تو را نگاه میکنم
و از هذیان جهان
دور میشوم
در ارتفاع گیسوان ملتهبات
حریق عاشقانهی شب
عارفانه میدان میگیرد
این شهر را
به قصد شاهراه دستانت
ترک میکنم
و تَرَک میزنم
همهمهی نابهنگام صداها را
نگاهت را بگشای
برای تطهیر این حضور
و جاری شو
جاری
در انزوای من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر