یکشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۸

گفتمان تغییر1



تحولات سال های اخیر در جهان به ویژه آمدن باراک حسین اوباما وتغییرگفتمان سیاسی وی در

عرصه ی دیپلماسی ( با تاکید بر سخنان اخیر وی در سفرش به مصر ) وهمچنین فضای ایجاد

شده در میهن ما پس از روی کارآمدن دولت نهم به ریاست محمود احمدی نژاد ، که متاسفانه به

استیلای بی چون و چرای تک آوایی منتهی گردید ؛ ضرورت ایجاد یک گفتمان را با ماهیتی

متناسب با عصرحاضر در پی داشت . اگرچه هر گروه و جریان سیاسی تلقی و برداشت خاص

خود را از این پارادایم ارائه می نماید ودر دوجهان متفاوت مدرن و توسعه یافته از یک سو و

نیز کشورهای توسعه نیافته و بازداشته شده از نظر تکامل اجتماعی از سوی دیگر؛ ماهیت

گفتمان تغییر تفاوت هایی را داراست ؛ اما مولفه ی مشترک موجود که بر وجود یک رشته آزاد

یهای مدنی در سطوح مختلف تاکید دارد و به خصوص کشورهای توسعه نیافته که سابقه استبداد

و سانسور و خودسانسوری را در طی سده ها تجربه کرده اند ، گفتمان تغییر را باید به عنوان

یک فرایندی که می تواند به تامین منافع مردم انجامیده و همانان را در مقاطع مختلف تاریخی

به حضور حماسی درمیدان ها بکشاند ، محترم شمرده ونه تنها به تدوین آن در برنامه ها وشعار

های شان بپردازند ؛ بالاترومهمترازآن باید نسبت به عملی کردن ونظارت بر اجرا وبازخورد

اجتماعی آن پیگیرانه بکوشند .

مناقشات تلویزیونی اخیر(نه مناظره) طی چندروزاخیردرایران فضایی را دامن زد که به طرز

عجیبی اقشارمتفاوت اجتماعی را چه به لحاط جنس وسن و چه به لحاظ تیپ شناسی اجتماعی

وارد میدان ساسی – اجتماعی نمود ( ای کاش بازدارندگی های سیاسی – اجتماعی حذف می

شد تا همیشه این نشاط وشور اجتماعی را شاهد بودیم ) به ویژه اگر به این حضوربه عنوان

یک پشتوانه ی جدی نگریسته شود نه تبلیغاتی و تاریخ مصرف دار . امری که پس از به قدرت

رسیدن خاتمی ، به عنوان یک رابطه ی متقابلا سازنده به فراموشی سپرده شد .

ضرورت ایجاد تغییردرشرایط کلی جامعه ما وتدوین پارادایمی که قادرباشد به مبارزه با گفتمان

سنتی درعرصه ی عمل و نظر بپردازد ؛ شرایطی را فراهم کرده است که حامیان وهواداران

این دو رویکرد به شدت درحال فعالیت به نفع کاندیدای مورد نظرخود می باشند. اگرچه به دلیل

نامتکامل بودن موقعیت اجتماعی ما ، گاه برخورد های خشن و غیرمدنی در تمامی گروه ها نیز

گزارش می شود .همچنین وقتی در مناقشه ی تلویزیونی به چالش هایی برمی خوریم که لیدرجر

یان مربوطه همه قواعد حقوقی و اخلاقی را زیر پامی نهد ؛ طبیعی ست که درسطحی پایین تر

نیز شاهد چالش هایی از نوع دیگر هم باشیم .

(( اگرزباغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان وی درخت ازبیخ ))

کسب قدرت وحفظ آن در جوامع توسعه نیافته ، به دلیل ضعف تاریخی دمکراسی واستیلای بی

چون و چرای تک صدایی در محیط اجتماعی – فرهنگی ؛ به استفاده از هر روشی برای نیل به

مقصود منجر می شود .

کاندیداهای اصلاح طلب باتوجه به تاکیدشان به حقوق بشر و حقوق شهروندی در برنامه های

شان ( با تاکید بر رادیکال تر بودن برنامه های مهدی کروبی ) توانستند بخش قابل توجهی از

نیروهای اجتماعی را پیرامون شعارها و برنامه های شان گرد آورند . ایجاد یک فضای بازو

شفاف برای پیشبرد برنامه ها به منظور تامین منافع مردم ، شعار بسیارمردم پسند وپرجذبه ای

است ؛ البته اگر به عوامفریبی و پوپولیسم گرفتار نیاید ! کاندیدای اصلاح طلب پیروز درانتخا

بات باید به این موضوع بیاندیشد که فردای پیروزی باید گزارش عملکرد خود را به مردم بدهد

ورابطه ی خود رابا مردم به بوته ی فراموشی نسپرد ! به ویژه آن که برنامه ای رادیکال تر و

دمکراتیک تر را برای جذب آرای مردم ارائه دده است ! رعایت بنیان های یک گفتمان دمکرا

تیک و عملی کردن آن با استفاده از کلیه ی امکانات و لوازم قانونی با اتکاء به پشتوانه ی مردم

آن فرایندی ست که قادر است ؛ اصل تغییر را در جوامع توسعه نیافته به آرزویی نزدیک وقابل

دسترس تبدیل می سازد.

رسوایی های مال اخیر در انگلستان که به تلفات گسترده در کابینه ی آقای گوردون براون ونیز

مجلس عوام این کشورمنجرگردیده ، حاصل زنده بودن فضای دمکراسی در این کشور است .

این اتفاق نمونه ای گویا ازنظارت مردم به واسطه ی رسانه های قدرتمند و احزاب سیاسی ای

است که درعرصه ی سیاسی با رعایت قواعد بازی به مسابقه می پردازند .

هیچ نظری موجود نیست: