شنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۷
کفش به جای قلم
کفش منتظرالزیدی می رود تا ساختاروکارکردی اسطوره ای بیابد . یک عملکرد غیرحرفه ای
که توانسته است دردیپلماسی به شدت آشوب زده جهان معاصر، که بسترمناسبی را برای چنین
حرکاتی فراهم سازد؛ افکارعمومی را از طریق رسانه های جمعی به خود معطوف نماید .
اگرچه رابطه ی اثرگذار چنین حرکتی بیشتربه سوی مخاطبانی ست که از یک سو عملکردهای
هیجانی و عاطفی در رفتارشان تفوق داردد؛ واز سوی دیگر به دلیل سیاست های دولت نئومحا
فظه کار آمریکا در طول دهه ی اخیر، حساسیت های زیادی نسبت به رفتارها درآن مخاطبان
ایجاد واکنش نموده است . به گونه ای که درنقاط مختلف کشورهای خاورمیانه و حتی برخی
دیگر از کشورهای جهان ، واکنش های جالبی اتفاق افتاده است .
تعدادی اعلام نموده اند که به دلیل شهامت موجود در کار منتظرالزیدی ، حاضرند دختران شان
را به عقد وی درآورند . برخی نسبت به خرید کفش وی تا سقف 100 میلیون دلار اعلام آمادگی
نموده اند. تعدادی از وکلا نیز آمادگی خود را جهت دفاع ازوی بطوررایگان ، پس از دستگیری
و شکنجه ی وی توسط پلیس امنیت عراق اعلام داشته اند . برخی رسانه ها درخواست همکاری
ازوی را داشته اند .به طوری که رئیس بخش خبر شبکه لبنانی new tv که به ضد آمریکایی
بودن شهرت دارد ، اعلام داشته که از لحظه ی پرتاب کفش ما به او حقوق پرداخت خواهیم کرد
ضدیت با سیاست های دولت آمریکا یکی از دلایل اصلی در چنین موضعگیری هایی به شمار
می رود . اما آیا این مواضع قادر به توجیه یک عمل غیرحرفه ای می باشد ؟
یقین می رود که عملکرد آمریکا در طول زمان حضور درعراق و ازدست دادن دو عضو خا
نواده ی این خبرنگار البغدادیه ( کانال تلویزیونی ماهواره ای که برنامه هایش درقاهره پخش
می شود ) نقش مهمی درحرکت منتظرالزیدی در پرتاب دولنگه کفش وی به سوی جرج دبلیو
بوش داشته است . آنهم در یک کنفرانس مطبوعاتی ؛ که به سختی حتی خبرنگاران را اجازه
ورود می دهند . این عمل غیرحرفه ای نماد کارروزنامه نگاری که تنها به قلم مسلح است و
جزروایت صادقانه ی رویدادها و واقعیت ها وظیفه ی او می باشد ، نیست ! اگرچه تمام نفرت
این خبرنگارجوان در آن پرتاب ها نهفنه شده بود و قدرت پرتابش کفش ها نیز نمایانگر عمق
تنفروی از سیاست های بازها بود ؛ اما کار حرفه ای روزنامه نگری چنینی عمل عامیانه ای را
نمی پذیرد .
منتظرالزیدی که در بیست و چهارم آذرماه ( دسامبر ) این حرکت غیر حرفه ای را از خود به
جا گذاشت و به قول جرج دبلیو بوش در جهان معروف شد ، می توانست این حجم مخالفت را
در زمانی که رئیس جمهور آمریکا در یک صحنه ی عمومی و در مکانی که عموم مردم در آن
حضور داشتند ، به عنوان یک شهروند مخالف سیاست های وی به هر شکلی ابراز نماید . حتی
به شکل پرتاب کفش ؛ که نماد بدترین نوع اهانت در فرهنگ مردم عراق می باشد !نه اینکه این
حرکت را به عنوان یک روزنامه نگار انجام دهد . واین قلم نگاه خود به این عمل را از زاویه
یک روزنامه نگار به نگارش درآورده است .
نکته ی جالب توجه دراین است که رسانه ی ملی ما نیزدر حرکتی شتابزده وعملی عوامانه ، در
یکی دوروز آغازین این حادثه نیز برخوردی کاملا غیرحرفه ای داشته است !
واقعنگری و صبوری درتحلیل حرفه ای این رویداد از رسانه هایی که داعیه ی فعالیت های حر
فه ای را دارند ؛ کمترین توقع مخاطب دوراندیش وتحلیلگراست .
اگرچه کفش منتظرالزیدی ، به انتفاضه ی کفش ها تبدیل شده و می رود که شکلی اسطوره ای
به خود بگیرد ؛ اما ضروری ست تا پس از فروکش نمودن التهاب ها وهیجانات برآمده از این
عمل ، رسانه های هیجان زده نگاهی دوباره واصلاحی به عملکرد خود داشته باشند !
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر