محاكمه ي ادبيات
يعقوب يادعلي داستان نويس ، كه كتاب هاي حالت ها در حياط و آداب
بيقراري دركارنامه ي وي هست ، خلاصه حكم محكوميت خود را ازشعبه
يعقوب يادعلي داستان نويس ، كه كتاب هاي حالت ها در حياط و آداب
بيقراري دركارنامه ي وي هست ، خلاصه حكم محكوميت خود را ازشعبه
شعبه 104 دادگاه كيفري ياسوج دريافت كرد.به گفته وكيل وي آقاي صالح
نيكبخت ، يعقوب ياد علي به اتهام نشر اكاذ يب درداستان هست ونيست
به استناد بندهاي دوم ونهم ماده 6 قانون مطبوعات وتبصره 2 الحاقي همين
قانون ، به يك سال زندان محكوم شده است. البته درحكم صادره توسط قا
ضي ذكرگرديده ، به علت جوان بودن متهم ونداشتن سابقه كيفري ، نه ماه
ازاين يك سال به مدت دو سال تعليق ، مشروط براينكه وي چهار مقاله حد
اقل دريك صفحه دريكي ازنشريات محلي استان كهكيلويه وبويراحمد هر
شش ماه يك بار چاپ كرده ودو نسخه آن را براي دادگاه ارسال نمايد .
پرسشي كه مطرح مي شود اين است كه تاكيد رئيس قوه قضائيه ، مبني
برزندان زدايي وتعيين حداقل مجازات براي كساني كه درمعرض اتهام
قرار مي گيرند ؛ آن هم چنين اتهام هايي كه پرسش برانگيز است، چه
جايگاهي دارد. ازطرف ديگر ومهمتر اينكه آيا بهتر نبود تا قاضي صادر
كننده حكم ، باپديده ادبيات ودراينجا داستان ، كه مقوله اي متفاوت ازساير
سوژه هاي قضايي ست،با استفاده ازكساني كه دراين رشته داراي تخصص
هستند مشورت به عمل مي آورد ، وسپس اقدام مي كرد.
آقاي قاضي
جهان ادبيات ،نه جهان روزمره گي ها ست. وزبان آن نيز نه زبا ن حقيقي
ناپايدار وزودگذر. جهان ادبيات علاوه برآن كه ازدالا تو درتو وپيچ اندر
پيچ تخيل خلاق آفريننده ي آن مي گذرد ؛ بلكه زبان ادبيات نيز ، نه زبان
گذران روزمره وفاقد هويت ؛ بلكه زبان مجا زهاست . وزبان مجازها ،
زباني ست كه برقطعيت ها حكم نمي كند؛ بلكه برمدارنسبيت ها مي چرخد.
وازهمين روست كه عنصرتاويل درادبيات راه مي گشايدوبه تعداد مخاطب
تاويل گرزاده مي شود. براين اساس چگونه مي توان با پديده ي ادبيات ،
همچون ساير پديده هاي روزمره وحقيقي كه بر بنيان هويت شفاف وقطعي
شده قرار گرفته اند برخورد كرد؟ درواقع حكم يعقوب يادعلي ، حكمي
بي سابقه براي ادبيات است.
نيكبخت ، يعقوب ياد علي به اتهام نشر اكاذ يب درداستان هست ونيست
به استناد بندهاي دوم ونهم ماده 6 قانون مطبوعات وتبصره 2 الحاقي همين
قانون ، به يك سال زندان محكوم شده است. البته درحكم صادره توسط قا
ضي ذكرگرديده ، به علت جوان بودن متهم ونداشتن سابقه كيفري ، نه ماه
ازاين يك سال به مدت دو سال تعليق ، مشروط براينكه وي چهار مقاله حد
اقل دريك صفحه دريكي ازنشريات محلي استان كهكيلويه وبويراحمد هر
شش ماه يك بار چاپ كرده ودو نسخه آن را براي دادگاه ارسال نمايد .
پرسشي كه مطرح مي شود اين است كه تاكيد رئيس قوه قضائيه ، مبني
برزندان زدايي وتعيين حداقل مجازات براي كساني كه درمعرض اتهام
قرار مي گيرند ؛ آن هم چنين اتهام هايي كه پرسش برانگيز است، چه
جايگاهي دارد. ازطرف ديگر ومهمتر اينكه آيا بهتر نبود تا قاضي صادر
كننده حكم ، باپديده ادبيات ودراينجا داستان ، كه مقوله اي متفاوت ازساير
سوژه هاي قضايي ست،با استفاده ازكساني كه دراين رشته داراي تخصص
هستند مشورت به عمل مي آورد ، وسپس اقدام مي كرد.
آقاي قاضي
جهان ادبيات ،نه جهان روزمره گي ها ست. وزبان آن نيز نه زبا ن حقيقي
ناپايدار وزودگذر. جهان ادبيات علاوه برآن كه ازدالا تو درتو وپيچ اندر
پيچ تخيل خلاق آفريننده ي آن مي گذرد ؛ بلكه زبان ادبيات نيز ، نه زبان
گذران روزمره وفاقد هويت ؛ بلكه زبان مجا زهاست . وزبان مجازها ،
زباني ست كه برقطعيت ها حكم نمي كند؛ بلكه برمدارنسبيت ها مي چرخد.
وازهمين روست كه عنصرتاويل درادبيات راه مي گشايدوبه تعداد مخاطب
تاويل گرزاده مي شود. براين اساس چگونه مي توان با پديده ي ادبيات ،
همچون ساير پديده هاي روزمره وحقيقي كه بر بنيان هويت شفاف وقطعي
شده قرار گرفته اند برخورد كرد؟ درواقع حكم يعقوب يادعلي ، حكمي
بي سابقه براي ادبيات است.
۲ نظر:
راه را بر هر صدایی می بندند
درود، خسته نباشي
ارسال یک نظر