شنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۷

کفش به جای قلم


کفش منتظرالزیدی می رود تا ساختاروکارکردی اسطوره ای بیابد . یک عملکرد غیرحرفه ای

که توانسته است دردیپلماسی به شدت آشوب زده جهان معاصر، که بسترمناسبی را برای چنین

حرکاتی فراهم سازد؛ افکارعمومی را از طریق رسانه های جمعی به خود معطوف نماید .

اگرچه رابطه ی اثرگذار چنین حرکتی بیشتربه سوی مخاطبانی ست که از یک سو عملکردهای

هیجانی و عاطفی در رفتارشان تفوق داردد؛ واز سوی دیگر به دلیل سیاست های دولت نئومحا

فظه کار آمریکا در طول دهه ی اخیر، حساسیت های زیادی نسبت به رفتارها درآن مخاطبان

ایجاد واکنش نموده است . به گونه ای که درنقاط مختلف کشورهای خاورمیانه و حتی برخی

دیگر از کشورهای جهان ، واکنش های جالبی اتفاق افتاده است .

تعدادی اعلام نموده اند که به دلیل شهامت موجود در کار منتظرالزیدی ، حاضرند دختران شان

را به عقد وی درآورند . برخی نسبت به خرید کفش وی تا سقف 100 میلیون دلار اعلام آمادگی

نموده اند. تعدادی از وکلا نیز آمادگی خود را جهت دفاع ازوی بطوررایگان ، پس از دستگیری

و شکنجه ی وی توسط پلیس امنیت عراق اعلام داشته اند . برخی رسانه ها درخواست همکاری

ازوی را داشته اند .به طوری که رئیس بخش خبر شبکه لبنانی new tv که به ضد آمریکایی

بودن شهرت دارد ، اعلام داشته که از لحظه ی پرتاب کفش ما به او حقوق پرداخت خواهیم کرد

ضدیت با سیاست های دولت آمریکا یکی از دلایل اصلی در چنین موضعگیری هایی به شمار

می رود . اما آیا این مواضع قادر به توجیه یک عمل غیرحرفه ای می باشد ؟

یقین می رود که عملکرد آمریکا در طول زمان حضور درعراق و ازدست دادن دو عضو خا

نواده ی این خبرنگار البغدادیه ( کانال تلویزیونی ماهواره ای که برنامه هایش درقاهره پخش

می شود ) نقش مهمی درحرکت منتظرالزیدی در پرتاب دولنگه کفش وی به سوی جرج دبلیو

بوش داشته است . آنهم در یک کنفرانس مطبوعاتی ؛ که به سختی حتی خبرنگاران را اجازه

ورود می دهند . این عمل غیرحرفه ای نماد کارروزنامه نگاری که تنها به قلم مسلح است و

جزروایت صادقانه ی رویدادها و واقعیت ها وظیفه ی او می باشد ، نیست ! اگرچه تمام نفرت

این خبرنگارجوان در آن پرتاب ها نهفنه شده بود و قدرت پرتابش کفش ها نیز نمایانگر عمق

تنفروی از سیاست های بازها بود ؛ اما کار حرفه ای روزنامه نگری چنینی عمل عامیانه ای را

نمی پذیرد .

منتظرالزیدی که در بیست و چهارم آذرماه ( دسامبر ) این حرکت غیر حرفه ای را از خود به

جا گذاشت و به قول جرج دبلیو بوش در جهان معروف شد ، می توانست این حجم مخالفت را

در زمانی که رئیس جمهور آمریکا در یک صحنه ی عمومی و در مکانی که عموم مردم در آن

حضور داشتند ، به عنوان یک شهروند مخالف سیاست های وی به هر شکلی ابراز نماید . حتی

به شکل پرتاب کفش ؛ که نماد بدترین نوع اهانت در فرهنگ مردم عراق می باشد !نه اینکه این

حرکت را به عنوان یک روزنامه نگار انجام دهد . واین قلم نگاه خود به این عمل را از زاویه

یک روزنامه نگار به نگارش درآورده است .

نکته ی جالب توجه دراین است که رسانه ی ملی ما نیزدر حرکتی شتابزده وعملی عوامانه ، در

یکی دوروز آغازین این حادثه نیز برخوردی کاملا غیرحرفه ای داشته است !

واقعنگری و صبوری درتحلیل حرفه ای این رویداد از رسانه هایی که داعیه ی فعالیت های حر

فه ای را دارند ؛ کمترین توقع مخاطب دوراندیش وتحلیلگراست .

اگرچه کفش منتظرالزیدی ، به انتفاضه ی کفش ها تبدیل شده و می رود که شکلی اسطوره ای

به خود بگیرد ؛ اما ضروری ست تا پس از فروکش نمودن التهاب ها وهیجانات برآمده از این

عمل ، رسانه های هیجان زده نگاهی دوباره واصلاحی به عملکرد خود داشته باشند !

جمعه، آذر ۲۹، ۱۳۸۷

یلدای جهان

مشتی پرتده

بی واژه حضور

مشتی صدای / بی خنده


جهان

تکرار نتی بی فرجام

که به جست و جوی آشیانه اش

ورق می زند

خطوط عقربه ها را

وثانیه هایش را

به شعرهای من

می ریزد


این برف پرشکیب

یلدای کدام قصه را

تسبیح شبانه می زند

جمعه، آذر ۲۲، ۱۳۸۷

بهاردرپائیز


Estonian Ensemble

واقعا شگفت انگیز است هنگامی که اجرای قطعه یا قطعاتی را به طور زنده درسالنی گوش

می سپاری وروح ات با آوای نت های آن به پرواز در می آید .

شبی که گذشت گروه دونفره نوازنده موسیقی کشوراستونی درسالن خاتم به اجرای قطعاتی

پرداختند که بیشترآن متعلق به فولکلورمیهن خودشان بود. رقص هایی موقر و با نشاط که

ریشه در فرهنگ مردمی آن ناحیه داشت . چنان زیبا و تجسم بهارانه ی لحظات بود که مخا

طبان حاضردرسالن ، برای دقایقی که درآنجا حضورداشتند ، سرمای پائیزی را از یاد برده

بودند . آوای شاد و کودکانه ی نت های این رقص ها چنان مسحورکننده بود ،که در فواصل

قطعات اجرایی ، مخاطبان را وادار به تشویق چندین و چند باره ی نوازندگان می نمود . و

پیداست که این اجرا چقدر بر روان وذهن مخاطبان اثر مثبت گذاشته بود .

به ویژه قطعه ای از یکی از آهنگسازان برجسته معاصر استونی که اشپیگل ایم اشپیگل

نام داشت و جزء چند قطعه ی پایانی اجراها بود وبه صورت دوئت نواخته شد ، که در آن

نقش ساز ویولنسل با نواهای کشیده و آرام ؛ چنان فضای شاعرانه ای را تدارک دیده بود ،

و مخاطبان حاضردرسالن را به مرور خاطره های شیرین گذشته وا می داشت ؛ که پس از

اتمام اجرای آن قطعه، شنونده گا ن درنهایت سرور وشادی به تشویق آنان پرداختند. به قول

یکی از مسئولین حاضر درسالن ، به دلیل برخورد و توجه مناسب شنوندگان از اجرای

قطعات ، دو نوازنده اجرا کننده پس از پایان اجرای شان ، به یکدیگرزمزمه وار اشاره

داشتند که باز هم در آینده اجراهایی داشته باشند .

سازهای مورد استفاده در اجرای قطعات ویولنسل و سازی به نام کنل بود که چیزی شبییه

به قاون بوده است . و جالب این که شکل ساز برای مخاطب تازگی داشت . اگرچه پنجه

های ظریف نوازنده چنان الحان خوشی به ترکیب نواها می داد که بینده را مجذوب صدای

سازش می کرد .

به هرجهت غنیمتی بود دوساعتی که در کنار اجرای زنده ی موسیقی استونی گذشت .

که باید تحسینی را نسبت به جناب فلاحی ، معاونت هنری اداره ی ارشاد گیلان روا

داشت که با زحمتی فراوان نسبت به چنین رویدادی همت گماشت . ونیزبه مدیر کل آن

اداره که بی حمایت وی امکان وجود چنین لحظاتی از مخاطبان دریغ می گردید . ودر

آخر زحمات آقای احمدی فر که خود با موسیقی زندگی میکند .

سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۷

Human Rights


اعلاميه ي جهاني حقوق بشر
سه شنبه 8 فوريه 2005
منبع: سایت سازمان ملل
از آنجا که شناسايي حيثيت ذاتي کليه اعضاي خانواده بشري و حقوق يکسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادي و عدالت و صلح را در جهان تشکيل مي دهد ، از آنجا که عدم شناسايي وتحقير حقوق بشر منتهي به اعمال وحشيانه اي گرديده است که روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيايي که در آن افراد بشر در بيان عقيده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است ، از آنجا که اساساً حقوق انساني را بايد با اجراي قانون حمايت کرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد ، از آنجا که اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بين الملل را مورد تشويق قرار داد ، از آنجا که مردم ملل متحد ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش فرد انساني و تساوي حقوق مرد و زن مجدداً در منشور اعلام کرده اند و تصميم راسخ گرفته اند که به پيشرفت اجتماعي کمک کنند و در محيطي آزادتر وضع زندگي بهتري به وجود آورند ، از انجاکه دولتهاي عضو متعهد شده اند که احترام جهاني و رعايت واقعي حقوق بشر و آزادي هاي اساسي را با همکاري سازمان ملل متحد تامين کنند ، از آنجا که حسن تفاهم مشترک نسبت به اين حقوق و آزاديها براي اجراي کامل اين تعهد کمال اهميت را دارد ، مجمع عمومي اين اعلاميه جهاني حقوق بشر را آرمان مشترکي براي تمام مردم و کليه ملل اعلام مي کند تا جميع افراد و کليه ارکان اجتماع اين اعلاميه را دائماً مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که بوسيله تعليم و تربيت احترام اين حقوق و آزادي ها توسعه يابد و با تدابير تدريجي ملي و بين المللي ، شناسايي و اجراي واقعي و حياتي آنها ، چه در ميان خود ملل عضو و چه در بين مردم کشورهايي که در قلمرو آنها مي باشند ، تامين گردد .

ماده اول : تمام افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند . همه داراي عقل و وجدان مي باشند و بايد با يكديگر با روح برادري رفتار كنند .
ماده دوم :
1) هر كس ميتواند بدون هيچ تمايز - خصوصاً از حيث رنگ ، جنس ، نژاد ، مذهب ، عقيده سياسي يا هر عقيده ي ديگر و همچنين مليت و وضع اجتماعي ، ثروت ، ولادت يا هر موقعيت ديگر ، از تمام حقوق و كليه ي آزادي هايي كه در اعلاميه حاضر ذكر شده است بهره مند گردد .
2) به علاوه هيچ تبعيضي به عمل نخواهد آمد كه مبتني بر وضع سياسي ، اداري و قضايي يا بين المللي كشور يا سرزميني كه شخص به آن تعلق دارد . خواه اين كشور مستقل ، تحت قيوميت يا خود مختار بوده و يا حاكميت آن به شكلي محدود شده باشد .
ماده سوم : هر كس حق زندگي ، آزادي و امنيت شخصي دارد .
ماده چهارم : احدي را نمي توان در بردگي نگاه داشت و داد و ستد بردگان به هر شكلي كه باشد ممنوع است .
ماده پنجم : احدي را نمي توان تحت شكنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ظالمانه يا خلاف انسانيت و شئون انساني يا موهن باشد .
ماده ششم : هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقي او در همه جا به عنوان يك انسان در مقابل قانون شناخته شود .
ماده هفتم : همه در برابر قانون مساوي هستند و حق دارند بدون تبعيض و بالسويه از حمايت قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي كه ناقض اعلاميه حاضر باشد و هر تحريكي كه براي اعمال چنين تبعيضي انجام شود از حمايت قانون برخوردار شوند .
ماده هشتم : در برابر اعمالي كه حقوق اساسي فرد را مورد تجاوز قرار دهد و آن حقوق به وسيله ي قانون اساسي و يا قانون ديگري براي او شناخته شده باشد ، هر كس حق رجوع موثر به محاكم ملي صالحه را دارد .
ماده نهم : احدي را نمي توان خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد نمود .
ماده دهم : هر كس با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش بوسيله ي دادگاه مستقل و بي طرف ، منصفانه و علناً رسيدگي شود و چنين دادگاهي درباره ي حقوق و الزامات او و يا هر اتهام جزائي كه به او وارد شده باشد تصميم بگيرد .
ماده يازدهم :
1) هر كس كه به بزهكاري متهم شده باشد بي گناه محسوب خواهد شد تا وقتي كه در جريان يك دعواي عمومي كه كليه تضمين هاي لازم جهت دفاع او تامين شده باشد ، تقصير او قانوناً محرز گردد .
2) هيچ كس براي انجام يا عدم انجام عملي كه در موقع ارتكاب ، آن عمل به موجب حقوق ملي يا بين المللي جرم شناخته نمي شده است محكوم نخواهد شد . به همين طريق هيچ مجازاتي شديد تر از آنچه كه در موقع ارتكاب جرم بدان تعلق ميگرفت در باره ي احدي اجرا نخواهد شد .
ماده دوازدهم : احدي در زندگي خصوصي ، امور خانوادگي ، اقامتگاه يا مكاتبات خود ، نبايد مورد مداخله هاي خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد . هر كس حق دارد در مقابل اينگونه مداخلات و حملات مورد حمايت قانون قرار گيرد .
ماده سيزدهم :
1) هر كس حق دارد كه در داخل هر كشوري آزادانه عبور و مرور كند و محل اقامت خود را انتخاب كند .
2)هر كس حق دارد هر كشوري از جمله كشور خود را ترك كند يا به آن بازگردد .
ماده چهاردهم :
1) هركس حق دارد در مقابل شكنجه ، آزار و تعقيب پناهگاهي جستجو كند و در كشورهاي ديگر پناه گزيند .
2) در مواردي كه تعقيب واقعاً مبتني به جرم عمومي و غير سياسي يا رفتارهايي مغاير با اصول و مقاصد ملل متحد باشد نميتوان از اين حق استفاده كرد .
ماده پانزدهم :
1) هر كس حق دارد كه داراي تابعيت باشد .
2) احدي را نمي توان خودسرانه از تابعيت خود يا از حق تغيير تابعيت محروم كرد .
ماده شانزدهم :
1) هر زن و مرد بالغي حق دارند بدون هيچگونه محدوديت از نظر نژاد ، مليت ، تابعيت يا مذهب با يكديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده دهند . در تمام مدت زناشويي و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در كليه امور مربوط به ازدواج داراي حقوق مساوي مي باشند .
2) ازدواج بايد با رضايت كامل و آزادانه زن و مرد واقع شود .
ماده هفدهم :
1) هر كس منفرداً يا بطور دسته جمعي حق مالكيت دارد .
2) احدي را نمي توان خودسرانه از حق مالكيت محروم نمود .
ماده هيجدهم : هر كس حق دارد كه از آزادي فكر ، وجدان و مذهب بهره مند شود . اين حق متضمن آزادي تغيير مذهب يا عقيده و نيز متضمن آزادي اظهار عقيده و ايمان ميباشد و همچنين شامل تعليمات مذهبي و اجراي مراسم ديني است . هر كس ميتواند از اين حقوق منفرداً يا اجتماعاً و به طور خصوصي يا عمومي برخوردار شود.
ماده نوزدهم : هر كس حق آزادي عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آنست كه از داشت عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسايل ممكن و بدون ملاحظات مرزي آزاد باشد .
ماده بيستم :
1) هر كس حق دارد آزادانه مجامع و جمعيتهاي مسالمت آميز تشكيل دهد .
2) هيچكس را نميتوان مجبور به شركت در اجتماعي كرد .
ماده بيست و يكم :
1) هر كس حق دارد در اداره ي امور عمومي كشور خود ، خواه مستقيماً و خواه از طريق نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند شركت جويد .
2) هر كس حق دارد با تساوي شرايط به مشاغل عمومي كشور خود نايل آيد .
3) اساس و منشاء قدرت حكومت اراده ي مردم است . اين اراده بايد به وسيله ي انتخاباتي ابراز گردد كه از روي صداقت و بطور ادواري صورت پذيرد . انتخابات بايد عمومي و با رعايت مساوات باشد و با راي مخفي يا طريقه اي نظير آن انجام گيرد كه آزادي راي را تضمين نمايد .
ماده بيست و دوم : هر كس به عنوان عضو اجتماع حق امنيت اجتماعي دارد و مجاز است بوسيله ي مساعي ملي و همكاري بين المللي حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خود را كه لازمه ي مقام و نمو آزادانه ي شخصيت اوست با رعايت تشكيلات و منابع هر كشور بدست آورد .
ماده بيست وسوم :
1) هر كس حق دارد كار كند ، كار خود را آزادانه انتخاب نمايد ، شرايط منصفانه و رضايت بخشي براي كار خود خواستار باشد و در مقابل بيكاري مورد حمايت قرار گيرد .
2) همه حق دارند بدون هيچ تبعيضي در مقابل كار مساوي اجرت مساوي دريافت كنند .
3) هر كس كه كار مي كند به مزد منصفانه و رضايت بخشي ذيحق ميشود كه زندگي او و خانواده اش را موافق شئون انساني تامين كند و آنرا در صورت لزوم با هر نوع وسايل ديگر حمايت اجتماعي تكميل نمايد .
4) هر كس حق دارد براي دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشكيل دهد يا در اتحاديه ها شركت كند .
ماده بيست و چهارم : هر كس حق استراحت و فراغت و تفريح دارد و به خصوص به محدوديت معقول ساعات كار و مرخصي هاي ادواري با اخذ حقوق ذيحق ميباشد .
ماده بيست و پنجم :
1)هر كس حق دارد كه سطح زندگاني او ، سلامتي و رفاه خود و خانواده اش را از حيث خوراك و مسكن و مراقبتهاي پزشكي و خدمات لازم اجتماعي تامين كند و همچنين حق دارد كه در مواقع بيكاري ، بيماري ، نقص اعضاء ، بيوگي ، پيري يا تمام موارد ديگري كه به عللي خارج از اراده ي انسان وسايل امرار معاش از دست رفته باشد ، از شرايط آبرومندانه ي زندگي برخوردار شود .
2) مادران و كودكان حق دارند از كمك و مراقبت مخصوصي بهره مند شوند . كودكان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنيا آمده باشند ، حق دارند كه همه از يكنوع حمايت اجتماعي برخوردار شوند .
ماده بيست وششم :
1) هر كس حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود . آموزش و پرورش لااقل تا حدودي كه مربوط به تعليمات ابتدايي و اساسي است بايد رايگان باشد . آموزش ابتدايي اجباري است . آموزش حرفه اي بايد عموميت پيدا كند و آموزش عالي بايد با شرايط تساوي كامل به روي همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره گيرند .
2) آموزش و پرورش بايد طوري هدايت شود كه شخصيت انساني هر فرد را به حد كمال رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادي هاي بشر را تقويت كند . آموزش و پرورش بايد حس تفاهم ، گذشت و احترام به عقيده ي مخالف و دوستي بين تمام ملل و جمعيتهاي نژادي يا مذهبي و همچنين توسعه ي فعاليتهاي ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهيل نمايد .
3) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند .
ماده بيست و هفتم :
1) هر كس حق دارد آزادانه در زندگي فرهنگي اجتماع شركت كند ، از فنون و هنر ها بهره گيرد و در پيشرفت علمي و فوائد آن سهيم باشد .
2) هر كس حق دارد از حمايت منافع مادي و معنوي آثار علمي ، فرهنگي يا هنري خود برخوردار شود .
ماده بيست وهشتم : هر كس حق دارد برقراري نظمي را بخواهد كه از لحاظ اجتماعي و بين المللي ، حقوق و آزادي هايي را كه در اين اعلاميه ذكر گرديده است تامين كند و آنها را به مورد اجرا گذارد .
ماده بيست و نهم :
1) هر كس در مقابل آن جامعه اي وظيفه دارد كه رشد آزاد و كامل شخصيت او را ميسر كند .
2) هر كس در اجراي حقوق و استفاده از آزادي هاي خود فقط تابع محدوديت هايي است كه به وسيله قانون و منحصراً به منظور تامين ، شناسايي و مراعات حقوق و آزادي هاي ديگران و براي رعايت صحيح مقتضيات اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني در شرايط يك جامعه ي دمكراتيك وضع گرديده است .
ماده سي ام : هيچ يك از مقررات اعلاميه حاضر نبايد طوري تفسير شود كه متضمن حقي براي دولت ، جمعيت يا فردي باشد كه به موجب آن بتوانند هر يك از حقوق و آزاديهاي مندرج در اين اعلاميه را از بين ببرند يا در راه آن فعاليتي نمايند .

درسالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر



امروز دهم دسامبر2008 برابر با بیستم آذرماه 1387 شمسی است . امروز سالروز

اعلامیه جهانی حقوق بشر و شصتمین سالگرد تصویب این اعلامیه است . سندی که

به عنوان مهمترین پیمان نامه ی بین المللی در دفاع از حقوق و کرامت انسانی، تحت

عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 به تصویب رسید .

هنگام تصویب این اعلامیه که به تایید 48 عضو رسید ، ایران نیز از جمله کشورهای

تایید کننده این پیمان نامه ی مهم بود .

این سند 30 ماده ای دیدگاه سازمان ملل متحد را که بالاترین مرجع حقوقی بین المللی

ست ، در خصوص حقوق اجتماعی ، اقتصادی ، مدنی ، سیاسی ، فرهنگی و . . . .

انسان ها ، فارغ از نژاد ورنگ پوست و . . . اعلام می نماید . چنانکه دراعلامیه

آمده است :

(( هرکس می تواند بدون هیچگونه تمایزخصوصا از حیث نژاد،رنگ،جنس،زبان،

مذهب،عقیده سیاسی یا هرعقیده دیگر،همچنین ملیت، وضع اجتماعیثروت،ولادت

یا هرموقعیت دیگر، ازتمام حقوق وکلیه آزادی هایی که دراعلامیه حاضرذکرشده

است ، بهره مند گردد.))

در سال های بعد از تصویب این اعلامیه ، سندهای دیگری نیز جهت گسترش و

تعمیق مفاهیم پیمان نامه فوق ، تحت عناوین مختلف به تصویب سازمان ملل رسید.

اگر چه هنوز تصویر روشن و شفافی نسبت به عملکرد کشورها ، به جهت انطباق

با مفاد این پیمان نامه دردست نیست . و هرکشوری دراین خصوص رفتارمنطبق

با منافع ملی خود در پیش می گیرد . به ویژه در خصوص حقوق پناهندگان! که

کشورها آنگونه که مفاد اعلامیه درمورد حق پناهندگی تصریح دارد، عمل نمی

نمایند . و این یکی معضلاتی ست که پناهندگان کشورهای مختلف با آن دست به

گریبانند . در این فرصت که شصتمین سالروز تصویب این اعلامیه گرامی داشته

می شود ؛ شایسته است که آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد ،توجه

شورای حقوق بشر سازمان ملل را به این موضوع اساسی معطوف نماید .

با عنایت به اینکه بسیاری از کشورهای به خصوص پیشرفته تلاش می نمایند

نسبت به مفاد اعلامیه و نیز برخی از 9 سند به تصویب رسیده سازمان ملل

نگاه اجرایی داشته باشند ؛ اما هنوزدر خصوص اجرای آن چالش هایی وجود

دارد . بان کی مون دبیرکل سازمان ملل درپیامی به مناسبت شصتمین سالروز

این اعلامیه می گوید : (( چالش هایی که ما امروز با آن مواجه هستیم ، به

همان اندازه دلهره آورهستند که نگارندگان پیش نویس اعلامیه در شصت

سال پیش با آن ها مواجه بوده اند .))

وی در ادامه اظهار می دارد (( دراین روز حقوق بشر، امیدوارم همگی ما

براساس مسئولیت مشترک مان به منظورحفظ حقوق مندرج دراعلامیه جهانی

حقوق بشراقدام نمائیم .ما تنها هنگامی می توانیم بر بلندای بصیرت آن سند

الهام دهنده افتخارکنیم که اصول آن به گونه ای کامل در هر جا و برای همه

اجرا شود .))

اگر چه اظهار امید واری آقای دبیرکل منطبق با فرایندهای چالش بر انگیز

موجود درجهان به ویژه کشورهای در حال رشد در مورد حقوق بشر امری

انکار ناپذیر است؛ وهمین توجه شخص وی ونیز شورای حقوق بشر رابیشتر

می طلبد . اما رشد جنبش های حقوق بشری طی سال های اخیربا عناوین و

موضوعات مختلف ، نشانگرآن است که توجه شهروندان کشورهایی که حقوق

انسانی آنان تحت عناوین مختلف نقض می گردد؛ به حقوق و تکالیف خود و

حاکمان بیشترشده و جهت استیفای آن از هرگونه تلاش مسالمت جویانه وبا

برنامه کوتاهی نمی کنند .

جمعه، آذر ۱۵، ۱۳۸۷

شماره جدید هنروادبیات


شماره جدید ویژه هنروادبیات آوای شمال با مطالبی متنوع درحوزه ی داستان ، شعر،

مقاله وترجمه درشانزدهم آذر ماه منتشر شد . دراین شماره آثاری می خوانید ازژیلا

هاتفی ، نینا گلستانی ، محمود فلکی ، لیلانیرومند ، بهزاد موسایی ،زهرادیانت کار،

ای . او . اسکات ، تیم ویکاری ، جیمز . ای . رایت و . . .

چهارشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۷

شباهنگ

همیشه فرصتی هست

این کوچه های بی قرار را

برگی برشاخه ای بجنبد

وسطری که خاموش مانده است


بانگی

که رد پایش را هنوز

به حافظه ی دست ها ولب ها نداده است

همیشه فرصتی هست

حتی شبانه هایت را