سازديگر
اين قارقاربي جهت
وسوسه مي كند
قلم تپش مي گيرد
به رنگ قارقارو
بي شباهت به تهاجم صداها
آن سوترازصداي شان
ازمهتابي كه مي نگرم
سوسوي ستاره اي
كوك مي كند
سازي ديگررا
برولوله ي نسيم
آوازي ديگر
اين قارقاربي جهت
وسوسه مي كند
قلم تپش مي گيرد
به رنگ قارقارو
بي شباهت به تهاجم صداها
آن سوترازصداي شان
ازمهتابي كه مي نگرم
سوسوي ستاره اي
كوك مي كند
سازي ديگررا
برولوله ي نسيم
آوازي ديگر
۳ نظر:
سلام
زبان استعاري شعرتان بيارشكوهمندوعالي
است.آرزوي موفقيت برايتان دارم
آقاي بيزارگيتي،سلام
ازشعرتان لذت بردم.به ويژه ازمفهوم
متعالي اش
سازدیگرقشنگ بود
بیشتر شعرهای تان را
منتشر کنید.
ارسال یک نظر