یکشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۹۳

بارانی‌ها




دهان ماه بود

که گام سکوت را

بر گوش گام‌ها          پچپچه می‌کرد


بر لبانم

خطوط حامل

خط باریک نت‌های باران بود

و چشم های بی‌قرار عابران

و گام‌های هنوز

که شور کوچه‌ها را

در اغوای کلمات

بر اندام انگشت‌های بی‌افق         می‌ریخت


شب

شیب لکه‌های پرغرور

دهان ماه

هیچ نظری موجود نیست: