سه‌شنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۶

انحصارطلبي فرهنگي



ديروز كه يكي از روزنامه هاي اصلاح طلبان را مي خواندم ، مواجه شدم با

خبري مبني براينكه دركنگره اي كه به مناسبت بزرگداشت يكي ازقله هاي

ادب پارسي وعرفاني يعني مولوي برگزار شده بود ، ازقرائت مقاله عبدالكريم

سروش ممانعت به عمل آورده بودند. واين مسئله براي برخي كه داعيه دمكرا

سي را دارند ، گران آمده وسبب گرديده بود تا واكنش نشان دهند . اي كاش

و اي كاش چنين احساس تعهدي را نه فقط در برهه اي ازتاريخ كه تنها به

منافع خويش وكسب قدرت مي انديشيم ، بلكه مسئولانه ودربرابرهرگونه ظلم

فرهنگي كه روا داشته مي شود ، ازخود نشان دهيم . با پديده اي كه نام دمكرا

سي فرهنگي را برخود دارد ، برخورد انحصارطلبانه نداشته باشيم .

واقعيت اين است كه با خواندن خبرممانعت ازقرائت مقاله سروش دركنگره

بزرگداشت مولوي ، به ياد شركت خود دركنگره بين المللي بزرگداشت نيما

يوشيج افتادم كه توسط سازمان يونسكو برگزار گرديده بود ومن هم بنا به

دعوت يونسكو درآن كنگره شركت نموده ، مقاله اي را ارائه دادم ومورد

پذيرش قرار گرفت ودر كنگره حضور يافتم ؛ اما نكته جالب اين بود كه ازقرا

مقاله من نيز ممانعت به عمل آمده بود وآنطور كه خود فهميدم ، دليل آن نيز

اعلام بررس مقاله با اين توجيه بود كه روش شناسي مقالهمن مبتني برروش

تاريخي – ديالكتيكي است . اگرچه عزيزان سازمان يونسكو نسبت به انتشار

مقاله من دركتابي كه به همين مناسبت منتشر نمودند ، همت كردند وبه نوعي

با ديدگاه انحصارطلبانه ي بررس مقاله مقابله كردند.اما اين همه ،رويدادهايي

ست كه تاريخ درجلوي چشم انديشمندان وسياستمداران مي گذارد. بايد آموخت

۹ نظر:

ناشناس گفت...

سلام جناب
از اصلاح طلبان چه انتظاري داري؟!
يادت باشد:
سگ زرد برادرشغال است.

محرم اين هوش جزبي هوش نيست
مرزبان رامشتري جز گوش نيست

ناشناس گفت...

سلام خسته نباشي
همانطور كه گفتيد موقعي كه به حاشيه رفتند، تازه يادشان آمد كه انحصارطلبي وجود دارد
بادرود

ناشناس گفت...

از شعر زیبای کامنت گذار اولی لذت بردم . البته با نظر ایشان چندان موافق نیستم . راه رسیدن به گسترش ظرفیت های دمکراتیک در جامعه ، گذر از همین دالان ها است

خسته نباشید . بسیار به روزو مطالب تان پرمحتواست . کتاب جدید تان را هم تبریک می گویم . با طرح جلذ زیبایش

ناشناس گفت...

سلام جناب بیزار گیتی .
خوب هستید؟
به گمانم خیلی مدت است که بهتان سر نزده ام.
اصلا نمی دانم آمده ام به وبلاگتان یا خیر .

در هر صورت خدا به همه عق ل دهد . شفای عاجل دهد . به ما هم که این جناحها را تحمل می کنیم صبر عنایت فرماید .
آمین!!

یا علی

www.ali-yousefi.blogfa.com

ناشناس گفت...

به نظرمن نبايد ايدئولوژيك به هرچيز
نگاه كرد . به همين جهت است كه انصارطلبي درآن را همي يابد .درود

ناشناس گفت...

براي حسين .م

منهم موافق نظر شما هستم البته دراين كه جناب بيزار گيتي خسته نباشند
واين كه بسياربه روزندو مطالبشان پرمحتواست.براي كتاب جديدشان
با آن طرح جلد زيبايش هم به ايشان تبريك مي گويم اما پي مطلب
قبلي كه نوشتم اين را اضافه كنم كه :

خانه از پاي بست ويران است
خواجه در بند نقش ايوان است

مسعودبيزارگيتي گفت...

خدمت دوستان كامنت گذارعرض ادب دارم

وبه انديشه ها وديدگاه هاي شان احترام
مي گذارم . دوست من، من نيز چون آن

كامنت گذارديگر ازبيتي كوچك اما نغزي

كه نوشتيد لذت بردم . بدون ترديد عصر

عصربرقراري ديالوگ ،آن هم با مدارا و

تامل است . بدون شك در اين ميدان آن

برنده است ، كه تركيبي ازواقع بيني

تامل ومدارا را مبناي گفتمان خود

قرار دهد. دوران خصومت ها وروش هاي

تنش زا آنگونه كه فرايند تاريخي در

انبان تجربه خود نهفته دارد گذشته است

پس منش وروش معاصرمبتني برپارادايمي

است كه انسانيت را برفرازنگاه خودبا

همه ي جوانبش مطمح نظرقرار مي دهدو

همه تلاش خود را جهت احياي حقوق همين

انسان، كه عظمت جهان وحيات به نام او

رقم مي خورد معطوف مي كند

اي توانگر در خودبرمن مسكين بگشاي
بيخودم كن نفسي و بخودم ره بنماي

ناشناس گفت...

سلام جناب بيزارگيتي
لطف كرديد گوشه ي چشمي به ما(كامنت گذاران)
عنايت فرموديد ومارا موردتفقد خود قرار داديد.
از توضيحات مبسوط شمامستفيد گرديديم .
البته اگر زحمت هم نمي كشيديد مسئله اي نبود،
چون پست هاي وبتان نشانگر موضع تان نسبت
به مسائل پيرامون است.

زندگي صحنه زيباي هنرمندي ماست
هر كسي نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه همواره بجاست
خرم آن صحنه كه مردم بسپارند به ياد

ناشناس گفت...

درخت دوستي بنشان كه كام دل به بارآرد

نهال دشمني بركن كه رنج بي شمار آرد


درود برفروتني تان