جمعه، آذر ۲۹، ۱۳۸۷

یلدای جهان

مشتی پرتده

بی واژه حضور

مشتی صدای / بی خنده


جهان

تکرار نتی بی فرجام

که به جست و جوی آشیانه اش

ورق می زند

خطوط عقربه ها را

وثانیه هایش را

به شعرهای من

می ریزد


این برف پرشکیب

یلدای کدام قصه را

تسبیح شبانه می زند

هیچ نظری موجود نیست: