جمعه، مهر ۲۴، ۱۳۸۸

درهمسایگی ات


ازدست های من می ریزد

برخطوط کوچه ها

فصل ها

مرزی درمیانه نیست

رشت

کاردیف

یاهانوفر

تا نگاهت روشن شود


درهمسایگی ات

با زمزمه ی پائیز / خلوت کرده بودم

وترنم شبانه ی برگ ها

که آوازحضورت را می جست

گلی که

برگ های نام تو

برخاطره ام می ریزد

هیچ نظری موجود نیست: