شنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۷

کفش به جای قلم


کفش منتظرالزیدی می رود تا ساختاروکارکردی اسطوره ای بیابد . یک عملکرد غیرحرفه ای

که توانسته است دردیپلماسی به شدت آشوب زده جهان معاصر، که بسترمناسبی را برای چنین

حرکاتی فراهم سازد؛ افکارعمومی را از طریق رسانه های جمعی به خود معطوف نماید .

اگرچه رابطه ی اثرگذار چنین حرکتی بیشتربه سوی مخاطبانی ست که از یک سو عملکردهای

هیجانی و عاطفی در رفتارشان تفوق داردد؛ واز سوی دیگر به دلیل سیاست های دولت نئومحا

فظه کار آمریکا در طول دهه ی اخیر، حساسیت های زیادی نسبت به رفتارها درآن مخاطبان

ایجاد واکنش نموده است . به گونه ای که درنقاط مختلف کشورهای خاورمیانه و حتی برخی

دیگر از کشورهای جهان ، واکنش های جالبی اتفاق افتاده است .

تعدادی اعلام نموده اند که به دلیل شهامت موجود در کار منتظرالزیدی ، حاضرند دختران شان

را به عقد وی درآورند . برخی نسبت به خرید کفش وی تا سقف 100 میلیون دلار اعلام آمادگی

نموده اند. تعدادی از وکلا نیز آمادگی خود را جهت دفاع ازوی بطوررایگان ، پس از دستگیری

و شکنجه ی وی توسط پلیس امنیت عراق اعلام داشته اند . برخی رسانه ها درخواست همکاری

ازوی را داشته اند .به طوری که رئیس بخش خبر شبکه لبنانی new tv که به ضد آمریکایی

بودن شهرت دارد ، اعلام داشته که از لحظه ی پرتاب کفش ما به او حقوق پرداخت خواهیم کرد

ضدیت با سیاست های دولت آمریکا یکی از دلایل اصلی در چنین موضعگیری هایی به شمار

می رود . اما آیا این مواضع قادر به توجیه یک عمل غیرحرفه ای می باشد ؟

یقین می رود که عملکرد آمریکا در طول زمان حضور درعراق و ازدست دادن دو عضو خا

نواده ی این خبرنگار البغدادیه ( کانال تلویزیونی ماهواره ای که برنامه هایش درقاهره پخش

می شود ) نقش مهمی درحرکت منتظرالزیدی در پرتاب دولنگه کفش وی به سوی جرج دبلیو

بوش داشته است . آنهم در یک کنفرانس مطبوعاتی ؛ که به سختی حتی خبرنگاران را اجازه

ورود می دهند . این عمل غیرحرفه ای نماد کارروزنامه نگاری که تنها به قلم مسلح است و

جزروایت صادقانه ی رویدادها و واقعیت ها وظیفه ی او می باشد ، نیست ! اگرچه تمام نفرت

این خبرنگارجوان در آن پرتاب ها نهفنه شده بود و قدرت پرتابش کفش ها نیز نمایانگر عمق

تنفروی از سیاست های بازها بود ؛ اما کار حرفه ای روزنامه نگری چنینی عمل عامیانه ای را

نمی پذیرد .

منتظرالزیدی که در بیست و چهارم آذرماه ( دسامبر ) این حرکت غیر حرفه ای را از خود به

جا گذاشت و به قول جرج دبلیو بوش در جهان معروف شد ، می توانست این حجم مخالفت را

در زمانی که رئیس جمهور آمریکا در یک صحنه ی عمومی و در مکانی که عموم مردم در آن

حضور داشتند ، به عنوان یک شهروند مخالف سیاست های وی به هر شکلی ابراز نماید . حتی

به شکل پرتاب کفش ؛ که نماد بدترین نوع اهانت در فرهنگ مردم عراق می باشد !نه اینکه این

حرکت را به عنوان یک روزنامه نگار انجام دهد . واین قلم نگاه خود به این عمل را از زاویه

یک روزنامه نگار به نگارش درآورده است .

نکته ی جالب توجه دراین است که رسانه ی ملی ما نیزدر حرکتی شتابزده وعملی عوامانه ، در

یکی دوروز آغازین این حادثه نیز برخوردی کاملا غیرحرفه ای داشته است !

واقعنگری و صبوری درتحلیل حرفه ای این رویداد از رسانه هایی که داعیه ی فعالیت های حر

فه ای را دارند ؛ کمترین توقع مخاطب دوراندیش وتحلیلگراست .

اگرچه کفش منتظرالزیدی ، به انتفاضه ی کفش ها تبدیل شده و می رود که شکلی اسطوره ای

به خود بگیرد ؛ اما ضروری ست تا پس از فروکش نمودن التهاب ها وهیجانات برآمده از این

عمل ، رسانه های هیجان زده نگاهی دوباره واصلاحی به عملکرد خود داشته باشند !

جمعه، آذر ۲۹، ۱۳۸۷

یلدای جهان

مشتی پرتده

بی واژه حضور

مشتی صدای / بی خنده


جهان

تکرار نتی بی فرجام

که به جست و جوی آشیانه اش

ورق می زند

خطوط عقربه ها را

وثانیه هایش را

به شعرهای من

می ریزد


این برف پرشکیب

یلدای کدام قصه را

تسبیح شبانه می زند

جمعه، آذر ۲۲، ۱۳۸۷

بهاردرپائیز


Estonian Ensemble

واقعا شگفت انگیز است هنگامی که اجرای قطعه یا قطعاتی را به طور زنده درسالنی گوش

می سپاری وروح ات با آوای نت های آن به پرواز در می آید .

شبی که گذشت گروه دونفره نوازنده موسیقی کشوراستونی درسالن خاتم به اجرای قطعاتی

پرداختند که بیشترآن متعلق به فولکلورمیهن خودشان بود. رقص هایی موقر و با نشاط که

ریشه در فرهنگ مردمی آن ناحیه داشت . چنان زیبا و تجسم بهارانه ی لحظات بود که مخا

طبان حاضردرسالن ، برای دقایقی که درآنجا حضورداشتند ، سرمای پائیزی را از یاد برده

بودند . آوای شاد و کودکانه ی نت های این رقص ها چنان مسحورکننده بود ،که در فواصل

قطعات اجرایی ، مخاطبان را وادار به تشویق چندین و چند باره ی نوازندگان می نمود . و

پیداست که این اجرا چقدر بر روان وذهن مخاطبان اثر مثبت گذاشته بود .

به ویژه قطعه ای از یکی از آهنگسازان برجسته معاصر استونی که اشپیگل ایم اشپیگل

نام داشت و جزء چند قطعه ی پایانی اجراها بود وبه صورت دوئت نواخته شد ، که در آن

نقش ساز ویولنسل با نواهای کشیده و آرام ؛ چنان فضای شاعرانه ای را تدارک دیده بود ،

و مخاطبان حاضردرسالن را به مرور خاطره های شیرین گذشته وا می داشت ؛ که پس از

اتمام اجرای آن قطعه، شنونده گا ن درنهایت سرور وشادی به تشویق آنان پرداختند. به قول

یکی از مسئولین حاضر درسالن ، به دلیل برخورد و توجه مناسب شنوندگان از اجرای

قطعات ، دو نوازنده اجرا کننده پس از پایان اجرای شان ، به یکدیگرزمزمه وار اشاره

داشتند که باز هم در آینده اجراهایی داشته باشند .

سازهای مورد استفاده در اجرای قطعات ویولنسل و سازی به نام کنل بود که چیزی شبییه

به قاون بوده است . و جالب این که شکل ساز برای مخاطب تازگی داشت . اگرچه پنجه

های ظریف نوازنده چنان الحان خوشی به ترکیب نواها می داد که بینده را مجذوب صدای

سازش می کرد .

به هرجهت غنیمتی بود دوساعتی که در کنار اجرای زنده ی موسیقی استونی گذشت .

که باید تحسینی را نسبت به جناب فلاحی ، معاونت هنری اداره ی ارشاد گیلان روا

داشت که با زحمتی فراوان نسبت به چنین رویدادی همت گماشت . ونیزبه مدیر کل آن

اداره که بی حمایت وی امکان وجود چنین لحظاتی از مخاطبان دریغ می گردید . ودر

آخر زحمات آقای احمدی فر که خود با موسیقی زندگی میکند .

سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۷

Human Rights


اعلاميه ي جهاني حقوق بشر
سه شنبه 8 فوريه 2005
منبع: سایت سازمان ملل
از آنجا که شناسايي حيثيت ذاتي کليه اعضاي خانواده بشري و حقوق يکسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادي و عدالت و صلح را در جهان تشکيل مي دهد ، از آنجا که عدم شناسايي وتحقير حقوق بشر منتهي به اعمال وحشيانه اي گرديده است که روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيايي که در آن افراد بشر در بيان عقيده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است ، از آنجا که اساساً حقوق انساني را بايد با اجراي قانون حمايت کرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد ، از آنجا که اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بين الملل را مورد تشويق قرار داد ، از آنجا که مردم ملل متحد ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش فرد انساني و تساوي حقوق مرد و زن مجدداً در منشور اعلام کرده اند و تصميم راسخ گرفته اند که به پيشرفت اجتماعي کمک کنند و در محيطي آزادتر وضع زندگي بهتري به وجود آورند ، از انجاکه دولتهاي عضو متعهد شده اند که احترام جهاني و رعايت واقعي حقوق بشر و آزادي هاي اساسي را با همکاري سازمان ملل متحد تامين کنند ، از آنجا که حسن تفاهم مشترک نسبت به اين حقوق و آزاديها براي اجراي کامل اين تعهد کمال اهميت را دارد ، مجمع عمومي اين اعلاميه جهاني حقوق بشر را آرمان مشترکي براي تمام مردم و کليه ملل اعلام مي کند تا جميع افراد و کليه ارکان اجتماع اين اعلاميه را دائماً مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که بوسيله تعليم و تربيت احترام اين حقوق و آزادي ها توسعه يابد و با تدابير تدريجي ملي و بين المللي ، شناسايي و اجراي واقعي و حياتي آنها ، چه در ميان خود ملل عضو و چه در بين مردم کشورهايي که در قلمرو آنها مي باشند ، تامين گردد .

ماده اول : تمام افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند . همه داراي عقل و وجدان مي باشند و بايد با يكديگر با روح برادري رفتار كنند .
ماده دوم :
1) هر كس ميتواند بدون هيچ تمايز - خصوصاً از حيث رنگ ، جنس ، نژاد ، مذهب ، عقيده سياسي يا هر عقيده ي ديگر و همچنين مليت و وضع اجتماعي ، ثروت ، ولادت يا هر موقعيت ديگر ، از تمام حقوق و كليه ي آزادي هايي كه در اعلاميه حاضر ذكر شده است بهره مند گردد .
2) به علاوه هيچ تبعيضي به عمل نخواهد آمد كه مبتني بر وضع سياسي ، اداري و قضايي يا بين المللي كشور يا سرزميني كه شخص به آن تعلق دارد . خواه اين كشور مستقل ، تحت قيوميت يا خود مختار بوده و يا حاكميت آن به شكلي محدود شده باشد .
ماده سوم : هر كس حق زندگي ، آزادي و امنيت شخصي دارد .
ماده چهارم : احدي را نمي توان در بردگي نگاه داشت و داد و ستد بردگان به هر شكلي كه باشد ممنوع است .
ماده پنجم : احدي را نمي توان تحت شكنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ظالمانه يا خلاف انسانيت و شئون انساني يا موهن باشد .
ماده ششم : هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقي او در همه جا به عنوان يك انسان در مقابل قانون شناخته شود .
ماده هفتم : همه در برابر قانون مساوي هستند و حق دارند بدون تبعيض و بالسويه از حمايت قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي كه ناقض اعلاميه حاضر باشد و هر تحريكي كه براي اعمال چنين تبعيضي انجام شود از حمايت قانون برخوردار شوند .
ماده هشتم : در برابر اعمالي كه حقوق اساسي فرد را مورد تجاوز قرار دهد و آن حقوق به وسيله ي قانون اساسي و يا قانون ديگري براي او شناخته شده باشد ، هر كس حق رجوع موثر به محاكم ملي صالحه را دارد .
ماده نهم : احدي را نمي توان خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد نمود .
ماده دهم : هر كس با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش بوسيله ي دادگاه مستقل و بي طرف ، منصفانه و علناً رسيدگي شود و چنين دادگاهي درباره ي حقوق و الزامات او و يا هر اتهام جزائي كه به او وارد شده باشد تصميم بگيرد .
ماده يازدهم :
1) هر كس كه به بزهكاري متهم شده باشد بي گناه محسوب خواهد شد تا وقتي كه در جريان يك دعواي عمومي كه كليه تضمين هاي لازم جهت دفاع او تامين شده باشد ، تقصير او قانوناً محرز گردد .
2) هيچ كس براي انجام يا عدم انجام عملي كه در موقع ارتكاب ، آن عمل به موجب حقوق ملي يا بين المللي جرم شناخته نمي شده است محكوم نخواهد شد . به همين طريق هيچ مجازاتي شديد تر از آنچه كه در موقع ارتكاب جرم بدان تعلق ميگرفت در باره ي احدي اجرا نخواهد شد .
ماده دوازدهم : احدي در زندگي خصوصي ، امور خانوادگي ، اقامتگاه يا مكاتبات خود ، نبايد مورد مداخله هاي خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد . هر كس حق دارد در مقابل اينگونه مداخلات و حملات مورد حمايت قانون قرار گيرد .
ماده سيزدهم :
1) هر كس حق دارد كه در داخل هر كشوري آزادانه عبور و مرور كند و محل اقامت خود را انتخاب كند .
2)هر كس حق دارد هر كشوري از جمله كشور خود را ترك كند يا به آن بازگردد .
ماده چهاردهم :
1) هركس حق دارد در مقابل شكنجه ، آزار و تعقيب پناهگاهي جستجو كند و در كشورهاي ديگر پناه گزيند .
2) در مواردي كه تعقيب واقعاً مبتني به جرم عمومي و غير سياسي يا رفتارهايي مغاير با اصول و مقاصد ملل متحد باشد نميتوان از اين حق استفاده كرد .
ماده پانزدهم :
1) هر كس حق دارد كه داراي تابعيت باشد .
2) احدي را نمي توان خودسرانه از تابعيت خود يا از حق تغيير تابعيت محروم كرد .
ماده شانزدهم :
1) هر زن و مرد بالغي حق دارند بدون هيچگونه محدوديت از نظر نژاد ، مليت ، تابعيت يا مذهب با يكديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده دهند . در تمام مدت زناشويي و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در كليه امور مربوط به ازدواج داراي حقوق مساوي مي باشند .
2) ازدواج بايد با رضايت كامل و آزادانه زن و مرد واقع شود .
ماده هفدهم :
1) هر كس منفرداً يا بطور دسته جمعي حق مالكيت دارد .
2) احدي را نمي توان خودسرانه از حق مالكيت محروم نمود .
ماده هيجدهم : هر كس حق دارد كه از آزادي فكر ، وجدان و مذهب بهره مند شود . اين حق متضمن آزادي تغيير مذهب يا عقيده و نيز متضمن آزادي اظهار عقيده و ايمان ميباشد و همچنين شامل تعليمات مذهبي و اجراي مراسم ديني است . هر كس ميتواند از اين حقوق منفرداً يا اجتماعاً و به طور خصوصي يا عمومي برخوردار شود.
ماده نوزدهم : هر كس حق آزادي عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آنست كه از داشت عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسايل ممكن و بدون ملاحظات مرزي آزاد باشد .
ماده بيستم :
1) هر كس حق دارد آزادانه مجامع و جمعيتهاي مسالمت آميز تشكيل دهد .
2) هيچكس را نميتوان مجبور به شركت در اجتماعي كرد .
ماده بيست و يكم :
1) هر كس حق دارد در اداره ي امور عمومي كشور خود ، خواه مستقيماً و خواه از طريق نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند شركت جويد .
2) هر كس حق دارد با تساوي شرايط به مشاغل عمومي كشور خود نايل آيد .
3) اساس و منشاء قدرت حكومت اراده ي مردم است . اين اراده بايد به وسيله ي انتخاباتي ابراز گردد كه از روي صداقت و بطور ادواري صورت پذيرد . انتخابات بايد عمومي و با رعايت مساوات باشد و با راي مخفي يا طريقه اي نظير آن انجام گيرد كه آزادي راي را تضمين نمايد .
ماده بيست و دوم : هر كس به عنوان عضو اجتماع حق امنيت اجتماعي دارد و مجاز است بوسيله ي مساعي ملي و همكاري بين المللي حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خود را كه لازمه ي مقام و نمو آزادانه ي شخصيت اوست با رعايت تشكيلات و منابع هر كشور بدست آورد .
ماده بيست وسوم :
1) هر كس حق دارد كار كند ، كار خود را آزادانه انتخاب نمايد ، شرايط منصفانه و رضايت بخشي براي كار خود خواستار باشد و در مقابل بيكاري مورد حمايت قرار گيرد .
2) همه حق دارند بدون هيچ تبعيضي در مقابل كار مساوي اجرت مساوي دريافت كنند .
3) هر كس كه كار مي كند به مزد منصفانه و رضايت بخشي ذيحق ميشود كه زندگي او و خانواده اش را موافق شئون انساني تامين كند و آنرا در صورت لزوم با هر نوع وسايل ديگر حمايت اجتماعي تكميل نمايد .
4) هر كس حق دارد براي دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشكيل دهد يا در اتحاديه ها شركت كند .
ماده بيست و چهارم : هر كس حق استراحت و فراغت و تفريح دارد و به خصوص به محدوديت معقول ساعات كار و مرخصي هاي ادواري با اخذ حقوق ذيحق ميباشد .
ماده بيست و پنجم :
1)هر كس حق دارد كه سطح زندگاني او ، سلامتي و رفاه خود و خانواده اش را از حيث خوراك و مسكن و مراقبتهاي پزشكي و خدمات لازم اجتماعي تامين كند و همچنين حق دارد كه در مواقع بيكاري ، بيماري ، نقص اعضاء ، بيوگي ، پيري يا تمام موارد ديگري كه به عللي خارج از اراده ي انسان وسايل امرار معاش از دست رفته باشد ، از شرايط آبرومندانه ي زندگي برخوردار شود .
2) مادران و كودكان حق دارند از كمك و مراقبت مخصوصي بهره مند شوند . كودكان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنيا آمده باشند ، حق دارند كه همه از يكنوع حمايت اجتماعي برخوردار شوند .
ماده بيست وششم :
1) هر كس حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود . آموزش و پرورش لااقل تا حدودي كه مربوط به تعليمات ابتدايي و اساسي است بايد رايگان باشد . آموزش ابتدايي اجباري است . آموزش حرفه اي بايد عموميت پيدا كند و آموزش عالي بايد با شرايط تساوي كامل به روي همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره گيرند .
2) آموزش و پرورش بايد طوري هدايت شود كه شخصيت انساني هر فرد را به حد كمال رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادي هاي بشر را تقويت كند . آموزش و پرورش بايد حس تفاهم ، گذشت و احترام به عقيده ي مخالف و دوستي بين تمام ملل و جمعيتهاي نژادي يا مذهبي و همچنين توسعه ي فعاليتهاي ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهيل نمايد .
3) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند .
ماده بيست و هفتم :
1) هر كس حق دارد آزادانه در زندگي فرهنگي اجتماع شركت كند ، از فنون و هنر ها بهره گيرد و در پيشرفت علمي و فوائد آن سهيم باشد .
2) هر كس حق دارد از حمايت منافع مادي و معنوي آثار علمي ، فرهنگي يا هنري خود برخوردار شود .
ماده بيست وهشتم : هر كس حق دارد برقراري نظمي را بخواهد كه از لحاظ اجتماعي و بين المللي ، حقوق و آزادي هايي را كه در اين اعلاميه ذكر گرديده است تامين كند و آنها را به مورد اجرا گذارد .
ماده بيست و نهم :
1) هر كس در مقابل آن جامعه اي وظيفه دارد كه رشد آزاد و كامل شخصيت او را ميسر كند .
2) هر كس در اجراي حقوق و استفاده از آزادي هاي خود فقط تابع محدوديت هايي است كه به وسيله قانون و منحصراً به منظور تامين ، شناسايي و مراعات حقوق و آزادي هاي ديگران و براي رعايت صحيح مقتضيات اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني در شرايط يك جامعه ي دمكراتيك وضع گرديده است .
ماده سي ام : هيچ يك از مقررات اعلاميه حاضر نبايد طوري تفسير شود كه متضمن حقي براي دولت ، جمعيت يا فردي باشد كه به موجب آن بتوانند هر يك از حقوق و آزاديهاي مندرج در اين اعلاميه را از بين ببرند يا در راه آن فعاليتي نمايند .

درسالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر



امروز دهم دسامبر2008 برابر با بیستم آذرماه 1387 شمسی است . امروز سالروز

اعلامیه جهانی حقوق بشر و شصتمین سالگرد تصویب این اعلامیه است . سندی که

به عنوان مهمترین پیمان نامه ی بین المللی در دفاع از حقوق و کرامت انسانی، تحت

عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 به تصویب رسید .

هنگام تصویب این اعلامیه که به تایید 48 عضو رسید ، ایران نیز از جمله کشورهای

تایید کننده این پیمان نامه ی مهم بود .

این سند 30 ماده ای دیدگاه سازمان ملل متحد را که بالاترین مرجع حقوقی بین المللی

ست ، در خصوص حقوق اجتماعی ، اقتصادی ، مدنی ، سیاسی ، فرهنگی و . . . .

انسان ها ، فارغ از نژاد ورنگ پوست و . . . اعلام می نماید . چنانکه دراعلامیه

آمده است :

(( هرکس می تواند بدون هیچگونه تمایزخصوصا از حیث نژاد،رنگ،جنس،زبان،

مذهب،عقیده سیاسی یا هرعقیده دیگر،همچنین ملیت، وضع اجتماعیثروت،ولادت

یا هرموقعیت دیگر، ازتمام حقوق وکلیه آزادی هایی که دراعلامیه حاضرذکرشده

است ، بهره مند گردد.))

در سال های بعد از تصویب این اعلامیه ، سندهای دیگری نیز جهت گسترش و

تعمیق مفاهیم پیمان نامه فوق ، تحت عناوین مختلف به تصویب سازمان ملل رسید.

اگر چه هنوز تصویر روشن و شفافی نسبت به عملکرد کشورها ، به جهت انطباق

با مفاد این پیمان نامه دردست نیست . و هرکشوری دراین خصوص رفتارمنطبق

با منافع ملی خود در پیش می گیرد . به ویژه در خصوص حقوق پناهندگان! که

کشورها آنگونه که مفاد اعلامیه درمورد حق پناهندگی تصریح دارد، عمل نمی

نمایند . و این یکی معضلاتی ست که پناهندگان کشورهای مختلف با آن دست به

گریبانند . در این فرصت که شصتمین سالروز تصویب این اعلامیه گرامی داشته

می شود ؛ شایسته است که آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد ،توجه

شورای حقوق بشر سازمان ملل را به این موضوع اساسی معطوف نماید .

با عنایت به اینکه بسیاری از کشورهای به خصوص پیشرفته تلاش می نمایند

نسبت به مفاد اعلامیه و نیز برخی از 9 سند به تصویب رسیده سازمان ملل

نگاه اجرایی داشته باشند ؛ اما هنوزدر خصوص اجرای آن چالش هایی وجود

دارد . بان کی مون دبیرکل سازمان ملل درپیامی به مناسبت شصتمین سالروز

این اعلامیه می گوید : (( چالش هایی که ما امروز با آن مواجه هستیم ، به

همان اندازه دلهره آورهستند که نگارندگان پیش نویس اعلامیه در شصت

سال پیش با آن ها مواجه بوده اند .))

وی در ادامه اظهار می دارد (( دراین روز حقوق بشر، امیدوارم همگی ما

براساس مسئولیت مشترک مان به منظورحفظ حقوق مندرج دراعلامیه جهانی

حقوق بشراقدام نمائیم .ما تنها هنگامی می توانیم بر بلندای بصیرت آن سند

الهام دهنده افتخارکنیم که اصول آن به گونه ای کامل در هر جا و برای همه

اجرا شود .))

اگر چه اظهار امید واری آقای دبیرکل منطبق با فرایندهای چالش بر انگیز

موجود درجهان به ویژه کشورهای در حال رشد در مورد حقوق بشر امری

انکار ناپذیر است؛ وهمین توجه شخص وی ونیز شورای حقوق بشر رابیشتر

می طلبد . اما رشد جنبش های حقوق بشری طی سال های اخیربا عناوین و

موضوعات مختلف ، نشانگرآن است که توجه شهروندان کشورهایی که حقوق

انسانی آنان تحت عناوین مختلف نقض می گردد؛ به حقوق و تکالیف خود و

حاکمان بیشترشده و جهت استیفای آن از هرگونه تلاش مسالمت جویانه وبا

برنامه کوتاهی نمی کنند .

جمعه، آذر ۱۵، ۱۳۸۷

شماره جدید هنروادبیات


شماره جدید ویژه هنروادبیات آوای شمال با مطالبی متنوع درحوزه ی داستان ، شعر،

مقاله وترجمه درشانزدهم آذر ماه منتشر شد . دراین شماره آثاری می خوانید ازژیلا

هاتفی ، نینا گلستانی ، محمود فلکی ، لیلانیرومند ، بهزاد موسایی ،زهرادیانت کار،

ای . او . اسکات ، تیم ویکاری ، جیمز . ای . رایت و . . .

چهارشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۷

شباهنگ

همیشه فرصتی هست

این کوچه های بی قرار را

برگی برشاخه ای بجنبد

وسطری که خاموش مانده است


بانگی

که رد پایش را هنوز

به حافظه ی دست ها ولب ها نداده است

همیشه فرصتی هست

حتی شبانه هایت را

دوشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۷

شهروند ورسانه ی مجازی


در جهان سیاست آن گاه که جهت تنش ها وتقابل ها به سمتی باشد که تنها منافع

گروهی وجناحی را نشانه رود ، عرصه درچالش ها به طور عمده متعلق به افشا

گری های صریح وتلاش جهت حذف رقیب خواهد بود .

این امر در جامعه ای که هنوز در حال گذار می باشد ، ازخود منش شفاف تری

برجای می گذارد .

من گهگاه مجله ی شهروند را مطالعه می کردم . این نشریه ازآنجا که جهت نگاه

خود را بر روشنگری دایر می کرد وروش اصلاحی درمنش سیاسی ، فرهنگی و

اجتماعی خود داشت ، نگاه مخاطب را جذب می نمود . تیراژچهل هزارنسخه ای

این نشریه به خوبی گواه این مسئله است . اگرچه گاه روش های محافظه کارانه

این نشریه و یا برخی جنبه های دیگرنشریه نیز قابل انتقاد بوده است .

اما در شرایط فعلی که فضای نشریات الکترونیکی وجهان رسانه های مجازی

به شکل بی سابقه ای گسترش می یابد ؛ به گونه ای که مرزی به جهت سن و سال

نمی شناسد وفرایند فرهنگی دراین قواره هر چه بیشتر شکل می گیرد؛ توقیف و

تعطیلی یک نشریه مکتوب ، جز حذف آن برای خوانندگانی که به مکتوب خوانی

عادت داشته اند ؛ چه تاثیری درروند روبه جلوی آگاهی خواهد داشت . آیا جز این

است که نگاه مخاطب فوق به سمتی سوق می یابد که با حساسیت بیشتربه جذب

آگاهی می پردازد؟ آیا انسداد شریان فرهنگی، هزینه ی مضاعف تری رادرفرایند

خود برای متولیان در پی نخواهد داشت ؟ تامل براین پرسش ، بی شک گشاینده ی

نکات بسیار ظریفی خواهد بود!

یکشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۷

هنرکاریکاتور








کاریکاتورهایی که می بینید , حاصل خلاقیت جوان کاریکاتوریستی است به نام حامد قلیزاده ،

توانايي حامد در کاریکاتور چهره ودرک دیالکتیک درونی منش طرح از یک سو، که درحقیقت

اصلي ترين مولفه ىر كاريكاتور است وقلم تواناي وي درطراحی ازدیگرسو ، درصورتی که

با پیگیری های مستمروی همراه باشد ؛ نوید آینده ای درخشان را در هنر کاریکاتور برای وی

در پی خواهد داشت .

درطرح های بالا کاریکاتور چهره های محمد علی جمالزاده ، صادق هدایت ، بزرگ علوی و

مسعود بیزارگیتی مشاهده می شود .

این طرح ها برای نخستین بار در این وب منتشر می گردد . بدیهی ست استفاده اراین کاریکاتورها

در هر جا و توسط هرکسی تنها با ذکر منبع مجاز می باشد .

یکشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۷

امضاء


رایانه بهانه است

واین نگاه جا مانده

فیلتر نمی خواهد


همیشه همینطوربود

چند سطر

صدایی و

جهان

درچشم های لیلی و مجنون

بیتوته می کمد


شاید

این حرف ها هنوز

برای دست های توکافی نیست

وچشم هایت

ردپای سطرهای نیامده را

امضاء می کند

پنجشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۷

سه گانه ی اوباما


باراک حسین اوباما که از این پس پرزیدنت اوباما خواهد بود ، و این خود جای بسیار

خوشحالی به ویژه برای سیاهپوستان خواهد داشت که دهه های بسیاری را به خاطر

رنگ سیاه شان همواره مورد ستم نژادی قرار می گرفتند، با گزینش و انتخاب سه گا

نه ای در شعارهای انتخاباتی خود ، که حاصل شناخت نیازها وموقعیت فعلی داخلی و

جهانی بود ، توانست رقیب سرسخت خود جان مک کین را از حزب جمهوری خواه

شکست سختی بدهد.

(( امیدواری ، عمل ، تغییر )) آن شعاری بود که توانست 136 میلیون آمریکایی را

پای صندوق انتخابات بکشاند . واین تعداد شرکت کننده بیش از64 درصد واجدان شرا

یط شرکت در انتخابات را در بر می گرفت . امری بی سابقه در تاریخ انتخابات آمر

یکا .

اتخاذ سیاست های جنگ طلبانه و از این طریق ایجاد هژمونی بر جهان و توسعه و

گسترش تنش ها در مناطقی از جهان که بیشترین منابع را در خود جای داده است ،

بی توجهی به اعتراضات وجنبش های داخلی نسبت به تجاوز به حریم دیگر کشورها ،

که در واقع منجر به ازدست دادن نیروهای بی شماری از ارتش آمریکا می شد؛بحران

جدی مالی در داخل و افزایش بیکاری ، حضور دراز مدت در کشورهایی چوت عراق

و افغانستان، که علاوه بر تلفات انسانی ، مستلزم هزینه های میلیاردی برای آمریکا

بود و . . . عوامل و سبب سازتوجه مردم آمریکا به شعارهای سه گانه ی سناتوردمو

کرات ایلینوی ، یعنی باراک حسین اوبامای جوان گردید .

اما آیا پرزیدنت اوباما قادر خواهد بود که در سایه قدرتمند نیروهای نئوکان که هرگز

حاضر به گذشت از منافع ملی خود نبوده و چشم برجهان دوخته اند و شعار (( جهان

نوین آمریکایی )) را سرمی دهند ، با اراده ای آهنین نسبت به اجرای آخرین بخش

شعار خود یعنی(( تغییر و تحول)) عمل نماید .

آیا اوباما پیوستگی خود را به جنبش مدنی تاریخی سیاهپوستان به رهبری (( مارتین

لوترکینگ)) درچهارچوب دموکراسی نوین حفظ خواهد نمود . زیراسیاه هویتی تار

یخی ست که ریشه آن به بردگی پیوند خورده است . آیا اوباما از همین سکو خواهد

توانست که به تنش سازی های و نژاد پرستی ها و . . . که بازها در اندیشه ایجاد

جهان نوین آمریکایی در پرتو آن هستند خاتمه بخشد . آن شعار تغییر ناظر براتخاذ

مواضعی کاملا جدید درجهان و توجیه آن بخش از ملت آمریکا ست که در پرتو شعار

نئوکان ها، طرفدار(( جهان نوین آمریکایی )) هستند .

اوباما در شرایط بسیار دشواری به کاخ سفید راه می یابد . با انبوهی ازمشکلات مالی

و اجتماعی در داخل و بسیاری از سیاست های غلط وتنش فزای خارجی که حاصل

مدیریت بوش پسر در کاخ سفید بود. اوباما هشیاری خود را در شناخت ضرورت ها

و نیازهای جامعه پیشرفته آمریکا ، با انتخاب شعار فوق و اختصاص بیش از 52 در

صد آرا واجدان شرایط و راه یافتن به کاخ سفید به اثبات رساند . تنها بر اساس نگاه

اصلاح طلبانه ( ایجاد تغییرات واصلاح سیاست ها) وی قادر به بازسازی روش ها

یی خواهد که بتواند چهره ای دیگر از کشورش را در تعاملات جهانی به نمایش بگذا

رد .

نکته ی آموزنده دراین انتخابات ، با وجود نوع دمکراسی موجود ( دمکراسی بورژوا

یی ) پذیرفتن الزامات و گردن نهادن به انتخاب های موجود است . بی آنکه تخلفاتی

در صندوق ها صورت گیرد و یا صندوق های آرایی در این شهر یا آن ایالت باطل

اعلام گردد.

درجامعه ی ما زمزمه ای است مبنی بر این که خاتمی بر انتخابات آمریکا چشم دوخته

است تا پس از آن اعلام موضع نماید . چقدر این زمزمه میتواند صحیح باشد یا غلط

چندان مهم نیست . آنچه که نباید مغفول واقع شود ، توجه به روند تغییرات درآمریکا و

اصلاح نگاه ها وروش ها در جهت خصومت زدایی ودوری جستن ازادبیات تهاجمی

که شائبه ی خشونت طلبی را دامن میزند . اکنون جریان اصلاح طلبی در ایران که به

انتخابات دهم ریاست جمهوری نزدیک می شود ؛ با توجه به تغییراتی که در آمریکا و

به تبع آن در جهان رخ خواهد داد ، باید هشیارتر ازگذشته برمواضع خود اندیشیده و

پیرامون شعاری گرد آید که توان اجرای آن را داشته باشد . درک الزامات و ضروت

های موقعیت جدید وواقع بینی سیاسی ، می تواند دو مؤلفه ی اساسی در تدوین سیاست

های جدید گرایش موسوم به اصلاح طلبی باشد.

سایه ی حضور


این کلمه ها که پرتاب می شوند

پنهان

پشت سطرهای منتظر

وآن نگاه

که سیم های تلفن جرقه می زند

سکوت یک شرم را


شاید شبی

در رؤیای بغض کرده ام

سایه ای

از خواب من گذشته باشد

چهارشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۷

صدورپایان نامه


پایان نامه آقای کردان در ترمی که گذشت و موسوم به کردان گیت شد ، توسط پار

لمان صادر گردید . آن هم با چه امتیاز بالایی ! نقل است از دانش جویانی که کردان

به عنوان استاد ؟! دردانشگاه برای آنان تدریس می کرد ، خطاب به دانش جویان

اظهار می داشت که شما که دانشجو نیستید ، ما که در دانشگاه اکسفورد بودیم . . .

ازیک سو عجیب است و از سوی دیگر جالب ! که ایشان در جامه ی مسلمانی و

دینداری ، با روش های گوناگون سعی در حفظ صندلی وزارت را داشت !

آنهم وزارتی که مسئول تامین امنیت مردم است . ومتولی برگزاری انتخابات آزاد!

پدیده ی عجیبی ست که چرا رئیس دولت نهم با اینهمه مخالفت گسترده ، که حتی

طیف عظیمی از تشکل راست موسوم به اصولگرایی در آن نیزسهیم بود ، سعی در

حفظ وزیری داشت که با مدرک قلابی خود ازمجلس رای اعتماد دریافت کرده بود.

و درپایان این سریال ناخوشایند ، به تعبیر احمد توکلی نمایند ه راستگرای تهران در

پارلمان ، از روش اغواگرایانه برای پس گرفتن امضاء های استیضاح بهره برداری

می شد . آن هم از سوی نماینده ی دولت در مجلس ؟! مدیرکل پارلمانی دولت در

مجلس که مسئول این کار بود . البته ازجهت اجرای کار!

نکته نه چندان ظریفی در اینجا وجود دارد . برای استخدام یک کارمند و یا تبدیل

وضعیت او، دستگاه های حراستی وگزینشی ، چنان در احوالات شخص وخانواده

و فامیل ها و دوستان ، تحقیق و تفحص می کنند ، که بیچاره کارمند از هرچه کاردر

اداره مربوطه منزجر می گردد . اما چطور یک مدیرکل ، که لقب نماینده ی دولت

را نیز یدک می کشد ؛ چنان بی هراس از هرگونه عواقبی به دادن چک پول های

پنج میلیون تومانی تحت عنوان کمک به نمایندگان به هردلیل ( تو بخوان رشوه )

مبادرت می نماید، آن هم همزمان با استیضاح وزیر کشور؟!آیا این مدیرکل ونماینده

دولت از دالان پیچ اندرپیچ گزینش و . . . عبورکرده بود ؟‍! بماند که این مبالغ که

متعلق به بیت المال است ، چگونه هزینه می شود !

در فرایند اخذ رای اعتماد وزیرکشور تا صدور پایان نامه به نامبرده روزسه شنبه

مورخ 14/8/87 گفتارها ومطالب زیادی در خصوص وی عرضه شد . به ویژه در

مورد اخذ مدارک تحصیلی نامبره از لیسانس و فوق لیسانس گرفته تا دکترای

دانشگاه آکسفورد؟! جالب اینکه به تدریس در دانشگاه نیز می پرداخته است !

بهتراست در خصوص روند طی شده در طولاین ترم، مردم به قضاوت بنشینند.

سه‌شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۷

ویژه هنروادبیات


شماره جدید ویژه ی هنروادبیات آوای شمال منتشرشد. این ویژه نامه که درپانزدهم

هرماه انتشار می یابد ، در این شماره آثاری از :

فرامرز سه دهی، بهزاد موسایی ، کبرا پیرشالکوهی ، حسین نوروزی پور ،محمد

تقی مرتاض هجری ، مسعود بیزارگیتی ،زهرا دیانت کار ، رباب محب ، لیلا نیرو

مند ، جان ولتررا ، آناآخماتوا ، بو گوستاوسون و . . . را منتشر نموده است .

شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۷

حفظ قدرت به . . .

سریال چندین قسمتی ماجرای کردان را گویا پایانی نیست . به نظر می رسد بخش

ماقبل آخر این سریال ، چنان اکشن بوده و هیجان آور که واکنش های زیادی را

برانگیخته است . نمی دانم می شود اینگونه توجیه کرد که چسبیدن به میز وزارت

به هر قیمتی ؟! آنهم با آن عقبه ای که ایجاد شائبه های بسیار نه فقط برای مردم ،

بلکه برای مسئولین و نمایندگان نموده است ! تازه این بخشی ازایجاد ذهنیت در

خصوص وی می باشد . ماجرای 5000000 تومان کمک به نمایندگان استیضاح

کننده ، تحت عنوان کمک به مساجد شهر و . . . سپس رسید دریافتی مبلغ کمک

شده که زیر آن رسیدی دیگر پنهان شده بود ، مبنی بر پس گرفتن امضاء استیضا

ح ؟! آنهم از سوی نماینده ی دولت که در مجلس مستقر است . عجیب است رشوه

پرداختن یا به عبارتی گویا تر خریدن رای نماینده به منظور حفظ میز وزارت ؟!

حفظ مقام به هر وسیله ای ! آیا اگر چنین اتفاقی در کشوری دیگر رقم می خورد ،

چه اتفاقی می افتاد ؟

استفاده از اینهمه روش ها و ابزارها برای حفظ قدرت به چه معناست؟ آنهم در

آستانه ی انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری ؟! آیا به مخاطب اجتماعی

خود حق نمی دهید تا این فرایند را با دیده ی تردید بنگرد ! روندی که نه تنها در

جامعه ی ما بازتابی ناخوشایند یافته ، بلکه تبدیل به ماجرایی به بیرون ازمرزها

گردیده است .

باقی تاویل مخاطبان است . . .

پنجشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۷

ماجرای کارت های الکترونیک کتاب


بن های کتاب یا کارت های الکترونیکی کتاب ، از جمله روش ها وابزارهای مناسبی

ست که جهت حمایت از قشر کتاب خوان و توسعه ی کتاب خوانی به تناوب از سوی

متولیان فرهنگی به عنوان یک سیاست اجرایی درراستای توسعه ی فرهنگی درجامعه

اعمال می شود .

در کشور ما موضوع کتاب و کتاب خوانی و سایر حواشی مربوط به آن ، همواره

داستانی پرآب چشم بوده است . هم اکنون نیزوضعیت نشروپخش و . . . ونیزروند

کتاب خوانی فاقد جایگاهی مناسب بوده واز مرتبه ای نازل برخوردار می باشد .

با توصیف بالا اقدام به تهیه و توزیع کارت های الکترونیک کتاب ، عملی پسندیده

است اگردر راستای خرید و خواندن کتاب به کار برده شود ؛ نه در جهت فروش و

نقد کردن کارت های الکترونیک . آنچه مطمح نظر این یادداشت بوده و انگیزه ی

به تحریر درآمدن از سوی صاحب این قلم ، نحوه ی توزیع ومعیار انتخاب افراد

جهت برخوردار شدن از این کارت های الکترونیک کتاب می باشد .

با مراجعه ای که راقم این سطور به اداره متولی فرهنگی داشته و پی جوی کارت

الکترونیکی کتاب بوده و در این خصوص با تنی از چند ازکارکنان مسئول آن اداره

گفتگو داشتم ، یکی از بهره های این گفتگو که تاسف مرا برانگیخت ، نداشتن آرشیو

ی از مؤلفین این شهر بنا به اذعان طرف های گفتگو بوده ، که تردید هرمخاطبی را

در نحوه ی معیارگزینی برمی انگیزد. اینکه با چه معیاری نسبت به تحویل کارت

های الکترونیکی کتاب به دریافت کنندگان آن اقدام شده است ؟ آیا معیارها شخصی،

سلیقه ای و . . . بوده است؟

آیا چند نفر از مؤلفین حرفه ای و با سابقه ی شهرما – همینطور در سطح کشور –

از این کارت ها بهره مهد شدند ؟ درصدشان چقدر بوده است ؟

همچنین در گزاره ی فوق ، طرف گفتگو بیان نمود که تعداد بسیاری از کارت های

یاد شده به صاحبانجراید تعلق گرفت . یعنی بیشترین درصد کارت ها تحویل اربابان

مطبوعات شد . مبارک شان باد ! اما پرسش اینجاست که کدام ارزیابی وتحلیلی ،

انتخاب کنندگان افراد را برای دریافت کارت های الکترونیک به این نتیجه رساند

که بیشتر آنان باید کارکنان رسانه ها باشند.واز میان حدود پانصد کارت الکترونیک

تنها ده تا بیست قطعه از کارت ها به نویسندگان و . . . تعلق گیرد ؟

برای نمونه و مستند کردن سخن بالا ، اعلام یک مصداق بی گمان پربیراه نیست .

اگرچه بسیاری از نویسندگان حرفه ای و باسابقه که چند دهه از عمرقلمزنی شان

می گذرد ، از این کمترین حقوق صنفی شان نیز بی بهره مانده اند . واین یادداشت

به گونه ای ناظر برانعکاس حقوق ضایع شده ی آنان می باشد . نمونه ی مصداقی

یاد شده ، صاحباین قلم است که نه به عنوان یک نویسنده و نه به عنوان یک روز

نامه نگار از این حقوق قانونی و طبیعی خود برخوردار نشده است . و نکته ی

جالب این است که هنگام گفتگو با مسئول اداره ی فرهنگی اداره مربوطه ، ایشان

اظهار بی اطلاعی از شناخت برخی نویسندگان و کارهای شان داشت !؟ آن هم

از کسانی که چند دهه ازعمر شریف خود را فارغ ازطمع های مادی روزگار

در همین شهربه امر نوشتن می گذرانند .

آیا پست ریاست یک واحد فرهنگی در یک اداره ی متولی فرهنگ وعدم شناخت

نویسندگان با سابقه ی آن شهر، با هم قابل جمع می باشند ؟!

شایسته است در چنین فرایندهایی که با خرد فرهنگی وروان جمعی انسان ها مر

تبط است ، معیارها وبررسی های کارشناسی به نحوی صورت گیرد ، که ناظر

برحقوق صنفی فعالان فرهنگی – حتی منتقدین فرهنگی – بوده و از تضییع

حقوق طبیعی و قانونی شان خودداری به عمل آید .

دوشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۷

درگذشت شاعر


سیروس رادمنش شاعر مسجد سلیمانی درگذشت . نام این شاعر پنجاه و سه ساله

با حلقه ی موج نابی ها پیوند خورده است . وی اعتقاد به انتشار کتاب درزمان

حیاتش نداشت ،وشعرش را به ندرت در نشریات سراسری به چاپ می رساند.

سیروس رادمنش از چهره های جدی شعر موج ناب تلقی می شد . عرفان ، عشق

موسیقی در ترکیب با زبان معاصر شعرش را از درخششی ویژه برخوردارمی

ساخت. درگذشت وی به یقین برای جامعه ی شعری ایران ضایعی جدی محسوب

می گردد . یادش گرامی باد .

شنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۷

اردشیرمحصص درگذشت


اردشیر محصص کاریکاتوریست برجسته ی ایرانی در سن هفتاد سالگی درگذشت.

محصص که پس از مهاجرت به آمریک در همانجا اقامت گزید ، پایان عمرش نیز

در همانجا رقم خورد . مضامین کارهای محصص گرسنگی ، بی عدالتی ، استعمار

و مضامینی از این دست بود . وی معتقد بود که (( کاریکاتور یک هنر رپرتاژاست

یک وقایع نگاری . من آنچه را می بینم می کشم .به نظرمن کاریکاتورها ، اسناد

یک عصرند )) این نگاه ناظر بر رویکرد اجتماعی در آثار این کاریکاتوریست فقید

می باشد . یادش گرامی باد .

دوشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۷

هزینه ی مشارکت

به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مدت زیادی باقی نمانده است . به

همین جهت مبا حث پیرامون این موضوع بین گفتمان های مختلف هرچقدر

که فاصله زمانی نسبت به برگزاری انتخابات کوتاه تر می شود ، بیشتر شده

ودر این میان نسبت دادن ها ونارواگویی ها و . . . جهت تخریب و باژگونه

نمایی چهره رقیب افزون تر می گردد.

روی سخن صاحب این قلم با سید محمد خاتمی رئیس بنیاد باران است.فردی

که در نزد خیلی از هوادارانش ، نقش ناجی را بازی می کند . قهرمان بلا

منازعی که این کشتی درگیر در امواج نابود کننده را ، قادر است به سلامت

به ساحل آرامش هدایت نماید . نوعی از نگاه که متعلق به جوامع ماقبل مدرن

می باشد . که به نظر من خود آقای خاتمی چندان موافق نگرش خیل عظیمی

از هوادارانش نمی باشد . قهرمان سازی و قهرمان پروری به دورانی تعلق

می یابد ، که مناسبات حاکم بر جوامع مبتنی بر گفتمان پوپولار بوده است .

اولین گام لیدر اصلاحات باید امحای چنین ذهنیتی درجامعه ی معطوف به

تجربه ی مدرن ما در خیل طرفدارانش باشد .

اما دغدغه ای که سبب نگارش این یادداشت نسبت به آقای سید محمدخاتمی

که شاید کمی شخصی شده است ، گردیده ومنطقا نمونه ای از اتفاق اجتماعی

دوران ریاست جمهوری ایشان بوده،ماجرایی ست که در عنوان این یادداشت

خود را مستتر نموده است .

جناب سید محمد خاتمی !

زمانی که جنابعالی ردای رئیس جمهوری را برشانه افکندید و بربنیان آرای

مردمی که به گفتمان اصلاحات آری گفتند ، برتخت پاستورتکیه زدید، برخی

از مشارکت کنندگان در انتخابات و آری گویان به گفتمان اصلاح طلبی ، هز

ینه سنگینی را پای رای شان پرداخت نمودند . هزینه ای که نه تنها بارمالی

آن سنگین بود ، بلکه مهمتر ازآن بارعاطفی ، خانوادگی و اجتماعی آن به

مراتب سنگین تر، سهمگین ترو . . . از بار مالی آن بوده است . هزینه ای

که در طول صدارت شما ، قادر نبودید به حل آن همت کنید . اگر چه این

مسئله در مقیاس برنامه های بزرگ به قدری کوچک است که چندان به دید

نمی آید .اما اگر کمی اندیشیده شود که همین اتفاق برای خیل عظیم جویندگان

اصلاح طلبی رخ داده ، بدیهی ست که تامل بر انگیز خواهد بود .

صاحب این قلم به عنوان یک نویسنده ، شاعر،روزنامه نگار ومنتقد فرهنگی

در نخستین دوره انتخابات که شما با اکثریت آرا برنده شدید،به همراه بسیاری

شرکت کنندگان با نگاه به تقویت جامعه ی مدنی،رای خود راعلیرغم ناامیدی

موجود به شما دادم . چند ماهی نگذشت که به دلیل سوابق فرهنگی از یک

سو و تایید گفتمان اصلاح طلبی درجامعه ی امروزما ، حکم اخراج من از

دانشگاه پیام نور، توسط حراست و هسته ی گزینش دانشگاه صادر گردید .

چه دلایل و عواملی مسبب این عمل ضد مدنی شان بود تا کنون برمن اشکار

نگردیده است . پیگیری های من ره به جایی نبرده اند . بنیان خانواده ای را

این چنین به راحتی متزلزل کردند و هیچکس پاسخگوی این عمل شان نگرد

یده است . نکته اینجاست که بعد از سالها کارو حضور در دانشگاه ودردوره

شما چنین اتفاقی رخ داده است ؟!

جناب سید محمد خاتمی !

جالب است بدانید که این محرومیت از حقوق اجتماعی من به عنوان شهروند

ایرانی ، زمانی که پیگیر مطالبات به حق وقانونی خود بودم ، دردر دومرکز

احضار شدم . بماند که قبل ازاخراجم مکلف و موظف به پاسخگویی درجایی

بودم و لابد از هیبتی غیر شهروندی برخوردار بودم ، بر اساس گزارشی به

جاهایی دیگر، حق من را کف دستم گذاشتند . دو مرکزی که از آن یاد کردم،

یکی هیات مرکزی گزینش مستقر در وزارت فرهنگ و آموزش عالی دوران

جنابعالی بود . و دومی هیات عالی گزینس مستقر در نهاد ریاست جمهوری!

شرح ماجرا نیز بماند که چه گذشت !؟ اما همینقدربدانید که در مجموعه تحت

اختیار جنابعالی در یکی از ساختمان هایش ، معممی که ملبس به لباس جنابعا

لی بود و پرسش کننده و . . . و نیزاز دستکاه فتوکپی موجود در اتاقش ، از

جلد و صفحات خاص کتاب های من کپی می گرفت ، پس از چند ساعت که

گفت و گوی ما خاتمه یافت ، فرمودذند که چند روز بعد زنگ بزنید تا نتیجه

را به شمااعلام کنیم . ورد مقابل درخواست من که چرا پاسخ کتبی نمی دهید

گفتند ما فقط شفاهی الام می کنیم. وچند روز بعد ازیکی از ساختمان های در

اختیار جنابعالی به من اطلاع می دهند که شما شایستگی کار در دانشگاه را

( آن هم پس از چندین سال کار دردانشگاه ) ندارید .

حال آن که در وازرت آموزش و عالی ، پرسش کننده من ، می گفت آقای بیز

ارگیتی پرونده ی قطور شما به نظرمن بررس پر از توطئه ای ست که درمو

رد شما انجام گرفته است .

جناب سید محمد خاتمی !

گوش کردن به چند کانتات باخ و یا برخی قطعات مشهورترین آهنگسازان

جهان که به تالیف موسیقی کلیسایی پرداختند نمی تواند توجیه مناسبی برای

تایید اخراج از یکی از ساختمان های تحت اختیاردوران شما باشد . این نقض

گفتگوی فرهنگ ها ست که شما در جهت گسترش آن تلاش می کنید .

باز گرداندن چنین هزینه سنگینی بردوش چه کسی ست . آیا شهروند ایرانی

در وطن خود باید غریب باشد .

شما در وضعیت بیش از سه سال دورماندن ازعرصه ی قدرت ، که گفتمان

دیگری در جامعه ی ما پایه های خود را مستحکم ترنموده و حامیان رسمی

و غیررسمی بی شماری دارد ؛ چگونه می خواهید به نهادینه کردن گفتمان

خود بپردازید . آیا به فکرکسانی که هزینه های سنگینی برای ایجاد جامعه ی

پرداخت نموده اند، هستید ؟ یا چون گذشته با روش مماشات و نشنیدن صدای

پائینیان ( بزرگترین معضل اصلاح طلبی در ایرا ن که منجر به شکست شان

شد ) امور را تمشیت خواهید نمود !؟

کمان می برم که بیش از این سخن جایز نیست . اما امید دارم که به عنوان

لیدرگرایش اصلاح طبی نگاهتان را دردوره ی جدید نسبت به این مفهوم و

رابطه ی بین مردم وقدرت مورد بازسازی قرار دهید . به یقین که مردم در

این دوره قادرند دراین بازسازی نگاه به یاری شما بشتابند .

ویژه هنروادبیات

شماره جدید ویژه ی هنروادبیات آوای شمال منتشرشد. این شماره را نلاش کردیم

با وجود برخی موانع پیش رو، با حساسیت بیشتر از گذشته منتشر نماییم .لاز

است که به گفته آید صاحب این قلم موافق موانع فوق نبوده و نیست اما از سر

ناگزیری برخی الزام ها را گردن می نهد .

شماره جدید نشریه با آثاری از : ابوالقاسم مبرهن ، عباس گلستانی،رباب محب

سعید تغابنی ، بهزاد موسایی ، سعید صدیق ، حسن فرهنگ فر، کاترین گریپن

برگ و . . . انتشار یافته است .

شنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۷

فردوسی طوس یا تاجیک


مطلب زیر به عنوان سخن کوتاه دبیر در شماره جدید ویژه نامه ی هنرو
ادبیات است که روز دوشنبه 15/7/87 منتشر می شود :


به تازگی مطلبی را تحت عنوان غارت فرهنگی از شاعر معاصر سید

علی صالحی در یکی از روزنامه های سراسری می خواندم که اشاره

داشت به مصادره شدن حکیم طوس فردوسی نامدار به تاجیکستان . یعنی

فردوسی طوسی نه ، بلکه فردوسی تاجیکستانی .

حال اصل موضوع این بود که نویسنده ای انگلیسی به نام (( جان گالاس))

در کتاب (( شعر جهان )) صفحه ی 202 بخش شعر تاجیکستان ، این

حماسه سرای ایرانی را متعلق به تاجیکستان دانسته و وی را شاعری تا

جیکی معرفی کرده است . این کتاب گویا در شهر (( منچستر )) انگلیس

منتشر شده و به عنوان کتاب درسی در مدارس بریتانیای کبیر تدریس می

شود . این موضوع یادآوراین است که مولوی را شاعرترکیه نامیده بودند .

لذا می توان بنا را بر این گذاشت که اگر این پژوهنده ی انگلیسی بر اثر

غفلت ( که بعید به نظر می رسد ، زیرا هیچ پژوهنده ی واقع بینی چنین

خبطی را انجام نمی دهد ) مرتکب چنین اشتباه بزرگی شده است. مانند

این که پژوهنده ای ایرانی دربررسی شعرجهان ، مثلا جفری چاسر، شا

عر برجسته و مشهور انگلیسی را منسوب به فرانسه یا . . . نماید . که بد

ینوسیله اسباب انحراف در اذهان دانش آموزان مدارس بریتانیا را درخصو

ص موضوع فوق فراهم می سازد ؛ ما آدرس این پژوهشگر محترم را در

ذیل برای اهالی قلم درج می کنیم تا با هشداربه موقع به وی منطق حقیقت

گرایی و واقع بینی را درپژوهشگری به او بیاموزند .
Johan Gallas
Carcanerpress LTD
4th floor
Blacfair street 12-16
Manchester M3S8Q

پنجشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۷

همین دودانگ

این خرده ریز روزمرگی

به کنار

می خواهم

چراغ دو دانگ صدا را

برای مشایعتم

فتیله بگیرانم

شنبه، مهر ۰۶، ۱۳۸۷

. . .


واژه ها گاه از ظرفیتی چنان گشوده برخوردارند ، که تنها از معبر تاویل باید

از آن عبور کرد . از این منظر خوانش ها شکل می گیرند و نسبیت متن در

افق دید خوانش ها تحقق می یابد .

انسان در فرایند کنش فکری و فرهنگی خود ، به ویژه اگر صاحب قلم و رای

باشد ، گاه به موانعی بر می خورد وعبور از آن دشوار می نماید . و درمی ما

ند که چه کند . به خصوص در جامعه ی مبتنی بر افق نگاه بسته وتک آوا !

ابن گفته آمد بدین جهت که که در کارقلم زنی و نشرگاه محدودیت هایی پدید

می آید ، که در مقاطعی باید صبورانه از کنار آن گذشت . واز این روی در

کار انتشارویژه نامه ای که مدتی ست دبیری آن را به عهده دارم ، از چنین

معبری گذشته ام که تنها عذرخواهی ای را بدهکار می گردم برای آنانی که

در موضوعی، نوشتارونظری را داده اند ومن از سرجفای روزگار درمیانه ی

راه نتوانستم از آن بهره برم . و این ازسرهمان جفایی ست که . . .

یکشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۷

آینه


این آسمان که مال خودم نیست

این ستاره ها

که زمان را

رودی تلخ / می گذرند


چشم های من

بی تاب نتی گمشده

در سرنوشت جهان است


شاید

چند قدم مانده / تنها

فتیله ای بگیرانم

تو را

به آینه ها بخشم

جمعه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۷

کمی پایین تر



این حر

ف

ها

ی

تکه تکه

که آوار می شوند

از چشم های هنوز پشت چراغ های قرمز


این صدا

که پیشانی معصوم این صفحه را

صلیب می کشد


کدام کلید

جلجتای این سفر را

کوتاه می کند


چشم می چرخانم

گرده ی نسیم را

شاید

آن سوتر از سطرهای روزمره گی هامان

شهابی بگذرد



می خواهم رؤیاهایم را / کمی

خلوت کنم

با پرنده ای که

دانه هایش را

در سطرهای پایین

می جوید

سه‌شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۷

ازدکترای افتخاری تا بومی سازی سازمان سنجش


ارزش زدایی از پدیده ها به منظورتامین منافع فردی به هر روشی درجا

معه بحران زده ی ما ، گویا امری رایج و مرسوم می گردد . وبه همین

جهت گاه شاهد حرکت هایی معکوس می گردیم که نتایج زیانبار آن ، دا

من کسانی را می گیرد که روند زمان را به جهت تحقق آرمان هایی که

می تواند پشتوانه ی فردای درخشان خود وجامعه شان باشد ، به خدمت

می گیرند .

اکنون حکایت مدرک گرایی و از سکوی آن جهیدن به سوی قدرت است

تا مگر چند صباحی را پشت میز ریاست به خدمت کردن اشتغال داشتن!

حال به چه بهایی ! مدتی ست که بحث تشکیک در خصوص مدرک یک

وزیر کابینه ی نهم ، جزء خبرهای اصلی رسانه ها شده وجوانب مختلف

در درون نظام به موضعگیری در این خصوص پرداخته اند.گمان غالب

بر این است که مدرک دکترای وزیر مربوطه از یکی از دانشگاه های

معتبر انگلستان دور از واقعیت بوده وبرابر تحقیقات به عمل آمده ازسو

ی منتقدان ، بی اعتیاری مدرک فوق به یقین نزدیک شده است . به گونه

ای که دیگر اعضاء کابینه نهم ، دیگر قادر به مماشات در این خصوص

نبوده ومعتقد به اجرای عدالت از سوی خود وزیر مربوطه دررابطه با

خود می باشند . بحث های کافی و وافی با استنادات مربوطه در این را

بطه در رسانه ها مطرح شده که من اطاله کلام را جایز نمی دانم .

آنچه که جای تاسف و تحیر است برگزاری کنکور در سال جاری و

موضوعی به نام بومی سازی است از زبان مسئولان سازمان سنجش

که منجر به ناکام ماندن تعداد بی شماری از قبول شدگان در کنکورسرا

سری سال جاری ست ، که با بهترین رتبه ها در دانشگاه ها به بهانه ی

بومی سازی ، خانه نشین گردیده اند طرحی که هیچیک از قبول شدگان

کنکور سراسری از آن اطلاع نداشته اند . معلوم نیست در وضعیت بحر

انی موجود چه کسی باید جوابگوی مدرک گرایی های غیرواقعی ازیک

سو و اجحاف وضایع شدن حقوق قبول شدگان کنکور سراسری ازسوی

دیگر باشد .

آیا عواقب روانی وضعیت پیش آمده برای جوانانی که تمام روز و شب

شان را به خاطر خدمت به جامعه با مدرک واقعی و تامین آینده خود ،

اختصاص به خواندن داده اند ، توسط مسئولان مربوطه در نظرگرفته

می شود؟ اکنون چه کسی برای معضلات پیش آمده باید چاره اندیشی

نماید ؟

پنجشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۷

لایحه ی خانواده


کنش های جمعی پیرامون خواسته ای مشخص و با برنامه ، همواره قادربوده

است که درفرایند زمان ، به نقطه ی مطلوبی ازنتایج بیانجامد. اینموضوع را

بهتر از هر جایی دراشکال مناسبات و شعارهای اجتماعی که ناظر بر حقوق

فردی و جمعی می باشد ، می توان سراغ گرفت .

یک نمونه ی برجسته ی این مسئله که در طول هفته های اخیر مباحث پیرا

مون آن انعکاس گسترده ای یافته ، لایحه ی حمایت از خانواده می باشد ، که

ارائه ی آن از سوی دولت به پارلمان ، بیشترین انتقادها را دراین خصوص

بوجود آورده است .

این لایحه که در قوه ی قضائیه تدوین شده بود ، به دولت نهم سپرده شد ، تا

به روال اداری به قوه ی مقننه جهت بررسی وتصویب سپرده شود . اما در

این فرایند ، کابینه ی نهم با شعار دفاع از حقوق زنان ، به زعم خود اقدام به

بررسی کارشناسی لایحه نموده ودو ماده را به لایحه می افزاید . ماده 22 و

ماده 23 که این دو ماده در واقع شاه بیت لایحه بوده و نقطه ی اصلی توجه

منتقدان و معترضان به لایحه واقع گردیده است .

لایحه در کمیسیون قضایی بررسی شده وبه صحن مجلس می آید ؛ اما به

دلیل اعتراضات گسترده نسبت به رویکرد لایحه به حقوق زنان که درواقع

ضدحقوق زن تعبیر گردید ، مجلس جهت بررسی مجد واصلاح آن ، لایحه

را به کمیسیون مربوطه ارجاع می دهد .

آنچه در اینجا قابل توجه ودقت است ، کنش اعتراضی زنان به روش های

مختلف نسبت به مواد 22 و 23 این لایحه می باشد که در یک فرایند پرسر

وصدا ایجاد شده و حتی توجه مسئولان مختلف رل نیز به خود معطوف دا

شته ، برخی از آنا را نیز به واکنش انتقادی واعتراضی واداشته است .

توجه زنان به این لایحه ؛ بررسی حقوقی آن واعتراض های جمعی ، از

نکات قابل تاملی است که می تواند راهگشا در امردفاع از حقوق صنفی

باشد . چگونگی روش درخواست و تحقق مطالبات صنفی وبه کارگیری

یک منش مسالمت جویانه و ایستادگی جمعی حول مطالبات قانونی ، به

یقین قادر است ، توجه مسئولان را به نقطه ی اصلی خواسته ها جلب

نماید . امری که در مواردی دیگر ازمسائل صنفی مربوط به سایر قشر

های فعال اجتماعی ، در گذشته با آن روبرو بوده ایم .

چهارشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۷

شماره جدیدهنروادبیات

شماره جدید ویژه نامه ی هنروادبیات (( آوای شمال )) روز شنبه مورخ

16/6/87 منتشر می شود . سرمقاله ی این شماره که اختصاص دارد

به محمود درویش شاعر انقلابی فلسطین از مسعود بیزارگیتی می باشد

همچنینی آثاری می خوانید از : مجید دانش آراسته ، محمد تقی مرتاض

هجری ، ناتاشا محرم زاده ، طاهرطاهری ، حیدرمهرانی ، محمود بدر

طالعی ، ابوالقاسم مبرهن ، بهزاد موسایی ، ژیلا هاتفی ، سعید محمد

حسنی ، ویلیام باتلرییتس و . . .

پنجشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۷

محمود درویش، شاعر انقلابی

کاریکاتورازحامد قلیزاده
محمود درویش شاعر پرآوازه عرب و جهان ، شاعری که بربستر خشم و خشونت

و ستم و تجاوز ، در فرایند زندگی به شعر روی آورد و هویت یک شاعر انقلابی

را پذیرفت ، در نهم اوت برابر با نوزدهم مردادماه ، دو روز پس از جراحی قلب

در آمریکا درگذشت .

شاعر ملی فلسطین که با شعر (( شناسنامه )) معروفیتی عامتر یافت ، نخستین

مجموعه شعرش را با عنوان (( گنجشک های بی یال )) منتشر ساخت . دراین

کتاب او خشم حاصل از ستمی را که به خلق فلسطین روا داشته می شد ، به

نمایش می گذارد . در مجموعه دوم خود (( برگ های زیتون )) جای خود را

نه تنها در شعر فلسطین ، بلکه در جهان شعر عرب می گشاید . او بعد از انتشار

(( اعتراض )) و (( مادر )) روانه ی زندان می گردد. این شعرها ریشه در قلب و

روح مردم فلسطین دارد و به همین دلیل ورد زبان مردم آن دیار می شود .

محمود درویش از سال 1991 تا 1996 یک دوره ی تبعید شش ساله را در

پاریس پشت سر می نهد . این دوره برای وی یکی از موقعیت هایی را رقم

می زند که ، به فعالیت و نشر ادبیات عرب در کشورهای غربی بپردازد . او که

رئیس اتحادیه ی نویسندگان فلسطینی ست ، دست به انتشار یک فصلنامه ی

ادبی و مدرن می زند به نام (( الکرمل )) و به همراه (( ژاک دریدا )) و (( پی

یر بوردیو )) پارلمان بین المللی نویسندگان را تاسیس می کند .

در اشعار محمود درویش ، به ویژه در دوره های آخر کارش ، پدیده ی مرگ

خود را به رخ می کشد . به طوری که وی روایتی مستقیم از آن را در شعر

باز می تاباند .

جهان یکی از چهره های انقلابی شعر خود را به دست مرگ سپرد . و شاعر

خود می سراید :

و نگاه می کردم که چطور
زندگی از من رخت می بندد
و به دیگران داده می شود

پنجشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۷

روزخبرنگار


امروز هفدهم مرداد ماه است . روزی که موسوم است به روز خبرنگار . و

جالب آنکه در این روز یکی از بزرگترین نهادهای مدنی متعلق به روزنامه

نگاران یعنی انجمن صنفی روزنامه نگاران ، از سوی قدرت مورد تحدید

و انحلال قرار گرفته است . امری که می تواند در صورت وجود احتمالی

مشکلی اداری از سوی خود اعضای در مجمع عمومی ای که امروز پنجشنبه

برگزار می شود ، مورد بررسی قرار گیرد .

امروز روز خبرنگار نام گرفته است ، زیرا خبرنگار و درست تر آنکه بگویم

روزنامه نگار ، حلقه ی واسط شهروند امروز و قدرت حاکم است . و در برقراری

رابطه ی متقابل سازنده بین آن دو اصلی ترین نقش را ایفا می کند . اما همیشه

قدرت به جهت نوع تعامل خود و رابطه ی موجود در درون سیستمش ، که گاه

پنهان می ماند و شفاف عمل نمی نماید از یک سو ، و روزنامه نگار به مثابه یک

فرد یا یک حلقه ی اصلی اتصال دوگانه ی فوق که در بالا ذکرآن گذشت ، که

وظیفه ی شفاف سازی و اطلاع رسانی دقیق و مبتنی بر منافع اجتماعی را بر

عهده دارد از سوی دیگر ، در جامعه ای که تازه فرایند مدنی شدن را با ایجاد

ساختارها و لوازم آن تجربه می کند ؛ گرفتار چالش هایی می شوند ، که همیشه

قدرت است که به دلیل دارا بودن لوازم و ابزارها و امکانات گوناگون موجود ، قادر

است چالش را به نفع خود و به زیان آن تشکل مدنی پایان بخشد . تجربه ی

تاریخی در این خصوص گواه سخن بالاست .

اکنون که دراین روز انجمن صنفی روزنامه نگاران را خطر انحلال تهدید می کند،

خود نشان از عدم تحمل حاکمیت را دارد . و اینکه بحث جامعه ی مدنی که در

طول دهه ی اخیر ، مطرح شده و نهادها ی کوچک و بزرگ این جامعه ، در حال

شکل گرفتن به صورت خودپو بودند ، در موقعیت تعطیلی ، انحلال و از پویایی

خارج شدن قرار دارند ؛ وضعیت فعلی را به نمایش می گذارد .

واقعیت این است که درامر توسعه در دنیای امروز ، شناسایی مولفه های جامعه

مدنی و به رسمیت شناختن لوازم و ساختارهای مربوط به آن ، از ضرورت های

ناگزیر امرتوسعه است . و در این فرایند ، حکم تاریخی ست که گفتمان ها و

پارادایم های متنوع و متکثر در رقابتی علمی و منطقی ، بنیان و زیر ساخت

توسعه را سبب می شوند . بدیهی ست درپیش گرفتن روش تک صدایی و تسلط

بر روندها بدون وجود رقیب اندیشه ور ، قادر نیست جامعه را متحول وبه سمت

تکامل هدایت نماید .

روز خبرنگاراست و در سال های اخیر بر روزنامه نگاران بسیار سخت گذشته است .

روزنامه نگاران ، وب نگاران و سایر نویسندگان مطبوعات . اما استقامت شان در این

شرایط دشوار پایدار باد و امید که در راه اعتلای اندیشه و آزادی بیان ، همچنا ن

سنگ صبور این سنگر باشند .

سه‌شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۷

اصل ممیزی کتاب

مطلب زیر سرمقاله ی شماره ی جدید ویژه نامه ی هنروادبیات روزنامه

آوای شمال است که به موضوع ممیزی کتاب اختصاص داشته و به قلم

دبیرویژه نامه مسعود بیزارگیتی می باشد :

پیرامون مقوله ی فرهنگ به شکل عام و موضوع کتاب بطور اخص در موقعیت

کنونی ، با عنایت به اظهار نظرها و دیدگاههای متفاوت موجود، سخن گفتن ،

چندان بیراه نیست .

منش دیرپا، دیرمان و ریشه دار اشکال فرهنگی و هنری در قیاس با ساختارها و

روندهای مادی، از جمله دلایلی ست که همواره این مبحث را در هر شرایطی روز

آمد کرده و نظرات پیرامون آن در جامعه ، به ویژه در میان روشنفکران ، اهالی قلم

و نویسندگان منعکس می گردد.

مقوله ی کتاب و انتشار آن در جامعه ی ما که نسبت مستقیمی با فرهنگ و

ادبیات دارد ، از زمره ی مباحثی ست که همواره در گفتمان ها و رویکردهای

نویسندگان ، شاعران ، هنرمندان و مسوولین در فرایند تبادل قرار می گیرد و با

تعویض و تغییر دولت ها و مسوولین ، رویه ها ، تاکتیک ها و سیاست های کوتاه

مدت و بلند مدت با توجه به مبانی تفسیری و حقوقی تغییر می یابد.

نمونه ی صریح و شفاف در این خصوص ، داستان اصل ممیزی کتاب قبل از چاپ

از سوی مرجعی به نام وزارت ارشاد ، در دو دولت قبلی و فعلی با دو رویکرد

متفاوت می باشد.

در دوران آقای خاتمی ، اتحادیه صنفی ناشران طی نامه مورخ 24/7/1381 به

رییس جمهور وقت به اصل ممیزی انتقاد کرده و آن را نقض مستمر اصل 24

قانون اساسی بر شمردند . ایشان نیز نامه را به هیات نظارت بر قانون اساسی ارجاع

داده ، تا مورد بررسی و اعلام نظر قرار گیرد. هیات نظارت بر قانون اساسی نیز بر

غیر قانونی بودن ممیزی پیش از چاپ صحه گذاشت . اگر چه فرایند ممیزی هرگز

متوقف نگردید.

در رسانه مطبوعات ، روال بر این است که مطبوعات پیش از ممیزی زیر چاپ رفته

و در صورت مغایرت مطلب یا موضوعی با قانون با محاکم قضایی سرو کار خواهند

داشت. در این صورت امکان اعمال سلیقه جهت ممیزی در حوزه ی اجرایی از

مجری سلب می گردد . زیرا در صورت تخلف مطبوعاتی ، هیات منصفه مطبوعات

در محاکم قضایی در فرایند دادرسی مشارکت می نمایند.

در تازه ترین موضعگیری که طی روزهای اخیر از سوی معاون فرهنگی وزارت

فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفت و موجب رنجش و واکنش اهالی قلم گردید؛

اشاره وی به اصل ممیزی کتاب به عنوان یک قانون است که در صورت حذف آن ،

ما شاهد نابودی نشر کشور خواهیم بود. همچنین وی ابراز می دارد که تا زمانی که

مسوول این کار است ، اجازه تغییر وضعیت اصل ممیزی قبل از چاپ را نخواهد

داد و در ادامه سخنان خود، کسانی را که رویکرد انتقادی به اصل ممیزی پیش از

چاپ دارند، اتهام مشکل داشتن آنها با اصل نظم را نسبت می دهد.

اصل 24 قانون اساسی به صراحت مقرر می دارد : « نشریات و مطبوعات در بیان

مطلب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلامی یا حقوق عمومی باشند . تفصیل آن

را قانون معین می کند. »

در همین رابطه بند 1 ماده 3 مصوبه جلسات 147 ، 148 ، 149 مورخ 6 ، 13 و

20/2/1367 « شورای عالی انقلاب فرهنگی » با استناد به اصل 24 قانون مذکور

مقرر می دارد : « کتب و نشریات طبق اصل 24 قانون اساسی در بیان مطلب

آزادند. »

همچنین بند 3 ماده مذکور اضافه می نماید : « هیچ مقام رسمی و غیر رسمی

نمی تواند با اعمال فشار انتشار یا عدم انتشار کتب و نشریات مجاز را باعث شود. »

ماده و بندهای قانونی فوق به خوبی مبین چگونگی عمل نوشتن و انتشار می باشد

و بدیهی است که مواضع و سیاست های اجرایی می بایست برفرایندهای توصیف

شده در قانون مبتنی گردد.

جالب است که رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران ، طی مطلبی در یکی از

روزنامه های سراسری مورخ 18/4/87 اشاره به آماری می نماید که جای تامل

بسیار دارد . وی به استعلامی اشاره می کند که از 12 ناشر تهرانی در خصوص آمار

عناوین کتاب هایی که تا پایان 1386 در وزارت ارشاد بدون پاسخ مانده ، به عمل

آمده است . کتاب های بی پاسخ مانده مربوط به سال های 85 و 86 می باشد، که

نشان از وضعیت صدور مجوز پیش از انتشار را دارد.

پاسخ های ارایه شده از سوی 12 ناشر نشان می دهد که تا پایان سال 86 تعداد

280 عنوان کتاب بی پاسخ مانده است ، که از این میان تعداد 73 عنوان آن

مربوط به سال 85 می باشد.

با عنایت به مراتب مذکور و با توجه به اینکه ضروری است تا در این خصوص

نظرات کارشناسی از سوی کسانی که دست اندرکار قلم و نشر در این جامعه

هستند و این مباحث فرهنگی به شکلی با منافع قشر نویسنده ، شاعر و هنرمند و

نیز صنف ناشران پیوند خورده است ، ارایه شود؛ پرسش زیر را در معرض قضاوت

اهالی قلم قرار می دهیم. بدیهی ست که پاسخ های رسیده به ترتیب اولویت زمانی

انعکاس خواهد یافت.

آیا انتشار کتاب می تواند همان فرایندی را طی نماید ، که رسانه ی مطبوعاتی

را شامل می شود . یعنی چاپ کتاب بدون ممیزی و در صورت انحراف از

نص قانون، رسیدگی به وضعیت آن در محاکم قضایی با حضور هیات منصفه ؟

شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۷

ویژه ی هنروادبیات


شماره جدید ویژه ی هنروادبیات آوای شمال روزسه شنبه 15/5/87 منتشر

می شود . در این شماره آثاری می خوانید از احمد شاملو ، یدالله رویایی ،

رباب محب ، منصوربنی مجیدی ، مسعود بیزارگیتی ، حسن فرهنگ فر

بهزاد موسایی ، الهام یکتا ، زهرا دیانت کار ، لنگستون هیوز، ارنست
همینگوی و . . .

چهارشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۷

با همه خردی اش


پاره آجر خشمی ست

که پرتاب می شود

این دو دانگ فروخفته


زخمه که می شوی / بر

گلوگاه پرده اش

دوشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۷

منتشرشد


ویژه ی هنروادبیات آوای شمال منتشر شد . شماره جدید ویژه نامه

در برگیرنده ی آثاری در زمینه ی شعر، داستان ، نقد ادبی ، ترجمه

و مقالات هنری و ادبی می باشد . علیرغم انتشار سه شماره از ویژه

نامه هنر و ادبیات آوای شمال تا کنون ، استقبال قابل توجهی از این

ویژه نامه به عمل آمده که ، گاه مخاطبان برای تهیه ی آن با کمبود

ویژه نامه روبرو شده اند . امید که این معضل با افزایش نسخه های

ویژه نامه در شماره های آتی جبران گردد

جمعه، تیر ۱۴، ۱۳۸۷

شماره جدید ویژه ی هنروادبیات


شماره جدید ویژه ی هنروادبیات آوای شمال روز شنبه پانزدهم تیر ماه

منتشر می شود . در این شماره که به دبیری مسعود بیزارگیتی انتشار

می یابد ، علاقمندان می توانند شاهد آثاری باشند از : محمد تقی مرتاض

هجری ، محمد آقازاده ، فروغ تقی زاده ، مسعود بیزارگیتی ، مهدی رضازاده

الهام یکتا ، سعید صدیق ، محمدرضا آریان فر & مجید روانجو ، مهدی

ریحانی ، محمد زندی ، مهدی عاطفی راد ، سعید محمد حسنی ، هاینریش

بل ، لیام او فلاهرتی و . . .

سه‌شنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۷

یاد شاعر


خبر درگذشت منصور بنی مجیدی وقتی به گوشم رسید ، بسیار دردناک

و متاثرکننده بود . به ویژه که زمان زیادی از شنیدن صدای گرم و فروتنانه

اش در مکالمه ای که با هم داشتیم ، نمی گذشت .

از این شاعر آستارایی که چهره ای جدی در شعر شمال به شمار می آمد ،

در دو شماره ی اخیر ویژه ی هنروادبیات آوای شمال ، شعرهایی به چاپ

رسیده بود . بعد از دیدن و مطالعه ی نشریه ، طی مکالمه ای ، خوشحالی اش

را ابراز کرده و گفته بود : (( آقای بیزارگیتی چراغ هنرو ادبیات را شماها هستید

که روشن نگه می دارید . ))

و چقدر اندوهبار است که هنوز گرمای آن صدا در گوشم طنینی زیبا دارد ، اما

صاحب آن صدا ترانه اش را وانهاد و از میان ما رفت . ما نیز (( ابر در گلو

مانده اش )) را در چشمهای مان می گذاریم تا به سیری ببارد . و با تسلیت به

خانواده ی محترمش ، یاد این شاعر عزیز را گرامی می داریم .

دوشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۷

هیجده تیر



تشکل های صنفی به مثابه ساختارهایی منسجم ، با برنامه و هدفمند ، در قیاس

با کنش فردی و حتی آگاهانه و برنامه ریزی شده ؛ از ظرفیت تخصصی شده تر

و گستره ی کاربردی بیشتر ، مهمتر و اثرگذارتری در اجرا ، پیشبرد و تحقق

اهداف خود برخوردارند . تجارب اجتماعی در جوامع مختلف ، در زمینه های

گوناگون ، موید این کلام است .

قصد ازبیان فوق اشاره به نکته ای ست که مبتلابه جامعه ماست و تامل بر آن

و تدقیق در ظرائف و لایه های آن می تواند به عملکرد ساختارها از یک سو و

کنش گری این ساختارها از سوی دیگر کمک نماید .

به هیجدهم تیر ماه نزدیک می شویم . تاریخی که در دولت اصلاح طلب خاتمی

خاطره ی تلخی را برای دانش جویان دردرجه ی نخست و نیز مردم و مسئولان

به جا گذاشت . و اهمیت این موضوع به قدری ست که در هر سال درمجامع و

محافل دانشگاهی و سیاسی بدان پرداخته می شود . به هسجدهم تیر نزدیک

می شویم ، در حالی که عملکردهای دانش جویی در طول سه سال اخیر

حاکمیت دولت نهم ، جهت تحقق مطالبات صنفی شان ، دستاوردهای مهمی

را نصیب خود نموده است . که دو مورد مثال زدنی آن ، که حاصل وحدت

حول برنامه ی مشخص و به شکلی مسالمت آمیز بوده ، پیشبرد خواسته ها

شان در دانش گاه های تربیت معلم کرج و دانشگاه زنجان می باشد .

اگرچه در طول این سه سال اخیر با مطالبات صنفی دانش جویان برخورد

شده است .

اگر چه به دلیل پیگیری حقوق دانش جویان ، توسط خود دانشجویان ،

برخی از چهره های فعالان دانش جویی ، ستاره دار گردیده و محروم گرد

یده اند .

اگر چه بخی نشریات دانش جویی به دلیل روش انتقادی شان به محاق

توقیف فرو رفته و با آنان برخورد شده است .

اگرچه دانش جویان منتقد در طول سه سال دولت نهم توسط متولیان

دانشگاهی به کمیته های انضباطی فراخوانده شده و از تحصیل یا ترم

هایی محروم گردیده اند

واگرچه . . .

اما کسب آگاهیهای اجتماعی و آشنایی با حقوق صنفی و رشد فرهنگی

دانش جویان به سطحی نایل گردیده است که امروز شاهد تمرکز گرد

این دانایی و داشتن طرح و برنامه جهت پیگیری مطالبات قانونی شان

هستیم . روند ی که کم کم نهادینه می گردد و به دانش جو می آموزد

که می توان در چهارچوب قانون و به روش های قانونی جهت طرح و

پیگیری مطالبات اقدام نمود .

پنجشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۷

روز جهانی پنا هندگی و آقای بان کی مون


امروز نوزدهم ژوئن برابر با سی ام خرداد مصادف است با روز جهانی پناهندگان .

روزی که در سطح بین المللی نگاه ها ، رویکردها و اجراهای متفاوتی از برخورد

با پدیده ی پناهندگی مشاهده می گردد .

موضوع مهاجرت و پناهنده شدن در طول سالیان دراز درسطح جهان مطرح بوده

و عموما افرادی که به دلیل فعالیت های سیاسی و اجتماعی مورد اذیت و آزار

در جامعه ی خود قرار می گرفتند ، دست به مهاجرت می زدند . امر مهاجرت

یک فرایند اجرایی ساده نیست ، که در آن دنیای متبلور باشد که هر مهاجری

با تصور شیرینی از آینده ، اقدام به مهاجرت نماید . در روند مهاجرت علاوه بر

موضوعاتی چون قرار گرفتن در یک فضای بیگانگی فرهنگی و نوع برخوردها و

تعامل و رفتارهای گاه متناقضی که در برخورد با یک پناهجوی از سوی نهاد

مربوطه به عمل می آید ؛ نوستالوژی موجود برای یک مهاجر غریب واقع شده

در فرهنگ بیگانه ، شکننده تر از هر عامل دیگری ست .

اما بر اساس اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ، و مواد گوناگون آن به ویژه در بخش

مربوط به پناهندگی ، تکالیفی بر عهده ی دولی که زیر این اعلامیه را امضاء نموده

اند ، گذاشته شده که بر اساس گزارش های موجود جهانی ، گاه برخی از گشورهای

پیشرفته و گاه کشورهای توسعه نیافته ، از مواد مربوط به اعلامیه ی جهانی حقوق

بشر در خصوص پناهندگی ، تفسیرهای سلیقه ای و شخصی نموده و مواد مذکور در

اعلامیه را در فرایند رسیدگی به حقوق پناهندگی قربانی می نمایند . سال هاست که

چنین اتفاقی رخ می دهد و هشدارها تا کنون کارساز نبوده است . حتی تبدیل شدن

کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ، به شورای حقوق بشر که از ضمانت اجرایی محکم

تری برخوردار گردیده ، در این خصوص چندان موثر نبوده است . به عبارتی دیگر حیات

فردی شهروندی که قربانی قدرتی استبدادی در جامعه ی خود درفرایند فعالیت اجتماعی

می باشد ، با تغییر موقعیت زندگی خود در محیطی دیگر متاسفانه قادر نیست از حمایت

قانونی مبتنی بر آنچه در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ذکر گردیده ، برخوردار گردد .

نمایندگان پارلمان اروپا در هیجدهم ژوئن طی نشستی در استراسبورگ ، به تدوین

آئین نامه ای پرداختند که در آن به بازگرداندن مهاجرا ن غیرقانونی رای مثبت دادند.

علاوه برآن حتی خود را مجاز به بازداشت و زندانی نمودن مهاجران غیرقانونی از شش

ماه تا هیجده ماه دانسته تا سپس به بازگرداندن آنان اقدام نمایند .

این موضوع تا چه حد با مواد و معاهده های مربوط به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ،

انطباق دارد . به گمانم آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد در این خصوص

می بایست توجهی جدی مبذول نماید . این نقض صریح حقوق انسانی و بشری یک

پناهجوی در چهارچوب اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است . چطور با سرنوشت یک

انسان و یا خانواده توسس دولت ها بازی می شود ، در حالی که برخی مواد اعلامیه ی

جهانی حقوق بشر ، صراحت دارد که هر انسانی مجاز به انتخاب زندگی در هرجایی

می باشد . شهروند و یک فعال سیاسی و حقوق بشری که در جامعه ی خود در معرض

فشارها و تهدیدها می باشد ، چطور حق آن را ندارد که درمحیطی دیگر، خود و خانواده

اش دور از خطر به ادامه ی زندگی بپردازند و امکان رشد و پروش خود را بیابند .

امروز روز جهانی پناهندگی ست و به نظر می رسد نشست پارلمان اروپا که به تصویب

چنین آئین نامه ای انجامیده ، نقض صریح و آشکار حقوق بشر و حقوق پناهندگان

می باشد . شایسته است که آقای بان کی مون دبیرکل محترم سازمان ملل ، فارغ از

هرگونه توجیهات قدرت پسند در این خصوص پیگیری نموده و از معاهدات و اعلامیه ی

جهانی حقوق بشر که حاصل سال ها تلاش کشورهای عضو آن سازمان و نیز حاکی از

معرفت سیاسی و اجتماعی جهانشمول می باشد ، قاطعانه دفاع نمایند . بدیهی ست که

در این صورت مواد اعلامیه ی مذکورمی تواند به درستی جنبه ی اجرایی یافته و از حقوق

پناهجویان حمایت لازم به عمل آید .

سه‌شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۷

یک روایت ناتمام

ذهن مردم یا به عبارتی رساتر ، شعور اجتماعی در مناسبات فی مابین موجود

در جامعه به ویژه اگر یک سوی این مناسبات ارکان قدرت باشد ، دارای چه

جایگاهی ست . آیا این از خصیصه و منش عمومی قدرت ناشی می شود که

زمانی که به جهت تحقق برنامه ها و شعارها ، صرف نظر از نوع ارزش گذاری

آن ها ، نیاز به حضور اذهان اجتماعی ست ؛ از هیچگونه تلاشی برای به صحنه

کشاندن شعور اجتماعی شهروندان دریغ نمیشود ؛ اما آنجا که قادر به بازگشایی

گره ها و سامان مندی ساختارهای نابه سامان نیستیم به روش ها وتوجیه هایی

پناه بریم ، که با کمی تعمق و تامل ، به این تاویل دست می یابیم ، که شعور

اجتماعی در این جا به حاشیه رانده شده و محلی از اعراب ندارد ؟ !

چند روزی ست که در پی آنم تفاوت و تفارق یک سخن را دریابم . عبارتی که

با یک مضمون ، یک ساختار ، اما از سوی دو منش متفاوت به بیان درآمده است

نه ایهامی در آن می توان یافت ؛ ونه چنا بغرنج است که نیازمند غور و ژرفکاوی

های فلسفی باشد . وآن عبارت (( مبارزه با مافیاهای اقتصادی ست ، که به زودی

افشا می شوند .)) نکته ی جالبی ست ؛ اینطور نیست ؟

دو رئیس جمهور در دو زمان متفاوت ؛ هنگامی که از موانع راه و توسعه و پیشرفت

سخن می گویند ، عده ای را که در ارکان قدرت رخنه کرده و ازصاحبان منصب و

. . . هستند مانع اجرای برنامه های شان اعلام کرده و درصدد برمی آیند که افشای

شان کنند ؛ اما چنان در پیچ و تاب سیلست ها غرق می شوند و چنان بر پیچیدگی

فرایند افشاگرانه می افزایند ؛ که موضوع حل ناشده به دنیای مابعد از خود پرتاب

می شود . شاید نفر بعدی گشایشگر گره فوق باشد .

شعار مافیای اقتصادی دست به دست از دوران خاتمی گذر کرده و به عهد احمدی نژاد

رسیده است ؛ و همچنان ادامه دارد تا به دست دیگری برسد . آنچه در این میان مغفول

واقع گردیده ذهن اجتماعی شهروندی ست ! که همچنان پی چوی پرسش بی پاسخ

خود می باشد !

حال در این میان شهرام جزایری ها و عباس پالیزدارها و . . . درکجای محورها

قرار میگیرند و زاده شدن شان در این میدان بازی حاصل کدام سیاست ها و غفلت

هاست ، بماند .

وبگذریم از اعلام نظر سخنگوی دولت و وزیر عدلیه ، مبنی بر کاهش 30 درصدی

قیمت مسکن در برخی شهرها ، که در هاله ای از ابهام می ماند ؛ بی آنکه هیچ

منطق محاسباتی و تحلیل اقتصادی در پشت آن نهفته باشد . و در کجا ی این درام

پست مدرنی باید ، به جستجوی آن ذهن اجتماعی برآمد ؟ !

چهارشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۷

کتاب ، نشر و . . .


مطلب زیر سرمقاله ی شماره ی جدید ویژه نامه ی هنرو ادبیات آوای شمال
به قلم مسعود بیزارگیتی ست :

اردیبهشت ماه سال جاری همزمان بود با برگزاری بیست و یکمین نمایشگاه

بین المللی کتاب تهران . نظر به اینکه مقوله ی کتاب ، کتابخوانی و نشر به

گونه ای با ادبیات مرتبط است ؛ پس توسن سخن را در این میدان می تازانیم

تا کلام نخست این شماره باشد .

مقوله ی کتاب ( فرهنگ ) ، اقتصاد و جامعه ، سه گانه ی به هم متصلی

ست که در یک نگاه تحلیلی ، می بایست به رابطه ی متقابل آنها توجه کرد

زیرا همچون یک بسته ی سیستمی ست . و در یک نظام سیستمی آنچه که

مهم است و موضوع ارزیابی قرار می گیرد ، رابطه ی سیستمی پدیده

است .

شرایط اقتصادی ما به دلیل بحران موجود ، که هر شهروندی را بطور

معمول گرفتار روزمره گی های زندگی می کند وتمام اوقات وی را در

طول روز به کار به معنای اقتصادی و کسب درآمد اختصاص می دهد

؛ امکان ایجاد زمانی را که وی بتواند با انگیزه وبرنامه ریزی مشخص

در زندگی روزانه اش به مطالعه بپردازد ، از او سلب می نماید . این

موقعیت در مورد اغلب شهروندان جامعه صادق است . گرانی نرخ

زندگی وی را در وضعیتی قرار می دهد که گاه محکوم است در دو

نوبت صبح و عصر برای تنظیم حداقل های زندگی مادی اش ( تهیه

خوراک ، پرداخت اجاره بهای مسکن ، هزینه های تحصیل فرزندان

و . . . ) تلاش نماید . آیا در پایان روز فرصتی ، انگیزه ای ، حوصله

ای باقی می ماند تا امر مطالعه و خواندن رخ دهد . زیرا قرار گرفتن

در روند مطالعه ، موقعیتی ویژه را می طلبد . نوع مناسبات بینافردی

و اجتماعی به گونه ای تنظیم شده است که اگر فراغتی دست دهد ،

شهروند امروز علی القاعده ترجیح می دهد که از آن به همراه خانواده

برای گذران تفریحی شان بهره برند . حداقل هایی از تلاش هفتگی یا

ماهانه را گرد آورده تا برای ساعاتی در یک روز تعطیل ، از خستگی

ها وعصبیت های ناشی از مناسبات موجود در جامعه که ترکیبی از

ناهنجاری ها ، تنش ها ،بداخلاقی ها ، پشت هم زنی ها و . . .درفرایند

کلی موجود در بیرون از خانه است ، فاصله گرفته و لحظات ودقایق

موجود را تجدید معنا نماید .

سرانه ی مطالعه برابر آماربرآورده شده ، دو دقیقه برای مطالعات

غیر درسی و چهار دقیقه برای مطالعات درسی می باشد . جای تاسف

است که در سنت تاریخی جامعه ما که ادبیات ، فلسفه و . . . جایگاهی

برجسته داشته و در مقاطعی در فرهنگ جهانی درخششی خیره کننده

داشته است ، اکنون تنها چنین آماری را از خواندن شاهد باشیم . در کنار

انبوه مشکلات ریز و درشت زندگی مردم ، نوع نگاه و رویکرد مسئولان

مربوطه به مقوله ی کتاب ، کتابخوانی ونشردر ایجاد انگیزه وتشویق برای

استقبال ازمقوله ی کتاب چندان بی تاثیر نیست. متاسفانه درسال های اخیر

نگاه ایده ئولوژیک وگاه غیر کارشناسانه به مقوله ی کتاب به عنوان یک

بسته ی هنری – ادبی ، یا فرایند بررسی جهت صدور مجوز نشرکه ماهها

و گاه فراتر از یک سال به طول می انجامد ؛ یا بررسی هایی که نویسنده

و شاعر را محکوم به حذف و تعدیل اثر می نماید ، که پیامد چنین برخور

دی به خود سانسوری مولف ختم می گردد ؛ تا برای حفظ کیفیت وساختار

یکدست اثر ؛ خود پیشاپیش اثر را ازیکدستی درونی اش تهی می سازد ،

تا بتواند آن را به دست مخاطب برساند و . . . اسباب وعلل کاهش مطالعه

وعدم ایجاد انگیزه برای استقبال از مقوله ی کتاب می شود .

بدیهی است تا زمانی که قادر نباشیم افق نگاه مان را در مقوله ی فرهنگ

و هنر ، بر بنیاد تعامل چند سویه وبا منشی گشوده بنا نهیم و تنها صدای

فرهنگی موجود در جامعه را الحان خوش خویش پنداشته و گوش را برای

شنیدن صدای دیگران آماده نسازیم ، مسیر توسعه ی فرهنگی و رشد کتاب

خوانی به سمتی هدایت خواهد شد ، که آمارانعکاس یافته درمطبوعات گواه

آن می باشد .

دوشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۷

ویژه ی هنروادبیات


شماره جدید ویژه ی هنر و ادبیات آوای شمال منتشر شد . ویژه ی هنر و

ادبیات آوای شمال که بازتاب هنر و ادبیات معاصر می باشد ودر نیمه ی هر

ماه به دبیری مسعود بیزارگیتی نشر می یابد ؛ در این شماره به اثاری از

نویسندگان و شاعران زیر پرداخته است :

الهام یکتا ، هرمزعلی پور ، منصوربنی مجیدی ، مسعود بیزارگیتی ،

سعید صدیق ، سعید تغابنی ، مهدی ریحانی ، مهدی اخوان لنگرودی ،

سیاوش یحیی زاده ، فرامرز سه دهی ، سینا بزرگ چنانی و . . . .

یکشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۷

کاریکاتورتصویرمسعود بیزارگیتی

پنجشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۷

بلاگ اسپات


مدتی ست که سرور بلاگ اسپات در ایران دچار مشکل فیلتر و یا هر مشکل

دیگری است که صاحب استفاده کننده از این سرور به سختی می تواند به

نیازهای مربوط به انتشار مطالب خود پاسخ دهد . بر من معلوم نیست که آیا

مشکل مربوط به فیلتر شدن این سرور می باشد یا چیز دیگری است . اگر چه

مسئله ی فیلتر شدن به امری عادی و رایج تبدیل شده است ؛ وچندان دور از

انتظار نمی تواند باشد ، اما با قاطعیت نمی توانم در خصوص فیلتر بلاگ اسپات

اظهارنظرنمایم . به همین جهت در انتشار مطالب در این روزها به برای وارد شدن

به این سرور با مشکل مواجه می شوم . امید که از زاویه ی فیلتر شدن این سرور

نباشد . زیرا کار را بسیار دشوار خواهد کرد .

درگذشتگان


یکی دو روز گذشته مصادف بود با در گذشت دو تن از نویسندگان حوزه ی ادبیات

داستانی . هر دو بر اثر بیماری و کهولت سنی که در کشور ما ، در حقیقت نهایت

عمری ست که یک نفر می تواند از آن برخوردار باشد .

دکترفرخ لمعه بانوی داستان نویس گیلانی ، که حاصل کارهای داستانی اش ، سه

کتاب به نام های (( ابوالهول )) ، (( تشخیص )) و (( زائر )) بوده است .

بر دوکتاب نخست این بانوی داستان نویس گیلانی ، نقدی از سوی صاحب این

قلم نوشته شده بود ، که در مکالمه ای تلفنی که با یکدیگر داشتیم ، بسیار مورد

توجهش واقع گردیده بود . نقد این کتاب ها در یکی از شماره های مجله (( گیله وا))

به چاپ رسیده است . علاوه برآن طی پستی در این وبلاگ نیز منتشر گردیده که

علاقمندان می توانند در آرشیو جستجو کنند .

آن مرحوم بعد از انتشار کتاب (( زائر )) در تماسی از من درخواست دیدار کرده بود ،

که با ایشان دیداری داشتم و کتاب (( زائر)) را به من هدیه کرد . بعد از خواندن کتاب

دیداری مجدد با وی داشتم ؛ وگفتگویی با هم انجام دادیم . به او گفتم که کارجدیدش

هم در فضای آثار قبلی وی می باشد .

تجربه ی زندگی و آشنایی وی با روایت شناسی داستان ، او را به سمت انتخاب گزینه ای

از روایتگری در آثارش هدایت نمود ، که منطبق با خلقیات و تجربه های فردی شده و

درونگرایانه ی زندگی اش بود . سخت دلبسته ی تجاربی بود که در فراز و فرود زندگی

خود از سر گذرانده بود . دستی در ترجمه هم داشت . واثری را از یکی از نویسندگان به

نام فرانسه به من نشان داده بود و در صدد ترجمه ی آن بود . نام نویسنده را به خاطر

ندارم ؛ اما گمان می برم صفحاتی از کتاب را نیز ترجمه کرده واز زبان پیچیده ی کتاب

نیز برای من صحبت کرده بود .

دکتر فرخ لمعه که تحصیلات خود را در رشته ی داروسازی به پایان رسانده بود ، در

سن 71 سالگی در گذشت . یادش گرامی باد .

نادر ابراهیمی نیز که یکی از نویسندگان به نام ایرانی بود امروز در سن 73 سالگی بر

اثر بیماری درگذشت . وی هنگام مرگ 73 سال داشت . نادرابراهیمی در زمینه های

گوناگون هنری و ادبی قلم زده است . وی برنده جوایز مختلف داخلی و خارجی بوده ؛

که جایزه ی نخست تعلیم و تربیت یونسکو از آن جمله است . کتاب معروف (( آتش

بدون دود )) وی که در هفت جلد به چاپ رسیده ، یکی از آثار مطرح نادر ابراهیمی

می باشد . روحش قرین آرامش باد .

شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۷

رای زینتی


گاه در مواضع و سیاست های برخی مسئولین در بعضی امور ، چنان شفافیت

و روشنی ای وجود دارد ، که امکان تاویل پذیری از یک سخن و سیاست را

در ابعاد مختلف ، به کلی از بین می برد . و در حقیقت این اتخاذ مواضع به

صراحت نشان دهنده نوع نگاه سیاسی به امور و حتی تعلق خاطر این نگاه به

یک گرایش سیاسی می باشد . در حالی که اگر این نگاه فردی را در قالب یک

ساختاری که ، صاحب آن نگاه در آن فعالیت دارد ، بررسی نمائیم ، وبا عنایت

به ماهیت ساختار آن نهاد یا تشکل که در امری فعالیت دارد که تنها می بایست

در چهارچوب قانون و فراتر از نگاه صرف سیاسی و حزبی به تمشیت امور همت

نماید ، در تناقض می یابیم . حتی اگر به باور عده ای ، نوع نگاه مستتر در پس

یک سخن ناشی از احساس تکلیف و خیر خواهی باشد . گو اینکه جای پرسشی

باقی می ماند که چطور با این همه نظارت پرهزینه و دقیق ، چنین اتفاقی رخ

می دهد ، که منجر به چنین واکنشی می گردد .

موضوع مربوط می شد به اعلام نظر آقای جنتی دبیر شورای نگهبان قانون

اساسی ، که در افتتاحیه ی هشتمین دوره ی پارلمان ، در سخنی قابل تامل

بیان می دارد که (( چند نفر از نمایندگان از دست ما در رفته اند ، نباید

اعتبار نامه شان تایید شود )) او به نمایندگان مجلش هشتم توصیه می کند

(( افرادی که نباید اعتبارنامه شان تایید شود را تایید نکنند . چون چند نفر

اینگونه هستند که از دست ما خارج شده اند اما مجلس دیگر نباید اعتبارنامه

شان را تایید کند .))

تناقضی که از آن در بالا یاد کردیم مربوط می شود به اصل 93 قانون اساسی

به صراحت تایید و تصویب اعتبار نامه نمایندگان مجلس را به خود نمایندگان

واگذار نموده است ، نه به نهادی غیر از آن . آیا چنین موضعگیری صریحی ،

قابل انطباق با اصل فوق می باشد .

با توجه به اینکه آرای مردم و مشارکت شان برای تعیین نمایندگان خود ، چه

جایگاهی در امور مربوط دارد ؟

اتخاذ چنین مواضعی کم اعتنایی به آرای مردمی نیست که با تشخیص شان

نماینده مورد علاقه خود را به پارلمان فرستاده اند . آیا مردم عاجز از تشخیص

و تمیز خوب از بد هستند ؟ مسئله بسیار ساده و قابل تبیین می باشد . اگر

نص همین قانون اساسی مبنا ومعیار عمل قرار گیرد .

سه‌شنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۷

ابرهای تکه تکه


این ابرهای تکه تکه / بر زبان

که خاموش می گذرد

صدای مرا

نگاه های بی مجال

که بر لنگه های پنجره ها

تاب می خورند


این صداها

که در ماراتن شان

به سطرها نمی رسند

کدام حنجره

اشک های در گلو را

تشییع می کند

پنجشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۷

اگر . . .


اولین شماره ی ویژه نامه ی هنر و ادبیات آوای شمال در پانزدهم اردیبهشت ماه

به دبیری مسعود بیزارگیتی منتشر گردید .

مطلب زیر سخن دبیر ویژه نامه است که به عنوان سرمقاله منتشر شده است . و

از این پس سرمقاله هر شماره ویژه نامه ، که در واقع سخن دبیر ویژه نامه می باشد،

در پستی جداگانه خواهد آمد .

پیش از هرچیز باید ضرورت ها و دغدغه ها را سبب ساز انتشار این ویژه نامه دانست .

ویژه نامه ای که پیشینه دارد و پیشینه آن در شکلی دیگرتر در نشریاتی دیگر توسط

اهالی قلم ، که از زمره نویسندگان معاصر بودند ، در موقعیت هایی منتشر می گردید .

ویژه هایی که گاه می پایید و عمری می یافت و گاه نیز عمری کوتاه داشته و به دلایل

مختلف در محاق خاموشی فرو می رفت .

همه ی اهالی قلم در دنیای فرهنگ ، هنر و ادبیات این دغدغه ها را در می یابند و

ضرورت های ایجاد روزنه ای را ، تا تنفسگاه شان باشد .

همین دغدغه ها بود که مدیر فاضل روزنامه را ، که خود از روزنامه نگاران با سابقه

عرصه ی مطبوعات است ، به فکر انتشار این ویژه نامه انداخت و چنین مسئولیتی

را به صاحب این قلم پیشنهاد داد .

من نیز از آنجا که بار این دغدغه را بر دوش داشتم و با تشخیص این ضرورت ، در

پی ایجاد بستری مناسب برای این گستره ی فرهنگی بودم ، این پیشنهاد را بر دیده

نهادم .

بدیهی ست که در این وادی باید به گونه ای گام نهاد ، تا تاب آورد و این را ه بی مدد

صاحبان قلم که عرصه متعلق به آن ها ست ناممکن است .

پس در این وانفسای آمدن ها و نپاییدن ها ( به هر دلیلی ) ، ما نیز آمدیم تا روزنه ای

بگشاییم متفاوت تر . اگر . . .

ویژه ی ادبیات و هنر بطور مرتب ، نیمه ی هر ماه انتشار می یابد . نویسندگان و

هنرمندان می توانند مطالب خود را به آدرس نشریه به نام ویژه ی هنر وادبیات ارسال

نمایند .

دوشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۷

این سطرسرخ


2

پیدا نیست

آن واژه ای که جسارتش

در قدم های توست

دستی بکش

روی سطرهایش

شاید

این ورق / ورق بخورد
نقد و بررسی مجموعه شعر "صداهای ریخته" اثر مسعود بیزار گیتی

حلقه ی شاعران ۵ شنبه ها همیشه ی خانه ی فرهنگ گیلان عصر ۵ شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ به نقد و بررسی مجموعه شعر "صداهای ریخته" اثر مسعود بیزارگیتی شاعر و منتقد گیلانی خواهد پرداخت.
نشانی : رشت.خیابان طالقانی . مقابل صفاری . بن بست نصرالل زاده. خانه ی فرهنگ گیلان
زمان: ۱۸ عصر ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۷
روابط عمومی خانه فرهنگ

شنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۷

کتاب سوزی



امروز دهم ماه مه است . هفتادو پنج سال قبل در چنین روزی ، اندک زمانی از

به قدرت رسیدن آدولف هیتلر گذشته بود که کتاب سوزان عظیمی در بسیاری

از شهرها و روستاهای آلمان به راه افتاد . دهم ماه مه 1933 به دستور هیتلر

رهبر نازیسم ، میلیون ها کتاب با ارزش تنها بخاطر تعصبات نژاد پرستانه و

حفظ و دفاع از روح آلمانی سوزانده شد .

اگرچه کتاب سوزی ناشی از نوعی استبداد فکری و سیاسی ست و ریشه در

تاریخ دارد . مانند به آتش کشیده شدن کتابخانه عظیم اسکندریه به همراه

500هزار دست نوشته در پیش از میلاد مسیح . اما کنش کتاب سوزی به

جهت پیشگیری از گسترش افکار مترقی و آزادیخواهانه در جوامع طبقاتی ،

چندان پایدار نمی تواند باشد . زیرا با رشدآگاهی مردم نسبت به حقوق

شهروندی شان و تلاش به منظور کسب مطالبات خود در چهارچوب رعایت

اصول دموکراتیک ، به ویژگی فراگیری مبدل گردیده ، که به هیچ طریقی

نمی توان از آن جلوگیری به عمل آورد .

تصویر بالا ، نمایی حقیقی از کتاب سوزان آلمان در دوران حکومت نازی ها

را نشان می دهد .

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۷

این سطرسرخ

1

سرخی ی تو

گستره ی برگ های بی شکیبی ست

که در حرف حرف این سطرها

از رژه ی منضبط

تن می زنند


این چشم ها

که زخم بر صدا می نشانند

طولانی ترین ایستگاه را

در سطرهای خاموش / توقف می کنند


کمی درنگ

آن سوتر از خیال

سرخی ی کدام نت

از انگشت های تو

خواهد ریخت

شنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۷

ویژه ی هنروادبیات منتشرشد


ویژه نامه ی هنر و ادبیات آوای شمال منتشر شد . این ویژه نامه که به دبیری

مسعود بیزارگیتی در نیمه ی هر ماه انتشار می یابد ؛ در این شماره ی خود به

انعکاس آثار شاعران و نویسندگان زیر پرداخته است .

آثاری از منصور بنی مجیدی ، هرمز علی پور ، مجید دانش آراسته ، سیروس

رومی ، مسعود بیزارگیتی ، محمود بدرطالعی ، بهزاد موسایی ، جان آپدایک ،

صفدر تقی زاده ، مهدی رضازاده ، فرامرز سه دهی ، احمد فرید مند ، محمد رضا

آریان فر ، حسن فرهنگ فر ، حسین نوروزی پور ، مجید روانجو ، محمد زندی

و . . .

ویژه آوای شمال ، پنجره ای ست تا نگاه ها را به ادبیات و هنر امروز ما معطوف

نماید . فضایی تا همه ی اهالی قلم صدای شان را در آن منعکس نمایند . از همین

جا دست یکایک همه ی اهالی خرد و آفرینش را می فشارم .

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۷

ابرهای ابهام


سوژه ها و تم هایی که با شروع سال جدید وارد قلمرو نوشتار شده و می شود

به قدری افزایش یافته که گاه ذهن هر نویسنده و حتی مخاطب اندیشنده ای

را بیش از حد به خود معطوف می سازد . به ویژه اگر روزهای مناسبتی را هم

بر آن بیافزاییم حدود و گستره تم ها برای نوشتن بیشتر می شود .

امروز مصادف با روز جهانی آزادی مطبوعات بود . کمی تامل بر موقعیت ما

در عرصه مطبوعات و فرایند پرپیچ و خمی که در طول سال ها بر آن گذشته

و توقیف ها و تعطیلی های بی شمار نشریات در طول سالیان ، که ریشه در

محدودیت های ایجاد شده دارد ؛ که خود بنیان خودسانسوری را در عرصه

اندیشه و کلام پی می ریزد . و یا یازدهم اردیبهشت روزجهانی کارگران ، که

ستم مضاعف زندگی صنفی و اجتماعی را چون سزیف افسانه ای بر دوش خود

این سو و آن سو می برند . حق اعتراض های صنفی را ندارند . در تعداد بسیار

زیادی از کارخانه ها ، ماه ها از دریافت حقوق و مزایای خود محرومند . جالب

آن که برای بیان عدم دریافت حقوق شان در تجمعی آرام مجاز نیستند .

از حق قانونی تشکیل تشکل های صنفی مستقل خود محرومند . گروه گروه

توسط صاحبان و مدیران کارخانه ها اخراج می شوند ؛ بدون آن که بتوانند از

خود و منافع قانونی شان دفاع کنند .

وقشر معلمان و دانش جویان و زنان و . . .
چالش های به وجود آمده پیرامون مسائل اقتصادی در میان مسئولین که در

روزهای اخیر شعله ورتر گردیده ؛ و اتخاذ رویه ها و سیاست هایی از سوی

دولت نهم ، که تازگی داشته و در واقع به طریقی دور زدن از قانون است ،

سبب به حاشیه رانده شدن معضلات مردم شده است .

به نظر می رسد بحث هایی که گاه از سوی برخی مسئولین مطرح می شود ،

بیشتر شبیه اشعاری ست که باید با یک تمهید ادبی و در موقعیتی روحانی

در وقت فراغت مطالعه شود . که کمتر شباهتی به زندگی واقعی مردم دارد .

آقای رئیس دولت نهم مدت های مدیدی ست که بحث از مفاسد اقتصادی

می نماید ، بی آنکه شفاف به تبیین و معرفی شان بپردازد . یا در گذشته بحث

وجود تورم را به گونه ای منکر می شد وشعار تلاش برای یک رقمی کردن

تورم را می داد ؛ که درست عکس آن اتفاق افتاد . به طوری که نرخ تورم در

فروردین ماه سال جاری برابر گزارش رئیس کل بانک مرکزی افزایش یافت

آیا طرح برخی شعارها ، تنها ناظر بر چالش های سیاسی درون قدرت بوده و

به جهت توجیه عملکرها صورت می گیرد ؟ ! در اینجا منافع مردم در کدام

سو قرار می گیرد ؟ !

آقای رئیس مجلس هشتم می گوید گرانی ها تنها منحصر به کشور ما نیست

در همه جای جهان گرانی وجوددارد . چون قیمت برنج و غلات افزایش یافته

است . آقای رئیس مجلس ! آیا نرخ تورم در همه جای جهان مانند میهن ما

است ؟ شما که بهتر می دانید چنین نیست . نرخ درآمد و هزینه زندگی در

کشورهای دیگر به ویژه کشورهای پیشرفته ما نند کشور ماست ؟ خود آگاه

هستید که چنین نیست . پس باید با این سخن ها معضلات مردم را در

قرار نداد .

آقای وزیر صنایع از تفاوت قیمت خودروها در کارخانه و بازارآزاد سخن گفته

و نرخ تفاوت را یکصد هزار تومان اعلام می کند . معلوم نیست این آقای وزیر

در طول روز فرصت خواندن گزارش های روزنامه را برای خود ایجاد می کند

یا نه ! یا حتی هفته ای یک بار به بازار مراجعه می نماید تا از قیمت هایی که

در بازار موجود است آگاهی یابد یا نه ! عجیب است ! ؟

آیا برخی از این سخن ها و تحلیل ها نشان دهنده ی بی خبری بعضی از

مقامات و مسئولین ما نیست ؟ آیا نباید کمی به فکر تجدید رایطه با مردم به

جهت اصلاح نگاه ها و روش های مدیریتی شان باشند .

واقعیت این است که منافع مردم تعین بخش همه روشها و هدف ها به جهت

مدیریت اجتماعی ست . وآنچه مسلم است مردم بیش و پیش از هر چیز به

منافع خودمی اندیشند . و با توجه به موقعیت دشوار زندگی که در جامعه به

خوبی پیداست و بر گرده شان سنگینی می کند ، با کسی تعارف نمی کنند .

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۷

ویژه ی هنروادبیات


به دنبال خبر انتشار ویژه ی هنروادبیات نشریه ی آوای شمال که در نیمه ی

هرماه قرار بود اتشار یابد ؛ پانزدهم اردیبهشت سال جاری ، نخستین شماره ی

این ویژه نامه به ضمیمه ی روزنامه منتشر می گردد . علاقمندان و خوانندگان

هنر و ادبیات در این شماره شاهد آثار متنوعی از نویسندگان و شاعران معاصر

خواهند بود .

از همین جا آمادگی این ویژه نامه را برای استقبال از آثار اهالی قلم اعلام می

نمایم . دوستداران هنر و ادبیات می توانند آثارشان را به آدرس تشریه و یا به

شماره فاکسی که طی پستی در همین وب اعلام شده ، ارسال نمایند . و یا با

ایمیل صاحب این قلم ارتباط برقرار نمایند .

مسیح

در وبگردی هایی که گاه انجام می دهم به وب مسیح علی نژاد بطور معمول سرکی

می کشم . شجاعت و استقامت این روزنامه نگار در رویکرد انتقادی وی در عرصه ی

اجتماعی مثال زدنی ست . سایت ملکوت او را که فیلتر کرده بودند . امروز که به

وبلاگ بلاگفای او سر زدم ، متاسفانه با فیلتر شدن این وب نیز مواجه شدم . جای

تعجب بسیار است که ظرفیت قدرت تا این حد کاهش یافته که در برابر انتقادهای

منتقدان تاب تحمل از کف داده به روش های تحدید روی می آورد ! آیا تحدید

آزادی بیان جوابگوی مشکلات عدیده جامعه ماست . مشکلاتی که سروصدای

همه مسئولان را درآورده است ؟!

این پست را با یاد مسیح علی نژاد و با نام او منتشر می نمایم .

یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۷

کمی تامل


پدیده انتخابات در جوامع مدرن ، در واقع تعین بخش ارزش حضور شهروندان

و احترام گذاشتن به آرای آنان ، به لحاظ نوع انتخاب شان می باشد . اما در

جوامع توسعه نیافته این رابطه شکلی دیگر می یابد . فیلتر های گزینش برای

کاندیداها از یک سو و عنایت زینتی به آرای مردم از سوی دیگر ، که خود

نتیجه محدودیت در کاندیداتوری افراد می باشد و تشخیص صلاحیت کاندیداها

نه به مردم ، بلکه توسط تعداد قلیلی که فقط برای خود این تشخیص را قائل

می باشند ، واگذار می گردد . و این سخن نه بدان معناست که هیچ شرایطی

در خصوص کاندیداتوری از جهت قانونی وجود نداشته باشد . بلکه این سخن

معطوف به موقعیت های انحصارطلبانه و گزینش های جهت گیرانه است ؛ که

آرای مردم را فقط در مسیری که خود تعیین می نمایند ، قابل تحقق می دانند.

هشتمین دوره انتخایات پارلمان ایران نیز که در برخی از شهرها به دور دوم

کشیده شد ، به پایان رسید . تهران مرکز ایران که همیشه در چنین مقاطعی

نگاه ها به آن سو کشیده می شود ، نشان دهنده خطوط پیروز گرایش های

موجود در ایران است . که این بار نیز برد به هرجهت و تحت هر شرایطی با

نیروهای راستگرا که موسوم به گرایش های اصولگرایانه می باشند ، بوده است .

آمار صرف نظر از تغییرات کمی که چندا دارای اهمیت نمی باشند ، نشان دهنده

غلبه گرایش راست در پارلمان است .

نکته ای پرسش برانگیز و قابل توجه ، عدم کسب آرای لازم توسط گرایشی است

که به اصلاح طلبان موسوم می باشند . چرا !؟ با توجه به بحران موجود در زندگی

اقتصادی و اجتماعی ، همچنین محدودیت های بوجود آمده به جهت سیاسی و

فرهنگی برای دگراندیشان و روزنامه نگاران ، نویسندگان ، زنان و دانش جویان ،

چطور گرایش اصلاح طلبی قادر نبود ، با امکانات تبلیغی خود که حداقل آن را

در اختیار داشت و موج نارضایتی مردم را در زندگی مشاهده می نمود ، کرسی

های بیشتری را در مجلس به خود اختصاص دهد ؟!

احزاب و تشکل های موسوم به اصلاح طلبان ، پاشنه آشیل ضعف خود را در

کدام نقطه باید بجویند . در طول چند سال اخیر گرایش اصلاح طلبی قادرنبود

تا در رابطه خود با مخاطبانش دربهترین شرایط موجود ، دقت لازم را به عمل

آورده و تکالیف خود را در این رابطه ( رابطه بین مردم با احزاب ) به سنجه درآورد

و نوع تفکر فردگرایانه و شیخوخیتی را به کنار نهاده ودر میدانی برابر درتعامل با

مردم ، تاکتیک ها و استراتژی خود را تبیین نماید .

تجربه های پیش رو ، بهترین و شفاف ترین فاکت برای تجدیدنظر و بازسازی

رابطه ها و تدوین الگویی ست که به تغییر زاویه این را بطه بیانجامد . عدم حضور

درمیان مردم ، عدم شفافیت مواضع در بررسی های انتقادی نسبت به وضعیت و

شرایط قدرت ، قانون و . . . ، عدم طرح وتبیین برنامه ها و مراجعه به آرای مردم

به جهت به سنجه درآوردن کیفیات آن برنامه و . . . از جمله نکاتی ست که در

دسترس بوده و قابل طرح و بررسی ست . بدیهی ست که پی آمد بررسی این

نکات ، طرح پرسش ها و نکته های ظریف تری نیز می تواند باشد که در تعیین

وتنظیم روش ها برای پیشبرد برنامه ها موثر خواهد بود