شنبه، تیر ۱۸، ۱۳۹۰

پرده های تلخ


1

د رسال گرد18 تير

تشييع بغض نهفته
درشعاع جان
ونبض شهر/ جهان
بركاكل هفتمين
هفتادمين
.....

سكوت چشمان تان
رازسربه مهركدامين ترانه است
كدام كهكشان
ستاره هاي نهان را
چراغ نگاه تان ميكند

جمعه سياه/ سرخ
جمعه بي حوصله
وپچپچه هاي مادران
واضطراب شهر

صف عزاداران
درالتهاب تيترهاي درشت
ونوبت عزيزانشان
درفرصت ميان خبرها


2


معناي هيجدهم
درانضباط تاريخ است
ولي من
مي خواهم
ازفروغ نام يكايك تان
پيراهني به تاريخ بپوشانم
با رنگ ونقش قدم هاتان
برسنگفرها
وديوار ها
باشتك خون تان
وبرخاطره ي زمان
بدوزم
ورق هاي پاره پاره شده تان را

--يادم باشد كه پيراهن شان را
به شادي هاي كودكان
هد يه كنم


3

اگرنتوانم تورا
به سوژه ي جانم تبديل كنم
سطرها يم/ مي خشكند

ازستاره هامددي
تايكايك كلماتم
عاشق
ازچشمه ي حضورشان باشد

دفترها ي تان رابگشاييد
خطوط پنهان/ مي درخشند
وصداها
كه رنگ سكوتند
نام عاشقان را
ازياد
نمي برند

۱ نظر:

مرتضایی گفت...

زنده باد...