بعضی از افراد مشاعرشان خوب کار نمی کند . نمی دانم این عرصه ی قدرت است
که سبب می گردد ، تا قلمرو کنش آدمی چنان بی پروا عمل نماید که هیچ حدود
و مرزی را برای تنظیم عملکرد خود قائل نباشد ؛ یا در منش و عملکرد بیرونی که
جزء ساختار شخصیتی فرد می باشد ، فرد را به کنشی وامی دارد ، که در فرایند
رفتاری وی شکل گرفته و امکان تغییر پذیری آن تقریبا ناممکن است .
سطر اول که اشاره به بد کارکردی مشاعر برخی افراد دارد، از سخنان وزیرفرهنگ
و ارشاد اسلامی ست ، که در آغاز سال جاری به عنوان عیدی تقدیم منتقدان وی
( البته سیاست های فرهنگی وزارت خانه ) شده است . خلاصه این هم نوعی عیدی
ست . جای تعجب است که وزارت خانه ای که هویت فرهنگی واخلاقی را در ترکیب
نام خود وحتی عملکرد خود یدک می کشد ؛ و باید الگو سازی برای سیستم فکری
جامعه نماید ، رئیس اولش نسبت به منتقدان سیاست هایش ، چنین منش بیانی را
بکار برد . مصداق اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان وی درخت
ازبیخ نیست ؟
چند روزی از نامه ی اتحادیه ی ناشران به شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
می گذرد . محتوای نامه انعکاس فشارها وسختگیری هایی ست که از جانب این
وزارت خانه نسبت به بررسی کتاب ها وصدور مجوز برای نشرشان ، وهمچنین
درخواست مجوز برای تجدید چاپ برخی از کتاب ها و . . . است . محدودیت ها
وسختگیری هایی که در عرصه ی فرهنگ و ادبیات در دو سه سال اخیر بوجود
آمده است ، یکی ازدلایل انتشار چنین نامه هایی ست . محدودیت هایی که علاوه
بر نویسندگان و روشنفکران ، واکنش برخی از مسئولین را برمی انگیزد .
توجه به این انتقادها به جای واکنش عصبی نشان دادن ، در حوزه های مختلف
ادبیات ، هنر و فرهنگ ، به یقین قادر است فضای تنفس جامعه را پاک تر ساخته
و ارزش های واقعی کارکرد فرهنگ را به دور از سیاسی گری و جناحی سازی ،
بارور سازد . تنها نشستن و به صدای خود دل خوش داشتن ؛ نشانگر توسعه و
رشد فرهنگی نیست . جهان امروز برای برون رفت از بن بست ها و محدودیت ها ،
نیازمند تکثر صداهاست . وشنیدن همه ی این صداها توسط مخاطبان است که ،
امکان انتخاب خوش الحان ترین ترانه را میسر می سازد .
چند روزی از نامه ی اتحادیه ی ناشران به شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
می گذرد . محتوای نامه انعکاس فشارها وسختگیری هایی ست که از جانب این
وزارت خانه نسبت به بررسی کتاب ها وصدور مجوز برای نشرشان ، وهمچنین
درخواست مجوز برای تجدید چاپ برخی از کتاب ها و . . . است . محدودیت ها
وسختگیری هایی که در عرصه ی فرهنگ و ادبیات در دو سه سال اخیر بوجود
آمده است ، یکی ازدلایل انتشار چنین نامه هایی ست . محدودیت هایی که علاوه
بر نویسندگان و روشنفکران ، واکنش برخی از مسئولین را برمی انگیزد .
توجه به این انتقادها به جای واکنش عصبی نشان دادن ، در حوزه های مختلف
ادبیات ، هنر و فرهنگ ، به یقین قادر است فضای تنفس جامعه را پاک تر ساخته
و ارزش های واقعی کارکرد فرهنگ را به دور از سیاسی گری و جناحی سازی ،
بارور سازد . تنها نشستن و به صدای خود دل خوش داشتن ؛ نشانگر توسعه و
رشد فرهنگی نیست . جهان امروز برای برون رفت از بن بست ها و محدودیت ها ،
نیازمند تکثر صداهاست . وشنیدن همه ی این صداها توسط مخاطبان است که ،
امکان انتخاب خوش الحان ترین ترانه را میسر می سازد .
۲ نظر:
سلام. بابا یه ذره آرامتر تا ماهم به شما برسیم . این مطلب را نخودهف مطلب دیگه میاد.
خدا قوت
بااین همه ادعا باعث تاسف است
ارسال یک نظر