پنجشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۵


اراده معطوف به قدرت





مطبوعا ت به عنوا ن ركن چهارم درجامعه وظيفه اطلاع رساني درخصوص انگيزه ها- عملكرد

ها واهدا ف جريان هاي مختلف اجتماعي – رسمي وغيررسمي- ازصدرتا ذيل را درموضوعات

مختلف وبه شيوه هاي متفاوت برعهده دارند. مطبوعات مسؤليت دارند همچون نورافكني قوي بر

روندها- عملكردها- گفتارها اذهان و... درجامعه فروتابند تا همواره شفافيت- درستي- علنيت مبنا

ي كارها باشد وعنصريا چيزي درپس هيچ عملي قرا رنگيرد. ازاين رو مطبوعات دريك جامعه

نقش ناظررا ايفا مي كنند تاازيك سوامكان خطا- سهوي يا عمدي – را درهرزمينه اي ازقدرت حا

كم سلب نمايند وازسوي ديگر بسترهاي ذهني را همواره جهت دريافتن وشناخت ازاوضاع جاري

جامعه درحالتي ازپويايي وتحرك قراردهند.

ايجاد محدوديت براي آزادي مطبوعات وسلب رسا لت آن براي تحليل اوضاع اجتماعي ‌( درهمه

زمينه هاي سياسي- اقتصادي- اجتماعي ) درحقيقت ايده ي آزادي براي اشخاص صاحب امتيازو

قدرت حاكمه را دراذهان تداعي كرده وازاين طريق به ايجاد انسداد درمسيرآگاهي عمومي وسانسو

رمنتهي مي شود.اين تحديد آزادي مطبوعات به دنبال خود نوعي عدم امكان رادرذهن رسانه پديد

مي آوردو خودسانسوري را دامن مي زند. يعني مطبوعات تحديد شده – زبان- ذهن وعقايد خودرا

مجازات نمايند .

آيا درخواست آقاي الهام سخنگوي دولت – كه خودتحصيلكرده حقوق نيزمي باشد- ازدادستان عمو

مي وانقلاب تهران معنايي جزاستفاده ازقوه ي قهريه براي مجازات مطبوعات را درذهن بوجود

مي آورد. آنهم با اين زبان كه (( مراجع قضايي درخصوص اين جرايم بايد دقيق وقاطع موضوع

را تعقيب نمايند. )) كه درپشت اين لحن با تاكيد برواژه (( بايد )) اراده معطوف به قدرت مشاهده

مي شود.آن هم زماني كه دوران دنياي مجازي بوده وابزارهاي اطلاع رساني پيشرفت بسياري كر

ده است. دوراني كه مدرنييت ( درماهيت گذارآن ) مشخصه ي جامعه ي ماست وبازداشتن ذهن

اجتماعي ازكسب آگاهي وتحولات – نوعي بازداشت معنوي ست. آقاي سخنگوچگونه اتهامات- نا

روائي هاو... دردودولت پيشين رابه فراموشي سپرده است وآن زمان وجود آنهمه ناراستي واكنشي

اينچنين برنمي انگيخت. اگرچه نگارنده براين باوراست كه دردنياي مدرن اساس رشد شاخصهاي

اجتماعي- مبتني بردمكراسي وآزادي ست. ودرحوزه ي فرهنگ وسياست – آزادي بيان وقلم به

دليل نورنيرومند معرفت بخش آن ضروري ترين واساسي ترين مؤلفه ي حيات آگاهانه بشري ست

كه اكنون درقلمرومطبوعات وكتاب درميهن ما كم فروغ شده است.

آيا اشاره تحليلگران وكارشناسان درقلمروهاي فرهنگ – سياست واقتصاد درخصوص گرانيهايي

كه آوارزندگي را برسرمردم زحمتكش خراب مي كند- درخصوص مطبوعات ومحدوديت هايش

درخصوص برخورد با تجمعات- درخصوص وضعيت صدورمجوزونشركتاب و... اتهام افكني و

افترا به دولت است؟ نكته اينجاست كه بسياري ازاعتراضات ازسوي همفكران ايشان صورت مي

گيرد. آيا سخنگوي دولت انتظاردارد كه مطبوعات چشم برواقعيات بسته فقط مجيزبگويندومداحي

نمايند. تا خشم آقاي سخنگوفرونشيند و با خطابي مبتني براراده قدرت درخواست برخورد قاطع با

مطبوعات را ننمايد؟

آيا اين است معناي شعارمهرورزي و (( انتقاد كنيد و جايزه بگيريد )) ؟ عمق فاصله ي اين درخوا

ست با چنين محتوايي با سخن چندي قبل ( 18 تير ) آقاي سخنگوكه درجلسه هفتگي با خبرنگاران

اشاره به تلاش برنامه دولت درراستاي گسترش آزادي داشت- تا چه حد است؟




نگارش- 29/5/85

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مقاله انتقادی وتحلیلی ارزشمندی بود

موفق باشید