تبعیدی رویای ام
و عشق / گویی
خاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند
رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
...
و عشق / گویی
خاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند
رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
...
در خش خش پائیز
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد
بر دهانم
زخمی ست
که عصرهای به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند
این بیابان
به کدام جاده ی دلفریب
نگاه مرا
زینت می دهد
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد
بر دهانم
زخمی ست
که عصرهای به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند
این بیابان
به کدام جاده ی دلفریب
نگاه مرا
زینت می دهد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر