جمعه، تیر ۱۵، ۱۳۸۶

طنابي خاموش



اين حرف ها

كه دست به دست

خاموش

نگاه من

به صداي دريا

نزديك است


حوالي ي اين سطرها

گذرت افتاد

رد پاي تورا

باد

به دهان پرندگان مي بخشد


اين حرف ها

دست به دست

طنابي خاموش

تا سطرهاي من

۳ نظر:

ناشناس گفت...

اين شعر فوق العاده است

ناشناس گفت...

شاعر محترم

بعد ازسلام، اين طناب درسكوت مارا ذره ذره مي كشد

ناشناس گفت...

استاد بيزارگيتي

سلام، براي من كه خواننده ي آثار

شما چه كتاب هاي تان وچه وب سايت تان

را پيگيري مي كنم،زبان شعرتان گرايش

به يك نوع رمزآميزي دارد وبه شكلي

ارتقاء پيدا كرده است . البته اين را

درمقام مقايسه با كارهاي قبلي تان

ميگويم. ازاين شعرتان لذت بردم

زيرا قدرت شگفت انگيز زبان وتصويرش

روح آدمي را جادو مي كند

قلم تان پايدار