تداعي خاطره اي تلخ
فرايند تحول درهرجامعه اي، آن هم با ادعاي مدرنييت، مبتني برتعامل فرهنگي درداخل ودرخارج
اتكاء به آراي عمومي ونقد پذيري قدرت حاكم مي باشد. بسترلازم براي ايجادچنين فرايندي، عملي
نمودن اسباب ولوازم مدرنيته درجامعه مدعي گرايش فوق مي باشد. جريان روشنفكري ومطبوعا
ت كه ركن چهارم يك جامعه مدرن به شمارمي آيد، همواره درمركزاين تعامل وكشاكش اين تحولا
ت قراردارند. نوع تعامل قدرت با جريان روشنفكري وفرهنگ مكتوب ( روزنامه، كتاب و.......)
نشان دهنده چگونگي اجراي مؤلفه هاي فرهنگ مدرن دريك جامعه است.
درجامعه ما رسالت مطبوعات با توجه به گرايش هاي سياسي خود، همواره دردوموضع حمايتي و
انتقادي نسبت به قدرت فعاليت مي نمايند. اين فعاليت ها برمبناي مفادقانون اساسي ودرچهارچوب
قانون مطبوعا ت مي باشد.
هنوزخاطره تلخ توقيف موقت ؟ دهها نشريه درسال 79 از اذهان پاك نشده كه درماه هاي اخير،
دوباره شاهد به محاق توقيف درآمدن ولغوامتياز نشريات ( شرق، نامه، حافظ و... ) هستيم. نشريا
تي كه همچون گذشته بطورعمده، دررويكردهاي تحليلي معتقد به گرايش اصلاح طلبي ومنعكس
كننده صدايي متفاوت از صداي قدرت حاكم مي باشد. چه درحوزه اقتصادي وچه درحوزه سياسي
وفرهنگي.
رسانه عمومي ( = مطبوعات ) ازيك طرف با تحليل اوضاع اجتماعي – فرهنگي، به نقد قدرت
سياسي مي پردازند وبه اين طريق مسئولان را موظف به پاسخگويي درقبا ل عملكرد خودبه موكلا
ن مي نمايند، وازطرف ديگربه شكل بخشي وهدايت آگاهانه ذهن اجتماعي مي پردازند. ومردم را
همواره درسطحي ازشعوراجتماعي كه قادربه شناخت اوضاع وكنشمندي آگاهانه مي باشند، قرار
مي دهند. رسالتي كه منحصربه جامعه اي است كه فرايند مدرنيته رادرخود نهادينه مي كند. وحتي
اصل 24 قانون اساسي اين آزادي را به رسميت شناخته است: (( نشريات ومطبوعات دربيان مطا
لب آ زادند مگرآنكه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشند وتفصيل آن را قانون معين ميكند))
آيا تحديد مطبوعات وبه محاق توقيف درآوردن شان، دراين دهكده جهاني كه هرلحظه كوچك ترمي
شود، واشكال متعددومتنوع اطلاع رساني، سيطره بي چون وچراي خودرا برزندگي يكايك انسانها
اعمال مي كند، قادربه خاموش نمودن صداي منتقد مي باشد. وبدين طريق فرهنگ جامعه راازرو
يكردهاي مترقيانه وتحول بخش تهي سازد. دوام چنين كاركردي تا چه مدت است؟ آياا ين عملكرد
85/6/22 درخدمت ارتقاء فرهنگ مدني است ؟
فرايند تحول درهرجامعه اي، آن هم با ادعاي مدرنييت، مبتني برتعامل فرهنگي درداخل ودرخارج
اتكاء به آراي عمومي ونقد پذيري قدرت حاكم مي باشد. بسترلازم براي ايجادچنين فرايندي، عملي
نمودن اسباب ولوازم مدرنيته درجامعه مدعي گرايش فوق مي باشد. جريان روشنفكري ومطبوعا
ت كه ركن چهارم يك جامعه مدرن به شمارمي آيد، همواره درمركزاين تعامل وكشاكش اين تحولا
ت قراردارند. نوع تعامل قدرت با جريان روشنفكري وفرهنگ مكتوب ( روزنامه، كتاب و.......)
نشان دهنده چگونگي اجراي مؤلفه هاي فرهنگ مدرن دريك جامعه است.
درجامعه ما رسالت مطبوعات با توجه به گرايش هاي سياسي خود، همواره دردوموضع حمايتي و
انتقادي نسبت به قدرت فعاليت مي نمايند. اين فعاليت ها برمبناي مفادقانون اساسي ودرچهارچوب
قانون مطبوعا ت مي باشد.
هنوزخاطره تلخ توقيف موقت ؟ دهها نشريه درسال 79 از اذهان پاك نشده كه درماه هاي اخير،
دوباره شاهد به محاق توقيف درآمدن ولغوامتياز نشريات ( شرق، نامه، حافظ و... ) هستيم. نشريا
تي كه همچون گذشته بطورعمده، دررويكردهاي تحليلي معتقد به گرايش اصلاح طلبي ومنعكس
كننده صدايي متفاوت از صداي قدرت حاكم مي باشد. چه درحوزه اقتصادي وچه درحوزه سياسي
وفرهنگي.
رسانه عمومي ( = مطبوعات ) ازيك طرف با تحليل اوضاع اجتماعي – فرهنگي، به نقد قدرت
سياسي مي پردازند وبه اين طريق مسئولان را موظف به پاسخگويي درقبا ل عملكرد خودبه موكلا
ن مي نمايند، وازطرف ديگربه شكل بخشي وهدايت آگاهانه ذهن اجتماعي مي پردازند. ومردم را
همواره درسطحي ازشعوراجتماعي كه قادربه شناخت اوضاع وكنشمندي آگاهانه مي باشند، قرار
مي دهند. رسالتي كه منحصربه جامعه اي است كه فرايند مدرنيته رادرخود نهادينه مي كند. وحتي
اصل 24 قانون اساسي اين آزادي را به رسميت شناخته است: (( نشريات ومطبوعات دربيان مطا
لب آ زادند مگرآنكه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشند وتفصيل آن را قانون معين ميكند))
آيا تحديد مطبوعات وبه محاق توقيف درآوردن شان، دراين دهكده جهاني كه هرلحظه كوچك ترمي
شود، واشكال متعددومتنوع اطلاع رساني، سيطره بي چون وچراي خودرا برزندگي يكايك انسانها
اعمال مي كند، قادربه خاموش نمودن صداي منتقد مي باشد. وبدين طريق فرهنگ جامعه راازرو
يكردهاي مترقيانه وتحول بخش تهي سازد. دوام چنين كاركردي تا چه مدت است؟ آياا ين عملكرد
85/6/22 درخدمت ارتقاء فرهنگ مدني است ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر