شنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۵

كمي آسمان آبي



بايد بروم

بركوبه نكوبيد

مي دانم


اين جاپاها

صداي فردا را

درخطوط شب هاي شان

نقش مي زنند

مي زدند

كمي صبركن

نوبت به نوبت

اين جوجه ها

با هرنسيمي ازجانب بهار

تخم هاي شان

ترك مي خورد


فردا كه دربال هاي توپرزد

كمي آسمان آبي

براي حنجره ام كافي ست

كمي باران

براي جاپاهاي فراموش شده

هیچ نظری موجود نیست: