ماهي بي تاب
هيچ بويي ازدهانم
اين پرده هاي مكدررا
شاد نمي كند
اين حرف ها كه مي آيند
تا جويده شدن / هنوز
پلك ها سنگين اند
واين ماهي بي تاب
كه ليزمي خورد
ازدهان من
تا آب
تنهائي اش را
شست وشو دهد
پائين تر
نه ساحلي
براي پرسه زدن
هيچ بويي ازدهانم
اين پرده هاي مكدررا
شاد نمي كند
اين حرف ها كه مي آيند
تا جويده شدن / هنوز
پلك ها سنگين اند
واين ماهي بي تاب
كه ليزمي خورد
ازدهان من
تا آب
تنهائي اش را
شست وشو دهد
پائين تر
نه ساحلي
براي پرسه زدن
۴ نظر:
سلام
تو جامعه ما اصلا شادی وجود نداره
دوست شاعرم سلام
ما خیلی وقت است که بی ساحل شده ایم
مبادا حرف هايت رانجويده باشي
آدم ها هم مثل آن ماهي بي تابند
ارسال یک نظر