یکشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۹۷

در سطرهای کازرون



دردها که پا به پا می شوند
فصل ها را نمی شمارند
گلوله ی برفی دی حتی
در شرم حضورش
زبانه می کشد
و بهار
بر خستگی شانه هایش
بال و پرش را
در سطرهای کازرون
می تکاند

نمی دانم هجای تمام کلمات
چرا در ارتفاع زخم
به هم می رسند
و شعر شاعران
خشاب آوازها را
رنگین می کند

* * *

در شکل باد می گذرم
صدا به صدا
آویخته
بر لبان شهر

               دنبال بوسه ای