دوشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۵

تا وقتي ديگر
هنوزمانده
تا جهان را
دسته گلي
دردست هاي تو/بگذارم
وبرشانه هاي نسيم
بيافشانم
عطرحرف هاي هنوزرا
با گام هاي شمرده
پشت چراغ
لبخند مي زنيم
سلامي معطررا
ودرنگاه هم
انتظارمي كشيم
عبوري دوباره را


۱ نظر:

ناشناس گفت...

i remember this part as soon as i read this poem: faling love in deymah dieying in shahrivar
very lovely ,nice....good luck