جمعه، آذر ۱۵، ۱۳۹۲
پنجشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۹۲
مخولو بزرگ ...
«در طول زندگیام خود را وقف مردم آفریقا کردهام. با استیلای سفدپوسان مبارزه کردهام، و با
استیلای سیاهان نیز مبارزه کردهام. به دنبال آرمان جامعهای آزاد و دموکراتیک که همه بتوانند
در آن در توازن و با فرصتهایی برابر زندگی کنند بودهام. این آرمان من است که امیدوارم با آن
زندگی کرده و بدان دست یابم. اما اگر نیاز باشد آمادهام برای این آرمان بمیرم.»
(( Nelson Mandela ))
نلسون رولیهلاهلا ماندلا مبارز بزرگ آزادی که تمام عمر خود را صرف مبارزه در راه آرمان های
آزادیخواهانه ی بشری کرد، درگذشت . چه رنج ها و ستم هایی را در این راه به جان خرید . بیست و
هفت سال زندان و....
مخولوی بزرگ ! مردم افریقا به نشانه ی احترام به این بزرگ مرد ، او را به این نام صدا می زدند .
یعنی پدر بزرگ . برای آگاهی از سرگذشت این مبارز بزرگ راه آزادی و دستاوردی های ارزشمند
یاد مخولوی بزرگ همواره الهام بخش آزادیخواهان جهان خواهد بود .
یکشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۲
از آواز به کوچه
باران
بر صدایم رخنه می کند
و شب
آواز معطل حنجره ها را
سان می بیند
بر سکوت کودک این دست ها / می گذرند
لب های بی رمقی
کوچه به کوچه
پنجره
به پنجره
چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۹۲
خبر...
اخبار انتشار کتاب جدید (( از سکوی بی صدایی )) در لینک های خبرگزاری
کتاب ایران: ایبنا (ibna) و خبرگزاری دانشجویان ایران: ایسنا (isna)
شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۲
انتشار کتاب (( از سکوی بی صدایی ))
کتاب جدید منتشر گردید
تازه ترین کتاب مسعود بیزارگیتی با عنوان (( از سکوی بی صدایی )) با نام انگلیسی
(From An Altitude Without Mouth) که دوازدهمین
اثر وی می باشد ، از سوی انتشارات اچ اند اس مدیا ( H&S Mdia ) در
انگلستان – لندن منتشر گردید ؛ روانه ی بازار شد. علاقمندان و دوستداران می توانند
برای تهیه ی این کتاب و سایر کتاب های منتشر شده ی بیزارگیتی از سوی همین ناشر
در لندن به لینک های زیر مراجعه نمایند :
لازم به یاد آوری ست که کتاب های ((دهانم با هیچ صلیبی به سکوت نمی رسد))،
(( در استوای بی تقویم کلمات)) و (( ازسطرها و نشانه ها)) بیزارگیتی نیز در سال های
2012 و 2013 از سوی همین ناشر منتشر گردیده بود.
http://www.amazon.com/Altitude-Without-Mouth-Sakoo-ye-Persian/dp/1780833695/ref=sr_1_1?s=books&ie=UTF8&qid=1383991268&sr=1-1&keywords=masoud+bizargiti
و
http://www.amazon.com/s/ref=sr_hi_eb?rh=k%3Amasoud+bizargiti%2Cn%3A283155&ie=UTF8&qid=1383943935&keyword=masoud+bizargiti
آزادی
شکل سکوت
قد می کشند/ کلمات
و حنجره ام
از کوچه پسکوچه های جهان
قناعت خاموشی را
در چشم هامان
شعله می دواند
غروب/ چنین که
بر پنجره ها می نشیند
آزادی
گلوی کدام سرود را
تر می کند
دوشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۹۲
از سکوی بی صدایی (From An Altitude Without Mouth)
به زودی منتشر می شود :
کتاب جدید مسعود بیزارگیتی با نام (( از سکوی بی صدایی )) که مراحل
چاپ خود را پشت سر می گذارد ؛ به زودی انتشار می یابد .
این کتاب از سوی انتشارات اچ اند اس مدیا ( H&S Media ) در نوبت
چاپ نخست در سال 2013 در لندن (انگلستان) با نام انگلیسی :
(From An Altitude Without Mouth)
منتشر خواهد شد
چهارشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۹۲
پچپچه ی پاییز
لرزش بی تخفیف سکوت
بر قوس لب ها
و کلمات
که ارابه ی بی قراری
شان
از مهتابی
به کوچه
فصل های مکرری ست
با نت های بی فاصله
بر غروب بی تازیانه ی
مهر
پنجشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۲
چهار سو
لبخندها را
زیر پوست می دوانیم
و با قاب شکسته تر از تصویر
در کوچه سرک می کشیم
لب های خمیده بر سکوت و
زانوهایی
که بر زاری ها
چمباتمه بستند
چیزی در چار جانب
غیبت دست ها را
بر حنجره ها
زاویه می بندد
جمعه، مهر ۰۵، ۱۳۹۲
شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۹۲
دوشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۹۲
سانسور و... (پاسخ به یک اقتراح)
چند سال پیش ماهنامه ی ارزشمند نقد نو اقتراحی را در خصوص سانسور با جمعی
از صاحبان قلم و... در میان نهاده و پاسخ ها و تحلیل های شان را در حوزه ی هنر
وادبیات منعکس کرده بود. پس از مدتی ماهنامه به محاق توقیف رفت و.....
اکنون سایت روزگار پاسخ های نویسندگان و هنرمندان در آن اقتراح را در رسانه ی
الکترونیکی بازتاب داده است . علاقمندان می توانند پاسخ مسعود بیزارگیتی و... را
جمعه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۲
کارگروه بررسی اخراج اساتید و...
آقای جعفر توفیقی سرپرست وزارت علوم به تازگی خبر از تشکیل کارگروهی داده
که وظیفه ی بررسی اخراج اساتید و کارمنداندانشگاه و همچنین دانشجویان تعلیقی را
داده است . نگاه مثبتی است اگر بتواند در کشاکش شرایط سیاسی- اجتماعی امروز
عملیشده و حقوق پایمال شده و... آنان را که به دلایل سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی
ازحقوق شهروندی خود محروم گردیده و اسیب جدی در زندگی خود دیده اند ؛
بازگرداند
که وظیفه ی بررسی اخراج اساتید و کارمنداندانشگاه و همچنین دانشجویان تعلیقی را
داده است . نگاه مثبتی است اگر بتواند در کشاکش شرایط سیاسی- اجتماعی امروز
عملیشده و حقوق پایمال شده و... آنان را که به دلایل سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی
ازحقوق شهروندی خود محروم گردیده و اسیب جدی در زندگی خود دیده اند ؛
بازگرداند
به یاد می اورم شرایطی مشابه را پیش از دوران صدارت آقای سید محمد خاتمی
رئیس جمهور اسبق و همچنین دوره وی ، که گزینش و ... در دانشگاه ها چقدر از
نیروهای متخصص کاری را محروم از حقوق شهروندی خود کرده و پیگیری ها به
کجاها انجامیده بود .
رئیس جمهور اسبق و همچنین دوره وی ، که گزینش و ... در دانشگاه ها چقدر از
نیروهای متخصص کاری را محروم از حقوق شهروندی خود کرده و پیگیری ها به
کجاها انجامیده بود .
نمونه هایی از این دست که پرشمار بودند در یکی از دانشگاه های بزرگ کشور (پیام
نور) اتفاق افتاده بود. صاحب این قلم نمونه ای از وضعیت مشابه را در این دانشگاه
گذاراندم و پیگیری های من از درون خود دانشگاه ( دفتر ستادی آن در تهران ) تا
وزارت آموزش عالی در مصاحبه ای که با من انجام شده بود ؛ تا دعوت ؟! من به
یکی از ساختمان های پاستور در نهاد ریاست جمهوری و پرسش و پاسخ هایی ؟! که
توسط یکی از کارکنان معمم نهاد با من به عمل آمده بود .( بماند که توطئه ی اخراج
من ومسائل پشت پرده که برایم پیش آمده بود را به دلایلی بازگو نکردم هنوز.)یکی از
نکات پرتامل این مصاحبه که همینجا گفته شود به تخصص کاری بنده هیچ اشاره و
ربطی نداشت ! عمل مصاحبه کننده بسیار عزیز بود ؛ که هنگام پرسش و پاسخ ؟! از
روی جلد و برخی از صفحات کتاب های چاپ شده صاحب این قلم ، با دستگاه
فتوکپی ، کپی بر می داشت . تو گویی مدرک اثبات پذیر و محکمه پسندی برای مهر
تایید زدن مجدد بر اخراج من تدارک می دید .البته کتاب هایی که مجوز ارشاد داشتند.
نور) اتفاق افتاده بود. صاحب این قلم نمونه ای از وضعیت مشابه را در این دانشگاه
گذاراندم و پیگیری های من از درون خود دانشگاه ( دفتر ستادی آن در تهران ) تا
وزارت آموزش عالی در مصاحبه ای که با من انجام شده بود ؛ تا دعوت ؟! من به
یکی از ساختمان های پاستور در نهاد ریاست جمهوری و پرسش و پاسخ هایی ؟! که
توسط یکی از کارکنان معمم نهاد با من به عمل آمده بود .( بماند که توطئه ی اخراج
من ومسائل پشت پرده که برایم پیش آمده بود را به دلایلی بازگو نکردم هنوز.)یکی از
نکات پرتامل این مصاحبه که همینجا گفته شود به تخصص کاری بنده هیچ اشاره و
ربطی نداشت ! عمل مصاحبه کننده بسیار عزیز بود ؛ که هنگام پرسش و پاسخ ؟! از
روی جلد و برخی از صفحات کتاب های چاپ شده صاحب این قلم ، با دستگاه
فتوکپی ، کپی بر می داشت . تو گویی مدرک اثبات پذیر و محکمه پسندی برای مهر
تایید زدن مجدد بر اخراج من تدارک می دید .البته کتاب هایی که مجوز ارشاد داشتند.
سال ها پیگیری من در دوران جناب سید محمد خاتمی فاقد هر گونه نتیجه و پاسخی
بود . هیچ دلیل و مدرکی که قادر به توجیه قانونی اخراج من و عمل ضد حقوق
شهروندی آنان باشد در دست نداشتند و از دادن هرگونه پاسخ کتبی نسبت به پیگیری
هایم ودعوت به مصاحبه هایی که ازسوی انان به عمل آمده بود ؛ اجتناب نمودند .
چرا؟! تا به امروز! پرونده ای که سال ها همچنان مفتوح مانده است . حتی از هر
گونه تسویه حساب و پرداخت حق و حقوق من نیز خودداری ورزیده اند . نام چنین
سیاستی را چه می توان گذاشت؟ و.......
بود . هیچ دلیل و مدرکی که قادر به توجیه قانونی اخراج من و عمل ضد حقوق
شهروندی آنان باشد در دست نداشتند و از دادن هرگونه پاسخ کتبی نسبت به پیگیری
هایم ودعوت به مصاحبه هایی که ازسوی انان به عمل آمده بود ؛ اجتناب نمودند .
چرا؟! تا به امروز! پرونده ای که سال ها همچنان مفتوح مانده است . حتی از هر
گونه تسویه حساب و پرداخت حق و حقوق من نیز خودداری ورزیده اند . نام چنین
سیاستی را چه می توان گذاشت؟ و.......
امید آن می رود که تشکیل چنین کمیته ای که به منظور احقاق حقوق از دست رفته و
پایمال شده اساتید ، دانشجویا و کارمندان شروع به کار نموده است ؛ قادر باشد با
تکیه بر فراز و فرود آنچه در گذشته رخ داده است ؛ محکم و استوار نسبت به دفاع
از حقوق تضییع شده همه ی آنان که خانه نشین شده اند ، و تحقق حقوق قانونی از
دست رفته ی شان اقدام موثر وشایسته ای انجام دهد.
پایمال شده اساتید ، دانشجویا و کارمندان شروع به کار نموده است ؛ قادر باشد با
تکیه بر فراز و فرود آنچه در گذشته رخ داده است ؛ محکم و استوار نسبت به دفاع
از حقوق تضییع شده همه ی آنان که خانه نشین شده اند ، و تحقق حقوق قانونی از
دست رفته ی شان اقدام موثر وشایسته ای انجام دهد.
چهارشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۹۲
رنگ انار
رشته رشته می بارد
بر ارتفاع نگاه
و باد
فضیلت فردا را
لا به لای پلک های سنگین
بیتوته می کند
عاشقیت دست ها
بر ترکه ی اتفاق
رنگ انار می گیرد
نیمکت اش/ اما
تنها نمی ماند
سهشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۹۲
خبر...
کتاب های (( تقاطع گمان های بی دهان )) و (( روند بغرنج آفرینش )) در
لینک : ایسنا (isna) خبرگزاری دانشجویان ایران
تقاطع گمان های بی دهان
به زودی منتشر می شود. کتاب (( تقاطع گمان های بی دهان )) مجموعه شعر
دیگر مسعود بیزارگیتی به زودی منتشر می شود. این کتاب که در بر گیرنده
جدیدترین کارهای وی می باشد مراحل حروفچینی را به پایان برده است.
همچنین کتاب (( روند بغرنج آفرینش )) مجموعه نقد ادبی مسعود بیزارگیتی
که پیشتر چاپ شده بود ؛ با افزوده هایی در حوزه نقد ادبی ، مراحل حروفچینی
را طی کرده و اماده انتشار می باشد. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۷۶ انجام
شده و مدتی بعد از چاپ ، نسخه های آن اتمام و نایاب گردید.
یکشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۹۲
افق
تبعیدی رویای ام
و عشق/ گوییخاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند
رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
در خش خش پائیز
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد
بر دهانم
زخمی ست
که عقربه های به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند
چهارشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۹۲
چهارشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۲
یکشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۲
کتاب جدید منتشر شد
کتاب (( از سطرها و نشانه ها )) مجموعه اشعار تازه مسعود بیزارگیتی با نام
انگلیسی As from Lines and Allegories به تازگی از سوی نشر H&S Media
در سال 2013 در لندن منتشر گردید .
این کتاب شامل تعدادی از شعرهای وی و نیز گفتگوی دکتر فرامرز سلیمانی با
مسعود بیزارگیتی در باره شعر بوده که در موخره ی کتاب آمده است.
پیش از این نیز در سال 2012 میلادی دو کتاب دیگر وی از سوی همین ناشر با نام های
((دهانم با هیچ صلیبی به سکوت نمی رسد )) با عنوان انگلیسی :
There Is No Cross Which Could Silence My Mouth و نیز کتاب
(( در استوای بی تقویم کلمات )) با نام انگلیسی :
Upon a timeless equator of Words در انگلستان انتشار یافته بود :
![]() |
As from Lines and Allegories |
![]() |
Upon a timeless equator of Words |
![]() |
There Is No Cross Which Could Silence My Mouth |
شنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۲
از سطرها و نشانه ها
به زودی منتشر می شود :
کتاب جدید مسعود بیزارگیتی به نام (( از سطرها و نشانه ها )) و با نام انگلیسی
(( As from lines and allegories )) به زودی از سوی انتشارات H&S Media در لندن
انتشار می یابد . این کتاب سومین کتاب وی می باشد که بعد از کتاب های
(( دهانم با هیچ صلیبی به سکوت نمی رسد )) و (( در استوای بی تقویم کلمات ))
از سوی ناشر انگلیسی روانه ی بازار نشر می گردد . لینک عرضه ی کتاب در
فروشگاههای آمازون ، متعاقب نشر ، به زودی معرفی خواهد شد.
چهارشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۲
تا جلجتای
و افق بیمناک
شانه به شانه / رج می زنیم
رویامان را
و بر لبان ما
تلخی هزار صلیب بی پناه
به جلجتا می ریزد
انتشار...
خبر انتشار کتاب ها و… مسعود بیزارگیتی در ایبنا( ibna ) در لینک :
http://www.ibna.ir/vdcfmmdyvw6deca.igiw.html
http://www.ibna.ir/vdcfmmdyvw6deca.igiw.html
یکشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۲
چهارشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۹۱
در استوای بی تقویم کلمات
پس از انتشار کتاب (( دهانم با هیچ صلیبی به سکوت نمی رسد )) با عنوان انگلیسی :
THERE IS NO CROSS
WHICH COULD
SILENCE MY MOUTH
اثر مسعود بیزارگیتی از سوی انتشارات هندز مدیا (H&S ) در لندن در سال 2012 کتاب جدید
وی با عنوان (( در استوای بی تقویم کلمات )) با عنوان انگلیسی :
Upon a timeless equator of Words
به تازگی از سوی همان ناشر در لندن (انگلستان) منتشر شده است. برای کسب اطلاع بیشتر
در خصوص کتاب ها و نحوه ی تهیه ی آنها به لینک های زیر مراجعه گردد:
http://www.handsmedia.com/ books/ ?book=upon-a-timeless-equat or-of-words#sthash.e7HRfme s.dpbs
THERE IS NO CROSS
WHICH COULD
SILENCE MY MOUTH
اثر مسعود بیزارگیتی از سوی انتشارات هندز مدیا (H&S ) در لندن در سال 2012 کتاب جدید
وی با عنوان (( در استوای بی تقویم کلمات )) با عنوان انگلیسی :
Upon a timeless equator of Words
به تازگی از سوی همان ناشر در لندن (انگلستان) منتشر شده است. برای کسب اطلاع بیشتر
در خصوص کتاب ها و نحوه ی تهیه ی آنها به لینک های زیر مراجعه گردد:
http://www.handsmedia.com/
سهشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۱
(( ثبت در تاریخ ))
عجیب است که در جامعه ای زندگی می کنیم که سازمان ها و اداره ها و... هیچ اعتبار و ارزشی برای همین قانون نیم بند موجود قائل نیستند و بدترین نوع نقض حقوق شهروندی را در خصوص شهروندان اعمال می کنند (طبیعی ست وقتی که مشاهده می کنند بی بند و باری ها و دزدی ها و قانون گریزی ها را...). زمانی که در دانشگاه پذیرفته شدم برای تحصیل ، مانع ادامه تحصیلم شدند . زمانی که در دانشگاه اشتغال به کار یافتم ، حراست و گزینش و .... دست به دست هم دادند تا بعد از سال ها کار تنها با ( دو سطر ) نامه به دلیل سوابق فرهنگی...کمترین حقوق اجتماعی مرا سلب کرده و اخراجم کنند. بازخورد سالها پیگیری و شکایت من از نهاد ریاست جمهوری گرفته تا وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، نقض بیش از پیش حقوق شهروندی صاحب این قلم بوده!
آخرین حرکتم جهت دفاع و کسب حقوق شهروندی ام ، شکایت بردن نزد دیوان (عدالت) اداری بود؛ که پس از نزدیک به یک سال رسیدگی به پرونده من ؛ از کنار مضمون اصلی شکایتم (که اخراج از دانشگاه پیام نور و بازگشت به کار بود ) به راحتی می گذرند و تنها دانشگاه را محکوم به پرداخت سنواتم می کنند. نفوذ در رای دیوان تا کجا؟!
(( این هم شماره پیگیری دادنامه دیوان 9009970900101187))
نکته ی جالب این که دانشگاه پیام نور هیچ وقعی هم به حکم این دادگاه نمی نهد و همچنان به ترکتازی ( بی اعتنایی به قانون نیم بند شان...) خود ادامه می دهد...
آیا اینها در ( دادگاه وجدان بشری ) چه پاسخی خواهند داشت؟!
یکشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۹۱
تبعیدی رویای ام
و عشق / گویی
خاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند
رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
و عشق / گویی
خاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند
رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
در خش خش پائیز
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد
بر دهانم
زخمی ست
که عصرهای به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند
این بیابان
به کدام جاده ی دلفریب
نگاه مرا
زینت می دهد
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد
بر دهانم
زخمی ست
که عصرهای به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند
این بیابان
به کدام جاده ی دلفریب
نگاه مرا
زینت می دهد
پنجشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۱
کوتاه
کوتاه می آیم
کوتاهم
که قد دوست داشتنت
از مدار می گذرد
کوتاه
مثل آه
که التهاب بغض مرا
در مهبانگ جهان
خلاصه می کند
کوتاهم
که قد دوست داشتنت
از مدار می گذرد
کوتاه
مثل آه
که التهاب بغض مرا
در مهبانگ جهان
خلاصه می کند
خاموشی جهان
زیباترین آغوش جهان
وقتی که مرگ
از پنجره
در حسادتی طولانی
بر شانه ات می نگرد
...
وقتی که مرگ
از پنجره
در حسادتی طولانی
بر شانه ات می نگرد
...
خاموش می شوی
و دریا
بر چشم ها مان / می نشیند
ادامه ...و دریا
بر چشم ها مان / می نشیند
تبعیدی آواز
تبعیدی رویای ام
و عشق / گویی
خاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند
رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
...
و عشق / گویی
خاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند
رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
...
در خش خش پائیز
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد
بر دهانم
زخمی ست
که عصرهای به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند
این بیابان
به کدام جاده ی دلفریب
نگاه مرا
زینت می دهد
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد
بر دهانم
زخمی ست
که عصرهای به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند
این بیابان
به کدام جاده ی دلفریب
نگاه مرا
زینت می دهد
سهشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۹۱
خاورمیانه
به صدای پرندگان
بال می گشایی
بر پیشانی ماهی ها / اما
خطوط ناوگان ات
اندوه آب را
سرخ/ مویه می کند
حافظه ی جهان
از گلوله های کینه
باد کرده است
و چشم های کودکان مان
اشک به اشک
کشتی هاتان را
به رویا می برند
خاورمیانه
و معبر تاریک آرزوها
که بر نگاه مان می پاشد
بال می گشایی
بر پیشانی ماهی ها / اما
خطوط ناوگان ات
اندوه آب را
سرخ/ مویه می کند
حافظه ی جهان
از گلوله های کینه
باد کرده است
و چشم های کودکان مان
اشک به اشک
کشتی هاتان را
به رویا می برند
خاورمیانه
و معبر تاریک آرزوها
که بر نگاه مان می پاشد
شنبه، تیر ۱۷، ۱۳۹۱
برگردان شعری به زبان فرانسه
ترجمه ی انگلیسی شعری از
من که چند وقت پیش از سوی خانم دکتر فرشته وزیری نسب Fereshteh Vaziriمنتشر
گردیده بود ، اکنون به زبان فرانسه از طرف خانم فاطمه روحی Fatemeh Roohi عزیز که خود به جد شاعری نو اندیش و ...
هستند ، ترجمه گردیده ، که من همینجا سپاس و قدردانی خود را از زحمت ایشان اعلام
می کنم:
Lorsque l'hiver se noie dans souhaits
Toute la mémoire ne passera pas par nos rêves
IL n'ya pas de route qui veut les oiseaux volent sur la
Même un mot magique ne sera pas allumer une lumière
pour la mort de cette allée
Fatemeh Roohi
به رویا که می رسد
زمستان
نه خاطره ای
از آوازمان می گذرد
نه جاده ای
به پرواز پرندگان
دل می دهد
هیچ وردی حتی
بر غروب این کوچه
چراغی
روشن نمی کند
Lorsque l'hiver se noie dans souhaits
Toute la mémoire ne passera pas par nos rêves
IL n'ya pas de route qui veut les oiseaux volent sur la
Même un mot magique ne sera pas allumer une lumière
pour la mort de cette allée
Fatemeh Roohi
به رویا که می رسد
زمستان
نه خاطره ای
از آوازمان می گذرد
نه جاده ای
به پرواز پرندگان
دل می دهد
هیچ وردی حتی
بر غروب این کوچه
چراغی
روشن نمی کند
پنجشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۱
نقض آسان حقوق...
عجیب است که از دانشگاه به راحتی و بدون هیچگونه
دلیل مستند و مدرکی با دوسطر نامه ی حراست
و گزینش و گزارش های .... اخراج می کنند ؛
هیچگونه حق و حقوق قانونی و مطالبات به حق را
به آدم پرداخت نمی کنند . به هر دری که متوسل می
شوی و از هر راهکار قانونی که وارد می شوی،
مسدودش می کنند ؛ تازه به دیوان به اصطلاح عدالت
اداری شکایت می بری با انبوهی از مدارک مستند
و ... ، دو سطر نامه ی حراست و ... چنان کارا و
ریشه دار است که حکم صادره ی شعبه ی دیوان ،
قادر به عبور از آن نبوده و انشاء رای اش همان
می شود که خواسته ی دیگران ! را برآورده سازد ؛ نه
مطالبات قانونی شاکی را بعد از عمری کار و....
این هم نمونه ای از رعایت حقوق شهروندی که از همه
چیز به راحتی محروم می شوی ؛ و باید علف بچری تا
زنده بمانی . چرا که دست همکاری ندادی و ساز
انسانی خودت را نواختی . طرفه این که در گوشه ای
از حکم شعبه ی دیوان اشاره ی کوچکی به حق ام
می شود ( به خاطر وضوح بیش از اندازه ی نقض حقوق
قانونی و شهروندی ام ) و دانشگاه محکوم به
تسویه حساب می گردد ؛ اما جالب این است که
دانشگاه هیچ وقعی به حکم مورد اشاره در دیوان نمی نهد
و همچنان به نقض بیش از پیش حقوق قانونی و
شهروندی من پای می فشرد! آیا مرجع دیگری هم برای
رسیدگی هست؟! که البته من می دانم هیچ مرجع
قانونی دیگری وجود ندارد! و این یعنی مهر باطل زدن
بر پیشانی زندگی و ....
و این (9009970900101187) شماره ای ست که بر
پیشانی دادنامه در دیوان می خورد تا برای ابد
قطعیت ابطال زندگی را اعلام کند!
چهارشنبه، تیر ۱۴، ۱۳۹۱
ترجمه ی شعر
When the winter reaches(prevails) the dreams
Neither a memory goes through our songs
Nor a path
Dedicates itself to the flight of birds
No magical incantation
Sheds light
On the sunset
Of this alley
Fereshteh Vaziri
به رویا که می رسد
زمستان
نه خاطره ای
از آوازمان می گذرد
نه جاده ای
به پرواز پرندگان
دل می دهد
هیچ وردی حتی
بر غروب این کوچه
چراغی
روشن نمی کند
پنجشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۹۱
این سرود پهنان
بالا می زنم
و سطرهایم
پس پلک های پنجره ها
ذخیره می شود
شب است و
تا مهتابی / هنوز
سرودی در عقربه ها
درد می کشد
بر این سکوت نهفته
بی حوصله گی های خاموش
زیر لب زمزمه می کنیم
کبودی های نشسته بر حنجره را
مگر
عبور نسیمی
در این میان
التیام سکوت مان باشد
جمعه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۱
ترجمه یک شعر
ترجمه ی شعری از من توسط خانم میترا رستمیان :
هنوز کلماتم
بوی تن ات را
نفس می کشد
A poem by Masood Bizargiti
Translation: Mitra Rostamian
I pass by my memories
with eyes full of questions
and my dreams which become
... housemate with the wind
in which pot
your name
will germinate?
Still my words
Breathe
your body’s perfume.
از کنار خاطره هایم می گذرم
با چشمانی پر سوال
و رویاهایم
که با باد
همخانه می شود
Translation: Mitra Rostamian
I pass by my memories
with eyes full of questions
and my dreams which become
... housemate with the wind
in which pot
your name
will germinate?
Still my words
Breathe
your body’s perfume.
از کنار خاطره هایم می گذرم
با چشمانی پر سوال
و رویاهایم
که با باد
همخانه می شود
نامت
در کدام گلدان
سبز خواهد شد
در کدام گلدان
سبز خواهد شد
هنوز کلماتم
بوی تن ات را
نفس می کشد
اشتراک در:
پستها (Atom)