دراين گرگ وميش
به حضورت
به صدايت
اگر/ پناه مي برم
به تجسم رؤيايت / حتي
ازگرگ وميش نگاه هاست
حرف ها
بعد ازكمي تامل
برسطرهايي كه نخواهد آمد
مي تواني
پرهاي پروازشان را بچيني
اما پروازشان را / فقط
درخاطرمروركن
باقي را به دست باد
كه درهمسايگي ماست
به جا بگذار
مراقب باش
سايه ات
تورا تنها نمي گذارد
به حضورت
به صدايت
اگر/ پناه مي برم
به تجسم رؤيايت / حتي
ازگرگ وميش نگاه هاست
حرف ها
بعد ازكمي تامل
برسطرهايي كه نخواهد آمد
مي تواني
پرهاي پروازشان را بچيني
اما پروازشان را / فقط
درخاطرمروركن
باقي را به دست باد
كه درهمسايگي ماست
به جا بگذار
مراقب باش
سايه ات
تورا تنها نمي گذارد
۲ نظر:
سلام
این شعرتان فوقالعاده ست,آقای بیزارگیتی.تعبیرگرگ ومیش نگاه ها
دروضعیت امروز ما کاربرد عالی دارد
ازخواندن این شعرلذن بردم
وبلاگ خوبی دارید.موفق باشید
استاد پرهاي ماريخته شده است
وفقط خاطره ي پرواز براي مان
باقي مانده.ازشعرشمالذت بردم
احساس ميكنم زندگي ما درنااميدي
وبه ناگزيري ميگذرد
ارسال یک نظر