شنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۶

خانه نشيني اجباري



هنوزچند روزي به شروع سال تحصيلي دانشگاه ها باقي مانده وآغازفعاليت هاي

تحصيلي واجتماعي- سياسي دانشجويان ، تا جامعه ازحالت رخوت تابستاني به در

آيد. حقيقت اين است كه تحرك دانشجويان به فضاي جامعه نشاط وجنبش خاصي

مي بخشد. هنوزچند روزي به آغازسال تحصيلي جديد دانشگاه ها باقي مانده كه

خبراخراج جمعي ازاستادان دانشگاه ها برروي آنتن مي رود. در ادامه صدور

احكام بازنشستگي هاي اجباري واخراج هاي گذشته ؛ آقايان كزازي، سمتي ،

شاهنده وبشيريه اخراج مي شوند. اساتيدي كه نه جزء مخالفان نظام مي باشند

ونه جزء متفكران دگرانديش . واين نوع برخورد نشان ازسوء ذن وكم ظرفيتي

نظام آموزشي ما دارد.

درآن زمان ، به ويژه دردوران حاكميت اصلاح طلبان نيزما شاهد چنين جارو

زدني درقلمرو نظام آموزش عالي بوديم . حال چه درسطح اساتيد دانشگاه وچه

درسطح پرسنل اداري دانشگاه؛ كه به ويژه به جرم دگرانديش بودن محروم از

هرگونه فعا ليت هايي مي شدند. انگار جزء شهروندان اين جامعه محسوب نمي

گردند. حتي به اندازه شهروند درجه دو هم براي شان اعتباري قائل نبودند. نمونه

زنده ي اين موضوع صاحب اين قلم است، كه بماند چه ها برمن گذشت! نامه من

به رئيس جمهور وقت آقاي خاتمي ، كه درروزنامه آفتاب امروز آن زمان به چاپ

رسيده بود وشرح بسيارمختصر آن چه برمن گذشته بود! متهم بودن به صراحت به

نويسنده روس بودن و... كه اگرچه پيگيري هاي من هيچ حاصلي نداشت. حتي جر

ئت اين كه دوسطر نامه به من بدهند وزنگ تعطيلي مرا دردانشگاه اعلام كنند را

نداشتند! اگرچه به نهاد رياست جمهوري درخيابان پاستور احضارشدم وبسياري

حوادث ديگر، كه سرانجامي هيچ وبه اعتباري بسيار تلخ و اندوهبارداشت!

اگرهمان زمان دولت اصلاحات نسبت به چنين برخوردهاي فراقانوني وسليقه اي

مصمم مي شد وقاطعانه جلوگيري مي كرد، امروز شايد كمترشاهد چنين اتفاقات

گسترده اي مي شديم! اتوپياي قدرت وچسبيدن به آن ، وفراموش كردن منافع مردم

دربخشي ازقدرت حاكم، سبب سازچنين اتفاقاتي بود.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

نويسنده عزيز

اشاه جالبي كردي ولي آيا اين گفته ها

اثربخش است

ناشناس گفت...

سلام خسته نباشي

ناشناس گفت...

سلام

تحليل تان جالب بود.درجامعه مبتني برسلطه يك صدا بيش ازاين نميتوان
انتظارداشت

ناشناس گفت...

حقوق بسياري ازاينگونه شهروندان

ضايع شد