شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۸

گاهی شکیبایی2

همیشه که عیدانه ما

برگ های سوخته ی بهار نبود

اگر چه

سپیدی زمستان

در چشم های ما نشست


برمی گردد

آن دست ها برمی گردند

و این کوچه ها و حرف های روزمره

هیچ نظری موجود نیست: