مطلب زیر سرمقاله ی شماره ی جدید ویژه نامه ی هنرو ادبیات آوای شمال
به قلم مسعود بیزارگیتی ست :
اردیبهشت ماه سال جاری همزمان بود با برگزاری بیست و یکمین نمایشگاه
بین المللی کتاب تهران . نظر به اینکه مقوله ی کتاب ، کتابخوانی و نشر به
گونه ای با ادبیات مرتبط است ؛ پس توسن سخن را در این میدان می تازانیم
تا کلام نخست این شماره باشد .
مقوله ی کتاب ( فرهنگ ) ، اقتصاد و جامعه ، سه گانه ی به هم متصلی
ست که در یک نگاه تحلیلی ، می بایست به رابطه ی متقابل آنها توجه کرد
زیرا همچون یک بسته ی سیستمی ست . و در یک نظام سیستمی آنچه که
مهم است و موضوع ارزیابی قرار می گیرد ، رابطه ی سیستمی پدیده
است .
شرایط اقتصادی ما به دلیل بحران موجود ، که هر شهروندی را بطور
معمول گرفتار روزمره گی های زندگی می کند وتمام اوقات وی را در
طول روز به کار به معنای اقتصادی و کسب درآمد اختصاص می دهد
؛ امکان ایجاد زمانی را که وی بتواند با انگیزه وبرنامه ریزی مشخص
در زندگی روزانه اش به مطالعه بپردازد ، از او سلب می نماید . این
موقعیت در مورد اغلب شهروندان جامعه صادق است . گرانی نرخ
زندگی وی را در وضعیتی قرار می دهد که گاه محکوم است در دو
نوبت صبح و عصر برای تنظیم حداقل های زندگی مادی اش ( تهیه
خوراک ، پرداخت اجاره بهای مسکن ، هزینه های تحصیل فرزندان
و . . . ) تلاش نماید . آیا در پایان روز فرصتی ، انگیزه ای ، حوصله
ای باقی می ماند تا امر مطالعه و خواندن رخ دهد . زیرا قرار گرفتن
در روند مطالعه ، موقعیتی ویژه را می طلبد . نوع مناسبات بینافردی
و اجتماعی به گونه ای تنظیم شده است که اگر فراغتی دست دهد ،
شهروند امروز علی القاعده ترجیح می دهد که از آن به همراه خانواده
برای گذران تفریحی شان بهره برند . حداقل هایی از تلاش هفتگی یا
ماهانه را گرد آورده تا برای ساعاتی در یک روز تعطیل ، از خستگی
ها وعصبیت های ناشی از مناسبات موجود در جامعه که ترکیبی از
ناهنجاری ها ، تنش ها ،بداخلاقی ها ، پشت هم زنی ها و . . .درفرایند
کلی موجود در بیرون از خانه است ، فاصله گرفته و لحظات ودقایق
موجود را تجدید معنا نماید .
سرانه ی مطالعه برابر آماربرآورده شده ، دو دقیقه برای مطالعات
غیر درسی و چهار دقیقه برای مطالعات درسی می باشد . جای تاسف
است که در سنت تاریخی جامعه ما که ادبیات ، فلسفه و . . . جایگاهی
برجسته داشته و در مقاطعی در فرهنگ جهانی درخششی خیره کننده
داشته است ، اکنون تنها چنین آماری را از خواندن شاهد باشیم . در کنار
انبوه مشکلات ریز و درشت زندگی مردم ، نوع نگاه و رویکرد مسئولان
مربوطه به مقوله ی کتاب ، کتابخوانی ونشردر ایجاد انگیزه وتشویق برای
استقبال ازمقوله ی کتاب چندان بی تاثیر نیست. متاسفانه درسال های اخیر
نگاه ایده ئولوژیک وگاه غیر کارشناسانه به مقوله ی کتاب به عنوان یک
بسته ی هنری – ادبی ، یا فرایند بررسی جهت صدور مجوز نشرکه ماهها
و گاه فراتر از یک سال به طول می انجامد ؛ یا بررسی هایی که نویسنده
و شاعر را محکوم به حذف و تعدیل اثر می نماید ، که پیامد چنین برخور
دی به خود سانسوری مولف ختم می گردد ؛ تا برای حفظ کیفیت وساختار
یکدست اثر ؛ خود پیشاپیش اثر را ازیکدستی درونی اش تهی می سازد ،
تا بتواند آن را به دست مخاطب برساند و . . . اسباب وعلل کاهش مطالعه
وعدم ایجاد انگیزه برای استقبال از مقوله ی کتاب می شود .
بدیهی است تا زمانی که قادر نباشیم افق نگاه مان را در مقوله ی فرهنگ
و هنر ، بر بنیاد تعامل چند سویه وبا منشی گشوده بنا نهیم و تنها صدای
فرهنگی موجود در جامعه را الحان خوش خویش پنداشته و گوش را برای
شنیدن صدای دیگران آماده نسازیم ، مسیر توسعه ی فرهنگی و رشد کتاب
خوانی به سمتی هدایت خواهد شد ، که آمارانعکاس یافته درمطبوعات گواه
آن می باشد .
۱ نظر:
جناب بیزارگیتی
با سلام . به شما سردبیری صرویس فرهنگی
را نبریک میگم . سرمقتاه این شماره شما
را خواندم . افشاگرانه و جالب بود
امیدواذم کارتان تداوم داشته باشدو
در محاق توقیف نرود
درود بر شما
ارسال یک نظر