یکشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۹۰

چراغی روشن است


بر این حرف ها پای می کوبم
چرا که آن سوی صدایم
چراغی روشن است
چرا که دستی گشاده
نانوشته های مرا 
رمز می گشاید

باران شلاق می زند
آواز پرندگان را

نت های دفترم
تازه می شوند

هیچ نظری موجود نیست: