پنجشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۱

کوتاه

کوتاه می آیم
کوتاهم
که قد دوست داشتنت
از مدار می گذرد

کوتاه
مثل آه
که التهاب بغض مرا
در مهبانگ جهان
خلاصه می کند

خاموشی جهان

زیباترین آغوش جهان
وقتی که مرگ
از پنجره
در حسادتی طولانی
بر شانه ات می نگرد

...
خاموش می شوی
و دریا
بر چشم ها مان / می نشیند
ادامه ...

تبعیدی آواز

تبعیدی رویای ام
و عشق / گویی
خاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند

رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
...
در خش خش پائیز
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد

بر دهانم
زخمی ست
که عصرهای به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند

این بیابان
به کدام جاده ی دلفریب
نگاه مرا
زینت می دهد