صورت بديهي ست كه يك نظام قدرت تحمل نظرات مخالف وانتقادي را
ازكف مي دهد. وبه استناد تفاسيرخودازقانون ضديت رادرنظرات مقابل مي جويد
وبه اشكال گوناگون دربرابرآن صداها موضع مي گيرد.
نامه ي سرگشاده پنجاه اقتصاددان ( = كارشناس ) به رييس جمهوردرخصوص
اوضاع بحران زده اقتصادي كشوروهشداربه وي دررابطه باراهكارهاو...........
واظهارنگراني جدي براي آينده اقتصادي—اجتماعي اين كشوركه تبعات آن دامن
مردم زحمتكش راميگيرد يكي ازمصاديق سخن بالاست. كه جبهه گيري هاي خشني
رابرانگيخت وامضاء كنندگان آن نامه راآشكاروپنهان به اتهامات گوناگون آراست.
يابيان متناقض سخنگوي دولت كه ازيك سوازآزادي دربرنامه دولت دم ميزند واز
سوي ديگربابستن اتهام به منتقد ين دولت آنان رامخالفيني مي پندارد كه براي باز-
گشت به قدرت ازتمام توان نيرووامكانات براي انتقاد مچ گيري تضعيف ياتخريب
دولت وجريان اصولگرااستفاده ميكنند...تابه تصاحب گري هاي قدرت بپردازندو..
نگارنده بي آنكه اشاره اي نمايد به تجمع خردادماه زنان درميدان هفت تيركه منجر
به بازداشت علي اكبرخوئيني گرديده وياتوقيف روزنامه هاي سال هاي پيش كه به
بيكارشدن بسياري ازكاركنان آن روزنامه هاوخاموش شدن چراغ ركن چهارم منتهي
گرديده توجه رامعطوف به سخنان اعتراض آميزنمايندگاني مي نمايد كه درقلمرو
مقولاتي چون آزادي وتحديد آن وگراني هاي سرسام آوراخيربيان داشته اند ودر
مطبوعات نيزمنعكس شده است.
وياسخن آقاي محموداحمدي نژاد كه انتقادات به گراني هاي اخيرراجاروجنجال و
دامن زدن به جورواني براي هموطنان مي داند. اين رويكرد گفتماني كه درزمانهاي
متفاوت ابرازمي شود مانند حلقه هاي يك زنجيربهم پيوسته است. اماآيااين توجيهات
كه گاه به زبان طنزوگاه به زبان توده گرايانه ( پوپوليستي ) اظهارمي شود قادر به
اصلاح وضع موجود وكاهش بحران مي باشد؟
آيامفهوم ساده دمكراسي درجامعه مدني جزاين است كه به حقوق اجتماعي ديگران
دراظهارنظرونقد كاستي هاوناراستي هادرهمه سطوح زندگي اجتماعي كه بنياني
كارشناسانه داشته احترام گذاشته شود ولوازم وبسترمناسب ازسوي حاكميت براي
تقويت چنين فرايندي فراهم گردد. نه اينكه روزنامه اي ياصدايي به محض نقد
عملكردي يابرنامه اي به محاق توقيف درآيد.
چگونه بايد تناقض ياد شده درگفتارسخنگوي دولت راكه ازسويي تلاش برنامه دو-
لت رادرراستاي گسترش آزادي مي داندوازطرف ديگربلافاصله صداي منتقد ين
رابه فرياد مخالفاني مبدل مي سازد كه پي جوي تضعيف تخريب و.....مي باشند
تعبيركرد.
پرسش اينجاست كه آياصداي منتقد مي بايست بربسترقواعدي تعيين شده ازسوي
صداي حاكم حركت خود راتنظيم نمايد. درآن صورت تكثرصداچه معنايي راافاده
مي كند.
معماي تناقض ياد شده راچگونه بايد دريافت؟

هیچ نظری موجود نیست: