......
بايدها را
نبايد بگذري
ازسراتفاق
نگاههاي كج شده
دلت نمي سوزد
براي فتيله كم سويت
اگركه نبايد
كوك مي شود
نت هاي سازتورا
آن به
كه جهان را
درقابي كوچك
نقش رؤيايت / كني
خاطره هايت را
دربايدها
چترمي گيري
باران
اززيرلنگه هاي درت
نفوذ ميكند
تاورق زني
بايد
بايد راصبورباشي
شايد
آنسوترازآخراين سطر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر