چهارشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۵

بیانیه ی کانون نویسندگان ایران در حمایت از پناه جویان سوری



با پیدایش باند آدم خوار «داعش» و تبدیل سوریه (و نیز عراق) به جولانگاه جنایت های قرون وسطایی، فوج فوج نیروهای واپسگرا از غرب تا شرق به نیابت از قدرت های پلید سرمایه داری زیر لوای «مبارزه با داعش» کرکس وار به سوریه هجوم آوردند تا لاشه ی این کشور را بین خود تقسیم کنند. حاصل این جنگ ارتجاعیِ خانمان سوز، افزون بر کشتار، ویرانی، فقر و فلاکت و فحشا و حتی نابودی وحشیانه ی بسیاری از آثار باستانیِ این کشور، مهاجرت ناگزیر و ناخواسته ی میلیون ها سوری است که عمدتاً به کشورهای ترکیه، لبنان و اردن پناه آورده اند. حکایت درد و رنج این انسان های آواره و بی خانمان، که جسد آن کودک کُرد سوری همچون نماد یک فاجعه ی عظیم انسانی گوشه ی بس بسیار کوچکی از آن را به نمایش گذاشت، یکی داستان است پُر آب چشم که شرح آن در این مقال نمی گنجد.
نکته ی مورد نظر این بیانیه برجسته کردن این واقعیت تلخ و اسفناک است که از این ۵ میلیون پناه جو، کشورهای ثروتمند اروپا و آمریکا تا کنون کمتر از ۷۰ هزار نفر (۴/۱ درصد) را به عنوان پناهنده پذیرفته اند. وانگهی، بر اساس توافق اخیر اتحادیه ی اروپا و ترکیه، دولت یونان موظف شده تمام پناه جویانی را که از ترکیه وارد یونان شده اند، که عمدتاً سوری اند، به ترکیه بازگرداند تا ترکیه آنها را از کشور اخراج کند. همین توافق، اتحادیه ی اروپا را ملزم می کند که فقط برای اجرای ۶ ماه نخستِ این طرح مبلغ ۶ میلیارد یورو به ترکیه بپردازد. یادآوری می کنیم که اتحادیه ی اروپا، علاوه بر وعده ی عضویت ترکیه در این اتحادیه، پیشتر نیز ٣ میلیارد یوروی دیگر به ترکیه داده بود تا پناه جویان را از کشور بیرون بریزد. سازمان دیده بان حقوق بشر درست گفته است: از نظر اتحادیه ی اروپا و ترکیه این میلیون ها پناه جو چیزی جز «زباله» نیستند، زباله ای که هر چه زودتر باید از شر آن خلاص شد، و البته بابت آن پول هم به جیب زد. فقط باید اضافه می شد که این «زباله» همان انسانی است که اعلامیه ی جهانیِ حقوق بشر برای او «حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی» قائل شده، و این که جنگ ارتجاعیِ قدرت های غارتگر و سرمایه سالار جهان است که او را این گونه به «زباله» تبدیل کرده است.
کانون نویسندگان ایران، ضمن اعتراض به این فاجعه ی بشرسوز و این هتک حرمت دردناک انسان، که میلیون ها نفر را از ابتدایی ترین حقوق خود از جمله حق آزادی بیان محروم کرده است، بازگرداندن پناه جویان را از یونان به ترکیه محکوم می کند و خواهان پایان یافتن این جنگ ارتجاعی است تا راه برای بازگشت پناه جویان به کشور خود هموار شود. در همان حال، کانون به عنوان یک خواست عاجل خواهان اسکان انسانیِ پناه جویان در کشورهای اروپایی و یا هر کشور دیگری است که پناه جویان خود انتخاب کنند.



کانون نویسندگان ایران
۲۴ فروردین ۱٣۹۵

شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۹۴

در منتهای بی قراری تحویل می شود




دایره ی این کلمات

گرد نمی شوند

وقتی کودکان بی سرپناه خاورمیانه

هر شب

کابوس بی حساب و کتاب خمپاره و اعوان و انصارش

بالین شان می شود


اکنون نشسته ام روی باروت حرف ها

و سمت جهان

هجای سکوت است و

سهم من از گفتن

کوچ سطرها

و بغض نگاه کودکان

که دست های مرا

بی طاقت می کند


بیدار می مانند      واج ها

در هزار و یک شب روایت

و جهان ترسیم می شود

در محاسبه ی گلوله ها

و اشک های مادران

در مرز قطعنامه ها و

سکه ی نگاه سرمایه

تا به تلنگر انگشتی

پیشانی روزنامه ی فردا را

تیتر کند


و از این قرار است

که قرار می گیرد

در منتهای بی قراری شمارش شمسی

یک هزار و سیصد و نود و پنج


جمعه، اسفند ۲۱، ۱۳۹۴

بر مزار نیمایوشیج در یوش





فرصتی فراهم امد تا به منظور ادای دین و احترام به نیمایوشیج بزرگ ؛
بنیانگذار و سمت دهنده ی اصلی شعر معاصر ایران به یوش بروم.
دهکده ای آرام و خاموش، در نقطه ای مرتفع. خاک گرفته و با جمعیتی
اندک. و بر سر مزار وی ، پاس بدارم یاد و تلاش انسانی را که یک تنه
با نگاه سنت زده و کهنه ی ادبیات در ایران نبرد کرد، و به ترسیم
خطوط اصلی شعر معاصر ایران پرداخت. با اتکا به جهان بینی و روش
شناسی تاریخی. البته در طرفین نیما، مزار بهجت الزمان اسفندیاری
خواهر نیما و مرحوم سیروس طاهباز کوشنده ی آثار نیما نیز قرار دارد.
چند عکس در زیر از خانه ی نیمایوشیج که اکنون موزه ای ست برای
بازدید کنندگان و علاقمندانی که به این دهکده سفر می کنند :


تندیس نیما در ورودی روستای بلده

کوچه منتهی به خانه نیمایوشیج

تندیس نیما در ورودی خانه-موزه

بخشی از حیات خانه نیما و نمای بیرونی اتاق ها

مسعود بیزارگیتی در کنار مزار نیمایوشیج
مسعود بیزارگیتی در خانه نیمایوشیج