دوشنبه، مهر ۰۴، ۱۴۰۱

 

‏گویی که عقربه‌های شهر

با بوی تند فلزها و دودها

به سمت فردا

نفس می‌کشند


چرا که خیابان و

میدان و

هر محله‌ کنون

با راز چشم‌های سوخته آشناست


نیمه‌‌ شب است و

مادران مضطرب

از پشت پنجره

انتظار می‌کشند:


-بر می‌گردد آیا

فرزند نوجوان من

یا آغشته‌ پیرهنش باز

به بوی آتش و خون

در این زمان


هیچ نظری موجود نیست: