شنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۰

دست های من


 نسیم حرف های تو
یا پشیمانی کمی نگاه

هرچه بود
قهوه را نوشیدم
و درنگ همه ی گیسوان تو را / باد
زلزله ای شد

در افق جا گرفته ام
و صدایی که
بین دریا و آسمان
تاب می خورد

هر چه می ریزد
انگشت های مرا تازه نمی کند
مگر آمد شدی کوتاه

دست هایم را
ستون حرف هایت می کنم

هیچ نظری موجود نیست: