شنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۶

لنگه هاي بي تاب



نگاهت

شعاع حرف هاي من

دربغض جهان

ورقص شاخساران بي پناه

درغروب ارغواني بي كلام شان

خاكسارتوفان ناگزير


پنجره هاي مبهوت

با لنگه هاي بي تاب

به دنبال دست هايي

وعابران گيج

كه جاده هاي خاكستري را

با گام هاي بي حضور

به غروب

مي نشانند

۱ نظر:

ناشناس گفت...

پنجره هاي مبهوت

بالنگه هاي بي تاب

به دنبال دست هايي

واقعا چه تعبيرژرف وزيبايي

استاد دستت درد نكند