چهارشنبه، آذر ۳۰، ۱۴۰۱

 

و مثل شعله‌‌های گرم شقایق

در چشم یاران هم‌صدا

پرواز می‌داد

چلچله‌های امید را


دریغ و درد

چو آفتاب منهزم

اکنون فرو شکست

در زیر آسمان مطلق مغرب

با سوگ‌سرود شبی پر خون

در عالم هراسان

ز شادی راه‌های روشن فردا


و از کنار پنجره اکنون وزید

بر ریشه‌های قلبم

سوز شبانه‌ترین فریاد



هیچ نظری موجود نیست: