زبان گم شده
پایگاه اطلاع رسانی مسعود بیزارگیتی
پنجشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۹۰
چه بی دریغ
آن سوتر از دست های انتظار
امیدی پنهان / می پاید
کمی به نیمه شب است و
نسیم خنک
پنجره ات را می کوبد
دهان بگشا
که آوازی برنیامده / دیری ست
طافت
از کف نهاده است
آه
شقایق دستانت
چه بی دریغ
بر این خیال می ریزد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر