چهارشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۵

كجائيم



چه زود

ازياد مي بري

مرگ را

كه چارسوي ات

بيتوته كرده


كمي با خاطره هاي ات

درهمين كوچه پسكوچه ها

كه رهگذران را

سلامي ولبخندي

تازه مي كني

عبوركن


همين كلمه ها

كه روزوشب ات را

طناب مي بافند

تاكهكشان هيچ

يا/ هرلحظه انتظار

آوازقفل دري

سكته حرف ها

بي آنكه سطرآخررا

نفس كشي

هیچ نظری موجود نیست: