دوشنبه، مهر ۰۴، ۱۴۰۱

 

امشب عزیزم 

اگر نسرایم

برای موج‌های اشک‌آلود

بر جاده‌های این سرزمین غم‌زده 

که رنگ ارغوان دارد


فردا سرافکنده

باید بگریم

برای تو


من

به رنگ صدایت

می‌دهم به دستها 

پرچم شعر امید را


از آستان رنج تو

                     می‌زنم

روی دیوار جاده‌ها

نقش سپید را


همراه شو

محبوب من

وقت است بسرایم

برای ژینا

-که زندگی‌ست-

شعر جدید را


اکنون زمان خیابان و

                        لب‌ها و 

                            دست‌هاست


اکنون که چشم‌ها

شعله‌ور از رنج زندگی‌ست

من

با دست‌های جوان تو

خواهم کشید

در سرزمین شعر

‏نفش و نگار هزار آرزوی پاک


مغرور رویای نام توام

ولی

از کشتزار عشق‌مان

هر بامداد

طلوع می‌کنم

با بوسه‌های تازه

بر سر سرو جوان‌مان


اکنون

طلوع تازه‌ی آهنگ‌هاست

که می‌نشیند

روی لبان مان


#مهسا_امینی

www.bizargiti.com


هیچ نظری موجود نیست: